واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: دوران دانايي
محمدعلي معلّي
رهبر معظم انقلاب در ديدار ديروز جمعي از نخبگان كشور با معظم له تاكيد كردند كه بايد گفتمان پيشرفت علم و فناوري يكي از گفتمان هاي پايه اي كشور باشد. با توجه به اين كه سرمقاله اخير مجله «كيهان فرهنگي» به اين موضوع اشاراتي دارد، از اين رو تقديم خوانندگان محترم مي شود.
«لوكان العلم معلقاً بالثريا لتناوله قوم من ابناء فارس»
پيامبر(ص) فرمودند: اگر علم به ثريا آويخته باشد گروهي از فرزندان فارس بدان مي رسند.
(نهج الفصاحه، حديث 2339)
«دانايي» و «نوآوري» با بعثت فرستاده خدا(ص) آغاز شد. پيامبر امي(ص) آنگاه كه از كوه حرا به زير آمد، آياتي را براي مردم آورد كه بخشايي خداوند را بيش از حد تصور نشان مي داد. (اقرا و ربك الاكرم) بخوان و پرودگار تو بخشنده تر است.
اكرام پروردگار چگونه گسترش خواهد يافت؟ پاسخ، فراتر از فهم بشر آن روز بود يعني از آن پس نوآوري و دانايي با قلم پيوند دارد و افزون بر «خواندن»، «نوشتن» نيز در خدمت آگاهي بشر خواهد بود. ديگر «آموزش شفاهي» كافي نيست. رتبه آموزشي بشريت بالا رفته و «عصر كتابت» آغاز شده است. معلم بشريت، «قلم» را به «قرائت» افزوده است. (الذي علم بالقلم)
قلم امكان آموزش هاي برتر را فراهم خواهد آورد و نمي دانيد در آينده، با نوشتن چه مايه بر دانش شما افزوده خواهد شد. (علم الانسان ما لم يعلم) از اين پس، پروردگار، انسان را به سرزمين هاي ناديده آگاهي خواهد برد و بر فراز قله هاي ناپيموده دانش برخواهد نشاند.
بدين ترتيب، با بعثت پيامبر(ص)، پايان عصر ناداني اعلام شد و مسلمانان تاريخ را به دو برهه تقسيم كردند؛ «عصر جاهليت» و «دوران اسلام».
نفوذ اسلام دانش پرور در جهان، آنقدر سريع اتفاق افتاد كه به معجزه مي مانست. در كمتر از يك قرن، دين جديد تا مرز هند و چين پيش رفت و از آفريقا تا اروپا را فتح كرد. فتح اسلام، يعني فتح آگاهي، نفوذ اسلام، يعني نفوذ فرهنگي، يعني پايان جاهليت در بخش عظيمي از جغرافياي زمين، در اين سير مهمتر از سرعت، ماندگاري پيروزي است وگرنه چه بسا امروز سرزميني تسخير و فردا پس گرفته مي شد، اما دانايي قابل بازستاندن نبود.
در جغرافياي تاريك جاهليت آن روزگار كه فراگيري دانش براي مردم ممنوع بود و بيان بسياري از آراي دانشمندان، مجازات داشت. فرستاده خداوند(ص)، طلب دانش را يك ضرورت اجتماعي اعلام كرد و كسب دانايي را بر هر زن و مرد مسلمان، از كوچك و بزرگ واجب شمرد و فرمان داد تا همگان، از همه كس و در هر زمينه، كسب دانش كنند، از اين روي، دانش آموزي در سرزمين هاي پهناور اسلامي رونق يافت و در مساجد يا در كناره آنها، در هر كوي و برزني، مكتب خانه اي تأسيس شد.
بدين ترتيب، «در روزگاري كه در همه اروپا 12 تن يافت نمي شدند كه نوشتن و خواندن بدانند، در نيشابور، 12000 قلمدان مرصع بيرون آمد تا يك حديث را از زبان فرزند پيامبر(ص) بنويسد.»
سفارش هاي اكيد پيامبر اسلام(ص) بر علم آموزي، زمينه اي شد كه مسلمانان از ملت هاي مختلف، دانش هاي بومي خود را به همديگر بياموزانند و تمدني واحد با زبان و فرهنگي واحد پايه گذاري كنند. آنگاه دانش ساير اقوام و ملل را به زبان خويش ترجمه و اين دانش را با نوآوري و طبقه بندي جديد به جهانيان عرضه كردند.
اين پيشرفت و نوآوري ادامه داشت تا در قرن هفتم از حركت بازماند. حوزه تمدني جهان اسلام با حمله «مغول» دچار آسيب هاي فراوان شد و قوم صحراگرد آنچنان آتشي در خرمن دانش اين سرزمين افكند كه از خاكستر آن تا قرن ها شعله اي برنخاست. شوربختي مسلمانان با ويرانگري «استعمار» غرب افزون شد و اين ضربات مسلمانان را در سستي و رخوتي فرو برد كه تا قرن ها از نوآوري و دانش پژوهي بازماندند، تا جايي كه كالاي علمي- فرهنگي خود را در دست ديگران نشناختند و «خبر نداشتند كه ريشه رنسانس مغرب زمين، مرده ريگ پدران خودشان بوده است.»
اكنون با وقوع انقلاب اسلامي در ايران، بعثتي مجدد آغاز شده است؛ گويي پيامبر دانايي بار ديگر دستور كسب دانش و نوآوري را از غار حرا به زير آورده است، با اين تفاوت كه اين بار «قم» و «تهران» ام القراي نهضت علمي- فرهنگي در جهان اسلام محسوب مي شود.
پنجشنبه 7 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]