تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى مردم اگر در يارى حق كوتاهى نمى كرديد و در خوار ساختن باطل سستى نمى نموديد، كسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815420718




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب انديشه - آيا ممكن است؟!


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: كتاب انديشه - آيا ممكن است؟!


كتاب انديشه - آيا ممكن است؟!

سحر مازيار:بشر هميشه در جست‌وجوي ناشناخته‌هاي خود بوده است و در تلاش آنكه دريابد حيطه‌هاي قدرت و اختيارش چه پهنه‌اي از هستي را فرا مي‌گيرد. آدمي تا چه حد قادر است سرنوشت خود را تغيير دهد و زندگي خويش را دگرگون سازد؟ حيطه‌هاي اختيارات ما در آفرينش و حيطه امكانات ما در تغيير مسير اين آفرينش تا به كجاست؟! در جست‌وجوي چنين كنكاش‌هايي است كه انسان قرن بيستم از مرزهاي ممكناتش فراتر مي‌رود و سعي مي‌كند خطوط نامرئي ممنوعه را پشت سر نهاده و كاشف اسرار خلقت باشد. از آن زماني كه‌ مندل (پدرعلم ژنتيك)، اولين تلاش‌هايش را در جست‌وجوي يافتن پاسخي براي مسئله وراثت به سرانجام رساند تاكنون كه انسان قرن بيست و يكم دغدغه به وجود آوردن انساني جديد را بر حسب نقشه ژنومي مشخص دارد، همواره بحث اخلاقي اين جست‌وجو و سرنوشت اين تلاش‌ها و ممارست‌ها در ميان عالمان دين و فلاسفه اخلاق و زيست‌شناسان از مهم‌ترين مباحث بوده است. افسانه ژن، افسوني است كه بسياري را در كوره راه‌هاي خود به سرگرداني و خيالبافي مبتلا ساخته است، تصور دنيايي كه در آن انسان، انساني ديگر را- آنگونه كه مي‌خواهد- به وجود مي‌آورد و براي همه امور زندگي‌اش، رفتارهايش و علايقش برنامه‌ريزي مي‌كند، روياي درمان بيماري‌هاي علاج‌ناپذير و ناشناخته و باز آفريني فرانكشتاين‌هاي جديد، حجم عظيم فيلم‌ها و داستان‌هايي كه به اين موضوعات مي‌پردازند و صفحات بي‌شمار تحقيقات در اين زمينه، گوياي تقلا براي يافتن حقيقت اين خيالبافي‌هاست. و البته كه همه اين تصورات و روياها خيالبافي نيست. حقيقت آن است كه روز به روز بر طبيعت خودمان آگاهي بيشتري يافته‌ايم و اين آگاهي دريچه ذهن ما را نسبت به بسياري از مباحث و دغدغه‌هاي علمي و اخلاقي گشوده است. سرنوشت انسان و حيطه دخالت او در آفرينش و طبيعت خود و اطرافش، از مهم‌ترين دغدغه‌هايي است كه اذهان فيلسوفان و علماي دين و اخلاق و دانشمندان را به كنكاش واداشته است. «تا كجا مجازيم كه پيش برويم؟» آنهم پيش رفتن در راهي كه به ناگزير اخلاق در هر گوشه‌اش علمي برپا كرده است و رهروان را به انحراف از خطوط موجه و منطقي پذيرفته شده هشدار مي‌دهد. شايد در هيچ قرني علم و اخلاق چنين به رويارويي هم بر نخاسته باشند؛ از سويي دانشمندان در پي آنندكه با كشف راه‌هاي جديد و آزمودن آنها و كشف كامل نقشه ژنومي انسان، رموز خلقت را در يابند و از آن طريق به درمان بيماري‌هاي لاعلاج، سرطان‌هاي ناشناخته، ناهنجاري‌هاي كروموزومي بپردازند و براي رسيدن به چنين جايگاهي ناگزير از انجام آزمايشات و شبيه‌سازي‌هايي هستند و از سوي ديگر، فلاسفه و علماي اخلاق، مدام تخطي از مرزها و رفتارهاي انساني را يادآوري مي‌كنند و جاه‌طلبي دانشمندان در اين مسير را نكوهش كرده و سعي مي‌كنند تا با ادله ديني و اخلاقي جلوي اين آزمايشات را بگيرند چراكه بر اين باورند آنان مي‌خواهند «نقش خدا را بر روي زمين» ايفا كنند و البته كه اگر اين ايفاي نقش، تنها از سر دلسوزي باشد مشكلي نيست، «شايد اگر ما مي‌توانستيم وثوق و اطمينان داشته باشيم كه انسان‌ها نقش خدا را همانگونه ايفا مي‌كنند كه خدا خودش -يعني با عشق و شفقتي بي‌نهايت- دغدغه‌هاي خاطر كاهش مي‌يافتند. اما آن بيم و هراسي كه با عبارت «ايفاي نقش خدا» ابراز مي‌شود آن است كه انسان‌ها با همان شيوه‌هاي خودخواهانه خودشان به بازي كردن نقش خدا مي‌پردازند» 1 دانسته‌هاي ما، ما را اميدوار ساخته است كه از طرفي قادريم حيطه‌هاي پنهان بسياري را مكشوف سازيم و به گشودن رازهاي حيات خوشبين باشيم و از طرفي منجر به آن شده است كه سوال‌هاي هزارساله‌مان را دوباره نبش قبر كنيم و باز از نو در جست‌وجوي پاسخي بر آنان برآييم.

سوال‌هايي از اين دست كه:
- انسان، تسليم بي‌چون و چراي فيزيولوژي و ژنتيك خود است يا در رفتار و اعمال خود اختيار دارد؟! به بيان ديگر اعمال و رفتارهاي انساني از كجا نشات مي‌گيرد و نقش ژنتيك ما، محيط ما، فرهنگ ما و اراده ما در انتخاب‌ها و گزينش‌هايمان چگونه است؟! ( كه البته اين، همان مسئله قديمي جبر و اختيار است)
- مرزهاي جديد اخلاقي در دنياي مدرن چگونه تعريف مي‌شود؟
- انسان تا چه حد مجاز است كه در ساختار آفرينش دست برد؟ آيا انسان اجازه دارد، ولو با دانستن علم و توانايي انجام كار، وارد حيطه‌هايي شود كه تاكنون قلمرو انحصاري خداوند به شمار مي‌آمدند؟ و...
و كشف پاسخي براي همين سوال‌هاست كه تد پيترز را وامي دارد تا در كتاب خود «بازي در نقش خدا» به تامل در اين مسائل بپردازد. در حقيقت «نويسنده در اين كتاب به بحث آفرينش مي‌پردازد و اين قدرت و توانايي شگفت و نوين آدمي را، همراه و در تلفيق با بحث قديم جبر و اختيار به بررسي مي‌نشيند.»2
تد پيترز سعي مي‌كند تا با بيان همه مباحث و صورت مسئله‌هاي مطرح شده در اين زمينه از ديدگاه الهياتي خود به روشن كردن بيشتر وضعيت و يافتن پاسخي نسبي در اين زمينه برآيد.
او در خلال فصول كتاب به بررسي مسائل زير مي‌پردازد:
بحث جبر ژنتيكي، يافتن ژن همجنس بازي و خشونت، يافتن نقشه ژنومي انسان، بحث سلول‌هاي پايه، حيوانات شبيه‌سازي شده، دخالت نطفه‌اي، موضع كليسا در برابر آزمايشات ژنتيكي، بحث دخالت در آفرينش و...
از جمله مباحث مهم كتاب، تشريح نظريات «جبرژني» و «جبر محيطي» است كه او به تفصيل مورد بررسي قرار مي‌دهد و ديدگاه‌هاي دو طرف را مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌دهد. او، نه اين ديدگاه را كه «ژن‌ها همچون عروسك‌گردان‌هايي بر ما فرمان مي‌رانند را قبول مي‌كند و نه ديدگاهي را كه بيان مي‌كند «ژن‌ها در نهايت باورهاي ما را تعيين نمي‌كنند بلكه آنها مغز و ذهن‌ها را به وجود مي‌آورند كه هر چيزي را مي‌توان به آنها آموخت. اين نه يك DNA عروسك‌گردان3، بلكه گزينش فرهنگي است كه تعيين‌كننده باورهاي ماست.» بلكه او بر اين باور است كه:
«جبرگرايي ژنتيك به همراه شريك و ملازم آن، جبرگرايي محيطي به خاك تعلق دارند و انسان همواره در تقلاي رسيدن به آسمان است و در نقطه‌اي قرار دارد كه افلاطون آن را «متاكسي» مي‌نامد، نقطه‌اي كه در آن ما از محدوديت‌هاي خويش آگاه مي‌شويم در حالي كه در روياي فراگذشتن و تعالي يافتن بر آنها هستيم.»4 و البته او به اين نتيجه مي‌رسد كه: «ذات انسانيت نيز حاصل تعامل متقابل سه چيز است نه يكي و نه دو تا، بلكه سه چير: وراثت و ژنتيك، محيط و اختيار و آزادي و اراده. غفلت ورزيدن از هر يك از اين سه، به افتادن به كوره راهي از تفكر مبهم و مغشوش با پيامدهاي خطرناك منجر مي‌گردد.»5
بحث جبرگرايي ژنتيك و پرسش از اينكه ژن‌ها تا چه حد در سرنوشت ما موثرند و موضع ما در برابر آنها چيست، تنها بيان سوالي علمي نيست كه كنجكاوي‌هاي زيست‌شناسانه ما را پاسخ دهد، اين همان جوابي است كه سرنوشت بسياري از امور ما- از تعيين حيطه‌هاي اخلاقي، قضاوت‌ها گرفته تا تصميم‌گيري‌ها براي بسياري از امور يك جامعه و ملت- را معين مي‌كند و منجر به انتخاب رفتارها و عملكرد‌هاي خاص در زندگي بشر مي‌شود. برگزيدن ديدگاهي در اين ميان، نقشي تعيين‌كننده دارد، مگر فاجعه كوره‌هاي آدم سوزي و افسانه اصلاح‌نژاد چه بود جز روياي ايجاد آرمان شهري كه در آن نسبت كودكان والدين هوشمند و سالم زياد شود و از شمار كودكان سخيف‌العقل و ناسالم كاسته شود؟!
فاجعه‌اي كه بر بنيان اين نظر روي داده بود كه بسياري از توانايي‌ها و ويژگي‌ها در ژن‌ها نهفته است و با از بين بردن صاحبان ژن‌هاي ضعيف مي‌توان نسل برتري از ژن‌هايي كه مفيدترند ايجاد كرد.
تمام موضوع اين نيست، با توسعه امكانات و با پيشرفت زيست‌شناسي تكاملي و گسترش مباحث مطروحه در اين ميدان نقطه نظرات جالب توجه‌اي مطرح شد از آن جمله كه همه آن چيزهايي كه ما «عشق، نفرت، خشونت، عطوفت و حتي عدالت مي‌ناميم از شالوده استوار ژنتيكي برخوردارند.»چنين نگرشي البته عرصه را براي بسياري از توجيهات و بي‌مسووليتي‌ها مي‌گشود. چنين به نظر مي‌رسيد كه آدمي در كالبد خويش اسير گشته است و هدايت اين بدن از اختيار او خارج است و ژن‌ها خداياني هستند كه خودخواهانه تنها آنگونه كه مي‌خواهند رفتار مي‌كنند و گزينش طبيعي نيز ميدان را براي جولاندهي آنها فراهم مي‌سازد: «گزينش طبيعي از ما «مي‌خواهد» كه به شيوه‌هاي خاصي رفتار كنيم، اما تا وقتي كه ما از آن اطاعت مي‌كنيم هيچ اعتنايي ندارد كه ما در جريان آن سعادتمند و خوشوقتيم يا اندوه زده و ناراحت، كه آيا از نظر جسمي بيمار و ناتوان مي‌شويم، يا حتي مي‌ميريم. تنها چيزي كه گزينش طبيعي در غايت «مي‌خواهد» كه به صورت خوب و مناسبي حفظ و نگهداري شود اطلاعات موجود در ژن‌هاي ماست، و هر گونه رنج و محنت ما را در راه رسيدن به اين هدف تاييد مي‌كند.» 6 و چنين مي‌شود كه ساز و كار همه رفتارها و تصميم‌گيري‌هاي ما در ژن و يا ژن و محيط خلاصه مي‌شود و اختيار، توهمي ذهني و جهلي ناخودآگاه قلمداد مي‌شود چنانكه كار تا جايي پيش مي‌رود كه محققي مي‌گويد: «علت آنكه ما در سطح خودآگاه احساس مي‌كنيم آزاد و مختار هستيم آن است كه نسبت به همه عوامل جبرگرايانه در سطح ناخودآگاه زيست‌شناختي‌مان جاهل و ناخودآگاهيم.»7
دغدغه پيترز هم البته كشف مرزهاي جهالت و آگاهه ما در اين موضوع است و در سراسر كتاب همواره در پي يافتن راهي روشن از طريق اجماع ژنتيك و مباحث اخلاقي آن است:
«به‌رغم جبرگرايي DNA ما به عنوان اشخاص هنوز آزاد و مختاريم. ما همچنين از نظر اخلاقي مسووليم. اين مسووليت بنا نهادن آينده‌اي بهتر از طريق علم ژنتيك را نيز شامل مي‌شود؛ شكلي از خلاقيت بشري كه بيان‌كننده تصويري از خداست كه قادر متعال در نوع بشر باقي‌گذارده است.» 8
البته او قصد هياهو ندارد چنانكه در تمامي اين چند سال اخير، مباحث شبيه‌سازي‌ها، كاشتن جنين در شكم مردها، كشف ژن همجنس‌بازي و ژن جنايت، سقط جنين، رحم اجاره‌اي و... براي مدت‌هاي مديدي بسياري از صفحات و اخبار را به خود اختصاص داده بود. او در نتيجه‌گيري كتابش بيان مي‌كند كه:
«كار و وظيفه اين كتاب اين نبوده است كه يك بار ديگر جمعيتي را براي هورا كشيدن براي آزادي گرد هم آورد. بلكه ما كوشيده‌ايم تا به سوالي فروتنانه پاسخ دهيم: آيا دانش جديدي كه از مرزهاي نوين تحقيقات ژنتيك نشات گرفته است ما را با يك جبرگرايي ژنتيك روياروي مي‌سازد كه اعتماد ما را به آزادي و اختيار بشر در معرض تهديد قرار دهد؟»9
و پاسخ او البته در انتهاي كتاب منفي است. به عقيده او حتي «ايجاب‌گرايي در سطح ژنتيك اراده آزاد و مختار در سطح شخص را منتفي نمي‌سازد.» و البته «خداوند نيز خود با آفريدن او {انسان} شبيه به خود و دميدن روح خود در او به وي اجازه شريك شدن با خويش در خلقت صيروري و آفرينش مدام را بخشيده است.»10
البته تد پيترز بعد از بيان تمام اين مباحث و يافتن پاسخي الهياتي براي آنها به اين نتيجه مي‌رسد كه: «خدا نقش خدا را بازي مي‌كند و ما انسان‌ها بايد نقش انسان را ايفا كنيم» در هر صورت خواندن اين كتاب ما را در يافتن پاسخ بسياري از پرسش‌هايمان در اين باب ياري خواهد رساند و به ما كمك خواهد كرد تا افقي تازه به فيزيولوژي خود و مهره‌هاي اصلي و ناپيداي آن- ژن‌ها- بگشاييم و در برابر بسياري از مسائلي كه تا چند دهه بعد دغدغه مباحث علمي و اخلاقي ما نيز خواهد شد با آگاهي افزون‌تر، موضعي منطقي و در خور بگيريم.
پي‌نوشت‌ها:
٭ پرفسور تد پيترز، استاد الهيات نظام مند در حوزۀ علميه ديني لوتري و اتحاديه تحصيلات تكميلي الهيات در بركلي كاليفرنيا، ازموسسين تريبون آزاد مشورتي سلول‌هاي پايه، سردبير نشريه Dialog در حوزه الهيات مي باشد.
1- تد پيترز، بازي در نقش خدا؟ جبرگرايي ژنتيك و آزادي و اختيار بشر، عبدالرضا سالار بهزادي، نشر ني ،1386،ص20
2- همان، ص13
3- همان، ص129
4- همان، ص146
5- همان، ص23
6- همان، ص 118
7- همان، ص 120
8- همان، ص 33
9- همان ، ص373
10- همان، ص 13

بازي در نقش خدا؟ جبر گرايي ژنتيك و آزادي و اختيار بشر
نويسنده: تد پيترز
مترجم:
عبدالرضا سالار بهزادي
نشر ني
1386
 چهارشنبه 30 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن