تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833473488
برنامههاي 5ساله بايد
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: رييس حوزه هنري ميگويد برنامههاي پنجساله توسعه بايد از مسير شوراي عالي انقلاب فرهنگي بگذرد و سهم عمومي بودجههاي فرهنگ به تصويب اين شورا برسد. حسن بنيانيان، رييس حوزه هنري در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگي خبرگزاري فارس،اظهار داشت: حوزه فرهنگ از نبود مديريت راهبري رنج مي‌برد. مديريت راهبري يعني مديريتي كه به جاي مداخله در جزء، سياست‌هاي كلي چگونگي مداخله دولت در فرهنگ را تبيين و عملياتي كند. در حوزه فرهنگ اگر مديريت راهبردي به يك مدير اجرايي خلاصه شود خيلي خطرناك است. چون اگر برداشت آن مدير از فرهنگ غلط باشد، اين برداشت غلط در تمامي فرهنگ جاري ميشود. وي افزود: مديريت راهبردي بايد به جمعي از متفكرين سپرده شود. و تشكيل شوراي عالي انقلاب فرهنگي بهترين راهكاري است كه مي‌توانست در نظام جمهوري اسلامي شكل بگيرد. اما به دليل انيكه وزن مجريان در اين شورا تعيين كننده است و تعداد كارشناسان صاحب‌نظر در اقليت است اين شورا در بحث‌هاي داخلي‌اش موفق نبوده است. به نظر مي‌رسد بايد تعداد كارشناسان صاحب‌نظر در اين تركيب افزايش پيدا كند. بنيانيان گفت: همچنين بايد برنامههاي فرهنگي برنامههاي پنجساله توسعه از مسير شوراي عالي انقلاب فرهنگي بگذرد و سهم عمومي بودجههاي فرهنگ به تصويب اين شورا برسد. مهم‌تر از همه، نهاد مستقل رصد فرهنگي زير نظر شوراي عالي انقلاب فرهنگي تشكيل شود كه همه قضاوت‌ها و اظهار‌نظرها به مطالعات علمي مستند شود تا از واقعيت‌هاي جامعه غافل نباشيم. * از سياسي‌كاري درحوزه فرهنگ جلوگيري كنيم وي درباره تعامل ديگر نهادها با اين شورا گفت: در ايران هر جا بودجه است، قدرت مداخله هم همان جا است. چون نهادهاي فرهنگي بودجه‌شان را از دولت مي‌گيرند، تلاش بيشتر اين نهادها اين است كه نظر دولتمردان را تامين كنند و دولتمردان هم دوره حكومتشان كوتاه است و بنابراين نهادهاي فرهنگي موضوعاتي را انتخاب مي‌كنند كه در كوتاه مدت جواب بدهد، در حالي كه مسايل فرهنگ بلند‌مدت است و ما بايد از جايي بودجه بگيريم كه نگراني‌هاي بلند‌مدت را از بين ببرد. شوراي عالي انقلاب فرهنگي مي‌تواند بدون اينكه نهادهاي فرهنگي مختلف بفهمند، عملكرد نهادهاي فرهنگي را ارزيابي كند و اثربخشي اين نهادها را بر مخاطب بسنجد. اگر اين اتفاق در حوزه فرهنگ بيفتد مي‌توان از كار سياسي در حوزه فرهنگ جلوگيري كرد. چون اغلب مديران فرهنگي براي رضايت مخاطب كار فرهنگي نمي‌كنند بلكه براي رضايت مقام مافوق خود اين كارها را انجام مي‌دهند و اغلب اين مقام مافوق تخصصي در مسايل فرهنگي ندارد. وي افزود: چون شوراي عالي انقلاب فرهنگي مداخله‌اي در اختصاص بودجه براي نهادهاي فرهنگي ندارد، نهادهاي فرهنگي اصراري بر توجه به نظر شوراي عالي انقلاب فرهنگي ندارند و بيشتر تلاش مي‌كنند نظر دولتمردان را تامين كنند. مثلا برگزاري جشنواره‌هاي مختلف كه اغلب بي‌مخاطب و بي‌اثر است، در جهت همين تامين نظر دولتمردان است. * تمام تصميمات بايد در متن فرهنگ گرفته شود بنيانيان يادآور شد: همه ما انسان‌ها متاثر از مجموعه آموزه‌هايي كه مي‌گيريم، نگاهي به جهان داريم كه اسم آن جهان‌بيني است. از درون اين نگاه ما به جهان، ارزش‌هايي را براي خودمان تعريف مي‌كنيم و مي‌پذيريم. اين ارزشها در عملكرد و رفتارهاي ما چه رفتارهاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي تاثير ميگذارد. بنابراين فرهنگ، يك نظام به هم پيوسته منسجمي از باورهاي اساسي است. ما در متن اين نظام فرهنگي تصميمات خود را مي‌گيريم. مقام معظم رهبري هم درباره فرهنگ مي‌فرمايند كه فرهنگ مثل هوا، همه جا را احاطه كرده است. بنيانيان ادامه داد: حالا اگر ما گرايش ديني داشته باشيم، عمده نظام باورهاي ما هم از مباني ديني گرفته ميشود، ضمن اينكه تحولات محيطي و ساير مكاتب ديني نيز در اين باورها بي‌تاثير نيست. بنابراين هر كدام از انسان‌ها يك فرهنگ خاص خودشان را دارند و در مجموع در هر جامعه‌اي يك وجه فرهنگي غالب ميشود. * مهندسي فرهنگي يعني گذر از تغييرات ناآگاهانه در حوزه فرهنگ به تغييرات آگاهانه رييس حوزه هنري افزود: باورهاي انسان از دو طريق تغيير پيدا مي‌كند. يكي وقتي مربيان تلاش مي‌كنند كه باورهاي اساسي‌شان را تقويت يا تغيير دهند كه اين نوع تغيير، تغيير آگاهانه است؛ مثل كاري كه يك روحاني در مجلس وعظ و خطابه انجام مي‌دهد يا خالق يك فيلم تلاش مي‌كند موضوعي را در فيلم بگنجاند و باورهاي بيننده آن فيلم را تغيير بدهد يا سازمان‌هاي رسمي مثل سازمان تبليغات اسلامي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و ... كه نوعا طراحي شده‌اند با كار روي باورهاي مخاطبان رفتارهاي انسان‌ها را در چارچوب ارزشها بهينه‌سازي كنند. وي گفت: طريق ديگر، تغييراتي است كه حاصل از محيط است. اينكه انسان رفتارهايي را از محيط مي‌پسندد و اقتباس مي‌كند و كم‌كم آن رفتارها برايش ارزش ميشود و بعد از مدتي براي اينكه از اين ارزشها دفاع كند اعتقاد پشت اين ارزشها را نيز در ذهن خود خلق مي‌كند. حتي اگر اين اعتقادات با مباني ديني‌اش اختلاف داشته باشد سعي مي‌كند در دين خود هم دستكاري كند تا آن اعتقادات را بپذيرد. وي افزود: اگر مديريت‌ها را طوري تنظيم كنيم كه از تغييرات ناآگانه در حوزه فرهنگ كم شود و به تغييرات آگاهانه افزوده شود، ما در حقيقت به مهندسي فرهنگي نزديك شده‌ايم. يعني بايد در شيوه‌هاي مديريت تغييرات وسيعي بدهيم كه تسلط ما به تغييراتي كه در فرهنگ ايجاد مي‌كنيم بيشتر شود. * تفاوت مديريت فرهنگي با مهندسي فرهنگي رييس حوزه هنري اضافه كرد: البته بعضيها مهندسي فرهنگي را با مديريت فرهنگي اشتباه مي‌گيرند. اين دو مقوله يكي نيست. مهندسي فرهنگي يعني تجديد‌نظر كردن در روش‌هاي گذشته. از فرمايش‌هاي مقام معظم رهبري ميشود اينگونه استنباط كرد كه ايشان از مديريت فرهنگي در گذشته رضايت ندارند و انتظار دارند مديران ما در شيوه مديريت‌شان در زمينه مسايل فرهنگي تجديد‌نظر كنند و بخش بزرگتري از تغييرات فرهنگي جامعه را تحت هدايت خودشان قرار بدهند. وي افزود: مديريت فرهنگي تعريف خاص خودش را دارد و نبايد آن را با مهندسي فرهنگي اشتباه كرد. ما هميشه در مديريت‌هاي فرهنگي منتظر بوده‌ايم يك اتفاقي در جامعه بيفتد و بعد درباره آن مديريت سلبي انجام داده‌ايم. به اين مديريت فرهنگي نمي‌گويند. اينگونه مديريت، مديريت امنيتي و سياسي است. البته در خيلي از موارد اينگونه مديريت لازم است و من نقدي بر آن ندارم، اما اين نوع مديريت، مديريت فرهنگي نيست. مديريت فرهنگي يعني يك سازماندهي از مربيان جامعه كه با مخاطبان خودشان بتوانند يك رابطه عاطفي احساسي برقرار كنند و قدرت داشته باشند كه در باورهاي مخاطب مداخله كنند و باورهاي او را اگر منفي است، اصلاح كنند و اگر مثبت است تقويت كنند تا گرايشي كه مدنظر است در رفتار او رخ دهد و ايجاد شود. بنيانيان گفت: ما براي اينكه رفتارهاي خودآگاه فرهنگي را افزايش دهيم اول بايد بپذيريم كه هيچ كسي در جامعه نسبت به فرهنگ بي‌طرف و بي‌تاثير نيست. دوم اينكه هرچه قدر حوزه نفوذ يك فرد در جامعه گسترش پيدا كند، تاثير فرهنگي او نيز بيشتر ميشود. همچنين به نسبت اين تأثيرات، وظيفه فرد كم يا زياد ميشود. * لزورم تشكيل هيأت مشاوره فرهنگي در تمامي نهادها وي ادامه داد: يكي از كارهايي كه براي رسيدن به مهندسي فرهنگي بايد صورت بگيرد اين است كه تمامي نهادها اعم از فرهنگي و غيرفرهنگي بايد يك هيات مشاوره فرهنگي در نهاد خود تشكيل دهند تا داده و ستاده آن نهاد با فرهنگ را بشناسند. زيرا هر نهادي براي فعاليت، با موانع فرهنگي مواجه است. مثلا اداره ماليات براي افزايش ماليات با يك سري موانع فرهنگي مواجه است. يعني ممكن است افزايش ماليات بر فرهنگ مردم تاثير منفي بگذارد. بنابراين وظيفه اين هيأت است كه داده و ستاده اداره ماليات را در حوزه فرهنگ بررسي كند و به نظر مسئولان آن نهاد برساند. * مهندسي فرهنگ، مقدمه مهندسي فرهنگي است رييس حوزه هنري اظهار داشت: مهندسي فرهنگ به قول مقام معظم رهبري، مقدمه مهندسي فرهنگي است. يعني شما اول براي اينكه خوب و بد را در زمينه فرهنگ تعريف كنيد بايد بررسي كنيد كه در اين مقطع فرهنگ چه ويژگي‌هايي دارد و فرهنگ را متناسب با شرايط زمان و مكان بشناسيد. وي افزود: الزاما ارزش‌هايي كه در گذشته تعريف شده پاسخ مسايل امروز فرهنگ را نمي‌دهد. چون تغييراتي كه در شيوه زندگي اتفاق افتاده، بعضي وقت‌ها شكل مشكلات فرهنگي را تغيير داده است و گاهي كارهايي را در جامعه به عنوان كار فرهنگي انجام مي‌دهيم كه در واقع اين كارها غيرفرهنگي است. بنيانيان اضافه كرد: هر رفتار فرهنگي ما بايد با مطالعه باشد تا منافع و آسيب‌هاي آن مشخص شود. بنابراين بازنگري در مسايل فرهنگ مقدمه مهندسي فرهنگي است. * مهندسي فرهنگي پس از انقلاب اسلامي بنيانيان درباره مهندسي فرهنگ پس از انقلاب اسلامي تاكنون گفت: همانطور كه مقام معظم رهبري درباره مظلوميت فرهنگ اشاره كردند، بعد از انقلاب به دليل اينكه قدرت سياسي را در اختيار گرفتيم، كار اصيل فرهنگي تعطيل شد. منظور من از كار فرهنگي همان تعريفي است كه گفتم. يعني يك مربي با تلاش خود در ذهن مخاطب اعتماد‌سازي كند تا رفتار جديدي را ايجاد كند. وي افزود: ما چون حكومت در دستمان بود و قدرت سياسي داشتيم، به ريزه‌كاري‌هاي مسايل فرهنگي توجه لازم نكرديم. به عنوان مثال حجاب را با بخشنامه به مدارس ابلاغ كرديم و اسم اين را گذاشتيم كار فرهنگي. با ابلاغ بخشنامه، نمي‌شود كار فرهنگي كرد. در اين موردي كه مثال زدم اگر مي‌خواستيم كار فرهنگي كنيم بايد مديران مدارس تلاش مي‌كردند تا يك محيط آزادي در دبيرستان‌ها ايجاد شود تا دختري كه حجاب را باور ندارد، اعتراض خودش را اعلام كند و مربيان با بحث و گفت‌وگو او را متقاعد كند، به طوري كه وقتي به سمت حجاب مي‌رود با لذت دروني برود نه به اين دليل كه بخشنامه دبيرستان، حجاب را الزامي كرده است. بنيانيان ادامه داد: ما اين نوع فعاليت فرهنگي را بعد از انقلاب آرام‌آرام ناديده گرفتيم و در جامعه ما كمرنگ شد. اما در ظاهر خيلي تظاهر كرديم كه داريم كار فرهنگي انجام مي‌دهيم. حاصل اين شد كه بخش مردمي كه از گذشته دور در زمينه فرهنگ فعاليت داشت، مثل هيأت‌ها و مساجد، آرام‌آرام نقش‌‌شان بي‌رنگ شد و حس كردند كه مسئولان دولتي به اندازه كافي دارند كار فرهنگي انجام مي‌دهند. رييس حوزه هنري گفت: همچنين به دليل عقب‌افتادگي در توسعه، دولت‌هاي بعد از انقلاب عمده وقت‌شان به سازندگي فيزيكي جامعه معطوف شد و همچنان اين شتاب در دولت وجود دارد. وي افزود: متأسفانه تعريفي كه از پيشرفت و توسعه در جامعه وجود دارد، سازندگي فيزيكي است؛ مثل ساختن سد، فرودگاه، بيمارستان و ... سازندگي فيزيكي، بخش كوچكي از سازندگي است. بخش اصلي سازندگي اين است كه مثلا مهارت معلم‌هاي دبستان‌هاي ما براي تغيير باورهاي كودك دبستاني بالا رود. وقتي از اين ديد، به موضوع نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم كه ما در خيلي از زمينه‌ها اصلا كار فرهنگي نمي‌كنيم. بنيانيان با بيان اينكه بخش بسيار ناچيزي از مديريت كشور، مديريت فرهنگي است، گفت: در كل بعد از انقلاب مديريت فرهنگي كه به تغيير باورها توجه كند در جامعه ما رو به كاهش رفته است. * وضع قانون، براي مهندسي فرهنگي كافي نيست رييس حوزه هنري اظهار داشت: ما در فرهنگ تا حرف از تغيير مي‌زنيم در جست‌وجوي قانون هستيم. قانون براي حل مشكلات فرهنگي لازم است، اما كافي نيست. پيغمير اسلام(ص) وقتي مبعوث شدند اولين كارشان وضع قانون نبود، بلكه تغيير نگرش در آدم‌ها بود؛ اينكه انسان‌ها نگاهشان مثلا به خالق هستي تغيير كند. بنابراين كار پيامبر(ص)، يك كار فرهنگي بوده است. وي افزود: يكي از راه‌كارهاي انجام مهندسي فرهنگي اين است كه مديران نظام، نگاهشان نسبت به فرهنگ اصلاح شود. مثلا يك مدير (حتي يك مدير غيرفرهنگي) از خودش سوال كند كه من چه سهمي از وقت هفته خود را براي اصلاح فرهنگ سازماني نهاد خودم صرف مي‌كنم. اگر اين نگرش مديران اصلاح شد، به دنبال اين اصلاح، منابع مالي فعاليت‌هاي فرهنگي نيز تامين ميشود و مشكل بودجه فرهنگ هم حل ميشود. * رسانه‌ها در تغيير نگاه مديران به فرهنگ كمك كنند رييس حوزه هنري گفت: براي تغيير نگاه مديران نسبت به فرهنگ به كمك رسانه‌ها محتاج هستيم. آنها بايد با مديران در اين زمينه گفت‌وگو كنند و بپرسند كه چقدر در حوزه خودشان به فكر فرهنگ هستند. تا مديران به تاثيرات خودشان در فرهنگ توجه كنند. اين توجه نقطه شروع است. و اگر اين توجه صورت بگيرد، مديران به معضلات فرهنگي در حوزه خودشان پي خواهند برد. وي افزود: اكنون در مديريت ما به غير از مقام معظم رهبري و چند مسئول ارشد، تلقي بقيه مديران ما از فرهنگ، يك تلقي ناقصي است و اين بزرگترين معضل شرايط امروز كشور ما است. در جامعه ما تا اسمي از فرهنگ برده ميشود، اكثرا ياد اوقات فراغت مي‌افتند، در صورتي كه اوقات فراغت بخش ناچيزي از فرهنگ جامعه است. بنيانيان در پايان گفت: ما از طريق سياست‌هاي صنعتي‌مان نيز در فرهنگ مداخله مي‌كنيم. گاهي فعاليت فرهنگي نهادهاي غيرفرهنگي از فيلتر خاص نمي‌گذرد، در صورتي كه فعاليت‌هاي فرهنگي نهادهاي فرهنگي از چند فيلتر مي‌گذرد و اين نشان مي‌دهد كه اهميت كار فرهنگي نهادهاي غير فرهنگي خيلي زياد است. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 633]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها