تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شيعيان ما كسانى‏اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى‏كنند، در راه دوستى ما به يكديگر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815711265




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام سجاد علیه السلام و نجات زنی از مرگ


واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: امام سجاد علیه السلام و نجات زنی از مرگ




مؤمنی از بزرگان بلخ هر سال حج به جا می‌آورد و به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و به دیدار حضرت علی بن الحسین علیه السلام هم می‌رفت و هدایایی هم برای امام می‌برد.
یک سال همسرش به او گفت:
«می بینم که هر بار برای او هدیه های فراوان می‌بری اما او در عوض چیزی به تو نمی‌دهد.»
مرد گفت:«کسی که من این هدایا را برای او می برم، پادشاه دنیا و آخرت است و همه آنچه در دست مردم است تحت سلطنت اوست، چرا که خلیفه خداوند روی زمین و حجت او بر بندگانش است. آری، او فرزند رسول الله است.»
زن دیگر چیزی نگفت.

مرد بار دیگر به حج رفت. وقتی به مدینه رسید نزد امام سجاد رفت. امام او را به غذا دعوت کرد و طشت آبی را برای شستن دست‌ها طلبید. مرد از جا برخاست و ظرف آب را گرفت و آن را بر روی دستان امام ریخت.
امام به او فرمود:«تو میهمان ما هستی. چگونه بر روی دست های من آب می ریزی؟!»
او پاسخ داد:«من خودم دوست دارم.»
امام فرمود:«حال که چنین دوست داری، پس حقیقت آنچه را دوست می‌داری نشانت می‌دهم تا چشم‌های تو به آن روشن گردد.»
مرد بر دستان امام آب ریخت تا نیمی از طشت پر شد.
امام علیه السلام فرمود:«این چیست؟»
گفت:«آب.»
امام فرمود:«نه، درّی سفید است.»
مرد نگاه کرد و دید طشت از سه سنگ قیمی پر شده است: درّ و یاقوت و زمرد. به شدت متعجب شد و بر دستان امام بوسه زد.
امام فرمود:«نزد ما چیزی نبود تا جبران هدایایی را که تو می‌آوری، بکند. پس این جواهرات را به عوض آن هدایا بگیر و از طرف ما از همسرت عذرخواهی کن.»
مرد برای مدتی سرش را به زیر انداخت و به زمین نگریست و عرض کرد:«ای آقای من، چه کسی کلام همسر من را برای شما نقل کرد؟ بدون شک شما از اهل بیت نبوت هستید.»
آن گاه از امام خداحافظی نمود و جواهرات را برای همسرش برد و ماجرا را برای او تعریف کرد.
همسر مرد با شنیدن این داستان عجیب به سجده در آمد و خدای را سپاس گذاشت و شوهرش را به خداوند سوگند داد که او را با خودش به خدمت امام ببرد.

سال بعد، شوهرش او را نیز به سفر حج برد، اما او در راه مریض شد و در نزدیکی مدینه از دنیا رفت. مرد گریه کنان نزد امام رفت و خبر مرگ همسرش را به امام داد.
امام با شنیدن خبر برخاست و دو رکعت نماز خواند و دعاهایی خواند. آنگاه رو به مرد کرد و فرمود:«به سوی همسرت برگرد که خداوند عزّوجل او را به قدرت و حکمت خود زنده کرد. و خداوند کسی است که استخوان‌های پوسیده را زنده می‌گرداند.»

مرد با شنیدن این خبر مسرت بخش به سرعت از جا برخاست و وقتی وارد خیمه خود شد دید همسرش سالم و سرحال نشسته است.
مرد از او پرسید:«خداوند چگونه تو را زنده کرد؟»
او گفت:«سوگند به خداوند، ملک الموت به سراغ من آمد و جانم را گرفت و می‌خواست روحم را بالا ببرد که مردی جلو آمد. ملک الموت با دیدن او بر قدم های او افتاد و آن را بوسید و گفت:«سلام بر تو، ای حجت خداوند در زمین! سلام بر تو ای زین العابدین. امام هم جواب سلام او را داد و به او فرمود:«ای ملک الموت، روح این زن را به بدنش برگردان چرا که او قصد دیدار ما را کرده بود و من از پروردگارم مسئلت نمودم که او را برای سی سال دیگر باقی بدارد و او را به حیات طیبه زنده بدارد.»
ملک الموت گفت:«اطاعت می‌کنم، ای ولی خدا!»
آنگاه روح من را به بدنم بازگرداند و من ملک الموت را دیدم که دست امام را بوسید و خارج شد!»

مرد دست همسرش را گرفت و به حضور امام آمد. زن با دیدن امام در مقابلش زانو زد و گفت:«آری، اوست آقا و مولای من! او همان کسی است که خداوند به برکت دعای او مرا زنده کرد!»
از آن پس آنها به شهر خود بازنگشتند و در مدینه در خدمت امام سجاد به زندگی ادامه دادند.

منابع :
بحارالانوار، ‌ج 46، ص 47، حدیث 49

خود داری از ازار رساندن نشانه کمال خرد ومایه اسایش دوگیتی است/امام سجاد






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن