تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به من ايمان نياورده است آن كس كه شب سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد. به من ايمان ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813240686




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسي ريشه هاي بحران در روابط روسيه و گرجستان از يك شاخه گل سرخ تا اشغال اوستياي جنوبي


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسي ريشه هاي بحران در روابط روسيه و گرجستان از يك شاخه گل سرخ تا اشغال اوستياي جنوبي
خبرگزاري فارس: در ميان كشورهاي حاضر در قفقاز، موقعيت ژئوپولتيكي گرجستان به عنوان پل ارتباطي مسكو با درياي سياه و به تبع آن آب هاي گرم جهان، به همراه مناقشه بر سر جمهوري هاي آبخازيا و اوستياي جنوبي، گرجستان را به صورت كشوري مهم در سياست خارجي روسيه در آورده است.


روسيه در شرايطي وارد جنگ با گرجستان در خصوص مساله اوستياي جنوبي شده است كه طي سال هاي گذشته، همواره تنش هاي فزاينده يي ميان مسكو و تفليس وجود داشته است. شدت و حدت اين تنش ها به ويژه پس از پيروزي انقلاب گل سرخ در سال 2003 به حدي بوده كه حكايت از بحراني دائمي ميان روسيه و گرجستان دارد. در اين بين به رغم آنكه تنش هاي متعددي ميان دو كشور حاكم بوده است بايد ريشه اين بحران ها را در روابط دو كشور و در گذشته يي نه چندان دور جست وجو كرد. در واقع درك بحران ها و تنش هاي موجود ميان گرجستان و روسيه، بدون فهم مناسبات گذشته و متغيرهاي گوناگون در روابط اين دو كشور ناممكن مي نمايد. از اين رو در بحث حاضر ضمن مرور ريشه هاي تنش ميان روسيه و گرجستان، به بررسي بحران هاي حاضر و آينده روابط مسكو و تفليس خواهيم پرداخت.

ريشه هاي بحران

در ميان كشورهاي حاضر در قفقاز، موقعيت ژئوپولتيكي گرجستان به عنوان پل ارتباطي مسكو با درياي سياه و به تبع آن آب هاي گرم جهان، به همراه مناقشه بر سر جمهوري هاي آبخازيا و اوستياي جنوبي، گرجستان را به صورت كشوري مهم در سياست خارجي روسيه در آورده است. در اين بين به رغم آنكه سياست خارجي روسيه نسبت به گرجستان تقريباً ثابت بوده و سعي كرده اختلافات را از راه هاي صلح آميز حل و فصل كند. سياست خارجي گرجستان چند دوره عمده و مشخص را تجربه كرده است. به طور كلي وجه مشخص اين دوره هاي جهت گيري سياست خارجي گرجستان، نشان از يك موضع ضدروسي در ميان مردم و دولتمردان گرجي دارد.

ملي گرايي و ضدروس گرايي

نخستين تعارض در ميان دو كشور به «جنبش ملي گرايي» گرجستان به رهبري «زوياد گامسا خورديا» بازمي گردد كه درصدد كسب استقلال ملي و رهايي از سيطره روسيه بود. اين جنبش كه در نهايت به خروج گرجستان از پيمان كشورهاي مشترك المنافع انجاميد، به عنوان سرآغاز سياست هاي ضدروسي گرجستان شناخته مي شود. اختلافات سرزميني در «آبخازيا» و «اوستياي جنوبي» نيز يكي ديگر از مهمترين مناقشات ميان دو كشور است. در حالي كه مسكو به دليل حضور تعداد زيادي از روس ها در اين جمهوري ها به ويژه اوستياي جنوبي و همچنين ادامه حضور در قفقاز جنوبي، به خوبي آگاه است كه استيلاي گرجستان بر اين دو جمهوري به معناي پايان نفوذ روسيه بر قفقاز است، تلاش خود را جهت حل و فصل مسالمت آميز اختلافات به كار گرفته است. استقرار نيروهاي صلح بان روسي پس از جنگ و درگيري گرجستان و اوستياي جنوبي در اوايل دهه 1990 از موارد اين درگيري است. از اين رو دولت گرجستان به ويژه پس از انقلاب گل سرخ، همواره روسيه را متهم به نقل و انتقال تجهيزات نظامي به اوستياي جنوبي كرده كه اين مطلب تا حد زيادي نيز به تنش هاي بين دو كشور دامن زده است.

بحران هاي اقتصادي و حركت به سوي غرب

مسائل اقتصادي، فصل ديگري از تنش ها و تعارضات ميان دو كشور روسيه و گرجستان را شكل مي دهد. گرجستان كه پس از استقلال با بحران جنگ داخلي و جنبش هاي جدايي طلب روبه رو شده بود، هزينه هاي بسياري را صرف بازگرداندن ثبات به كشور كرده است. اين عامل به همراه بحران هاي اقتصادي و نابساماني هاي ساختاري به جا مانده از اقتصاد دوره شوروي، بيكاري و فقر و فساد مالي مقامات بلندپايه، به شكاف عميق طبقاتي دامن زد. در اين بين مردم گرجستان كه همواره احساسات ملي گرايي و ضدروسي شديدي از خود نشان داده اند، مشكلات اقتصادي، عقب ماندگي و توسعه نيافتگي خود را به زيرساخت هاي نامناسب شوروي و رابطه با روسيه نسبت دادند. از اين رو گرايش به غرب براي رهايي از بحران اقتصادي به ايده يي ملي و آرماني دولتي مبدل شد. اگرچه مشكلات اقتصادي گرجستان با پيوستن به ساختارهاي يورو - آتلانتيكي نيز لاينحل ماند، اما اين موضوع تاثير منفي بيشتري بر روابط مسكو و تفليس بر جاي گذاشت.مسير خطوط لوله صدور نفت نيز يكي ديگر از چالش هاي اقتصادي مسكو و تفليس است. در حالي كه ايالات متحده، تركيه، آذربايجان و گرجستان از مسيري كه بندر سوپسا در گرجستان را به تنگه بسفر و آنجا را به اروپا منتقل مي كند، حمايت مي كنند، روسيه خواهان مشاركت در اين طرح ها و عبور خطوط لوله از خاك خود است. در اين بين علاوه بر آنكه فشارهاي ايالات متحده، مسير ايران و روسيه را براي انتقال نفت و گاز منطقه كاملاً كنار گذاشته است، گرجستان نيز آشكارا مخالفت خود را نسبت به مسيري كه خاك روسيه را نيز دربرگيرد اعلام كرده است. اين مطلب از يك سو نقش گرجستان را به عنوان تنها راه موجود براي انتقال منابع انرژي منطقه پررنگ تر از گذشته كرده و از سوي ديگر ضعف اين كشور در مورد عدم برخورداري از منابع هيدروكربني را جبران كرده است. در شرايطي كه تعارض ايران و روسيه با غرب، گرجستان را تبديل كشوري مهم براي غرب كرده خط لوله باكو - تفليس - جيهان، زمينه هاي كاهش اتكاي كشورهاي مستقل مشترك المنافع به روسيه را فراهم آورده است. از اين رو سياست تمايل به غرب براي گرجستان كه كاهش اتكا به روسيه و محدود كردن نقش اين كشور در مناسبات منطقه يي را دنبال مي كند، بخش مهمي از راهبرد سياست خارجي تفليس به شمار مي آيد.

گرايش به ساختارهاي يورو - آتلانتيكي

روند واگرايي روابط ميان مسكو و تفليس تنها به مسائل اقتصادي و اختلافات سرزميني و تاريخي ختم نشد و گسست در روابط دو كشور، با اتخاذ سياست هاي خاص گرجستان براي حركت در روند پيوستن به ساختارهاي يورو - آتلانتيكي با سرعت بيشتري ادامه يافت. در اين راستا تقاضا براي عضويت در ناتو، پيوستن به «طرح مشاركت براي صلح ناتو» در 1995، توافق نظامي با واشنگتن در مارس 1998 براي بازسازي ارتش گرجستان، به همراه ورود به «شوراي همكاري اروپا» و نزديكي به «سازمان امنيت و همكاري اروپا» از جمله مواردي هستند كه زيربناي مهمي براي پيوستن گرجستان به غرب محسوب مي شوند.همچنين ورود مشاوران نظامي امريكا به گرجستان در پايان فوريه 2002 كه به دنبال حضور و فعاليت احتمالي اعضاي القاعده در «دره پانكيسي» صورت گرفت، علاوه بر اينكه روابط گرجستان و غرب را بيش از پيش مستحكم كرد، حياط خلوت روسيه را نيز با مشكل ناامني مواجه كرد. حضور نظامي امريكا در شرايطي كه مسكو نيز به دليل مبارزه با تروريست هاي چچني خواهان حضور در دره پانكيسي بود، تهديدات امنيتي مهمي براي روسيه به شمار مي آمد.

گوام و واگرايي در روابط مسكو - تفليس

يكي ديگر از مسائل نظامي و امنيتي را كه باعث تيرگي روابط مسكو و تفليس شده است بايد در تشكيل نيروي پليس گوام، متشكل از كشورهاي گرجستان، اوكراين، آذربايجان و مولداوي و توافق اين كشورها براي جايگزيني اين نيرو با نيروهاي پاسدار صلح روسيه در مناطق مناقشه جست وجو كرد. از ديد مسكو، «گوام» يك اتحاد ضدروسي است كه مورد حمايت امريكا واقع شده و در جهت تضعيف جايگاه روسيه در منطقه فعاليت مي كند. واقعيت امر آن است كه تمايل اعضاي «گوام» براي رهايي از دست نيروهاي پاسدار صلح روسيه از يك سو به معناي نارضايتي از رفتار روسيه در حل مناقشات منطقه يي است و از سوي ديگر حكايت از تمايل كشورهاي منطقه به كاهش حضور و نفوذ سنتي روسيه در اين كشورها دارد.

انقلاب گل سرخ

ريشه ديگر تنش هاي فزاينده ميان مسكو و تفليس را بايد در انقلاب گل سرخ گرجستان در سال 2003 يافت كه دور جديدي از تنش ها را در روابط دو كشور آغاز كرد. اين انقلاب از يك سو نيروهاي مخالف داخلي را با كمك ايالات متحده و حمايت غرب به قدرت رساند و موجبات تشديد سياست هاي ضدروسي تفليس را فراهم آورد و از سوي ديگر سرآغاز و الهام بخش انقلاب هاي رنگي و ضدروسي در آسياي مركزي و قفقاز شد. در واقع انقلاب رنگي گرجستان، علاوه بر آنكه به عنوان نقطه اوج ضدروس گرايي مردم گرجستان و دولتمردان اين كشور به شمار مي آمد، مشكلات و تهديدات امنيتي بسياري نيز براي مسكو به وجود آورد. اين انقلاب از يك سو گرجستان را كاملاً در سبد غرب قرار داد و از سوي ديگر از نفوذ سنتي روسيه در تفليس تا حد بسيار زيادي كاست.در واقع انقلاب رنگي، زمينه هاي دخالت آشكارتر امريكا در امور داخلي گرجستان را فراهم كرد. به نحوي كه بلافاصله پس از پيروزي انقلاب، دولت ايالات متحده آمادگي خود را براي همكاري با نينو بورجانادزه رئيس جمهوري موقت گرجستان اعلام كرد و در بيانيه يي از آمادگي واشنگتن و جامعه جهاني براي كمك به حكومت جديد گرجستان در امر برگزاري انتخابات پارلماني خبر داد. همچنين وزراي دفاع و امور خارجه امريكا در سفري به گرجستان و در ديدار با رهبران جديد اين كشور از روسيه خواستند نيروهاي نظامي خود را از خاك گرجستان خارج كند. شايان ذكر است جرج بوش رئيس جمهور ايالات متحده امريكا نخستين رهبر سرشناس جهان بود كه پس از پيروزي انقلاب گل سرخ به تفليس سفر كرد. رئيس جمهور امريكا در اين سفر به تشريح يكي از شعارهاي محوري خود داير بر ادامه «رژه آزادي» در جهان پرداخت. جرج بوش در سخنراني خود از ميخاييل ساكاشويلي و ده ها هزار تن از اهالي تفليس كه در ميدان آزادي اين شهر به سخنان او گوش مي دادند، تجليل به عمل آورد و گرجستان را «مشعل آزادي» براي منطقه و جهان خواند. وي كه انقلاب گل سرخ را سرمشقي براي تمام مردم جهان ناميد، خطاب به مردم گرجستان گفت؛ «شما اينجا تنها با گل سرخي كه در دستتان بود و با قدرت اعتقادتان آزادي را به دست آورديد.» بدين ترتيب پس از پيروزي انقلاب رنگي، ميخاييل ساكاشويلي اولويت هاي مهم سياست خارجي دولت خود را در همگرايي و الحاق به ساختارهاي اروپايي (يورو- آتلانتيك)، تعميق و تقويت همكاري هاي استراتژيك با امريكا، برقراري نوعي تعادل ميان منافع استراتژيك امريكا و روسيه و توسعه و گسترش همكاري با كشورهاي همسايه برشمرد. وي به منظور اجراي سياست الحاق به ساختارهاي يورو - آتلانتيكي، هنگام مراسم تحليف رياست جمهوري و همزمان با به اهتزاز درآوردن پرچم جديد گرجستان، پرچم اتحاديه اروپا را نيز شخصاً به اهتزاز در آورد. از اين رو نهادهاي اروپايي به ويژه اتحاديه اروپا و سازمان امنيت و همكاري اروپا به منظور برگزاري انتخابات هاي رياست جمهوري و پارلماني گرجستان بالغ بر 12 ميليون يورو به اين كشور كمك كردند.همچنين ساكاشويلي با اولويتي كه براي برقراري روابط استراتژيك با امريكا قائل شده بود، موفق به كسب حمايت سياسي و مالي مقامات امريكايي شد. به نحوي كه امريكا با اختصاص بودجه يي 60 ميليون دلاري، تدارك اجراي برنامه آموزش و تعليم حدود 4 هزار نفر از نيروهاي دفاعي و ارتش گرجستان را برعهده گرفت. همچنين امريكا كمك هاي 100 ميليون دلاري خود به رژيم شواردنادزه را به 200 ميليون دلار افزايش داد و در مقابل گرجستان نيز موضوع افزايش نيروهاي نظامي خود از 850 نفر به 2 هزار نفر در عراق را پيگيري كرد. همچنين گرجستان همكاري هاي خود را با ناتو گسترش داد و علاوه بر عراق، نيروهاي نظامي خود را به افغانستان نيز اعزام كرد. ضمن آنكه تيمي از مربيان امريكايي وارد تفليس شدند تا به اجراي يك برنامه نظامي 32 ميليون دلاري مشترك بين امريكا و گرجستان مبادرت ورزند.علاوه بر اين سازمان هاي بين المللي به ويژه بانك جهاني و صندوق بين المللي پول نيز كمك هاي بلاعوض و وام هاي درازمدت با بهره هاي كم به اين كشور اختصاص دادند. در اين بين حتي روزنامه معروف اروپايي «صداي اروپا» نيز ميخاييل ساكاشويلي را به عنوان مرد سال اروپا انتخاب كرد. با توجه به اينكه لقب فوق به فردي واگذار مي شود كه بيشترين تاثير را بر جريان توسعه اروپا گذاشته باشد، انتخاب رهبر انقلاب رنگي گرجستان به عنوان مرد سال اروپا و حمايت هاي بي دريغ غربي ها از رژيم جديد حكايت از پشتيباني بي شائبه و همه جانبه غرب از جريان انقلاب هاي رنگي داشت. بنابراين در نتيجه انقلاب گل سرخ، گرجستان كه زماني زير چتر حمايتي روسيه قرار داشت، به متحد ايالات متحده امريكا تبديل شد و ضمن خصومت با مسكو و اقدامات خصمانه يي نظير لغو قرارداد درازمدت انرژي و قطع نفوذ سنتي روسيه در منطقه خودمختار «آجارستان»، خواهان پيوستن به ناتو و ساختارهاي يورو - آتلانتيكي نيز شد.

تداوم بحران ها

در سال 2006 در پي دستگيري 5 افسر روس در گرجستان به اتهام جاسوسي و همچنين محاصره پايگاه نظامي روسيه در تفليس، بحران نويني ميان روسيه و گرجستان آغاز شد. در اين بحران كه گرجي ها افراد دستگير شده را متهم به طرح ريزي آشوب در سطحي گسترده و جمع آوري اطلاعات در مورد روابط اين كشور با ناتو و همچنين تاسيسات بندري و راه آهن و احزاب سياسي و ارتش گرجستان كردند، روسيه نيز سفير و كارمندان خود را از گرجستان فراخواند و صدور رواديد براي شهروندان گرجستان را متوقف و قيمت صدور گاز به گرجستان را دو برابر كرد و خواهان رسيدگي شوراي امنيت به اقدامات گرجستان شد. همچنين روسيه خروج سه هزار سرباز روس از پايگاه هاي «باتومي» و «آخالكالاكي» را به حالت تعليق درآورد كه قرار بود طي يك برنامه زمان بندي شده تا پايان سال 2008 از خاك گرجستان خارج شوند. در سال 2007 نيز در شرايطي كه انقلاب گل سرخ با مشكلات عديده يي مواجه شده بود و ساكاشويلي از عمل به وعده هاي خود بازماند، «سازمان هاي ويژه روسيه» را عامل ناآرامي و تظاهرات مردمي در گرجستان ناميد. وي شورش ها و ناآرامي ها را در گرجستان حاصل توطئه روسيه تلقي و در اقدامي سه ديپلمات روسي را نيز اخراج كرد كه در مقابل با واكنش متقابل مسكو و اخراج سه ديپلمات ارشد سفارت خود از روسيه مواجه شد. در آخرين منازعات نيز تفليس مسكو را به حمايت از جدايي طلبان آبخازيا و اوستياي جنوبي متهم مي كند و روسيه نيز با حمله نيروهاي گرجستان به اوستياي جنوبي پا به ميدان جنگ گذاشت.به هر روي مي توان درگيري نظامي ميان روسيه و گرجستان در خصوص اوستياي جنوبي را به سطحي كلي تر و به درگيري مسكو با غرب و نظام هاي غرب گراي منطقه تعبير كرد. براين اساس روسيه علاقه مند است غرب را از منطقه و منطقه انحصاري علايق خود دور سازد زيرا درگيري خارجي در منطقه به ويژه حضور نظامي غرب، باعث تضعيف روسيه شده و نفوذ سنتي اين كشور بر منطقه را با چالش مواجه ساخته است.از آنچه گذشت درمي يابيم بحران كنوني ميان روسيه و گرجستان از ريشه هاي عميق سياسي، اقتصادي، نظامي، تاريخي و فرهنگي برخوردار است. تفليس در حالي خود را به غرب نزديك تر مي كند كه مسكو، حضور ناتو و نيروهاي امريكايي را در مرزهاي خود به عنوان تهديد تلقي مي كند. در واقع گرجستان ضمن مستحكم كردن روابط با غرب، رابطه خود با روسيه را نيز تحت الشعاع قرار داده و در ايجاد تعادل و توازن در مناسبات سياسي خود ناتوان مانده است. از اين رو روابط بحراني ميان روسيه و گرجستان كه پس از انتخاب مجدد ميخاييل ساكاشويلي تشديد شد و اينك در شرايط جنگي قرار دارد، به احتمال زياد تنش ها و بحران هاي نويني را در سطح جهان به وجود خواهد آورد.
.................................................................................
نويسنده: شعيب بهمن
منبع: سايت ايراس
 چهارشنبه 6 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن