تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان خود را به نرمگويى و سلام كردن عادت ده، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834826268




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سناریوی جدید برای جنایت شیطانی


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سناریوی جدید برای جنایت شیطانی زن تبهکار و مرد مورد علاقه اش که اسیر عشق سیاه شدند و شوهر او را کشتند امروز در دادگاه کیفری تهران محاکمه شدند. زن تبهکار و مرد مورد علاقه اش که اسیر عشق سیاه شدند و شوهر او را کشتند امروز در دادگاه کیفری تهران محاکمه شدند. شامگاه 23 خرداد 85 با پیدا شدن جنازه سوخته ای در محور قدیم «تهران -کرج» تلاش پلیس برای شناسایی قربانی و ردیابی جانی یا جانیان آغاز شد. 16 آبان همان سال مردی به دادسرای جنایی پایتخت رفت و از ناپدید شدن برادرش «حسین» خبر داد. وی اظهار داشت : پنج ماه بود هیچ خبری از برادرم نداشتم تا این که دیشب یک مرد ناشناس تماس گرفت و گفت «حسین» قربانی اختلاف با همسرش «زهره» شده است و حالا من به این زن مشکوکم. به دنبال این ادعا و نشانی هایی که برادر «حسین» ارائه داد جنازه سوخته، شناسایی و تحقیق پلیس وارد مرحله تازه ای شد.سپس «زهره» تحت نظر قرار گرفت و در بازجویی ها مهر سکوت بر لب زد. بازجویی از «نگار» دختر هفت ساله «زهره» اما سرانجام دست مادرش را رو کرد و راز جنایت خانوادگی بر ملا شد : «مامانم مدتهاست با غریبه ای به نام امیر رابطه دارد.» نگار کوچولو که از شدت ترس به خود می لرزید ادامه داد: «آن شب وقتی بابام خواب بود امیر به خانه ما آمد و با مامانم به جان او افتادند. بعد امیر، جنازه بابام را با خودش برد و مامانم یک فرش را که خونی شده بود شست. با این رازگشایی تکان دهنده ، زهره دستیگر شد اما همچنان منکر دخالت در جنایت بود. در آن بین ، بررسی موشکافانه فهرست (پرینت) گفت و گوهای تلفنی او با «امیر» هیچ راه فراری برایش باقی نگذاشت.در نتیجه «امیر» که سرگرم تهیه مقدمات سفر بود در خیابان «نبرد شمالی» ردیابی و دستگیر شد و چون تمامی راه های گریز را به روی خود بسته دید به ناچار لب به اعتراف گشود: «با زهره در خیابان آشنا شدم. می گفت قصد طلاق دارد. بدجوری به او علاقه مند شدم و قول ازدواج دادم. همچنین قرار گذاشتیم من سرپرستی نگار را هم به عهده بگیرم.» جانی 35 ساله ادامه داد : نقشه جنایت را با زهره کشیدیم. آن شب به خانه «حسین» رفتم و با چاقو چند ضربه به گردنش زدم.بعد جنازه را در صندوق عقب گذاشتم و در جاده قدیم کرج آتش زدم اما باور کنید «زهره» دستی در جنایت نداشت. «زهره» نیز در ادامه بازجویی ها جرم های خود را گردن گرفت ، با «امیر» به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و پرونده دو متهم با صدور کیفرخواست تهران فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این پرونده که امروز در شعبه 74 دادگاه کیفری تهران به ریاست قاضی «حسن تردست» و با حضور چهار مستشار برگزار شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. «محمد شادابی» اعلام کرد: از آنجا که فرزند قربانی به سن قانونی نرسیده است رئیس قوه قضاییه برای امیر و زهره به جرم مشارکت در جنایت و همچنین برقراری رابطه شیطانی اشد مجازات خواسته است.از این رو مطابق مواد 205، 206، 231، 232، 637، 494 و 212 قانون مجازات اسلامی برایشان درخواست مجازات دارم. سپس برادر «حسین» با اشاره به «زهره» توضیح داد : این زن چند ماه ما را فریب داد.می گفت برادرم به احتمال زیاد زن دوم گرفته و به شمال رفته است تا این که راز جنایتش برملا شد. وقتی نوبت دفاع به مجرم ردیف نخست رسید گفت : باور کنید ناخواسته حسین را کشتم.من سالها با او دوست بودم و به خانه اش رفت و آمد داشتم اما هرگز با زهره رابطه نامشروع برقرار نکردم. وی ادامه داد: آن روز برای نصب آنتن ماهواره به خانه حسین رفته بودم که متوجه شدم با زنش دعوا کرده و کار به کتک کاری کشیده است.حسین می گفت «زهره از این که سیگار می کشم ناراحت است و مدام بهانه می گیرد.»حسین کمر بندش را باز کرد تا سراغ زهره برود که جلوی او را گرفتم و در اتاق را قفل کردم.دوستم یک سیلی به صورتم زد و من هولش دادم. آنجا بود که چاقویی را از روی میز برداشتم و به گردنش زدم.می خواستم فرار کنم اما ترسیدم.روفرشی را روی جنازه کشیدم ، آن را با خودم داخل ماشین بردم و در جاده کرج به آتش کشیدم. *قاضی : پیش از این در هیچ یک از بازجویی ها ، این موضوع را مطرح نکرده بودی.حالا چه طور شده که این حرف ها را می زنی؟ *امیر : شرایطش پیش نیامد. *قاضی : در بازجویی نخست گفته بودی به زهره دلباختی و قرار بود از شوهرش طلاق بگیرد.حالا منکر این موضوع می شوی؟ *امیر: نه، دروغ است. *قاضی : نتیجه معاینات پزشکی قانونی جای شش ضربه عمیق چاقو روی گردن قربانی را تائید کرده است.چطور مدعی هستی یک ضربه زدی؟ *امیر: نمی دانم. من روی زمین افتادم و چند ضربه به گردن حسین زدم اما قصد کشتن نداشتم. *قاضی: شواهد نشان می دهد تا چند ماه بعد از کشتن حسین برای زهره پول می فرستادی ؛ درست است؟ *امیر: بله ، عذاب وجدان داشتم به همین خاطر به زهره و دخترش خرجی می دادم. *قاضی : موقع دستگیری ، یک قطعه عکس زهره از جیب تو کشف شده است قبول داری؟ *امیر : من راننده سرویس مدرسه بودم.عکس داخل ماشینم افتاده بود و از آن بی اطلاع بودم. همچنین زهره ، ادعاهای امیر را تائید کرد : «شوهرم با این مرد ، رفت و آمد داشت و من مخالف رابطه آنها بودم.حسین مرد بداخلاقی بود. یکسال قبل از مرگش مرا با چاقو زد و به همین خاطر شکایت کردم و دیه گرفتم. آن روز صبح هم با هم درگیر شده بودیم و مرا کتک زده بود. وقتی امیر به خانه مان آمد شوهرم با او درد دل کرد.حسین می خواست مرا کتک بزند که امیر نگذاشت. * قاضی : بعد از آنکه فهمیدی امیر شوهرت را کشته چرا ماجرا را به پلیس اطلاع ندادی؟ *زهره : امیر مرا تهدید کرده بود اگر حرفی بزنم مرا هم شریک جرم خودش معرفی می کند. *قاضی : چرا بعد از دستگیری امیر باز هم در بازجویی ها از این مرد دفاع کردی و سعی داشتی وی را بی گناه جلوه دهی؟ *زهره : می خواستم پلیس خودش این ماجرا را کشف کند! *قاضی : چرا امیر بعد از مرگ شوهرت برایت پول می فرستاد و تو به خانواده ات اطلاعی ندادی؟ *زهره : پدر و مادرم نمی دانستند حسین مرده.به همین خاطر امیر با پیک موتوری برایم پول می فرستاد تا خانواده ام فکر کنند شوهرم در سفر است و پول را او به من می دهد. رئیس شعبه 74 دادگاه کیفری از شاهد کوچولوی جنایت خواست تا در جایگاه ویژه بایستد. *قاضی : تو دیدی که پدرت چطور کشته شد؟ *نگار: نه ندیدم.در روی من و مادرم قفل بود. *قاضی: چه کسی در را قفل کرد؟ *نگار: نمی دانم. *قاضی: وقتی از اتاق بیرون آمدی فرشها خونی بود؟ *نگار: نه من خون ندیدم. در پایان این نشست ، هیئت قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا به انشای رای بپردازد.525/125 پایگاه اینترنتی




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 516]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن