تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 29 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فال بد زدن شرك است و هيچ كس ازما نيست مگر اين كه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854409658




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ساخت‌گرايي، موضعگيري علمي در روان‌شناسي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ساخت‌گرايي، موضعگيري علمي در روان‌شناسي جام جم آنلاين: در تاريخ روان‌شناسي نوين ساخت‌گرايي از دو منظر داراي جايگاه خاص و مهمي‌است. نخست از آن جهت كه نخستين موضعگيري نظام‌مند علمي‌در روان‌شناسي نوين درنظر گرفته مي‌شود و از سوي ديگر به دليل تاثيري است كه اين مكتب بر مكاتب پس از خود همچون مكتب گشتالت داشته است. نام وونت در مقام پيشگام اين مكتب و تيچنر به عنوان بنيانگذار آن در تاريخ روان‌شناسي نوين مطرح شده است. در اين مقاله ابتدا به بررسي آراء و نظريات تيچنر خواهيم پرداخت. سپس به تحليل مكتب ساخت‌گرايي، خدمات و انتقادات وارد برآن اشاره خواهيم كرد. ادوارد بــرادفــورد تـيـچـنـر در سـال 1867 در انگلستان چشم به جهان گشود. براي تحصيل ابتدا كالج مالورن و سپس آكسفورد را انتخاب كرد و در آنجا به مدت 4 سال به تحصيل فلسفه و ادبيات پرداخت. به علت شهرت روان‌شناسي وونت بدان تمايل نشان داد و به مدت 2 سال زير نظر مستقيم وونت به مطالعات روان‌شناسي روي آورد. هدف او تصاحب عنوان پيشگام روان‌شناسي آزمايشي نوين در انگلستان بود ولي به دليل شرايط حاكم در انگلستان اين امر محقق نشد. به همين دليل تيچنر پس از دريافت درجه دكتراي خود به دانشگاه كرنل در آمـريكا رفت. سخنراني‌هاي ماندگار او در دانشگاه كرنل به همراه تدريس جذاب وي در دانشگاه آكسفورد از او شخصيتي جذاب و تا حدودي جزم انديش در اذهان ترسيم نموده است. مهمترين كار تيچنر در دانشگاه تدريس بود. با اين وجود از طريق هدايت و جهت دهي تحقيقات و پژوهش‌هاي دانشجويان توانست ديدگاه‌هايش را مورد بررسي و آزمايش قرار داده و در قالب نظامي منسجم ارائه دهد. در طول 35 سال تدريس، استاد راهنماي بيش از 50 پايان نامه دكتري را بر عهده داشت پايان نامه‌هايي كه بيشتر آنها متأثر از افكار خود تيچنر بود. وبك در توصيف شيوه تدريس و نگاه تيچنر چنين مي‌نويسد: «تيچنر با شيوه خاص خود برج عاجي را ساخت كه در آن به تنهايي مي‌نشست و جرياني كه از نگاه او تنها جريان شايسته نام روان‌شناسي علمي بود را نظاره و هدايت مي‌كرد.» در يك كلام مي‌توان چنين گفت كه جايگاه خاص تيچنر او را به صورت افسانه‌اي زنده در دانشگاه كرنل تبديل كرده بود. موضوع روان‌شناسي از نگاه تيچنر تيچنر همانند استادش وونت معتقد به نگاه علمي به روان‌شناسي بود. پيش از پرداختن به ديدگاه تيچنر، نگاهي گذرا به رويكرد وونت مناسب به نظر مي‌رسد. وونت به دليل علاقه و دلبستگي شديد به آراء فلاسفه تجربه‌گرا كه منشاء مـعـلـومـات بـشـري را تـنـهـا در تجربه جستجو مي‌كردند بر آن شد تا موضوع روانشناسي را به عنوان «تجربه بي‌واسطه» در نظر بگيرد. مقصود او از اين اصطلاح مشاهده و بررسي محتويات ذهن بود و آن را در مقابل اصطلاح «تجربه با واسطه» قرارداد كه موضوع علوم تجربي ديگر مانند فيزيك و شيمي است. هنگامي كه سخن از محتويات ذهن به ميان مي‌آيد مقصود همان تصاوير ذهني است كه از طريق حواس انسان در ذهن شـكـل مـي‌گـيـرد. مـجـمـوعه اين تصاوير، ذهن را تشكيل مي‌دهند. براي درك بهتر اين دو اصطلاح به اين مثال توجه كنيد: اگر ما در حال مشاهده گلي باشيم احساس‌هايي كه از گل بر ذهن ما نقش مي‌بندد تـجـربـه بي‌واسطه ما را تشكيل مي‌دهد. حال اگر به جاي توجه به اين احساس ما به گل خارجي توجه كنيم چنين توجهي تجربه با واسطه ما را شكل مي‌دهد. حال با توجه به توضيحاتي كه پيرامون ديدگاه وونت درباره روان‌شناسي ارائه شد به بررسي ديدگاه تيچنر مي‌پردازيم. مهمترين هدف تيچنر همچون استادش علمي كردن روان‌شناسي است و به همين دليل ميان آنچه در علم رخ مي‌دهد و آنچه در روان‌شناسي علمي بايد رخ دهد شباهت‌هاي بسياري را مشاهده مي‌كند. تيچنر معتقد است كه علم همواره در جستجوي پاسخ به 3 سوال كليدي «چه، چگونه و چرا» است. در مرحله نخست علم بر آن است تا بداند كه موضوع مورد بررسي‌اش چيست و دقيقاً از چه تركيباتي تشكيل شده است. در سوال دوم علم به دنبال آن است كه بداند چگونه عناصر موضوع مورد بررسي با هم تركيب يافته‌اند؟ در نهايت پس از پاسخ به 2 سوال قبلي عـلـم به بررسي اين مطلب مي‌پردازد كه چرا موضوع مورد بررسي در هيات و نظم فعلي نمايان شده است. در ديدگاه تيچنر چنين روندي در روان‌شناسي و موضوع مربوط به آن نيز بايد طي شود. او بيان مي‌كند كه روان‌شناس نيز همچون فيزيكدان در ابتدا بايد تلاش نمايد كه از طريق استفاده از شيوه تجزيه به پرسش «ذهن چيست؟» پاسخ دهد سپس از طريق تدوين قوانين مربوط به پـيـونـد عناصر به پرسش چگونگي عمل ذهن پاسخي بيابد. در نهايت روان‌شناس تلاش مي‌كند چرايي رخ دادن فرآيندهاي ذهني را تبيين كند. از نگاه تيچنر مطالعه تجربه انسان از جهت اتـكـاي آن بـر شـخـص تـجـربـه كـنـنـده مـوضـوع روان‌شناسي به حساب مي‌آيد. در عين حال كه تيچنر بر وجود شباهت‌هايي ميان روان‌شناسي و علوم ديگر تاكيد مي‌كند ولي ارائه چنين تعريفي از روان‌شـنـاسـي مرزهاي آن را از ساير علوم نيز مشخص مي‌كند. تجربه مرز مشترك روان‌شناسي و علوم ديگر است اما مفهوم تجربه در روان‌شناسي با تجربه مطرح شده در علوم ديگر متفاوت است. تجربه موردبحث در روان‌شناسي تجربه‌اي است كه وابسته به اشخاص تجربه كننده است در حاليكه در علوم ديگر، تجربه مستقل از افراد تجربه كننده مورد بررسي قرار ميگيرد. به عنوان مثال يك فيزيكدان هنگام بررسي نور و صوت به اين پديده‌ها از منظر فرآيندهاي فيزيكي نگاه مي‌كند در حالي‌كه يك روان‌شناس به همين پديده‌ها از اين منظر كه چگونه مشاهده گر آنها را تجربه مي‌كند مي‌نگرد. تيچنر تأكيد مي‌كند كه در علوم مختلف آنچه مورد بررسي قرار مي‌گيرد تجربه‌اي است كه وابسته به شخص تجربه كننده نيست. به عنوان مثال در اتاقي كه حرارت آن 40 درجه است چه شخص آن حـرارت را احـسـاس كند و چه احساس نكند حرارت اتاق 40 درجه خواهد بود ولي اگر فردي كه در اتـاق حضور دارد از حرارت زياد احساس ناراحتي كند داشتن چنين احساسي و در واقع تجربه آن منوط به وجود شخص تجربه كننده است. در نـتـيـجـه، تـجـربـه نوع دوم است كه موضوع روان‌شناسي در نظر گرفته مي‌شود. تـيـچـنـر هـنگام بحث پيرامون موضوع روان‌شناسي به نكته قابل تاملي اشاره مي‌كند و آن مساله خطاي محرك است. او هشدار مــي‌دهــد كــه روان‌شـنــاس بــايـد مواظب باشد تا در روند بررسي فرآيندهاي ذهن دچار اين خطا نـشــود. ايـن خـطـا هـنـگـامـي رخ مي‌دهد كه روان‌شناس به جاي بررسي فرآيندهاي ذهني، موضوع مورد مشاهده را مورد بررسي قرار دهد. به عبارت ديـگـر خطاي محرك هنگامي رخ مي‌دهد كه روان‌شناس به جاي بررسي فرآيند ذهني بر تجربه با واسطه يا همان شي محرك متمركز شود. براي مثال اگرمشاهدهگر به هنگام مشاهده يك سيب به جـاي تـوصـيف درخشندگي، رنگ و احساس حاصل از اين نگاه بر سيب خارجي متمركز شود دچار خطاي محرك شده است. در واقع «موضوع مورد مشاهده نبايد به زبان روزمره توصيف شود بلكه بايد برحسب محتواي هشيار تجربه بيان گردد.» روش روان‌شناسي از نگاه تيچنر چنان‌كه پيش از اين بيان شد از نگاه تيچنر رسالت اصلي روان‌شناسي كشف ماهيت هشياري و تحليل و تجزيه عناصر تشكيل دهنده آن است. حـال ايـن سؤال مطرح مي‌شود كه تيچنر چه شيوه‌اي را براي تحقق اين رسالت انتخاب نموده است. او معتقد است كه روان‌شناسي نيز همچون علوم ديگر بر مشاهده متكي است. اما نوع مشاهده در اين دو قلمرو متفاوت است. مقصود او از مشاهده در قلمرو روان‌شناسي همان درون‌نگري است. در حالي‌كه مقصود از مشاهده در علومي هـمـچـون فـيزيك برون‌نگري يا نگاه كردن به موضوع مورد بررسي است. تيچنر معتقد است كه درون نگري تنها زماني ارزش خواهد داشت كه توسط مشاهده گران تربيت شده صورت پذيرد. به همين دليل او از مشاهده گران مي‌خواهد كه نحوه ادارك كردن را بياموزند تا بتوانند حالت هشياري خود را توصيف كنند و در عين حال از افتادن در دام خطاي محرك اجتناب كنند. شيوه درون نگري شيوه‌اي بود كه پيش از تيچنر توسط استادش وونت نيز به كار مي‌رفت ولي تفاوت‌هايي ميان شيوه اين دو دانشمند وجود دارد. در درون نگري مدنظر وونت ابزارهاي آزمايش مهم‌تر از مشاهده گران بودند. به عبارت ديگر درون نگري وونت «مبتني بر استفاده از ابزار و اندازه‌گيري عيني بود.» در حالي‌كه آنچه براي تيچنر اهميت دارد تحليل و تجزيه هشياري به اجزاي تشكيل‌دهنده آن است. در يك كلام مي‌توان چنين گفت كه تيچنر به دنبال «كشف اتم‌هاي ذهن» است. عناصر هشياري هــنــگـــامـــي كــه هـشـيــاري مــوضــوع اصـلــي روان‌شـنـاسـي درنظر گرفته شود مسلماً مساله پرداختن به عناصر آن از اهميتي خاص برخوردار خواهد بود. تيچنر معتقد است كه روان‌شناسي علمي بايد به دنبال تحقق 3 هدف اصلي باشد: 1 ــ‌ فـرآيـنـدهـاي ذهـنـي را به ساده ترين و بنيادي‌ترين اجزاي آن تقليل دهد. 2 ــ قوانيني كه براين عناصر حاكم است را تعيين و تبيين كند 3 ــ پـيـونـدي مـيـان ايـن عـنـاصـر بـا شـرايـط فيزيولوژيكي آنها برقرار سازد. با وجود اهميت اين سه هدف، بيشترين تلاش تـيـچـنروقف تحقق هدف نخست يعني كشف عناصر هشياري شد. حال اين سؤال قابل طرح است كه چگونه مي‌توان به عناصر هشياري دست يافت؟ از نگاه تيچنر هرگاه يك فرآيند ذهني در مقابل شيوه درون‌نگري بدون تغيير باقي بماند آن فرآيند مـسلماً يك عنصر واقعي بايد به حساب آيد. بحث‌هاي تيچنر پيرامون عناصر هشياري بسيار گسترده و عميق است و مسلماً مجالي براي بحث پيرامون اين موضوع در اينجا وجود ندارد. با اين وجود تنها به يك تقسيم‌بندي مهم كه توسط وي ارائه شده اشاره مي‌كنيم. از نگاه تيچنر براي تجربه هشيار مي‌توان 3 حالت اوليه در نظر گرفت: 1 ــ‌ احساس‌هاي بيروني كه عناصر بنيادي ادراك درنظر گرفته مي‌شوند و در تجربه‌هايي كه از اشياي موجود در محيط ناشي مي‌شوند رخ مي‌دهد. 2 ــ تصويرهاي ذهني كه عناصر انديشه درنظر گـرفته مي‌شوند و نقش اصلي آنها به تصوير كشيدن تجاربي است كه در لحظه فعلي حاضر نيستند. 3 ــ حالت‌هاي عاطفي كه عناصر هيجان درنظر گرفته مي‌شوند و در تجربه‌هايي همچون عشق و نفرت خود را نشان مي‌دهند. ساخت‌گرايي ساخت‌گرايي يا همان روان‌شناسي محتوايي به‌عنوان نخستين موضعگيري علمي در قلمرو روان‌شـنــاســي نوين با تاسيس آزمــايـشـگـاه روان‌شناسي وونت مطرح گشت. جامعه علمي آمريكا وونت را به عنوان پيشگام اين مكتب و تيچنر انگليسي را به عنوان موسس آن معرفي كرده است. با اين وجود برخي بر اين اعتقادند كه نقش وونت در شكل گيري اين مكتب به مراتب بيش از تيچنر است. از نگاه پيروان اين مكتب عناصر بنيادي تجارب هشيار عبارتند از: 1 ــ احساس‌ها مانند مزه‌ها، صداها و... 2 ــ تصاوير ذهني 3 ــ عواطف يا واكنش‌هاي هيجاني همچون عشق و نفرت. با شناخت اين عناصر مي‌توان به چگونگي تركيب آنها و به وجود آمدن يك پديده ذهني پيچيده پي برد. درون‌نگري شيوه‌اي است كه ساخت‌گرايان براي بررسي پديده‌ها و فرآيندهاي ذهني به كار مي‌برند. بدون شك ساخت‌گرايي در چنين معنايي مفهومي استقرايي و عنصرنگر به دنبال دارد. ساخت‌گرايي با وجود تاثير بسزاي خود در تاريخ روان‌شناسي نوين مورد انتقادهاي بسياري واقع شده است. مهم‌ترين انتقادها پيرامون روش اين مكتب يعني درون‌نگري است. سابقه برخي از اين انتقادها حتي به پيش از تاسيس اين مكتب نيز مي‌رسد. براي مثال فردي چون كانت معتقد بود كه «تلاش براي درون‌نگري، با وارد كردن يك عنصر مشاهده‌گر در محتواي تجربه هشيار، تجربه هـشـيـار را تـغـيـير مي‌دهد» و يا اگوست كنت اثبات‌گرا گفته بود «كه ذهن مي‌تواند همه پديده‌ها را به جز پديده مربوط به خود را مشاهده كند... در اينجا عنصر مشاهده شده، و مشاهده كننده يكي هستند و عمل آن نمي‌تواند خالص و طبيعي باشد. به منظور مشاهده، ذهن شما بايد از فعاليت باز ايستد در حالي كه خود همين فعاليت است كه شما مي‌خواهيد مشاهده كنيد.» در كنار انتقاد به روش اين مكتب، هدف و تعريف مدنظر پيروان اين مكتب از روان‌شناسي نيز مورد نقد واقع شد. منتقدان تلاش پيروان اين مكتب را در جهت تجزيه فرآيندهاي هشياري به اجـزاي اصـلـي آن تـلاشـي سترون و مصنوعي توصيف كردند زيرا منتقدان اعتقاد داشتند كه تجربه همواره در قالب يك كل واحد بر انسان نمايان مي‌شود و نه به صورت عناصر حسي، تصويري يا عاطفي. در نتيجه تجزيه مصنوعي تجربه هشيار به معناي از دست دادن بخشي از خود تجربه است. اين انتقاد، انتقاد مهمي بود و بعدها پيروان مكتب گشتالت از آن بهره فراوان بردند. از سوي ديگر تعريف انحصاري ساخت‌گرايان از روان‌شناسي با ظهور روان‌شناسي كودك و حيواني مورد ترديد واقع شد زيرا به كاربردن شيوه درون نگري مستلزم آموزش‌هاي آزمايشگاهي قابل ملاحظه‌اي بود و به همين دليل امكان به كارگيري كودكان، حيوانات و افراد آشفته ذهن در اين شيوه وجود نداشت. با وجود همه انتقادات مطرح شده درباره اين مكتب و اثبات نادرستي بسياري از آراء و نظريات بـنيانگذاران آن، روش درونگري و به عبارت دقيق‌تر خود مشاهده‌گري بهترين روشي است كه تاكنون براي تجربه آگاهي پيشنهاد شده است. منابع: 1 ــ ‌شولتز، تاريخ روان‌شناسي نوين، ترجمه سيف شريفي...، انتشارات رشد، 1375. 2 ــ مجموعه همكاران، مكتب‌هاي روان‌شناسي و نقد آن، ج ا، انتشارات سمت، 1372. 3 ــ فرميهني فراهاني محسن، فرهنگ توصيفي علوم تربيتي، انتشارات اسرار دانش، 1378. 4 ــ پورافكاري نصرت‌الله، فرهنگ جامع روان‌شناسي، روانپزشكي و زمينه‌هاي وابسته، ج 2، انتشارات فرهنگ معاصر، 1386. 5 ــ شمس اسفند آباد حسن، روان‌شناسي تجربي، تهران، انتشارات سمت، 1383. محمد مهدي ميرلو




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن