واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: محمدرضا سرشار با تاكيد بر آموزش داستاننويسي گفت: خيلي از مدرسهايي كه اكنون در اين كلاسها تدريس ميكنند خود به آموزش احتياج دارند و تعداد مدرسان واقعي در كشور ما به اندازه انگشتان يك دست هم نميرسد. محمدرضا سرشار در گفتوگو با خبرنگار ادبي فارس، درباره لزوم برگزاري كلاسهاي داستاننويسي گفت: كلا بخش قابل توجهي از همه هنرها آموختني است. برخي هنرها مثل موسيقي و نقاشي كاملا آموختني است و آموزش باعث ميشود افراد راه ده - بيست ساله را يكساله طي كنند. وي افزود: اينكه ميگويند هنر ذاتي است حرف رمانتيكهاست و تا به حال هم هيچكس نتوانسته آن را ثابت كند. بخشي از بحث استعداد به هوش برم گردد و بخشي هم اكتسابي است كه اگر فردي از كودكي و نوجواني در معرض داستان باشد، بسيار در نگاه او به اين مقوله مؤثر است و اينكه ميگويند كسي كه از جواني شروع ميكند دير است، تاييد همين نكته است. اين مدرس سابق كلاسهاي داستاني ادامه داد: از اين لحاظ كلاسها خيلي مهماند. افراد ميآيند زير نظر اساتيد مجرب و براساس اصول مدون آموزش ميبينند. سرشار با بيان اينكه نقش مدرس كلاسهاي داستان نويسي خيلي مهم است، عنوان كرد: خيلي از مدرسهايي كه اكنون در اين كلاسها تدريس ميكنند خود نياز دارند يك دوره آموزش بگذرانند. اين غلط آموزي، هنرجو را به بيراهه ميكشاند. تعداد مدرسان واقعي در كشور ما به اندازه تعداد انگشتان يك دست هم نميرسد. بنابراين اگر شاهد وجود كلاسهايي زائد بر اين تعداد كلاس بوديد، بدانيد براي هنرجويان مفيد نيستند. وي با اشاره به اينكه يكي از شرايط مدرس خوب اين است كه منتقد خوبي بايد باشد، اظهار داشت: منتقد خوب بودن با نقدهايي كه قبلا از شخص مدرس منتشر شده قابل ارزيابي است. مدرس خوب اگر منتقد خوبي هم نباشد، حداقل بايد نويسنده خوبي باشد و تئوري داستان را هم خوب بلد باشد. برخي از نويسندگان مدرس خوبي هستند ولي همه آنها لزوما مدرس خوبي نيستند. اين قصهگوي سالهاي طولاني راديو درباره متون كلاسهاي داستان نويسي تصريح كرد: متون مادرِ مباحث نظري داستان، عمدتا ترجمه است. كم داريم افرادي را كه از خود چيزي به متون ترجمه اضافه كرده باشند.اين متون ترجمهاي، منابعي مناسبند، ولي بايد به اين متون اما و اگرهايي از سنخ داستاننويسي بومي اضافه شود. سرشار درباره مدرساني كه صرفا از متون ترجمه براي كلاسهاي داستان نويسي استفاده ميكنند، بيان داشت: عدهاي مدرس غرب زده كه متون غربي را حفظ ميكنند و به شاگردان خود منتقل ميكنند، دردي از داستان نويسي ما را دوا نميكند. كسي بايد مدرس باشد كه به يك اجتهاد در داستان نويسي رسيده باشد و نبايد مقلد صرف باشد. وي درباره بي انگيزگي بسياري از شاگردان كلاسهاي داستان نويسي گفت: داستان خواندن شيرين است ولي آموزشش ممكن است خشك به نظر برسد. چند علت دارد: بعضيها خيلي موضوع را آسان ميگيرند. برخي هم خيال ميكنند داستان نويس شدن فرمول كوتاه و سهل الوصولي دارد، درحاليكه اينطور نيست. عدهاي هم اصلا راه را اشتباه گرفتند و با دو انشا و مطلب روزنامهنگاري و تشويق دوستان اميدوار شدند كه داستان نويسان خوبي هستند. و درنهايت برخي اساتيد سطح پايين هم در بيانگيزگي شاگردان نقش عمدهاي دارند. سرشار خاطرنشان كرد: بعضي مدرسان، زيادي تكنيك را اصل ميگيرند و آنقدر سخت ميگيرند كه باعث دلزدگي هنرجو ميشوند ولي اين در هنر هست و كساني كه تازه وارد ميشوند بايد بدانند كه اين ترس در دورهاي طبيعي است و اتفاقا ترسي مفيد است.بعد از آن اين ترس ميريزد. در مجموع به عنوان مثال اگر از يك كلاس 30 نفره 2 داستان نويس هم بيرون بيايد، ميتوان آن كلاس را موفق دانست. انتهاي پيام/ش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]