تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815486034




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز اگر ساعى نبود؟


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز اگر ساعى نبود؟
جام جم آنلاين: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «رسالت قلم»،«راهبرد ورود»،«اگر ساعى نبود؟»،«چوب بي‌برنامگي» و ... كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.


جمهوري اسلامي

«رسالت قلم»عنوان سرمقاله‌ي امروز روزنامه‌ي جمهوري اسلامي به قلم مسيح مهاجري است كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛حملات تند مطبوعاتي به آيت الله هاشمي رفسنجاني در روزها و هفته هاي گذشته هرچند با سكوت كريمانه ايشان مواجه شد ولي اين نگراني را در جامعه مطبوعاتي و ناظران اهل فكر و فرهنگ پديد آورد كه در جامعه اسلامي و انقلابي ما متاسفانه اساسي ترين اصول و آرمانها و ارزشها در خطر تهاجم قرار دارند و اين نشانه خوبي براي آينده اين جامعه نيست .
با اين حملات غيرمنصفانه و حرمت شكنانه حداقل اين سه اصل مورد تهاجم قرار گرفته اند.
1 ـ حق انتقاد كه از لوازم رشد و پيشرفت جوامع آزاد است و در تعاليم دين مبين اسلام نيز انتقاد تضمين كننده ادامه حيات دانسته شده است .
2 ـ سوابق انقلابي و خدمات برجسته كسي كه از اركان نظام اسلامي است و همواره تمام عمر خود را صرف خدمت صادقانه و كم نظير به انقلاب اسلامي شكل گيري نظام جمهوري اسلامي تداوم اين نظام و استقلال ايران و آزادي مردم كرده است و هم اكنون از پايه هاي اساسي اعتبار بين المللي نظام جمهوري اسلامي محسوب مي شود. بي حرمتي به چنين شخصي تقابل با صريح قرآن كريم است كه در چند مورد براي « سابقون » فضيلت و منزلت ويژه و قرب الي الله قائل شده است .
3 ـ جايگاه هاي رفيع رياست مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام كه در نظام جمهوري اسلامي اين دو جايگاه از احترام و اهميت ويژه اي برخوردارند و كسي كه در اين جايگاه ها قرار دارد بيش از ديگران از آنچه جريان دارد آگاه است و مسئوليت نظارت و هشداردهي بيشتري نيز برعهده دارد. شخصي كه اكنون در اين دو جايگاه قرار دارد از نوادر علماي مجاهد روشن ضمير تاريخ اسلام است كه سهم غيرقابل انكاري در شكل گيري انقلاب اسلامي ايران دارد مقطعي از تاريخ اسلام كه براي امت اسلامي سرنوشت ساز است و براساس نص صريحي كه از مولاي متقيان حضرت علي عليه السلام دردست داريم بر علمائي كه داراي چنين ويژگيهائي باشند واجب است درباره خطرها هشدار بدهند و براي نگهباني از اساس نظام اسلامي و مصالح جامعه و امت اسلامي دل بسوزانند.

در ادامه سرمقاله مي‌خوانيد؛ كساني كه ابعاد شخصيتي آيت الله هاشمي رفسنجاني را مي شناسند با اين نكته آشنائي كامل دارند كه رياست ايشان بر مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام چيزي بر اين شخصيت معتبر نمي افزايد بلكه اين شخصيت است كه به اين جايگاه ها اعتبار مي دهد. با اينحال نهايت بي انصافي است كه يكي از مقامات در يك روزنامه دولتي بدون آنكه نام خود را پاي مقاله اش بنويسد مدعي مي شود انتقاد آقاي هاشمي رفسنجاني به دولت موجب لطمه وارد شدن به جايگاه رياست مجلس خبرگان رهبري مي گردد! معناي اين سخن عجيب اينست كه شرط رياست بر مجلس خبرگان رهبري تسليم بودن در برابر دولت و دم فرو بستن از عيب ها و نقص ها و نارواهاست ! چنين تفسيري از مجلس خبرگان و رياست آن فقط از كساني بر مي آيد كه با تمام توان تلاش كردند آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس مجلس خبرگان نشود. آنها مي‌خواهند تكليف همه چيز و همه جا را خودشان تعيين كنند و هيچكس در برابر اراده آنها كوچكترين تحركي نشان ندهد و كمترين سخني نگويد. جامعه اسلامي مورد نظر اين حضرات چنين جامعه ايست .

نويسنده سرمقاله جمهوري اسلامي ادامه داده است؛آن روز كه حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه در پي ترور آيت الله هاشمي رفسنجاني توسط عناصر منحرف گروه فرقان در پيام مهم خود فرمودند : بدخواهان بدانند هاشمي زنده است تا نهضت زنده است آقاي هاشمي رفسنجاني نه رئيس مجلس شده بود نه رئيس جمهور نه رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و نه رئيس مجلس خبرگان رهبري . اين يعني هاشمي رفسنجاني داراي شخصيت ذاتي است و اين عناوين به او نياز دارند و محروم ساختن جامعه از نقدهاي او ظلم بزرگي به مردم و كشور و نظام اسلامي است .

در ادامه سرمقاله با اشاره به اين كه با اين همه نه مدعي بي عيب و نقص بودن آقاي هاشمي رفسنجاني هستيم و نه مدعي سرتا پا عيب و نقص بودن دولت كنوني، آمده است؛كساني كه معتقدند انتقادات آقاي هاشمي رفسنجاني به دولت وارد نيست به جاي پرخاش كردن و بي حرمتي به ايشان اين نظر خود را با تكيه بر منطق به اثبات برسانند. مثلا استدلال كنند كه عملكرد دولت از برنامه چشم انداز عقب نيست دولت به اصل 44 عمل كرده و اقتصاد را دولتي تر نكرده است قيمت مرغ از كيلوئي 1400 تومان به 3000 تومان (بيش از دو برابر) نرسيده قيمت گوشت از كيلوئي 5000 تومان به 10000 تومان (دو برابر) نرسيده برنج 1000 توماني 4000 تومان (چهار برابر) نشده قيمت مسكن در تهران تا 8 برابر بالا نرفته پودر شوينده از 350 تومان به 900 تومان نرسيده خاموشي نداريم صف هاي طولاني بنزين و گاز نداريم و...

در ادامه مي‌خوانيد؛متاسفانه آن دسته از همكاران محترم مطبوعاتي كه به آقاي هاشمي رفسنجاني پرخاش كرده اند اصولا به اين واقعيت ها هيچ اشاره اي ننموده و فقط اين خط را دنبال كرده اند كه ايشان حق ندارند به اين دولت انتقاد كنند. اين سخن امروز خريدار ندارد و اصولا نظام جمهوري اسلامي چنين پرخاشگري هائي را برنمي تابد. مردم خون نداده اند كه ما هر دولتي را كه خودمان مي پسنديم اسلامي بدانيم و هردولتي را كه نمي پسنديم غير اسلامي بناميم و هرچه ميخواهيم بارش كنيم . تاسف بالاتر اينكه بعضي از همكاران محترم مطبوعاتي حتي فرمايشات رهبر معظم انقلاب را نيز تفسير به راي مي كنند و بر همان مبناي نادرست طبق دلخواه خود نتيجه مي گيرند. آيا بهتر نيست سرمايه عظيم ولايت فقيه را كه بايد گره هاي ناگشودني را بگشايد و معضلات بزرگ را حل كند خرج خواسته هاي كوچك سياسي خود نكنيم.شان قلم قلمي كه خداي متعال در قرآن كريم به آن و به آنچه با آن مي نويسند سوگند ياد مي كند بالاتر از آنست كه در خدمت هواهاي نفساني قرار گيرد و ابزاري براي حرمت شكني كساني باشد كه با مجاهدت هاي خود براي جامعه مطبوعاتي ما اين مجال را فراهم كرده اند كه قلم دردست بگيرند و آزادانه بنويسند. مجاهدات امثال آقاي هاشمي رفسنجاني و زندان ها و شكنجه هائي كه ايشان تحمل كرده اند ما را از حاكميت طاغوت نجات داده و نعمت نظام اسلامي را به ما ارزاني كرده و اين قلم را از دست عمله طاغوت گرفته و به دست ما داده است . اين كفران نعمت الهي است كه اين قلم را عليه كساني بكار بگيريم كه آنرا با تحمل آنهمه مشقت آزاد كرده و به دست ما داده اند.

در پايت سرمقاله مي‌خوانيد؛اينجانب خوب ميدانم كه دفاع از آيت الله هاشمي رفسنجاني در شرايط كنوني از نظر كساني كه بسياري از مجاري امور دردست آنهاست گناهي نابخشودني محسوب مي شود و عوارض منفي و ناگواري دارد اما از آنجا كه طبق سيره حضرت امام سجاد عليه السلام كه فرمودند : « اللهم اني اعوذبك من مظلوم ظلم في حضرتي فلم انصره » حمايت از مظلوم را فريضه شرعي خود و اداي دين به قلم ميدانم اعتقاد راسخ دارم سكوت در برابر جفاهائي كه به آيت الله هاشمي رفسنجاني اين ركن ركين نظام اسلامي صورت مي گيرد برخلاف رسالت قلم است وبه همين دليل دفاع از اين مظلوم عصر حاضر را واجب شرعي و همه ي عوارض آنرا نيز گوارا ميدانم و همه اهل قلم را به توجه دقيق و عميق به رسالت قلم كه امانت الهي است دعوت مي كنم .

كيهان

«راهبرد ورود»عنوان يادداشت امروز روزنامه‌ي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن آمده است؛اگر چه نزديك به 10 ماه با انتخابات دوره دهم رياست جمهوري فاصله داريم اما در اردوگاه اصلاح طلبان شيپور زودهنگام انتخابات نواخته شده و گروه ها و جريانات سياسي اصلاح طلب سعي در تجميع قوا و همسان سازي ديدگاه هاي خود براي پيروزي در اين ميدان بزرگ دارند.

در ادامه يادداشت مي‌خوانيد؛اگر در عرصه انتخابات«وحدت» را عامل پيش برنده و مؤلفه اصلي در پيروزي بر رقيب بدانيم، با نگاهي گذرا به اخبار، مصاحبه ها و تيترهاي روزنامه هاي دوم خردادي و اخباري كه از جلسات درون گروهي آنان به بيرون درز مي كند و با توجه به شرايط فعلي اصلاح طلبان، به نظر مي رسد آنان بازهم نتوانند به وحدتي فراگير و همسو دست يابند. اختلاف و كشمكش بين حزب «مشاركت» كه حق قيموميت در جبهه اصلاح طلبان براي خود قائل است و حزب «اعتماد ملي» كه داعيه استقلال از جبهه دوم خرداد داشته و از انتخابات دوره سوم شوراها ساز جدايي مي زند، به عنوان شاهدي آشكار بر شكست وحدت در اردوگاه اصلاح طلبان، كافي است.

البته از اين نكته هم نبايد گذشت كه اگر تحولاتي رخ دهد و اصلاح طلبان احساس كنند كه مي توانند مردم را به حمايت كلي از خود در انتخابات آتي دعوت كنند، شايد بتوانند در حداقل هايي با يكديگر به ائتلاف دست يابند. همين موضوع، هوشياري بيشتر گروه ها و جريانات اصولگرا و البته ضرورت هايي را مي طلبد. در اين باره چند نكته گفتني است؛
1- اصل «وحدت» ميان اصولگرايان بايستي به عنوان پايه استراتژيك و يك نياز اساسي همواره مدنظر باشد و تلاش شود منجر به ساز و كارهايي گردد كه حضور حداكثري افراد و جريانات اصولگرا را به دنبال داشته باشد. جبهه اصولگرايي براي رسيدن به اين مهم از هم اكنون فرصت كافي و لازم را در اختيار دارد.
جريان اصولگرا بايستي با توجه به اقتضائات و فضاي سياسي كشور، مدل هاي مختلف و الگوهاي فراگيري را طراحي و ايجاد نمايد تا با جامعيتي كه حاصل خواهد شد امكان حضور تمامي طيف هاي اصولگرا را براي استفاده از ظرفيت حداكثري اين گرايش سياسي، فراهم آورد تا بتواند شرايط را براي پيروزي مجدد اصولگرايان در انتخابات آتي مهيا كند.
براي تحقق اين كار ضرورت دارد اصولگرايان پيش از تعيين «راهكار اجماع»، استراتژي ورود به انتخابات را تدوين نمايند چرا كه پس از آن، طراحي مكانيزم رسيدن به وحدت آسان خواهد بود. بدون ترديد تدوين استراتژي جديد موجب نزديكي هرچه بيشتر گروه هاي اصولگرا شده و زمينه وحدت آنها را بيش از پيش پديد مي آورد.
2- شايد براي ورود به انتخابات دهم رياست جمهوري و حفظ وحدت و حصول اجماع، بايستي به مدلي فراگيرتر و برتر از 6+5 و جبهه متحد اصولگرايان فكر كرد. در انتخابات مجلس هشتم شوراي اسلامي، «وحدت و اجماع» براي رسيدن به ليست 30 نفره كانديداهاي تهران و تعداد بيشتري در شهرهاي مختلف كشور بود، اما در انتخابات آينده اين وحدت و اجماع بايستي بر سر يك نفر بدست آيد كه به نظر كار سخت تر و پيچيده تري مي رسد. بايد مسير به گونه اي ترسيم شود تا در نظامي جامع تمامي چهره هاي اصولگرا از همه جريانات سياسي اين طيف وارد عرصه تصميم گيري براي انتخابات آينده رياست جمهوري شوند.
همانگونه كه جريانات اصولگرا تاكنون نشان داده اند دنبال منافع فردي نبوده و اساس كارشان حركت بر مبناي منافع ملي و تحقق آرمانهاي اسلام و انقلاب است، مي بايد در مسير اجماع از خواسته هاي دروني خود چشم بپوشند و با احصاء ويژگي هاي رئيس جمهور مطلوب و براساس منافع ملي بر سر يك كانديداي واحد به اجماع برسند.
3- كساني كه معتقد و وفادار به اصول و آرمانهاي انقلاب بوده و به مباني و ريشه هاي اعتقادي برخاسته از بطن اسلام پايبند هستند جزء اصولگرايان به حساب مي آيند؛ چه تابلو و آرم مشخص سياسي داشته و چه از عامه مردم باشند. انتخابات گذشته نشان داد كه اكثريت مردم ايران به اصول و مباني اصولگرايي علاقمند بوده و به اسلام و ولايت فقيه عشق مي ورزند.

در بخش ديگر يادداشت كيهان آمده است؛امروز 2 شهريور و آغاز هفته دولت است. هفته دولت، هفته اقتدار و سرافرازي دولتي است كه حمايت و پشتيباني آحاد ملت را به همراه دارد. هفته سپاس و قدرداني از دولت خدمتگزاري است كه هدفش اجراي حدود و احكام الهي و بسط عدالت، امنيت و رفاه در جامعه اسلامي است.

در بخش پاياني يادداشت آمده است؛مردم نجيب ايران اسلامي در طول سال هاي پس از انقلاب نشان داده اند كه همواره حامي دولتمردان و خدمتگزاران نظام بوده و مي باشند. پذيرش سختي ها و تنگناها آنجا كه ناشي از پافشاري و ايستادگي بر حق و حفظ استقلال و عزت ميهن اسلاميمان مي شود، بر مردم فهيم و آگاه آسان است، اما همين مردم انتظار دارند با برنامه ريزي و مديريت صحيح و سخت كوشي و مجاهدت دولتمردان و مسئولان، بار برخي از مشكلات- خصوصاً تورم- از شانه هايشان برداشته شود. سهم دولت در تورم اگر چه ضريب مشخصي دارد و بي انصافي است كه علت پيدايي اين پديده تماماً به دولت نسبت داده شود ولي لازم است دولت نهم، اولاً: همه تلاش خود را براي مقابله با آن به كار گيردو ثانياً: سهم عوامل موثر ديگر را نيز براي مردم توضيح داده و تشريح كند.

جوان

«اگر ساعى نبود؟» عنوان سرمقاله روزنامه جاون به قلم فريدون حسن است كه امروز به چاپ رسيده است. در ابتداي سرمقاله‌ي اين روزنامه مي‌خوانيد؛عصر فردا بيست و نهمين دوره رقابت هاى المپيك در پكن به پايان مى رسد؛ رقابت هايى كه بسيارى از حقايق ورزش كشورمان را به نمايش گذاشت.

در ادامه سرمقاله آمده است؛المپيك پكن نشان داد كه ورزش ايران فرسنگ ها با ورزش جهان فاصله دارد، سازمان تربيت بدنى از حدود ? سال گذشته ستاد بازى هاى المپيك را راه اندازى كرد و با شعار و وعده و عيدهاى آنچنانى ?? ورزشكار و چيزى بيشتر از دو برابر همراه را راهى پكن كرد.

در بخش ديگر سرمقاله مي‌خوانيد؛روزها گذشت و در حسرت مدال مى سوختيم تا اينكه مرادمحمدى در روز يازدهم يك برنز ارزشمند براى شكستن طعم ناكامى گرفت. اميدوار شديم ولى باز هم سايه سنگين شكست روى ورزش ايران افتاد.اما عصر ديروز، فرصتى ديگر بود، هادى ساعى قهرمان پرآوازه تكواندوى كشورمان كارى كرد كارستان تا سرود مقدس جمهورى اسلامى و پرچم افتخار ايران در پكن بالاى همه سرودها و پرچم ها قرار گيرد.

سرمقاله نويس روزنامه‌ي جوان معتقد است؛بله ساعى طلا گرفت تا موقتا مسئولين ورزش پشت آن مخفى شوند، ساعى طلا گرفت تا ايران از رتبه مشترك ?? با افغانستان، لتونى و مصر و رژيم اشغالگر قدس و چند كشور گمنام ديگر به رتبه ?? صعود كند اما سوال اينجاست اگر غيرت و همت هادى ساعى نبود چه سرنوشتى در انتظار ايران بود. به طور حتم همه مى دانند كه كسب مدال توسط ساعى و مراد محمدى تنها در سايه همت و غيرت خودشان حاصل شد و هيچ ارتباطى با برنامه ريزى هاى غلط فدراسيون ها و روساى ورزش نداشت.

در پايان سرمقاله آمده است؛كاروانى كه به اذعان مسئولين قرار بود بهترين نتيجه تاريخ ورزش ايران را كسب كند، تبديل به ضعيف ترين آن شد. اينكه چه كسى پاسخگو است بايد به انتظار روزهاى بعد نشست. فعلا همه خوشحالند. آقايانى كه تا عصر ديروز جرات حضور در رسانه ها را نداشتند با طلاى هادى ساعى حالا با غرور صحبت از پيروزى مى كنند، ولى آيا به راستى ورزش ايران پيروز شد؟ دوباره مى پرسيم و اين بار اين سوال را از مسوولين ورزش از رييس سازمان تربيت بدنى و دبير كميته ملى المپيك مى پرسيم كه اگر هادى ساعى و مراد محمدى نبودند چه مى كرديد؟

رسالت

روزنامه‌ي رسالت سرمقاله‌ي امروز خود را با عنوان «آينده پژوهي انقلاب اسلامي شناخت موانع- ترسيم افق‌ها» به قلم محمدمهدي انصاري اينگونه آغاز كرده است؛ انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي‌به آستانه ورود به چهارمين دهه از عمر خود مي‌رسد كه در اين مدت شاهد پيروزي‌هاي خويش در عرصه‌هاي مختلف وابعاد گوناگون سياسي،‌فرهنگي ،‌اقتصادي و علمي بوده است. از طرفي در پايان اين دهه به چهل سالگي انقلاب خواهيم رسيد و “اربعين” در ادبيات و آموزه‌هاي درخشان قرآني و اسلامي داراي جايگاه رفيع و برجسته‌اي است كه نقطه تمركز آن مقوله پختگي، بلوغ و نيل به نوعي كمال و تعالي مي‌باشد. بنابراين چهارمين دهه پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران آكنده از انتظار پيروزي وتحولات عميق در عرصه‌هاي گوناگون داخلي ،‌منطقه‌اي و بين‌المللي است . بر اين اساس ضرورت “تحليل آينده انقلاب” و چشم‌اندازهاي پيش روي بيش از پيش نمايان مي‌شود كه بايستي در قالب مقوله “آينده پژوهي”بدان پرداخته شود. بدون شك در دنياي امروز كه به عصر اطلاعات و محوريت عنصر دانش در تمام شئون جوامع مرسوم گشته مقوله آينده پژوهي)Future study ( از اهميت بسزايي برخوردار است.

در برخي كشورها و سيستم‌هاي سياسي و مديريتي جهان كه گام‌هاي بلندي در پيشرفت و ترقي مادي و معنوي خود برداشته‌اند اين مقوله به‌عنوان ضرورتي راهبردي ملحوظ نظر قرار گرفته و سياستگذاران و برنامه‌ريزان در حوزه‌هاي مختلف علاوه بر تدوين برنامه‌هاي جاري كوتاه مدت ،‌نگاه ميان مدت و بلند مدتي در قبال اوضاع وتحولات جامعه خويش مبذول مي‌دارند.

در ادامه مي‌خوانيد؛ نكته ديگر اينكه غفلت از تحليل آينده انقلاب و عدم طراحي مدل‌هاي جديد مديريتي جهت مواجهه با اوضاع پيش آمده، غفلتي پرهزينه و غيرقابل جبران خواهد بود. ضرورت‌هاي تحليل آينده انقلاب -1 ايجاد آمادگي در مديران وسياستگذاران نظام اسلامي و ضرورت كياست و هوشمندي آنان جهت برنامه‌ريزي براي حركت به سمت قله‌هاي كمال كشور وانقلاب و حفظ نظام اسلامي -2 “آينده پژوهي” به‌عنوان ضرورتي استراتژيك براي استمرار انقلاب اسلامي و كارآمدي همه‌جانبه آن كه بارها از سوي استراتژيست‌هاي نظام توصيه شده است. -3 روند پيچيده شدن تركيب جمعيتي كشور و بافت اجتماعي جامعه و اوضاع اجتماعي و فرهنگي ناشي از اين روند محتوم كه هر آن نيازمند تحليل و دقت نظر است -4 آسيب‌شناسي نقاطي كه ممكن است براي نظام اسلامي آسيب زا وحتي تهديدزا باشند.( مباحثي از قبيل جنبش‌هاي اجتماعي، نخبگان ،‌فرهنگ‌هاي مهاجم ،‌ اپوزيسيون معاند، عادات اجتماعي غلط ،‌ارزش شدن ضد ارزش‌ها ،‌بي‌تفاوتي شهروندان،‌مسئله قوميت‌ها و ...) -5 تدوين استراتژي‌هاي خرد و كلان نظام در حوزه‌هاي امنيتي، فرهنگي، سياسي وبين‌المللي كه بايستي به‌طور جدي در دستور كار قرارگيرد. -6 وضعيت متغير و پرشتاب منطقه‌اي و پيشرفت‌هاي بين‌‌المللي كه قطعا بر اوضاع كشور ما نيز تاثيرگذار خواهد بود( جهاني سازي، انقلاب ارتباطات،‌ابرقدرت‌هاي جديد جهاني و...) -7 ضرورت راهبردي در امر هدايت برخي از روندهاي اجتماعي و سياسي كشور از قبيل مسئله تحزب و آينده فعاليت‌هاي حزبي درون ساختارهاي قانوني و سياسي جمهوري اسلامي ‌، مقوله فرهنگ عمومي و مهندسي فرهنگ اسلامي، اقتصاد ملي و مواردي از اين دست و بسترسازي جهت بروز استعدادها و پتانسيل‌هاي كشور كه جز از سوي حاكميت كلان قابل راهبري نخواهد بود. در برخي موارد هم بايد از استمرار برخي حركت‌ها و روندها جلوگيري به عمل آورد همچون دين گريزي در طيف‌هايي از جامعه و نسل‌هاي جديد ،‌شكاف‌هاي فكري و سياسي،‌شكاف‌هاي بين نسلي و فاصله طبقاتي فاحش كه با شعارهاي اوليه انقلاب اسلامي مبني بر استقرار عدالت اجتماعي منافات دارد. -8 فضاسازي‌هاي جديد فكري و فرهنگي از سوي نظام به منظور شكوفا شدن سياست‌ها و برنامه‌هاو همچنين روز آمد شدن سيستم مديريتي وساختاري جمهوري اسلامي .

اعتماد ملي

«چوب بي‌برنامگي» عنوان سرمقاله اعتماد ملي است كه در آن مي‌خوانيد؛در حالي كه تنها چند روز به آغاز ماه مبارك رمضان باقي مانده است، قيمت‌ها بسيار زودتر از پيش‌بيني‌ها به پيشواز رفته‌اند. به صورت سنتي در برخي ايام سال مانند ماه آخر هر سال و يا روزهاي منتهي به ماه مبارك رمضان قيمت برخي اقلا‌م افزايش مي‌يافته است. بر اين اساس دولت‌ها چه از منظر كارشناسي و چه به دليل تاثيرات رواني، از قبل خود را براي مواجهه با چنين مشكلا‌تي آماده مي‌ساخته‌اند. وزارتخانه‌هاي بازرگاني، اقتصاد و دارايي و جهاد و كشاورزي و همچنين بانك مركزي با ارائه تمهيداتي بسيار زودتر و مطلوب‌تر از امروز براي مواجهه با اين مشكل آماده مي‌شدند.اما در روزهايي كه پشت سر مي‌گذاريم، هر چند مقامات وزارت بازرگاني و جهاد و كشاورزي از آمادگي و ارائه برنامه‌هاي جديد خود سخن مي‌رانند، قيمت‌ها راه خود را مي‌روند!

قيمت بسياري از اقلا‌م از جمله گوشت قرمز، گوشت سفيد، مرغ، تخم‌مرغ، حبوبات، قند و شكر به صورت غيرمنطقي افزايش‌يافته و دولت نيز تنها با يك پاسخ تكراري از خود رفع تكليف مي‌كند.مقامات دولتي تورم جهاني را عامل اين مشكل مي‌دانند. در حالي كه آنها مستقيما در نتيجه تزريق چند باره پول به بازار مصرف، خود در تشديد نقدينگي و افزايش تورم و كاهش قدرت خريد مردم نقش داشته‌اند. از سويي آنها در حالي از مشكلا‌ت بين‌المللي سخن مي‌رانند كه در سال‌هاي اخير بالا‌ترين درآمدهاي نفتي را در همين فضاي ملتهب به دست آورده‌اند. رئيس دولت نهم در حالي كه در انتخابات رياست‌جمهوري اين سوال منطقي را طرح مي‌كرد كه چرا نبايد سفره خانوارهاي ايراني در نتيجه افزايش درآمدهاي نفتي تغيير يابد، امروز پاسخ نمي‌دهد در 3 سال گذشته كه در بهار درآمدهاي نفتي قرار داشته‌اند، به چه دليلي در كيفيت سفره‌هاي مردم تغييري حاصل نشده است.

امروز طبقات متوسط و ضعيف جامعه بيش از همه ادوار دولت‌ها در سال‌هاي گذشته زير فشار خردكننده تورم افسارگسيخته قرار دارند. دولت هرچند مدعي است با سبد كمك‌هاي مستقيم به بخش‌هايي از كارمندان مدد مي‌رساند، اما اكثريت جامعه كه اتفاقا متكي به هيچ نهاد و اداره دولتي اي نيستند، مجبور به تحمل فشار خردكننده هستند. نكته مهم در اين ميان آن است كه مديران دولتي با كمي آينده‌نگري، برنامه‌ريزي و تسلط بر امور مي‌توانند جلوي تزايد فشارها بر مردم و طبقات محروم را بگيرند. ماه رمضان، ماه دعا، بركت، عرفان و آرامش است. مبادا با سوءمديريت خود، ماه آرامش را به ماه دغدغه و زحمت و ابتلا‌ براي محرومان بدل نماييم.

كارگزاران

«يك طلا، يك ايران» عنوان يادداشت روزنامه‌ي كارگزاران به قلم آرش راهبر است كه در آن مي‌خوانيد؛1- عادت ما بر حماسه‌سازي در دقيقه 90 ترك نشد و هادي ساعي در آخرين روز ورزش ايران در المپيك، مدال طلاي تكواندو را به گردن آويخت و آنچنان‌كه خود گفت مزد تلاش براي مردم را به بهترين نحو گرفت. بي‌شك لحظه بالا رفتن پرچم ايران و زمزمه سرود ملي بر لبان ساعي باشكوه‌ترين لحظات براي مردم ايران بود كه نزديك به دو هفته در حسرت طلا سوختند و دم بر نياوردند اما در هر حال آخر شاهنامه براي آنها به خوشي گذشت. طلاي هادي ساعي مايه آبروداري ايران در پكن شد و حالا بهانه‌اي مناسب براي پوشاندن ناكامي ساير ورزشكاران در المپيك پيدا شده است.

براي متويان ورزش كه تا پايان روز پنج‌شنبه كسب يك مدال برنز را نشانه توفيق ايران مي‌دانستند حالا با اضافه شدن اين مدال طلا بعيد نيست كه كاروان 2008 را موفق‌ترين در طول تاريخ بدانند! زهي خيال باطل... 2- «يك طلا براي ايران». هادي ساعي بي‌شك نابغه‌اي پرتلاش و ساعي در ورزش ايران است. مدال طلاي او در پكن بي‌ترديد ربط چنداني به ادعاهاي دستگاه ورزش ايران ندارد. او در خورجين افتخاراتش سه مدال المپيك دارد كه در سه دوره متفاوت از سازمان تربيت‌بدني و سه رئيس مختلف شكل گرفته است. در واقع اينجا از زمين به آسمان باريده و مديران در هر سه دوره ماحصل تلاش فردي و نبوغ ذاتي او را به نفع خود مصادره كرده‌اند. اما بي‌ترديد تداوم و ماندگاري هادي ساعي در عرصه قهرماني بيش از آنكه مربوط به امكانات و خدمات دستگاه ورزشي در ايران باشد متكي به شخص اوست.

تكواندو هنر رزمي شرق دور است و مثل كشتي يا فوتبال به عنوان ورزش اول شناخته نمي‌شود اما حالا در سايه تلاش ساعي و همقطارانش، شكست‌هاي فضاحت‌بار كشتي نيز پوشانده مي‌شود. هادي ساعي نماينده اصلاح‌طلب شوراي شهر تهران حتي در روزگار فعاليت در مسند سياسي و اجتماعي آمادگي و توان خود را حفظ كرده و به المپيك راه يافته است و در اين رقابت سخت نيز با تكيه بر روحيه جنگندگي و عرق ملي و با استفاده از تجربيات گرانسنگ خود توانسته روي رفيع‌ترين سكو بايستد. تفاوت او با ساير ورزشكاران ناكام ايران نيز در همين است. او شخصيت قهرماني در المپيك را داشت، چيزي كه در دستگاه ورزش ايران نيز فقدانش به شدت احساس مي‌شود. 3- فردا شب مشعل المپيك 2008 خاموش مي‌شود و فصل ديگري از «جنگ دنياي مدرن» بسته مي‌شود.

برندگان اين جنگ نيز كوله‌باري از مدال را به عنوان تحفه به مردم خود تقديم خواهند كرد. ده كشور برتر المپيك مطابق انتظار، همان ملت‌هايي هستند كه در عرصه‌هاي ديگر نيز سرآمد اقتصاد، تكنولوژي و نيروي انساني محسوب مي‌شوند. در اين بين جايگاه ايران نيز فعلا تا رده چهل و هفتم بالا آمده است. آيا رتبه حقيقي ورزش ايران در دنيا همين است؟ از فردا بايد منتظر شنيدن جملات گهربار و توجيهات مقامات و مربيان درباره بروز اين ناكامي بزرگ بود. پيش از اين جملات قصار زيادي از حضرات در جريان مسابقات شنيده‌ايم اما قسمت جذاب‌تر اين داستان وقتي فرا مي‌رسد كه لشكر شكست خورده بازگردند. بازهم جلسات كارشناسي متعددي برپا مي‌شود و كميته‌هاي حقيقت‌ياب به كشف رمز خواهند پرداخت و يك هفته بعد بدون نتيجه‌گيري درست و بدون التزام براي رفع مشكلات و موانع همه‌چيز پايان مي‌گيرد و فراموش مي‌شود. روز از نو، روزي از نو...

دنياي اقتصاد

«خداحافظي ناگزير با ريال» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد است كه محمدصادق جنان‌صفت در آن نوشته است؛كمتر از چهار دهه پيش ريال ايران، يك پول پرقدرت در بازار داخل بود و دارنده يك ريال مي‌توانست با آن كالاهاي متعددي خريداري كند. اين ريال كه قديمي‌ترها به آن «قران» مي‌گفتند، اجزايي داشت كه مهم‌ترين آنها «شاهي» بود. هر 20شاهي يك ريال بود و 5 شاهي و 10 شاهي پول توجيبي هر روز صدها هزار جوان و نوجوان ايراني در طبقه متوسط و پايين به حساب مي‌آمد.

نرخ تورم دو رقمي در چهار دهه گذشته به مرور، ارزش ريال را در برابر كالاها كاهش داد و اين فرآيند چهار دهه‌اي كار را به آنجا رسانده است كه «ريال» واحد در بازار واجد هيچ ارزشي نيست و هيچ كالايي را نمي‌توان با «يك ريال» خريداري كرد.
شهروندان ايراني سال‌ها است در صحنه واقعيت با «ريال»، وداع كرده و از «تومان» يا بيشتر استفاده مي‌كنند و «ريال» به عنوان واحد پول ملي تنها در ذهن مسوولان ايراني استقرار دارد.

در حالي كه بازار كالا با بازار پول ناسازگاري نشان داده و رشد قيمت‌ها در اين بازار خارج از اراده سياستگذاران اقتصادي ارشد از «ريال» عبور كرده است. در سال‌هاي گذشته به دلايل گوناگون چاپ اسكناس درشت ناممكن تلقي مي‌شد و به همين دليل «چك‌پول»ها در بازار پيدا شدند.شهروندان ايراني تجربه و احساس خوبي درباره «نقد كردن» اين چك‌پول‌ها نداشته و ندارند و در حالي كه آنها را از بانك‌ها بدون حق انتخاب دريافت مي‌كردند، در خرج كردن آن با تنگناهاي متعدد مواجه بودند. طنز كار اينجا بود كه كاسب‌هاي هر محل مثل ميوه‌فروش، خواربار فروش و قصاب چك‌پول را به راحتي دريافت مي‌كردند، اما در بانك‌ها كه عرضه‌كننده آن بودند يا در مراكز عرضه خدمات و كالاهاي دولتي براي پذيرش آن محدوديت‌هاي سختي به وجود آمده بود. اكنون مي‌توان گفت نظام تصميم‌سازي اقتصادي كشور به اين نتيجه قطعي رسيده است كه نگهداشتن اجباري واحد پول ملي در اندازه «يك‌ريال» ناممكن است و از طرف ديگر بايد اسكناس‌هاي درشت‌تر چاپ كرد تا محدوديت‌هاي مبادلاتي فعلي از بين برود. بانك مركزي ايران با درك اين واقعيت‌ها است كه از يك سو مي‌خواهد «چك‌پول‌ واحد» عرضه كند و شرايط عرضه و تقاضاي آن را آسان كند و شهروندان را از بلاتكليفي خارج كند و از طرف ديگر مقدمات حذف چند صفر از اسكناس‌ها را به لحاظ ذهني آماده كند.

اين اقدام‌ها البته ضرورت تمام عيار امروز است و شايد راه گريزي از آن نباشد، اما آنچه نبايد به فراموشي سپرده مي‌شود، اين است كه چگونه مي‌توان «تورم» را به شكل واقعي و در عمل مهار كرد. در صورتي كه راهي براي مهار اين پديده در اقتصاد ايران پيدا نشود، چاپ اسكناس درشت و برداشتن صفرها، چاره نهايي نيست و صفرها دوباره باز خواهند گشت. نهاد دولت به عنوان سياست‌گذار و مجري سياست‌هاي كلان اقتصادي، بايد با برگشت به اصول علم اقتصاد و تجربه جهاني، تورم را مهار كرده و مانع از رشد شتابان آن شود و پول ملي بيش از پيش بي‌ارزش نشود و بازي چك‌پول‌ها دوباره تكرار نشود.
 شنبه 2 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن