تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806626543
خاطرات مادر «محمود درويش»
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: مادر «محمود درويش» بزرگترين شاعر فلسطيني، از هفتههاي پيش از مرگ فرزند محبوبش ميگويد. به گزارش خبرگزاري فارس، به نقل از «گالف نيوز»، محمود درويش دو هفته پيش از عزيمت به آمريكا براي عمل جراحي به ديدن مادرش رفت. مادر «محمود درويش» با شعر «نان مادرم» اين شاعر مبارز فلسطيني، معروف شد و از آن پس خبرنگاران زيادي سراغ او رفته‌اند. مادر درويش از يك سال پيش بر اثر كهولت سن خانه‌نشين شده اما با شنيدن خبر مرگ فرزند محبوبش براي او عزاداري مي‌كند. وي در گفت‌وگوي كوتاهي با «گالف نيوز» گفت: «محمود با وجودي كه دور از من زندگي ميكرد اما زياد به ديدنم مي‌آمد و گاهي هم مخفيانه به ديدنم مي‌آمد.» وي همينطور درباره آخرين ديدار با فرزندش ميگويد:«پيش از آنكه به آمريكا برود آمد ديدنم. التماسش كردم كه به آمريكا نرود و حتي گريستم. شايد باورتان نشود اما وقتي درباره اين عمل قلب با من حرف زد، قلبم گرفت.» محمود درويش دو هفته پيش از اين عمل به مادر خود سر زده بود. مادر درويش ميگويد: «از از التماس كردم كه اين عمل را انجام ندهد، اما او تصميم‌اش را گرفته بود و مي‌خواست كه اين جراحي را انجام دهد. كاري نمي‌شد كرد چون تصميم‌اش را گرفته بود.» مهم‌ترين خاطره مادر محمود درويش از فرزند شاعرش، مربوط به شعر «نان مادرم» مي‌شود. وي اين شعر را به تمامي به ياد نمي‌آورد اما تصاويري از آن را در ذهن دارد. مادر درويش ميگويد: «روزنامه‌نگارهاي به ديدنم مي‌آمدند و از من مي‌خواستند همان ناني را درست كنم كه براي محمود درست مي‌كردم. من هم نان را مي‌پختم و احساس مي‌كردم كه محمود هم آن را مي‌چشد.» محمود درويش همچنين در ميان اعضاي خانواده خود با خواهرش «سيهام» بسيار دوست بود و هر روز با وي صحبت ميكرد. خواهر درويش در همين رابطه ميگويد: «با وجودي كه دور از ما بود و او را كم مي‌ديديم، هميشه فكر مي‌كردم كه در ميان ما زندگي مي‌كند.» خواهر درويش در ادامه ميگويد: «وقتي دو هفته پيش براي خداحافظي پيش ما آمد، از چهره‌اش معلوم بود كه آشفته و ترسيده است. تا صبح پيشمان ماند و بعد همه جمع شديم تا از او خداحافظي كنيم، بسيار نگران بود و نمي‌توانست ما را در آغوش بگيرد و ببوسد. به همين خاطر تنها دستي تكان داد و سريع رفت. همگي گريستيم و بسيار نگران شديم.» «اين دو هفته من منفي‌نگر نبودم اما بسيار ناراحت بودم. مرگ او شوك بزرگي براي ما بود.» «محمود درويش» طي مراسمي رسمي و با حضور رئيس دولت خودگردان سرزمين اشغالي به زودي به خاك سپرده مي‌شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1401]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها