تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804878751




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان: آخرين فشنگ «آخرين فشنگ» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ بحث هاي مرتبط با موضوعات امنيت ملي در فضاي سياست خارجي ايران آرام آرام در حال احياست. فروكش كردن ناآرامي هاي خياباني در تهران و اطمينان يافتن غربي ها به اينكه دولت جديد ايران با اقتدار به كار خود ادامه خواهد داد و آنها ناچارند 4 سال ديگر با مردي سرسخت و پي گير چون محمود احمدي نژاد سر و كار داشته باشند، موجب شده بحث هاي قبل از انتخابات بويژه درباره پرونده هسته اي ايران دوباره روي ميز قرار بگيرد. غربي ها در روزهاي پس از انتخابات اميد فراوان داشتند كه دوستان اصلاح طلبشان بتوانند مسئله ايران را از داخل حل كنند و چنانكه خانم كلينتون به صراحت گفت پس پرده اقدامات فراواني هم براي كمك به آنها انجام دادند، اما اين پروژه حالا ديگر سوخته است و غرب اكنون به ناچار دوباره بايد با «مسئله ايران» مواجه شود. اينكه از اين به بعد چه اتفاقاتي رخ خواهد داد كاملا وابسته به اين است كه سرويس هاي اطلاعاتي غربي تا چه حد از«وضعيت كودني» فاصله گرفته و از حوادث اخير ايران درس آموخته باشند. نشانه ها چندان اميدوار كننده نيست. مباحثات درباره پرونده هسته اي ايران از جايي كه ختم شده بود نمي تواند از سر گرفته شود. قبل از انتخابات، گروه 6 به هيچ روشي موفق به شكستن اراده ايران در پافشاري بر «مرده بودن مفهوم تعليق» نشد. اصرار برتعليق غني سازي به عنوان پيش شرط آغاز مذاكرات، اولا مسير مذاكره با ايران را كه غرب بويژه امريكا به دليل گرفتاري هاي منطقه اي اش سخت به آن احساس نياز مي كرد، گرفتار بن بستي گيج كننده كرده بود و ثانيا به دليل بالاتر بودن توان مقاومت ايران در مقابل فشارها از آنچه غربي ها محاسبه كرده بودند و ناتواني آنها از توليد فشار بيشتر، كم كم در حال مبدل شدن به يك آبروريزي براي امريكا و دوستانش بود. طنز قضيه اينجا بود كه گروه 6 براي چيزي شرط مي گذاشت كه خود به آن نياز داشت و متقاضي آن بود. ايران براي مذاكرات هرگز نه درخواست داد نه واسطه فرستاد نه شرط گذاشت و نه شرطش را مفتضحانه پس گرفت. ايران فقط گروه 6 را نظاره كرد تا آنها خود معلوم كنند تا چه حد متحد هستند، چقدر براي حرف هاي هم ارزش قائلند، توان واقعي شان چقدر است و با آنچه ادعا مي كنند تا چه حد فاصله دارد و نهايتا نيتشان چيست. اكنون غربي ها سعي مي كنند وانمود كنند اصلا اتفاقي نيفتاده يا اگر هم افتاده باشد همان بوده كه آنها مي خواسته اند، در نتيجه مي توان داستان را از همان جا كه قبل از انتخابات معلق مانده بود از سر گرفت. پيش از اين نوشته اين كه غربي ها از چند ماه قبل از انتخابات مي دانستند كه اولا احمدي نژاد انتخابات را خواهد برد و ثانيا چاره اي جز مذاكره با ايران ندارند، چه احمدي نژاد برنده انتخابات باشد و چه كس ديگر. بنابراين تصميم گرفتند به جاي تلاش براي شكست احمدي نژاد (كه غير ممكن بود) دولت او را با استفاده از بحران سازي در داخل ايران و سواري گرفتن از خواص بي بصيرت حتي المقدور ضعيف كنند تا ديگر نتواند از موضع قدرت اول منطقه با آنها مواجه شود. تمام پروژه بعد از انتخابات همين يك موضوع است و بس: «حالا كه چاره اي جز تعامل با ايران نيست، بايد تا جايي كه امكان دارد آن را ضعيف كرد». فشار از بيرون نمي توانست ايران را تضعيف كند بلكه بعكس به قدرتمند تر شدن آن منجر مي شد در نتيجه عده اي در داخل آگاهانه يا ناآگاهانه مامور آن شدند كه آنچه را غرب با صرف ميليارد ها دلار موفق به كسب آن نشده بود، يعني پايين كشيدن ايران از جايگاه يك قدرت بلامنازع منطقه اي، مفت و مجاني به آن تقديم كنند. كساني كه مي خواهند عمق خيانت را دريابند خوب است از اين منظر به مسئله نگاه كنند. اصلاح طلبان همه سعي شان را كردند، اگر پروژه شكست خورده به اين دليل نيست كه آنها كم گذاشتند، عرضه شان بيش از اين نبود. اكنون دو محور مجزا در مورد پرونده هسته اي ايران فعال شده است. محور نخست مربوط به گزارش آتي محمد البرادعي به اجلاس ماه سپتامبر شوراي حكام است -كه آخرين گزارش او در مقام مديركل آژانس محسوب مي شود- كه امريكايي ها سعي دارند به چند دليل تا سر حد امكان منفي باشد. روش پيشنهادي آنها به البرادعي اين است كه لطيفه «مطالعات ادعايي» را دوباره زنده كند و با استناد به نقاشي هايي كه كارمندان دون پايه سيا كشيده اند گزارش بدهد كه برنامه هسته اي ايران داراي ابعاد نظامي است. اخيرا فشارهاي بسيار سنگيني به آژانس وارد مي شود كه «اسناد منتشرنشده» (؟!) خود عليه ايران را منتشر كند. امريكايي ها مي گويند بر مبناي اسنادي كه آژانس در اختيار دارد ايران به ساخت سلاح هسته اي نزديك تر شده اما آژانس حاضر به انتشار آن اسناد نيست و موقع سر هم كردن اين شوخي ها هيچ فكر هم نمي كنند كه كسي نمي پذيرد فردي مثل محمد البرادعي به عنوان كارمند حقوق بگير آنها كه تمام انحرافات پرونده ايران از سال 2003 به اين سو تا حد قابل توجهي محصول عملكرد اوست، حالا به يكباره بدل به مدافع ايران شده باشد! اشتباه بزرگتر امريكايي ها اين است كه تصور مي كنند ايران بحث دوباره بر سر كيفيت تمرين كارمندان سيا براي كار با فتوشاپ را خواهد پذيرفت. ايران به رغم اينكه هيچ تعهدي در اين باره نداشت يك بار ارزيابي خود درباره اين ادعاها را به آژانس ارائه داده و دليلي ندارد كه مايل باشد بار ديگر استدلال هاي خود را عليه كاغذپاره هايي كه ادعا مي كنند مسئول پروژه بمب اتمي ايران يك نسخه از نقشه هاي كلاهك را به كتابخانه مي فرستاده تكرار كنند. علت بعدي كليدي تر است. ظاهرا -مثل هميشه- تحليل هاي بي سر و ته غربي ها از اوضاع داخلي ايران آنها را به اين نتيجه رسانده كه شرايط براي اعمال فشار به ايران مهياست و مي توانند با فعال كردن اهرم هايي مانند اخلال در صادرات بنزين ناآرامي هاي داخل ايران را تا حد مورد انتظار خود راديكال كنند. يكي از اصلي ترين علت هاي فشار امريكا، اروپا و صهيونيست ها به آژانس براي انتشار گزارش بسيار منفي عليه ايران اين است كه بتوانند توان چانه زني خود در مقابل روسيه و چين را كه فعلا مخالف چنين تحريم هايي هستند بالا ببرند. تصور غرب اين است كه اكنون فرصتي دارد تا ايران را بر سر دوراهي هاي خطرناك مخير كند چراكه وضعيت داخلي ايران به آن اجازه نخواهد داد گزينه مقاومت را انتخاب كند. اينجا مجالي براي بحث درباره جزئيات نيست. همين قدر مي توان گفت كه علائم نشان مي دهد تهران از هر فرصتي كه منجر به سوختن برگ ها و ابزارهاي غرب شود استقبال مي كند. مدت هاست غربي ها تصور مي كنند بنزين به راستي پاشنه آشيل ايران است. بگذار اين آخرين تير هم شليك شود. جنگ با سربازي كه همه مي دانند تفنگش خالي است، آسان تر است. اعتماد: يوسفي در چاه و اين کنعانيان «يوسفي در چاه و اين کنعانيان» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي اعتماد به قلم محمدرضا عباسي فرد است كه در آن مي‌خوانيد؛ حدود 35 سال پيش در يکي از کلاس گونه هاي استاد شهيد مرتضي مطهري حضور داشتم که آن حکيم فرزانه پيرامون اثر وضعي انديشه ها و اعمال و رفتار انسان در زندگي اجتماعي با خواندن چند شعر به اين شرح به طرح موضوع پرداختند؛ يکي گفتا به آن گم گشته فرزند که اي روشن روان پير خردمند ز مصرش بوي پيراهن شنيدي چرا در چاه کنعانش نديدي سپس فرمودند مهم اين است که اين گونه چون و چراها بحث و بررسي شده و علت العلل و پاسخ صحيح آن را دريابيم و بدانيم و بپذيريم اگر اوصاف رذيله يي از قبيل خودخواهي، سودجويي، انحصارطلبي، تنگ نظري و... در جمع و خانواده يي راه پيدا کند و مهار نشود، اگر آن جمع خانواده نبوت هم باشد، گرفتار عواقب سوء آن خواهند شد و اساس خانواده از هم پاشيده مي شود. من در اينجا ترجيح مي دهم حد خود را نگه داشته و از پرداختن به آنچه ايشان يا اصحاب تفسير پيرامون صحنه هاي ساده نوع نگاه آن دو پيامبر الهي علي نبينا وآله و عليهما السلام در مورد اطرافيان و فرودستان از اين باب که «حسنات الابرار ار سيئات المقربين» است يادآوري کرده اند، صرف نظر کنم.ولي کالبدشکافي رفتار و نگاهي به شهروندان و نخبگان و مدعيان آن بيت نوراني که در نوع خود بايد سمبل و نمونه باشند، خالي از لطف نيست.در نگاه اول ملاحظه مي شود آنان به برادر خود رشک و حسد ورزيده که چرا محبوب پدر است. در نگاه دوم کينه قلبي را اظهار کرده و سناريوي مجازات او با پيشنهاد برادرکشي طرح و بررسي مي شود و به دنبال آن در مقام فريب پيامبر الهي هر رطب و يابسي را سر هم مي کنند تا خيانت بزرگ خود را در لباس خدمت و کينه و بغض و عناد را در کپسول محبت بريزند و بالاخره در يک دادگاه صحرايي و با يک درجه تخفيف برادر خود را در چاه انداخته و در بيابان رها مي کنند و سرانجام اقدام به گزارش کذب کرده، اشک تمساح مي ريزند و با نشان دادن پيراهن خونين کار و اقدام غيرانساني و جنايت بزرگ خود را به گرگ بيابان منتسب مي کنند در حالي که خيانت به پيشوايان گناهي بس بزرگ و جرمي نابخشودني است و چنين بود که همه گرفتار شده و مجازات مي شوند.يوسف با آن مقام و منزلت از چاه سر برآورده و بر سر بازار مصر به حراج مي رود و قيمتش به ثمن بخس و دراهم معدوده تنزل پيدا مي کند. گرفتار ابرقدرت ها و سلطه درباريان و کيد زنان مي شود و چنان شرايطي فراهم مي شود که زندان محبوب ترين مي شود. اکنون اجازه بدهيد به کنعان برگرديم؛ آن مجموعه يي که روزي عاصمه نور و اميد بود و نگاه عرشيان و اهل آسمان به آن دوخته بود. دشمنان از آن خار در چشم و مشتاقان و مريدان پروانه وار در اطرافش عشق بازي مي کردند اما اکنون نه با حمله دشمن و نه به علت جنگ با بيگانگان بلکه به علت عملکرد غلط و اشتباه بزرگ بعضي اهل خانه و خودي ها و زياده طلبي آنان خيانت به پدر و پيشوا و پيمودن راه جفا در حق راه و رسم انصاف و عدالت و جوانمردي و انسانيت ويرانه يي را ماند که همه در آن مايوس و سرخورده اند و زندگي در آن خانه مصيبت زده سخت و دشوار شده. و پدر آن عقل و انديشه برتر و پرتجربه، از رخنه انديشه و فرهنگ شيطاني در آن مجموعه نوراني و تهديد همه زحمات و ارزش ها و ايجاد زاويه انحرافي و ناامن شدن محيط زندگي سخت برآشفته و نگران تمام موجودي و همه اندوخته هاي ارزشمند و ميراث گرانبهاي اولياي الهي که آتش بر آن افتاده و بر اين مصيبت و بلا آنچنان فرياد و ضجه مي زند و سيل اشک روان کرده که فروغ از چشمانش مي رود. آن پير فرزانه به راي العين مي ديد که آتش خودبيني و اختلاف در آن شهر و ديار به سرعت زبانه کشيده و همه چيز را در کام خود فرو مي برد و در نتيجه زندگي اجتماعي مخل و آحاد مردم علاوه بر مشکلات معنوي و اخلاقي از قحطي و گرسنگي هم رنج مي برند. وقتي شرايط و گرفتاري يعقوب و يوسف و مردم چنين باشد، از حال و روز فرزندان يعقوب و برادران يوسف و فعالان سياسي جامعه آن روز که عاملان اصلي اين همه بلا و گرفتاري بودند، مگو و مپرس که آنان روي ديدن جامعه و مردم را نداشتند و به علت عذاب وجدان ترجيح مي دادند دور از چشم آشنايان زندگي کنند و مي بينيم آثار و عواقب و اثر وضعي آنچه اشاره شد، شرايطي فراهم کرد که پيامبر الهي به تعبيري که در ادامه همان اشعار آمده و مرحوم مطهري در ادامه آن جلسه خواندند؛ «گهي تا پيش پاي خود نبينم». در اينجا اجازه مي خواهم اين سوال را مطرح کنم که آيا در آن فتنه بزرگ و خانمانسوز که دامنگير بيت نبوت شد، کسي سود برد يا همه ضرر کردند؟، اما گاه ديگر چه شد؟ در آنگاه محروم مطهري چنين مي خواند «گهي بر طارم اعلا نشينم». گاهي که پرده ها و حجاب ها بالا مي رود و آن پير خردمند بوي پيراهن يوسف را از مصر تا کنعان درک مي کند. اين گاه، گاه تنبه و تحول است و در اين هنگام همه متنبه شده و متحول شدند. يوسف ماهرو در ادامه خواب سجده ماه و خورشيد و ستارگان زمزمه «و ما ابرء نفسي» سر مي دهد. و هم در انديشه وحدت و برادري وقتي فقط جاي يک نفر از برادران را خالي مي بيند، بر حضور بنيامين به عنوان شرط لطف و بهبودي اوضاع تاکيد مي کند. و سرانجام بعد از اين همه برادران محتاج و قحطي زده را غرق در لطف و عطاي خود کرده، خطاب به آنان اعلام مي کند نه تنها شما را بخشيده و امروز شما را حتي به ملامت و سرزنش هم مجازات نمي کنم که از خداوند برايتان رحمت و مغفرت درخواست خواهم کرد. و پدر که روزي در بدرقه يوسف اظهار مي کرد از گرگ بر جان يوسف مي ترسد امروز در بدرقه بنيامين مي گويد با اينکه به شما اعتمادي نيست ولي او را به خدا مي سپارم و او بهترين حافظ و نگهدارنده است. فرزندان يعقوب خطاها و اشتباهات خود را يادآوري کرده در پيشگاه خداوند اظهار ندامت و از پدر و برادر عذر تقصير مي خواهند و پيامبر خدا آنان را دعا کرده و نويد مي دهد که از خداوند برايشان خير و خوبي طلب کند و چنين شد که مجد و شکوه و عزت از دست رفته يا متزلزل بازگشت و ماندگار شد و ظلمات سخت و نفسگير پايان يافت و چشم پيامبر خدا روشن شد و سکون و آرامش در همه جا حکمفرما شد. و ما اين روزها شرايطي فراهم کرده ايم که اگر آستين همت بالا نرود، اگر عقل و انديشه با تمام ظرفيت فعال نشود، اگر خودبيني و خودخواهي جاي خود را به گذشت و فداکاري و سعه صدر ندهد، يوسف انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي و ايران عزيز را دچار چاه خواهيم کرد و آن وقت چون کنعانيان به جاي آنکه به يوسف مظلوم و گم گشته بي گناه بينديشيم، غرق در بازار مکاره سود و زيان اهواي نفساني و منافع پست و بي ارزش شخصي يا جرياني و جناحي خواهيم شد.در حالي که اگر بن شاخ بريده شود و اگر اين کشتي غرق شود، علاوه بر مسووليت الهي و شرمساري در برابر تاريخ و مواجهه با نفرين آيندگان خشک و تر با هم خواهند سوخت «و نه از تاک ماند نشان و نه از تاک نشان» ياللعجب که اين همه به نام دين است - به نام انقلاب اسلامي و دفاع از آن است، همه مدعي ادامه راه امام و همراهي با مقام معظم رهبري، همه به عنوان دفاع از حقوق مردم و به نام آنان، همه به نام قانون و همه دعوي عدالت داشته و خود را حق مطلق مي پنداريم و انصافاً هم در سطح چهره هاي شناخته شده حداقل من احدي را نمي شناسم که با اسلام و نظام و راه امام و رهبري مساله داشته يا در راستاي اهداف دشمنان و در جهت منافع آنان حاصل خون شهدا و آنچه را که همه از جمله خودشان براي فراهم آمدن آن با تمام وجود شمشير زده اند، نشانه بروند. (اعاذنا الله من شرور انفسنا و سيئات اعمالنا) و باورکردني نيست که عاقلي هستي خود را به آتش بکشد. ولي چه بايد کرد، غبار فتنه اختلاف و بغض و عداوت همه جا را پوشانده و حق و باطل درهم آميخته شده و بي پرده بگويم جمع جبري اين گونه لشگرکشي ها اين است که از همه سنگرها با هر اسم و عنوان عليه اقتدار نظام، منافع ملي و حقوق مردم شليک مي شود چنان که گويي اشتهاي سيري ناپذير جريانات معارض و خيره سر و نيروهاي خودسر فعال قصد جان و دارايي نظام را کرده اند. وااسفا که در اين معرکه غبارآلود و در اين فتنه بزرگ با عبور از مرزهاي تقوا و جوانمردي بر يکديگر چنگ انداخته و در نهايت قساوت و بي رحمي سرمايه سوزي مي کنيم. در جريان معروف مک فارلين نماينده مجلس بودم. در آن زمان دو فراکسيون عمده تحت دو عنوان حزب الله و چپ فعال بودند. من هم در فراکسيون اول حضور داشتم که شبي جلسه دوره يي آن براي بررسي جوانب مختلف موضوع يادشده و اعلام موضع و اتخاذ تصميم مقتضي در منزل مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيدمحمدصالح طاهري نماينده فقيد مردم شريف خرم آباد و با حضور اعضا و به رياست آيت الله يزدي نايب رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي تشکيل شد. در آن جلسه هم تب مخالفت با امريکا بسيار بالاتر بود و هم برخي از دوستان قبل از روشن شدن اصل موضوع آن را نوعي سازشکاري تعريف کردند و مي خواستند با طرح سوال از وزير امور خارجه آن را به صحن مجلس کشانده و مسووليت را متوجه رياست وقت مجلس آيت الله هاشمي رفسنجاني کرده و نوک پيکان ها و حملات به سوي او هدايت مي شد. در بدو امر هم به نظر مي رسيد فضاي حاکم بر جلسه به گونه يي است که نه تنها بسياري از حاضران طرح را امضا خواهند کرد که مخالفت با آن شنا در عکس جريان رودخانه يي عصباني است ولي هر چه بود وقتي نوبت صحبت به اينجانب رسيد، ابتدا و با هدف شکستن سايه سنگين و فضاي حاکم بر جلسه اظهار داشتم؛ حضرات سياسي صحبت کرديد ولي اجازه مي خواهم من لري و ساده صحبت کنم. سپس استدلال هاي محکمي ارائه کردم که مقبول جلسه افتاد و جو تغيير پيدا کرد و در نهايت گفتم هر کس اين نامه را امضا کند، بايد خودش را براي تحمل ملامت امام آماده کند و بالاخره در جلسه يي که بيش از 60 نماينده حضور داشتند، فقط شش نفر از نمايندگان آن را امضا کردند و فرداي آن شب با پيام «اين تذهبون» و فرياد به کجا چنين شتابان امام تيزبين و عاقبت نگر مواجه شدند. ولي هيچ گاه مواخذه، متهم يا طرد نشدند و آقاي فواد کريمي نماينده وقت مردم اهواز در مجلس شوراي اسلامي آنان را مخاطب قرار داد و با صداي بلند گفت اگر سخن اين شيخ را توجه کرده بوديد، اين گرفتاري فراهم نمي شد. امروز هم يک روحاني سرشناس و از متن نظام اسلامي که از تبار زجرکشيده ها و شکنجه شده ها است و اتفاقاً به عنوان يک صحابي امام و يکي از سابقين اولين است که همراه پدر شجاع و زاهد پاک باخته اش از لحظات آغازين نهضت اسلامي در حلقه اول عاشقان حضور داشته و همواره امين امام و به شدت مورد علاقه آن حضرت بوده اند و نمايندگي هاي مکرر از ناحيه امام و دو دوره رياست مجلس را در کارنامه خود دارد، بر اين باور است که در جريان انتخابات بزرگ مردم ايران براي دوره دهم رياست جمهوري حق و حقوقي از او و بخشي از مردم ضايع شده و بعد از انتخابات به برخي رفتارهاي انجام شده از سوي بعضي افراد و برخي نهادها و مراجع قانوني معترض است و در نقطه جوش و اوج اين اعتراض نامه يي نه به دشمنان و نامحرمان بلکه به رازدار بزرگ و گنجينه اسرار نظام رياست محترم مجلس خبرگان رهبري و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در خصوص يکسري شايعات زشت و کثيف که ساحت مقدس نظام از آن بيزار است، نوشته و ضمن اظهار اميدواري بر بي اساس بودن شايعات يادشده، درخواست رسيدگي و پيگيري موضوع از طريق مراجع قانوني را کرده است تا روشن شدن موضوع موجب تنوير افکار عمومي و دفاع منطقي و مستدل از نظام مظلومان باشد. متاسفانه مخالفان اين اقدام با کشاندن آن به تريبون هاي بلند و مقدس آتش آن را دامن زده و به نشر و اشاعه آن پرداخته در حالي که اگر موضوع به طور صحيح مديريت مي شد، اعلام بررسي دقيق و همه جانبه و وعده برخورد قاطع با خاطيان و جانيان احتمالي در صورت اثبات مي توانست جو جامعه را آرام کرده و مردم را به حفظ بي طرفي و عدالت خواهي و اجراي قانون از ناحيه مراجع قانوني مطمئن سازد. اکنون وجدان عمومي جامعه را به داوري دعوت کنيم که اولاً از دو راه يادشده بالا کدامين کم هزينه تر و تاثيرگذارتر و به حق و عدل و انصاف و جوانمردي و اخلاق انساني نزديک تر بود و ثانياً سهم هر شخص در رشد و نشر و اشاعه اين پليدي ها را معين کنند. ضمن اينکه ما نبايد هميشه و براي هر چيزي که نمي پسنديم، صدها مقام و شخصيت و ده ها تريبون پرقدرت و نهادهاي مختلف نظامي را به صحنه کشانده و درگير کنيم و به راحتي و سخاوتمندانه آنان را خرج کنيم و با هر کس مخالف بوديم، او را مخالف نظام معرفي و جبهه جديدي در برابر نظام باز کنيم و شتابزده و عجولانه به روي آنان آتش گشوده و در اولين قدم از آخرين راه حل استفاده کرده و متوسل به داغ و درفش شويم و به راحتي افراد سرشناس را آماج تخريب و تکفير کرده و آنان را مزدور و خائن و کودتاچي معرفي کنيم. راستي نبايد در اين موارد به باور عمومي و داوري مردم توجه داشته باشيم؟ چون اگر باور کنند که واويلا از اين همه مخالف نظام و اگر باور نکنند در مورد گويندگان چه قضاوتي خواهند داشت و چه خوب است که در هر مرحله هم به دقت وزن و کاربرد کلمات و تعابير خود را بسنجيم و همه محرمانه هم شده بازخورد و بازتاب اظهارات مان را ارزيابي کنيم. راستي هيچ گاه به حاصل و نتيجه تفريق و تقسيم هايي که چشم خود را بسته و دهان را باز مي کنيم، انديشيده ايم؟ چه خوب است با خود خلوت کرده و به محاسبه نفس بپردازيم که حرکات و اقدامات و اظهارات ما در سبک و سنگين کردن جبهه هاي دوست و دشمن چه نقشي ايفا کرده تا خداي ناکرده تبديل به مسوول بخش تفريق و منهاي نظام نشويم و حلقه و اردوي طرفداران نظام را تنگ نکنيم و چوب حراج بر همه نزنيم و اين ذهنيت را تقويت نکنيم که شتر تهديد و توهين و تخريب را در خانه همه خواهيم خواباند. در پايان چون بيش از دو ماه از فتنه بزرگ و فراگير گذشته و آتش آن همچنان زبانه کشيده و قرباني مي گيرد و چون از قرآن آموخته ام در برابر حشمت و شوکت سليمان مور هم مي تواند اظهارنظر کند و در جهت دفاع از منافع ملي و مجد و کيان نظام اسلامي و در دفاع از حقوق عامه مردم عاجزانه دست به دامان بزرگان و اصحاب حل و عقد شده تا همه افراد و جريانات و جناح هاي گرفتار آمده را تا مداواي اين بيماري و معالجه قطعي اين بيمار به آتش بس و خاموش کردن آتش فتنه دعوت کنند. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 624]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن