تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر كس ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اينست كه درماههاى ديگر تمام قرآن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836332493




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

باد يعني ما


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: باد يعني ما جام جم آنلاين: نوشتن درباره آثار و مجموعه شعري كه پيش از اين هيچ شناختي درباره پديدآورنده آن نداري كار بسيار دشواري است و اين دغدغه را در تو ايجاد مي‌كند كه مگر مي‌شود اثري ادبي و هنري آن هم از نوع شعر را بي‌آن‌كه بداني شاعرش چه ويژگي‌هاي رفتاري و شخصيتي دارد يا در كجا و با چه نگاه و شرايط اجتماعي زندگي مي‌كند، مورد بررسي و نقد قرار دهي و درباره آن بنويسي؟ اما در برابر اين دغدغه نكته‌اي ظريف نيز وجود دارد. مگر نه آن‌كه شعر خود آينه تمام‌نماي شاعر و جامعه‌اي است كه در آن زندگي مي‌كند؟ و مگر نه آن كه نگاه، ذهن و انديشه شاعر و هنرمند از حساس‌ترين نگاه‌ها و انديشه‌هاست و مگر نه آن‌كه بسياري از ارجاعات و منابع مهم تاريخ، آثار و نوشته‌هاي ادبي و هنري قدما و پيشينيان است؟ پس با توجه به اين نكته و آن پيش‌ذهنيت كه اشاره شد به سراغ كتاب «سوت‌هايي براي يك طرف نوار خالي» سروده انسيه كريميان مي‌رويم. اگر اين گفته نزار قباني را كه «شعر انتظار آن چيزي است كه انتظار نمي‌رود» بپذيريم، مجموعه شعر «سوت‌هايي براي يك طرف نوار خالي» داراي شعرهاي قابل تاملي است؛ شعرهايي كه در سطرهاي متعدد آن شاعر به غافلگيري مخاطب مي‌پردازد. البته اين غافلگيري‌ها از جنس رايج و معمول آن كه به تكرار در شعر شاعران جوان وجود دارد، نيست؛ غافلگيريهايي كه از جنس طرح معماست و با يك پايان‌بندي غيرمتعارف به نتيجه مي‌رسد اما انسيه كريميان در شعرهايش كاري را انجام مي‌دهد كه از يك شاعر انتظار داريم، يعني ارائه تعريف جديد از آنچه پيرامونش مي‌گذرد؛ از خود كلمات گرفته تا مضامين و حوادث، تشبيه‌ها و روايت‌هايي كه بازگو مي‌كند: من گرفته‌ام مثل سال‌هاي پيش رو مثل وسط چشم‌هاي تو و خداحافظي‌ام از اين اتاق خالي آن طرف‌تر نمي‌رود. در اين شعر شاعر يك‌بار ديگر «گرفته بودن» را از نگاه خودش تعريف و تشبيه مي‌كند. گرفته بودن را با يك دورانديشي (البته سياه)‌ به آينده ارتباط مي‌دهد و همين‌طور سياهي مردمك و چشم‌هاي مخاطبش. تا خدا هست باد يعني ما آفتاب يعني همين پوستت را بكن من هسته‌هاي تو را ميان نمناكي صورتم خاك مي‌كنم‌ تو رشد مي‌كني من آه مي‌كشم... در اين شعر هم ملاحظه مي‌كنيد كه شاعر چگونه به شكلي متفاوت ما را به باد تشبيه و تعريف مي‌كند؛ بادي كه همواره در حال وزيدن و رفتن است و ذات آن پويايي است يا خورشيد را با واژه «همين» كه مي‌تواند كنايه از ايستايي و سكون باشد و بلافاصله در سطرهاي بعدي با تصويرسازي خلاقانه عشق و ذوب‌شدن در معشوق را از نگاه خودش بيان و تعريف مي‌كند؛ معشوقي كه در درون شاعر و در نمناكي صورتش رشد مي‌كند. اگرچه درباره اين تعريف‌ها در شعر كريميان اين نكته را نيز بايد تذكر داد كه گاهي بسيار شخصي مي‌شوند. به عبارتي نظام نشانه‌شناسي و رمزگذاري‌هايي كه از سوي شاعر براي مخاطب بيان مي‌شود، تنها براي خود شاعر و حداكثر براي همان «تو»يي كه مخاطب خود قرار مي‌دهد قابل دريافت و رمزگشايي است؛ مثل شعر «نقشي كه كشيده مي‌شود» كه روايت شاعرانه‌اي دارد از يك ديدار پاياني به منظور خداحافظي و جدايي. اما در اين شعر نشانه‌هايي مانند سه‌شنبه، سينما، بستني، نيمكت‌هاي مصنوعي، پس‌كوچه و... نشانه‌هايي خاص هستند كه كمتر قابليت ارجاع و ارتباط به بيرون شعر را دارند. اما زبان در شعر انسيه كريميان زباني سالم و در اصطلاح بهنجار است و اين نكته در دفتر اول اين مجموعه (ميان شماره‌هاي به ترتيب ...، 7، 2، 8)‌ بيشتر به چشم مي‌آيد تا در 2 دفتر ديگر. در اين مجموعه كمتر شاهد هستيم كه كريميان بخواهد با بازي‌ها يا شگردهاي زباني به شعريت برسد يا مخاطب را درگير فرم كند. شاعر خيلي صميمي و راحت با مخاطبش سخن مي‌گويد: شومينه نيستم‌ شهر نيستم‌ خط‌هاي وسط خيابان‌ من فرماندهي پشت خاكريز كه فرسايش خاك‌ يقه‌اش را گرفته‌ دائم دستور مي‌دهد به پيوستن‌ به ذهن جاري زمان‌ به اين كاغذ و جاودانگي‌ كه اقيانوس درونم است‌ يا: تو بايد پر شوي‌ از دختري كه هر وقت نگاهت مي‌كند گرم مي‌شود تابستان‌ وسط سينه‌اش را مي‌گيرد و مي‌‌خواهد آنقدر ببوسدت‌ كه پيشاني‌اش شكل عرق بگيرد. همان‌طور كه خوانديد در اين دو شعر و اكثر شعرها با زبان برخوردي ساده و صميمي صورت گرفته است. البته منظورم برخوردي ساده با نحو و ساختار زبان است وگرنه كريميان نسبت به كلمات و چگونه به‌‌كار‌‌بردن آنها حساسيت مناسبي دارد. در همين مثال آخر و در سطر آخرش شاعر مي‌توانست بگويد: «پيشاني‌ات عرق كند» اما مي‌گويد «پيشاني‌ات شكل عرق بگيرد» كه بسيار زيباتر و خلاقانه‌تر است و ابعاد تصويري خاصي به شعر و اين سطر مي‌بخشد. كريميان در شعرهايش به دنبال يك زيبايي‌شناسي جديد و البته عاشقانه است كه بيشتر مبتني بر تصويرسازي‌ها و فضاسازي‌هاي مبتكرانه است. ايماژيسمي كه اگرچه بر پايه تعريف و تشبيه استوار است، اما در عين حال ميان عناصر ناهمانند و نامتجانس همجواري و ارتباطي غيرمنتظره و شاعرانه پديد مي‌آورد. او حتي در روزگاري كه بسياري از شاعران جوان به نامگذاري شعرهايشان بي‌اعتنا هستند و اوج خلاقيت‌شان اين است كه براي هر شعر شماره‌اي بگذارند، اين‌گونه مي‌سرايد: فرسايش‌ دودكش‌ به علامت زندگي‌ زنگ‌ به علامت عشق‌ تو به علامت من... ملاحظه كنيد چگونه حتي از نامگذاري شعر براي ايجاد ريتم و هارموني استفاده مي‌كند: «فرسايش» و «دودكش»، «زندگي» و «زنگ». در واقع كريميان كمتر به دنبال اين است كه با استفاده از مولفه‌هاي تصنعي و تزريقي شعر را به ريتم و فرم برساند؛ تكنيك‌هايي مثل فاصله‌گذاري، برهم زدن روايت خطي، شكستن ديكتاتوري تك‌صدايي مونولوگ و رسيدن به شعري چند صدايي كمتر در شعر كريميان ديده مي‌شود. البته كريميان به طور كامل از اين آسيب مصون نمانده است و با آوردن يكي دو شعر در كتاب سعي كرده تجربه‌هايي را كه در اين نوع شعر داشته نيز به مخاطب عرضه كند. شعرهايي مثل «عشق» و «تعليق». نكته تحسين‌برانگيز ديگري كه كريميان در شعرهايش به آن توجه كرده حساسيت ويژه او در تقطيع‌هاي شعرش است؛ در حالي كه بيشتر تقطيع‌هاي شعر سپيد شاعران هم‌روزگارمان كمتر از قاعده‌اي خاص پيروي مي‌كنند. كريميان كاملا در تقطيع‌هاي شعرش استادانه عمل مي‌كند. موسيقي كلمات را مي‌شناسد و حتي با فاصله‌گذاري در يك سطر نوع خوانش شعرش را براي مخاطب تعيين مي‌كند: يادم نرفته خيابان‌هايي كه عشق مي‌كرديم‌ يادم نرفته شكوه آن همه «تو» اما كجاي خنده ما شك داشت! مي‌بينيد كه با گيومه كردن «تو» تاكيد آن را نشان مي‌دهد و با فاصله گذاشتن ميان «اما» و ادامه سطر مكث را به مخاطب القا مي‌كند. از سوي ديگر، شايد مهم‌ترين انتقادي كه مي‌توان به شعرهاي كريميان وارد دانست، بي‌توجهي و منفعل بودن نسبت به وقايع اجتماعي است، به صورتي كه دغدغه‌هاي سياسي اجتماعي بندرت در آثارش ديده مي‌شود. كريميان در اين دفتر به تاكيد و تكرار نشان داده شاعري عاطفي و عاشقانه‌سرا است، با انديشه‌اي غيرمتكثر كه همواره با اندوه و ياسي فردي همراه است. روزنامه‌نگار با وجود آن كه شعر كريميان نسبت به جامعه اطرافش بي‌توجه است اما دليل نمي‌شود از شعر قدرتمند انسيه كريميان با عنوان «روزنامه‌نگار» براحتي چشم‌پوشي كنيم؛ شعري كه در بستري عاشقانه روايت مي‌شود، اما همان طور كه از نامش برمي‌آيد ارجاعات متعدد اجتماعي و سياسي را با خودش به همراه دارد با هم آن را مي‌خوانيم: تو همين طور خسته‌ چروك‌هاي پيشاني‌ات را پاي اين كلمات زوار در رفته مي‌ريزي‌ و مانيتوري كه از من عميق‌تر نگاهت مي‌كند خوب مي‌فهمد اين دردها اصلا كشيدن ندارد نكشيده هفتاد و چند من چروك‌ به صورتت مي‌نشاند و تمام فصل‌هاي يكپارچه زمستان را به جيب‌هايت مي‌ريزند بدون اين كه خرس‌هاي به خواب رفته‌ لحظه‌اي چشم باز كنند ببينند تو همين طور خسته‌ به لبوفروشي فكر مي‌كني‌ كه مي‌تواند كت و شلوار بپوشد و آخرين لبويش را براي وزيدن به روزنامه صبح‌ حراج بزند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 514]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن