تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834911323
عرب ها از ما بسيار جلوترند
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: عرب ها از ما بسيار جلوترند ادبيات داستاني امروز عرب در گفتوگو با رضا عامري
روزنامه اعتماد ملی : رضا عامري را بيشتر با نقدها و نوشتههايش درباره شعر و داستان امروز ايران ميشناسيم تا ترجمه هاي ادبياش. اما عامري در سال جاري دو رمان عربي را براي اولين بار به خواننده فارسي معرفي كرده است: <ميرامار> و <پروانه آبي>؛ دو رمان متفاوت از دو نسل مختلف نويسندگان عرب؛ اولي از نجيب محفوظ مصري كه حتي پيش از دريافت نوبل ادبي هم در ايران شناخته شده بوده، ديگري رماني از نور خاطر لبناني كه از نسل جديد نويسندگان عرب محسوب ميشود و عليرغم كارهاي خوبش نهتنها در ايران شناخته شده نيست، بلكه به گفته عامري اگر نامش را هم جستوجو كنيد، كمتر خبر رسانهاي در مورد او پيدا ميكنيد. اين دو كتاب به همت نشر ني منتشر شده و برخلاف ديگر آثار عربي كه به فارسي ترجمه ميشود، در ميان جامعه ادبي بازتابهاي خوبي را هم به دنبال داشته است. در گفتوگوي حاضر با عامري، موضوع بحث بيشتر ادبيات داستاني امروز عرب مدنظر بوده و از پرداختن به ديگر دلمشغوليهاي او پرهيز شده است. عامري جداي از اين دو كتاب، <نقشبندان قصه ايراني>(بررسي آثار و انديشههاي هوشنگ گلشيري، نشر ترجمان انديشه، 1383)، ترجمه <عرفان شرق، عرفان غرب> نوشته آدونيس (نشر ترجمان انديشه، 1383) و ترجمه <بيروت، عشق باران>(نشر نگيما، 1384) دفتر شعري عاشقانه از نزار قباني را هم در كارنامه خود دارد، ضمن اينكه به زودي جلد اول مجموعه <سرچشمههاي روايت و بوطيقاي رمان فارسي> با نام <روايت كهن>(نشر چشمه)، <مقدمه ايي بر رمان عرب>(نشر ني)، ترجمه رمان <موسم هجرت به سوي شمال> نوشته طيب صالح سوداني (نشر چشمه)، ترجمه رمان <خاطرات دايناسور> از مونس الرزاز اردني (نشر چشمه) و ترجمه <خاطرات تن> رماني از احلام مستغانمي الجزايري ( نشر ني) كه ميتوان او را مطرحترين نويسنده زن امروز عرب نام برد، نيز از او خواهيم خواند. آقاي عامري! براي ورود به بحث پيرامون ادبيات امروز عرب و مشخصا رمانهايي كه به همت شما ترجمه شده، بهتر است كليتي هم از وضعيت رمان نويسان معاصر عرب بدانيم. موافقيد؟ همينطور است. رمان عرب در اوايل قرن بيستم ميلادي و در مصر با حاكميت دو جريان فكري - ماركسيستها و اخوان المسلمين - آغاز ميشود كه در اين برهه بيشتر انگيزههاي سياسي و اجتماعي يا تاريخي دارد. رمان نويسان مهم اين دوره كساني نيستند جز جرجي زيدان، توفيق الحكيم، طه حسين و عقاد و مازني... و پس از اينهاست كه رمان به شكلي مدرن با نجيب محفوظ شروع ميشود. نجيب محفوظ پدر رمان عرب از نسل دوم نويسندگان مصر است. در كنار نجيب محفوظ، نسل سوميهايي چون جمالالغيطاني و يوسف العقيد و طيب صالح و غسان كنفاني و ادوارد خراط و عبدالرحمن منيف و الياس خوري و احلام مستغانمي را هم ميتوان به عنوان مهمترين رمان نويسان جهان عرب امروز نام برد كه شهرت و اهميت شان كمتر از نويسندگان نامبرده نيست. اگر اجازه دهيد در جاي خود به اين نامها خواهيم پرداخت... اما چه شرايطي باعث ايجاد و رشد چنين رويهاي به ويژه در حوزه رمان مصر شده است؟ سنت قصه نويسي مصر به حدود دويست سال پيش برميگردد. و اين يكي از مميزههاي آن است. از حدود 200 سال پيش مجلاتي چون <الاهرام> و <الهلال> به عنوان پايگاهي براي معرفي آثار روايي در مصر به وجود آمدهاند و تا امروز هم چاپ آنها ادامه دارد. همين استمرار و چاپ بيشتر رمانهاي عرب به صورت پاورقي در مجلات باعث شده تا رمانخواني در مصر به سنتي ديرينه تبديل شود. علاوه بر روزنامهها و مجلات كه به اين مهم كمك كردهاند، تلويزيون، سينما و حتي راديو هم در رشد و حركت رمان عرب موثر بودهاند و از اين زاويه خيلي از رمانهاي عرب توانستهاند به سينما و تلويزيون راه بيابند. اين موضوع هم در بعد دادن به سنت رمانخواني بسيار موثر بوده است. از جمله ميتوان اشاره و يادآوري كرد كه رمانهاي <بچههاي محله ما>، <ميرامار>، <دزد و سگها> و <بلدرچين و پاييز> نجيب محفوظ به صورت پاورقي در روزنامه <الاهرام> چاپ شدهاند. نسل بعد از نجيب محفوظ چطور؟ آيا آنها هم از چنين اهميتي برخوردار بودهاند و توانستهاند از او فراروي كنند؟ در كليت موضوع بايد بگويم كه هيچ كس در ميان منتقدان، پيشاهنگ بودن نجيب محفوظ را انكار نميكند و همين مساله باعث شده كه گذشتن از او نوعي سنت شكني محسوب شود؛ و البته به مذاق خيليها هم خوش نميآيد. اما به اين معنا نيست كه رمان عرب به نجيب محفوظ ختم شده است. نويسندگان بزرگي چون يوسف العقيد (كه مدتي پيش خود شما گفتوگويي از او را در اعتماد ملي منتشر كرديد)، طيب صالح، جمال الغيطاني، الياس خوري و ادوارد خراط... از محفوظ فراروي كردهاند. اما مساله به اين سادگي نبوده است. واقعيت اينكه نجيب به تابويي تبديل شده كه كمتر فرصت فراروي از او فراهم آمده است، چون همه او را پيشاهنگ رمان عرب ميدانند. خود شما هم با ترجمه رماني از نويسندهاي جوان، علاوه بر اينكه تلاش كردهايد جامعه كم اطلاع ادبي ما را با ادبيات امروز عرب آشنا كنيد، خواستهايد كه از نجيب محفوظ رد شويد و در زمينه ترجمه هم دست به سنت شكني بزنيد! آيا شما ردپايي از تاثيرگذاري نجيب محفوظ بر رمان <پروانه آبي> نور خاطر يا ديگر آثار اين نويسنده و در كل همنسلان او هم ميبينيد؟ اتفاقا دليل من براي ترجمه رماني چون <پروانه آبي> همين بوده است. نورخاطر نويسنده جواني است كه در 28 سالگي اين رمان خود را نوشته و در رمان به نوعي نگاه به برگذشتن و فراروي از نويسندگان پيش از خود داشته است. همچنان كه در اين روايت به نوشتههاي الياس خوري كه يكي از نويسندگان نسل پيش از خود است، حمله هم ميكند... شما اهميت نجيب محفوظ غير از مساله پيشگامي در رمان عرب، ديگر در چه چيزي ميدانيد؟ نجيب محفوظ به خيال رماننويسي مسلح بوده و توانسته با اتكا به واقعيت مصر و استفاده از فرهنگ و فولكلور و وقايع و گزارشها، به بوميترين شكل رمان نويسي مصر توسعه بخشد، در عين حالي كه ميتوانيم با رمانهايش مصر را بشناسيم و محلات و خيابانهايش را، همان طور كه از نظر روانشناسي با ابعاد رواني و انديشگاني مردم مصر نيز آشنا ميشويم. محفوظ فلسفه خوانده بود و از اين جهت فكر ميكنم كه توانسته با تكيه بر اعتقادات و باورهاي مردم مصر، آنها را به ريشهاي ترين شكل كالبدشكافي روحي و جسمي نمايد و از ميانه اين معرفي توانسته مشكلات <پروبلوم>هاي خاص آنها را در آثار خود نشان دهد. از مشكلات معرفت شناسي و اعتقادي در بچههاي محله ما تا مشكلات طبقات تحتاني اجتماعي در <كوچه مدق> تا مثلا مشكلات روشنفكران مصري كه در <وراجي روي نيل> به عينه آنها را ميبينيم. چون براي نويسنده امروز پس از تخيل روايي، مهم ترين عامل نقطه نظرات و نگاه فلسفياش به جامعه و جهان است. گفتم كه محفوظ در مصر فلسفه خوانده و پايان نامه دكترايش را در <زيباشناسي اسلامي> نوشته است و اينها نقاط قدرت و قوت اوست... آثار نجيب محفوظ در فرم (شكل) رمان هم آيا صاحب ويژگيهايي هست؟ شكل رمانهاي نجيب محفوظ همپاي موضوعهايي كه انتخاب كرده متحول شده است. او از رمان تاريخي به سوي رمان رئاليستي و سپس به سوي رمان جريان سيال ذهن و بعد به نوعي رمان - انديشه و در آخر به سوي رماني فلسفي حركت كرده است. اين موضوع نشان دهنده حيطه متنوع اسلوبهاي او در قصه نويسي است. آيا جايزه نوبل به زعم شما برازنده نجيب محفوظ بود؟ مساله جايزه نوبل جدا از سنت داستان نويسي مصر نيست. قبلا هم گفتم در مصر مجلاتي مانند الهلال، الاهرام و المقتطف از سال 1785 يعني قبل از حمله ناپلئون به مصر سابقه انتشار داشتهاند و تا امروز هم منتشر ميشوند. جايزه نوبل به هر شكلي بايد به يكي از نمايندگان جامعهاي داده ميشد كه سنت قصه نويسي و رمان خواني آن به نزديك به 250 سال بر ميگردد. و اين موضوع بينظيري است در اين سوي جهان. چه فرقي ميكند كه نجيب محفوظ جايزه را ميبرد يا جمال الغيطاني يا مثلا يوسفالعقيد. چه تمايزي ميان نجيب محفوظ و اين دو نويسنده ديگر كه نام برديد وجود دارد؟ عرصه تجربيات نجيب محفوظ بسيار وسيعتر و گستردهتر است. او يك نويسنده حرفهاي است. در آثار نجيب محفوظ ما با رماني تاريخي مانند <رادوبيس>، رماني رئاليستي مثل <ثلاثيه> و رمان جريان سيال ذهن مانند <وراجي روي نيل> و همچنين رمان آوانگاردي چون <مرايا>(آينهها) و يا رمانهايي با مضمونهاي كلاسيك و فلسفي مانند <بچههاي محله ما> روبرو هستيم. آثار محفوظ از نظر تنوع و كميت هم آمار نسبتا بالايي دارند كه در كمتر نويسنده ديگر مصري ميتوانيم اين مجموعه متكامل و زيبا را كه تفكر انتقادي و اعتقادي نجيب محفوظ بهسان طيفي از ميانه آنها عبور كرده است يكجا ببينيم. و تاكنون به قول شما از ميان اين مجموعه متكامل چه آثاري از او در ايران ترجمه شده است؟ خوشبختانه نجيب محفوظ در ايران چندان ناشناخته نيست و اگر نويسندگان بسيار معروف عرب مانند جمال الغيطاني، يوسف القعيد، ادوارد خراط و عبدالرحمن منيف در ايران شناخته شده نيستند، اما نجيب محفوظ را به بركت دو سه رماني كه از او در ايران ترجمه شده ميشناسيم: <دزد و سگها> با ترجمه بهمن رازاني، <روز قتل رئيس جمهور> ترجمه يوسف عزيزي بني طرف، <كوچه مدق> با ترجمه مرعشي پور و <گدا>ي محمد دهقاني. دو اثر او هم از انگليسي به فارسي ترجمه شده، با نامهاي <رهگذر قصر> و <شبي از شبهاي هزار و يك شب.> يك مجموعه داستان كوتاه نجيب محفوظ نيز به نام <توطئه شيطان> با ترجمه محمد جواهركلام به فارسي زبانان معرفي شده است. پس با اين حساب آثار كمي از او به فارسي ترجمه ترجمه نشده؟! البته اين كميت متاسفانه تقريبا تمامي ترجمه رمان عربي در زبان فارسي هم هست... و يعني اينكه ما رمان نويسان ديگرعرب را نميشناسيم و رمان ديگري از عربي در ايران به چشم نميخورد، مگر يك نمايشنامه <همگنان غار...> و يك رمان از توفيقالحكيم به اسم <آن روزها> و رماني از حنا مينه به نام <كابوس كوچ> از يوسف عزيزي و <امسعد> غسان كنفاني به ترجمه عدنان غريفي و رمان ديگري از همين نويسنده <بازگشت به حيفا> به ترجمه موسي اسوار و ديگر هيچ. و اين را هم اضافه كنم كه اين كميت شامل هيچ كدام از آثار مهم نجيب محفوظ نميشود. <ثلاثيه>(تريلوژي قصرالشوق، سكريه و بين القصرين كه نام سه محله از محلات قاهرهاند ) و <بچههاي محله ما>، <محله داشها>، <وراجي روي نيل>، <آينهها>، <سفر ابن فطومه> و <ميرامار> شايد با اهميت ترين آثار اين نويسندهاند كه هيچ كدام در ايران ترجمه نشده اند. از ميان اين آثار كه نام برديد، تنها رمان <ميرامار> است كه بهتازگي توسط شما ترجمه شده است؟ درست است. <ميرامار> را يكي دو سال پيش ترجمه كردم كه اخيرا از سوي نشر ني به بازار آمده است. <ميرامار> را منتقدين غربي يكي از آثار كلاسيك مهم خاورميانه قلمداد كردهاند. اهميت رمان <ميرامار> در بين آثار داستاني امروز عرب و بيشتر در ميان آثار محفوظ در چيست و چه جايگاهي دارد؟ پاسخدادن به اين پرسش براي من كه مترجم آن بوده ام شايد كمي سخت باشد... اما اين رمان در زمينه رمان رئاليستي و هم در نوع شخصيتپردازي اهميت ويژهاي دارد. <ميرامار> روايتي سرراست دارد كه نشان ميدهد نجيب محفوظ داستانگوي قدري است. اين رمان كمي پيش از <سنگ صبور> صادق چوبك منتشر شده است و ميتوان به شكلي تطبيقي آن را با <ميرامار> مقايسه نمود... به هر حال چوبك بعد از صادق هدايت مهمترين نويسنده ما بوده و هست. حالا كه به ادبيات امروز ايران اشاره كرديد، ميخواهم بپرسم كه تفاوتهاي رمان فارسي و عربي در چيست و آيا رمانهاي فارسي در جهان عرب اهميت ترجمهشدن را دارند؟ در زمينه رمان رئاليستي و به نوعي بهتر است بگوييم رمان كلاسيك و رمان بومي، عربها از ما بسيار جلوتر هستند و اين هم به خاطر اهميت دادن آنها به مقوله سنت و توجه به تاريخ بوده است كه در جامعه ما اين مقوله به نوعي حذف شده است. اما رمانهايي مانند <بوف كور> كه به عربي هم ترجمه شده و يا رمانهاي امروزي تري مانند <آزاده خانم و نويسندهاش...> دكتر رضا براهني و يا <اسفار كاتبان> ابوتراب خسروي كه رمانهايي آوانگارد محسوب ميشوند، قابليت ترجمه و هماوردي با رمان عرب را دارند. از ترجمه ديگر آثار داستاني امروز ما به عربي هم اطلاعي داريد؟ و آيا شما و دوستانتان هيچ به فكر معرفي و ترجمه كارهاي خوب ادبيات فارسي به عربي نيفتادهايد؟ متاسفانه آثار داستاني ما هم در كشورهاي عربي - همچنان كه در عرصه ترجمه به زبانهاي ديگر- در محاق هستند. همانطور كه اشاره شد، <بوف كور> صادق هدايت با دو ترجمه در زبان عربي منتشر شده است. چند قصه از غلامحسين ساعدي و يكي، دوتا از نمايشنامههايش، رماني از جلال آل احمد و <غربزدگي>اش، قصههاي كوتاهي از بزرگ علوي و جمالزاده و همچنين صادق هدايت و غزاله عليزاده و اخيرا <جاي خالي سلوچ> دولتآبادي و <شازده احتجاب> گلشيري توسط يك مترجم سوري ترجمه شده است. (اگر اشتباه نكرده باشم سليم عبدالامير حمدان)، همين طور داستانهاي كوتاه مختلفي از گلشيري ترجمه شده است. روي هم رفته اقبال روشنفكران عرب به ترجمه داستانهاي كوتاه فارسي بيشتر بوده است و به طور كلي با نويسندگان نسل اول ما آشنايي بيشتري دارند. اطلاع تازهاي كه درباره ترجمه آثار جديد فارسي دارم، ترجمه رمان اخير آقاي عطاءا... مهاجراني به عربي است و همچنين دوستي كه از احتمال ترجمه <آزاده خانم و نويسندهاش...> دكتر براهني به زبان عربي خبر ميداد. از نور خاطر( ربيع جابر) چه اطلاعاتي داريد و انگيزه شما براي ترجمه <پروانه آبي> چه بوده است؟ نور خاطر كه نام مستعار ربيع جابر است، در سال 1978 در بيروت متولد شده و اكنون هم ساكن بيروت است و دكتراي فلسفه دارد. رمان <فرمانرواي تاريكي>اش هم در سال 1992 برنده جايزه منتقدين عرب شده است. آثار ديگرش <چاي سياه> (1995)، <آخرين خانه> (1996) و <يوسف انگليسي> (1999)است. <رالف رزقا...>، <پروانه آبي> و رمان دو جلدي <بيروت مادر شهر جهان> نيز رمانهاي ديگرش هستند. نور خاطر را ميتوان از نسل جديد نويسندگان عرب (نسل چهارم) دانست. او نويسندهاي است كه به تاريخ علاقه زيادي دارد و جغرافياي محيط زندگي در آثارش با جزيينگري و دقت بسياري نقش خورده است و عليرغم اينكه به گذشته نگاه دارد و شيفته شيوههاي كهن داستاننويسي شرق است، اما جستوجوگر تكنيكهاي جديد هم است و شايد همين ويژگيها او را به يكي از آوانگاردترين نويسندگان امروز عرب تبديل كرده است. اما انگيزهام براي ترجمه اين كتاب قبل از هر چيز، بيشتر حسي بوده است؛ حس پروانگي و پرواز. هر وقت حس ميكنم كه فضا سنگين شده و كاري نميشود كرد و فقط بايد الكي خوش بود، به ياد پروانه شدن ميافتم و خلاصي از اين فضاي مسلول... رمان <پروانه آبي> به عنوان نوعي خود زندگينامه نسلي است دردمند و غربت زده، با فجايع بيماري ارثي سل كه زندگياش ميان بيهودگي تصادف و تقدير و سلطه و حاكميت مرگ در نوسان است و من هم در محيط زندگيام مسلولان بيشماري را ديده بودم. دوست داشتم ترجمه اين كتاب را به مسلولان تقديم كنم، يا نميدانم به همه آدمهايي كه در تهران از اين فضاي سنگين و سربي و پردود و دم در عذاباند و يا جان خود را به اين سنگيني دادهاند، پيش از اين كه بتوانند پروانه شوند و بپرند! چرا توجه شما بيشتر معطوف به ترجمه رمان است تا ديگر گونههاي ادبي؟ امروزه رمان مهمترين شناسنامه و بهترين معرف ملتهاست و بيشتر كشورها سرمايهگذاريهاي زيادي در اين عرصه كردهاند. مثلا عربها مركزي فرهنگي در پاريس تاسيس كردهاند با چند هزار مترجم و اديب كه به ترجمه رمانهاي عرب مشغولند و اكثر رمانهاي مهم عربي را هم به زبانهاي ديگر برگرداندهاند و يا در امارات متحده جايزههايي با مبالغ هنگفت براي رمان تعيين كردهاند. وضعيت ترجمه آثار عربي - بهويژه رمان - را در ايران چگونه ميبينيد. اين كميت ناچيز ترجمه آثار عربي به فارسي نشاندهنده چيست؟ اگر كم اقبالي در رويكرد به چاپ آثار ادبي عربي از سوي ناشران و تحليلهاي بيبن و اعتبار <عرب ستيزي> در ايران را اهميت ندهيم، بيشك بزرگترين عامل اين رويكرد به رمان عرب را بايد در كمكاري مترجمان خودمان جستوجو كنيم. كم كاري يا فقدان مترجم؟ نه، واقعيت اين است كه ما مترجمان عربي خوبي داريم، از آذرتاش آذرنوش و دكتر شفيعي كدكني گرفته تا عدنان غريفي و يوسف عزيزي بني طرف و محمد جواهركلام و موسي اسوار و موسي بيدج و عبدالحسين فرزاد و كاظم برگ نيسي و محمدحسين روحاني... كه متاسفانه رويكرد اينها به ترجمه رمان در حد بسيار پاييني بوده است. آيا اين به خاطر اهميت شعر و بهزعم بعضيها پايين بودن سطح رمان در كشورهاي عربي نيست؟ اگر عربها شاعراني چون محمود درويش، آدونيس، نزار قباني، البياتي و سعدي يوسف دارند كه از شهرتي جهاني برخوردارند، به همين معنا رماننويسان بزرگي هم دارند. آقاي عامري! استقبال جامعه ادبي از انتشار دو رمان <پروانه آبي> و <ميرامار> چگونه بوده و آيا انتظار شما را برآورده كرده است؟ واقعيت بسيار تاسف بار است. 1100 نسخه...! غبطه ميخورم كه چرا آثار بست سلري مانند <بادبادك باز> اين همه خواننده دارد و رمانهايي جدي اينگونه در حاشيه قرار ميگيرند. ضمن ارتباط كمي كه با خوانندگان حرفهاي <پروانه آبي> داشتهام، همه متفق القول بودند كه اين كاري استثنايي است، آن هم از نويسندهاي جوان كه اصلا معروف نيست. اگر شما سري به سايتهاي اينترنتي بزنيد، خبري رسانهاي از نورخاطر نخواهيد ديد. از ميان آثار نويسندگان عربي، چه كتابهاي ديگري را در دست ترجمه داريد؟ مشغول آمادهسازي و ترجمه چند رمان ديگر هستم و سعي ميكنم كه اين مجموعه به شكلي پاسخگوي شناخت دورههاي مختلف رمان عرب باشد تا طرحي كلي از رمان عرب را پيش رو داشته باشيم. مجموعهاي كه از كلاسيكترين آثار رمان عرب يعني <ميرامار> آغاز ميشود و به جوان ترين نويسنده يعني نورخاطر (ربيع جابر) لبناني ميرسد. همچنين <موسم هجرت به شمال> طيب صالح سوداني و <زيني بركات> جمال غيطاني مصري و <خاطرات دايناسور> مونس الرزاز اردني و <آنچه برايتان مانده است> غسان كنفاني فلسطيني و <خاطرات تن> احلام مستغانمي الجزايري... و نيز در كنار اين رمانها <پيش درآمدي بر رمان عرب> را تاليف كرده ام كه به نوعي تاريخ رمان عرب هم محسوب ميشود... ظاهرا از نويسندگان سوريه در مجموعهاي كه نام برديد، خبري نيست؟ و همينطور مغرب و ليبي و عراق و عربستان سعودي. اما سوريه دو رمان نويس مهم دارد: حنا مينه و عبدالرحمن منيف كه به ويژه اهميت عبدالرحمن منيف بسيار زياد است و در اين مجموعه جايش بسيار خالي است؛ همين طور هم عبده خال عربستاني و عبدالخالق الركابي عراقي و نويسندگاني چون ادوارد خراط، يوسف العقيد، سحر خليفه، حليم بركات، حنان الشيخ، هدي بركات، عبدالحكيم قاسم و الياس خوري. و پر كردن اين همه خالي، همت جمعي مترجمان را ميطلبد...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3126]
صفحات پیشنهادی
عرب ها از ما بسيار جلوترند
عرب ها از ما بسيار جلوترند-عرب ها از ما بسيار جلوترند ادبيات داستاني امروز عرب در ... عرب ها از ما بسيار جلوترند ادبيات داستاني امروز عرب در گفتوگو با رضا عامري ...
عرب ها از ما بسيار جلوترند-عرب ها از ما بسيار جلوترند ادبيات داستاني امروز عرب در ... عرب ها از ما بسيار جلوترند ادبيات داستاني امروز عرب در گفتوگو با رضا عامري ...
آن سوی سیمهای خاردار کابل
كشورهاي عربي با دوره اي شدن دبيركلي اتحاديه عرب توافق كردند 35 طرح تحقيقاتي در آموزش و پرورش آذربايجان غربي اجرايي شد · عرب ها از ما بسيار جلوترند · آن سوی ...
كشورهاي عربي با دوره اي شدن دبيركلي اتحاديه عرب توافق كردند 35 طرح تحقيقاتي در آموزش و پرورش آذربايجان غربي اجرايي شد · عرب ها از ما بسيار جلوترند · آن سوی ...
«نيايش با معبود» در شبكه جهاني سحر
عرب ها از ما بسيار جلوترند عامري جداي از اين دو كتاب، <نقشبندان قصه ايراني>(بررسي آثار و انديشههاي هوشنگ گلشيري، نشر ... رمان عرب در اوايل قرن بيستم ميلادي و ...
عرب ها از ما بسيار جلوترند عامري جداي از اين دو كتاب، <نقشبندان قصه ايراني>(بررسي آثار و انديشههاي هوشنگ گلشيري، نشر ... رمان عرب در اوايل قرن بيستم ميلادي و ...
به بهانه حضور كريس دي برگ در ايران
آرياني ها به نظر ميرسد به اولين بودن علاقه عجيبي دارند، علاقهاي كه با نگاهي به پرونده ... كلي طرفدار دارد و حتي به من گفت ايرانيها هميشه چندين قدم از عربها جلوترند. ... كه خودشان هم انجام دادند، بسيار استقبال كردند و يك قطعه براي ما فرستادند كه در آن جاي ...
آرياني ها به نظر ميرسد به اولين بودن علاقه عجيبي دارند، علاقهاي كه با نگاهي به پرونده ... كلي طرفدار دارد و حتي به من گفت ايرانيها هميشه چندين قدم از عربها جلوترند. ... كه خودشان هم انجام دادند، بسيار استقبال كردند و يك قطعه براي ما فرستادند كه در آن جاي ...
تاج: فوتبال با هيچ پديده ديگر اجتماعي قابل مقايسه نيست
تاج، با بيان اينكه بسياري وقتها با برد يك تيم ميليونها نفر خوشحال مي شوند، گفت: فوتبال مرزها را برداشته است. ... افزود: ما از نظر سخت افزاري ، نرم افزاري و نتيجه از غرب آسيا جلوتريم ولو اينكه ... ما با عربها درگيري غير از فوتبال هم زياد داشتهايم.
تاج، با بيان اينكه بسياري وقتها با برد يك تيم ميليونها نفر خوشحال مي شوند، گفت: فوتبال مرزها را برداشته است. ... افزود: ما از نظر سخت افزاري ، نرم افزاري و نتيجه از غرب آسيا جلوتريم ولو اينكه ... ما با عربها درگيري غير از فوتبال هم زياد داشتهايم.
توصیه هنری کسینجر به اوباما درباره ایران
ما در منطقه خلیج فارس و کشورهای عربی این حوزه منافع بسیاری داریم. ... نه در جنگ افروزی جمهوری خواهان جلوترند و نه در دمکرات بودن دمکرات ها، هیاهویی که درباره تفاوت دو ...
ما در منطقه خلیج فارس و کشورهای عربی این حوزه منافع بسیاری داریم. ... نه در جنگ افروزی جمهوری خواهان جلوترند و نه در دمکرات بودن دمکرات ها، هیاهویی که درباره تفاوت دو ...
درخواست افزودن زبان پارسی به بازی های ان گیج(حتما بخونید)
148 و 41 تا به حال! aria 31309-09-2008, 01:29 AMدوستان هم اکنون درخواست ما در رتبه 9 قرارگرفته با 148 امتیاز! ... !دومی و سومنی رو هم با یک سیستم دیگه + هیچ کدوم از ایمیل ها یکی نبود ! ... گذاشت وقتی که به خاطر پول یه مشت عرب ملخ خور اسم ARA ___BIAN GULF رو در کنار PERSIAN GULF قرارداد! .... نه، پرتقالي ها يه قدم جلوترند.
148 و 41 تا به حال! aria 31309-09-2008, 01:29 AMدوستان هم اکنون درخواست ما در رتبه 9 قرارگرفته با 148 امتیاز! ... !دومی و سومنی رو هم با یک سیستم دیگه + هیچ کدوم از ایمیل ها یکی نبود ! ... گذاشت وقتی که به خاطر پول یه مشت عرب ملخ خور اسم ARA ___BIAN GULF رو در کنار PERSIAN GULF قرارداد! .... نه، پرتقالي ها يه قدم جلوترند.
گفتگو با حجت الاسلام علی کورانی
روستاى ما محل تبليغ مرحوم سيدعبدالحسين شرف الدين بود، كه من به بركت ايشان طلبه شدم و به نجف ..... پاسخ: در حفظ و نشر حديث و ياد دادن آن به مردم، سنىّ ها جلوترند.
روستاى ما محل تبليغ مرحوم سيدعبدالحسين شرف الدين بود، كه من به بركت ايشان طلبه شدم و به نجف ..... پاسخ: در حفظ و نشر حديث و ياد دادن آن به مردم، سنىّ ها جلوترند.
هميشه حق با منتقد است
در آلمان برخی نویسندگان ترک و در فرانسه برخی نویسندگان عرب، ایرانی یا افغان هم به همین ترتیب به بدنه ادبیات ... هر دو این کتابها بسیار شخصی هستند. ... ما از مقدمات گذشتهایم و داریم به تدریج مثل دیگر عرصهها خودمان را به دیگرانی که از ما جلوترند میرسانیم. .... احتياج به اطلاعاتي جامع در مورد شركت هاي كاپيوتري واي اس پي ها - ...
در آلمان برخی نویسندگان ترک و در فرانسه برخی نویسندگان عرب، ایرانی یا افغان هم به همین ترتیب به بدنه ادبیات ... هر دو این کتابها بسیار شخصی هستند. ... ما از مقدمات گذشتهایم و داریم به تدریج مثل دیگر عرصهها خودمان را به دیگرانی که از ما جلوترند میرسانیم. .... احتياج به اطلاعاتي جامع در مورد شركت هاي كاپيوتري واي اس پي ها - ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها