واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: شجاعت معنوي در تقابل با ضعف ها و كاستي هاي اخلاق فردي اجتماعي و سياسي
« شجاعت » يكي از ارزش هاي والا و نقش آفرين در عرصه هاي فعاليت هاي سياسي و نظامي محسوب مي شود. در عرصه مديريت سياسي و حكومتي رهبر و زمامدار و كسي كه مرزبان هويت اسلامي جامعه و تدبيركننده امور و در حال سياست گزاري داخلي و خارجي و هدايتگري كشتي اقتدار و عزت و استقلال در درياي متلاطم و طوفان خيز حوادث مختلف سياسي مي باشد بايد از مراتب بالاي شجاعت و شهامت برخوردار باشد تا به خوبي بتواند در مواجهه با قدرت هاي سيطره جوي جهاني با توانمندي و صلابت عمل نمايد و در برابر تهديدهاي مكرر آنان متزلزل نگردد و به ضعف و سستي و سازش و تسليم نيفتد.
در صحنه ها و عرصه هاي فعاليت هاي نظامي فرماندهان ارشد و جانشينان و معاونان و مشاوران و رزمندگان جبهه هاي نبرد با باطل در صورت اتصاف به صفت والاي شجاعت و شهامت قادر به رويارويي و نبرد و جهاد حماسه ساز و صلابت زا با دشمنان مي باشند و از اين طريق است كه پي در پي به گشودن جبهه ها و پيشرفت هاي مكرر و فتح سنگرهاي گوناگون و واردآوردن ضربات سنگين و طاقت فرسا بر آنها توفيق مي يابند.
در متون فرهنگ و معارف اسلامي آمده است كه « خداوند متعال شجاعت را دوست مي دارد » (1 ) و نيز درباره شجاعت چنين توصيف زيبايي به كار رفته است :
« شجاعت ياوري است آماده و فضيلتي آشكار است . » (2 )
تعابير ديگري همچون « شجاعت عزتي حاضر است » (3 ) و « شجاعت زيور و زينت است » (4 ) نشانگر منزلت و نقش حائز اهميت اين ارزش والا در صحنه هاي مختلف حيات دنيايي مي باشد.
اكنون كه جايگاه و منزلت « شجاعت » نمايان گرديد لازم است مشخص شود كه « شجاع ترين » انسان ها چه كساني هستند و چرا و چگونه به اين مرتبت والا دست يافته اند.
تعاليم و معارف ديني به همان ترتيب كه رفعت و منزلت ارزش والاي « شجاعت » را مي نمايانند شجاع ترين افراد يعني كساني كه اين صفت شريف و خصلت منيع در آنها به زيباترين وجه و در مراحل و درجات بالا به تجلي درآمده است را نيز معرفي مي نمايند تا از اين طريق ضمن گراميداشت انواع و مراتب شجاعت مهم ترين و بالاترين نوع و درجه و مرتبه آن را نيز مشخص نمايند.
اين روايت ژرف و آگاهي بخش هم از پيامبراكرم (ص )(5 ) وهم از حضرت علي (ع )(6 ) نقل شده است :
« شجاع ترين مردم كسي است كه بر تمايلات و هواهاي نفساني خويش غالب و حاكم و مسلط باشد. »
مي بينيم كه در نگاه عميق اين كلام نيكو و شريف شجاع ترين افراد كساني نيستند كه جسمي قوي و مستحكم داشته باشند و بازوان ستبر و نيرومند و جثه اي عظيم و قامتي بلند و رسا كه اين ويژگي ها ضمن ارزشمندي و تاثيرگذاري در ميادين نبرد با خصم به تنهايي كافي نمي باشند و نمي توانند معيار و ضابطه اي متقن براي متجلي شدن ارزش والاي شجاعت در كسي باشند ضمن آن كه اين توانايي ها در همان حد و اندازه اي كه در ميدان هاي جنگ و جهاد با دشمنان كاربرد دارد در عرصه هاي فعاليت هاي سياسي و حكومتي و در مسئوليت رهبري و زمامداري و سياست گزاري هيچ نقش موثري ايفا نمي كند. زيرا اين عرصه شجاعت بالاي معنوي مي طلبد كه با آزادگي روح به دست مي آيد و اين نيز تابع پرورش هاي اخلاقي مي باشد.
از ديدگاه پيامبراكرم (ص ) و امير مومنان (ع ) اگر كسي بتواند در برابر هر وسوسه و تحريك به معصيت و گناه و فساد و تباهي مقاومت كند و سريع و شتابنده به طرد و نفي آنها بپردازد و هيچ روزنه اي براي نفوذ هواهاي نفساني باقي نگذارد شجاع ترين انسان به شمار مي رود.
طبيعي است كه اين مرتبه بالا از شجاعت و شهامت به راحتي و سهولت به دست نمي آيد بلكه استمرار مجاهده با نفس و مراقبت هاي دقيق و وقفه ناپذير از خويش و تمرين و خودسازي و تهذيب و تزكيه تدريجي نفس ثمر و حاصلي به نام شجاعت آفريده است .
شجاعت و شهامت به صورت ثمره ارزشمند مجاهده با تمايلات و هواهاي نفساني قدرت و توانمندي روح و جان آدمي است كه در سخن حق و گفتار راسخ و استوار و رفتار صلابت زا و عملكردهاي حماسه ساز و دلاورانه متجلي مي شود و اين قدرت و توانايي كه درون مايه اصلي هر شجاعت و شهامت است در مراحل قابل توجه اي از پيشرفت هاي انسان در جهاد و مبارزه با اميال و خواهش ها و هواها و هوسها به ظهور و عينيت درمي آيد. اين مراحل را مي توان از بالاترين و نهايي ترين مراحل و مراتب مجاهده و مبارزه با نفس به شمار آورد. چنان كه در متون معارف اسلامي به صراحت به اين واقعيت اينگونه اشارت رفته است :
« كسي كه بر نفس خود غالب و مسلط شود به درجه نهايي قدرت و توانايي نائل آمده است . » (7 )
اين روايت علاوه بر اين كه به قدرت و توان يافتن كساني كه به مجاهده با نفس مي پردازند به روشني اشاره مي كند سيطره بر نفس و به كنترل درآوردن اميال نفساني را با به اوج توان و قدرت رسيدن انسان همراه مي داند و طبيعي است كه چنين كسي بر بلنداي قله هاي تقوا و وارستگي قرار گرفته و از همه قيود و زنجيرهاي اسارت نفس آزاد و رها شده و « خود » را به مفهوم همه منيت ها و نفسانيت ها و خودخواهي ها و خويشتن پرستي ها در تمام جلوه هاي فردي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي ـ در « خدا » فاني كرده است و به « بقا » در حق رسيده است و اين جاست كه به وصال محبوب نائل مي آيد و شراب طهور قرب مي نوشد و به مشاهده انوار زيباي جمال حضرت معشوق ازلي و ابدي مي نشيند و مقام و منزلتي مي يابد كه هرگز به وصف درنيايد و جز عارفان و عاشقان و واصلان كسي خبري از آن ندارد و الفباي عشق ناخواندگان را به اين محفل دلدادگي و وصل و شور و نور و حضور و شهود راه نيست .
مدعي خواست كه آيد به تماشاگه راز
دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقي ها :
1 ـ نهج الفصاحه حديث 799
2 ـ غررالحكم ج 1 ص 81
3 ـ همان منبع ص 32
4 ـ همان منبع ص 15
5 ـ نهج الفصاحه حديث 299
6 ـ الحديث ج 3 ص 304
7 ـ غررالحكم ج 2 ص 642
كسي كه مرزبان هويت اسلامي جامعه و تدبير كننده امور و در حال سياست گزاري داخلي و خارجي و هدايتگر كشتي اقتدار و عزت و استقلال در درياي متلاطم و طوفان خيز حوادث مختلف سياسي مي باشد بايد از مراتب بالاي شجاعت و شهامت برخوردار باشد تا به خوبي بتواند در مواجهه با قدرت هاي سيطره جوي جهاني با توانمندي و صلابت عمل نمايد و در برابر تهديدهاي مكرر آنان متزلزل نگردد و به ضعف و تسليم نيفتد
در نگاه فرهنگ و معارف اسلامي شجاع ترين افراد كساني نيستند كه جسمي قوي و مستحكم داشته باشند و بازوان سبتر و نيرومند و جثه اي عظيم و قامتي بلند و رسا كه اين ويژگي ها ضمن ارزشمندي و تاثيرگذاري در ميادين نبرد باخصم به تنهايي كافي نمي باشند و نمي توانند معيار و ضابطه اي متقن براي متجلي شدن ارزش والاي شجاعت در كسي باشند ضمن آن كه اين توانايي ها در همان حد و اندازه اي كه در ميدان جنگ و جهاد با دشمنان كاربرد دارد در عرصه هاي فعاليت هاي سياسي و حكومتي و در مسئوليت رهبري و زمامداري و سياستگزاري هيچ نقش موثري ايفا نمي كند. زيرا اين عرصه شجاعت بالاي معنوي مي طلبد كه با آزادگي روح به دست مي آيد و اين نيز تابع پرورش هاي اخلاقي مي باشد
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]