واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كودتا هميشه ننگين است
وقتي 28 مرداد نزديك ميشود يا اسم كودتا به گوش ميرسد پشت انسان ميلرزد. كودتا يعني كشتار بيرحمانه، حمام خون، بيعدالتي و عقب ماندگي در همه سطوح. به روايت دايرهِالمعارفها در تاريخ مضبوط و مكتوب بيشتر از250 كودتاي نظامي ثبت شده است. اولين كودتا در سال 509 قبل از ميلاد در امپراتوري رم رخ داده است. آخرين كودتاي قبل از ميلاد مسيح همان كودتاي معروف عليه ژوليوس سزار امپراتور رم است كه در تاريخ ادبيات جهان به تراژدي موسوم شده است و بر پايه روايت آن آثار زيادي خلق شده است.
در بين فهرست انواع حكومتها در تاريخ بشر، حكومتهاي كودتايي زشتترين وجه از اشكال حكومتي در تاريخ بودهاند. برخي از كودتاهاي تاريخ موفق و برخي ناموفق بودهاند. اما همه آنها موجب سياه شدن صفحات زيادي از تاريخ بشر بودهاند.
مفهوم كودتا1 به تعابير گوناگون و با اصطلاحات مختلف از اوائل تاريخ در اسناد و نوشتهها به كار رفته است. اما اين اصطلاح فرانسوي اولين بار در سال 1811 در زبان انگليسي به معناي امروزي خود به كار رفته است؛ آن هم زماني كه از سرنگوني حكومت انقلابي فرانسه به دست ناپلئون بناپارت در سال 1799 ياد شده است. كودتا كه يك تركيب واژگاني فرانسوي است در اغلب زبانهاي دنيا معادل واژگاني مشخصي ندارد و لذا از همين عبارت در معناي خاص امروزي استفاده ميشود.
در لغتنامهها از كودتا به عنوان اقدام بخشي از نيروي نظامي يك كشور عليه حكومت مستقر در آن كشور، خلع سلاح بخش ديگر نيروي نظامي وفادار به حكومت و سرانجام سرنگوني آن حكومت اسم برده شده است. در لغتنامهها وجه ديگر كودتا را خشن بودن و خونين بودن آن ذكر كردهاند.
در سالهاي قبل از ميلاد مسيح چهار كودتا و از آغاز تاريخ ميلادي تا قرن نوزدهم ده الي دوازده كودتاي معروف رخ داده است. در اين ميان عمده كودتاها در قرن بيستم اتفاق افتاده است.
از معروفترين كودتاهاي تاريخ ميتوان از كودتاي 1913 انور پاشا در امپراتوري عثماني، كودتاي 1952 سرهنگان در مصر، كودتاي 1952 باتيستا در كوبا، كودتاي 1958 عبدالكريم قاسم در عراق، كودتاي 1960 سرهنگان در تركيه كه منجر به روي كار آمدن ژنرال جمال گورسل شد، كودتاي 1965 هواري بومدين در الجزاير، كودتاي 1967 سرهنگان در يونان و كودتاي 1973 آگوستو پينوشيه در شيلي نام برد.
براي اطلاع كساني كه تصور ميكنند عصر كودتاهاي نظامي به سرآمده بد نيست يادآور شويم كه در قرن بيست و يكم ميلادي يعني از سال 2000 تا كنون هم 27 كودتا در اين سو و آن سوي جهان رخ داده است و اين بدان معنا است كه هنوز قالب كودتا در تعريف حكومت از بين نرفته است. آخرين آن هم كه دو هفته پيش در موريتاني رخ داد.
تعدادي از كشورها اصولا كودتا خيز بودهاند. برخي كودتاها در اين كشورها به صورت زنجيرهاي ثبت شدهاند. مانند سلسله كودتاهاي پاكستان، افغانستان، عراق، آرژانتين، برزيل و كودتاهاي فراوان آمريكاي مركزي در قرن بيستم كه در فاصلههاي كوتاه اتفاق ميافتاد.
كودتاي 28 مرداد 1332 عليه دولت دكتر محمد مصدق و در حقيقت عليه نهضت ملي شدن نفت در ايران از مشهورترين و شايد از بدترين كودتاهاي تاريخ معاصر است كه بعدها در آمريكاي لاتين، آسيا و آفريقا از الگوي 28 مرداد گرته برداري شد. در اغلب دايرهِالمعارفهاي جهان از اين كودتا به عنوان يكي از شاخصههاي مداخله هژمونيك آمريكا در ديگر كشورهاي جهان نام برده شده است. عدهاي اين كودتا را ريشه ناامنيها و بيثباتيهاي عميق در خاورميانه و غرب آسيا توصيف كردهاند.
كودتاي 28 مرداد نتيجه توطئهاي مشترك از سوي انگليس و آمريكا و عوامل آنها در ايران بود. بهانه ظاهري كودتا قدرت گرفتن حزب توده و افزايش نفوذ اتحاد شوروي در ايران بود. در حالي كه اين بهانه حتي در زمان خودش ارزش و اعتبار كمي داشت. شايد هم حزب توده با قدرتنماييهاي پوشالي خود راه را براي تثبيت اين بهانه هموار كرد.
كودتاي 28 مرداد سه بازو و يا سه وجه عمده داشت. وجه اصلي تصميم بريتانيا و آنتوني ايدن وزير خارجه اين كشور براي حفظ منافع نفتي خود در ايران بود. ايدن كه بعدها به نخست وزيري انگليس هم رسيد مدعي است كه طرح كودتا در لندن ريخته شده و عوامل انگليس در ايران براي اجرا با مانعي به نام آمريكا و منافع آمريكا روبرو بودند كه بايد از ميان بر ميداشتند.
بازوي دوم آمريكا و عوامل آمريكا در ايران است. فضلالله زاهدي از جاسوسان آلمان نازي در جنوب ايران بود كه در پايان جنگ جهاني دوم از سوي سازمان سيا به خدمت گرفته شد و مثل بسياري ديگر از جاسوسان حرفهاي آن دوران خود را در اختيار طرف برنده جنگ جهاني دوم قرار داد. زاهدي از عوامل نظامي و غيرنظامي فراواني كه در داخل ايران در اختيار سيا بودند بهره كافي برد.
بازوي سوم اوباشي بودند كه نه عامل سيا بودند و نه براي اينتليجنت سرويس كار ميكردند. آنها چاقو كشها و هرزه هائي بودند كه برخي از آنان تا روز كودتا به اتهام چاقوكشي در زندان به سر ميبردند و به دعوت زاهدي از زندان آزاد شدند و در برابر دستمزدي كم و شايد وعده چند دست چلو كباب به خيابانها ريختند و اين صفحه سياه تاريخ را رقم زدند.
بيدليل نيست كه شعبان جعفري معروف به شعبان بيمخ تا آخرين روزهاي حيات پلشت خود در آمريكا از اين كه او را كودتا چي و تاجبخش خوانده بودند ابراز تعجب ميكرد. او اصرار داشت كه هرگز در حد و قواره كودتا و تاجبخشي نبوده و اصولا در روز 28 مرداد 1332 نميدانسته چه ميكند و كار او چه عواقبي دارد.
به روايت آنتوني ايدن انگليس اجراي طرح كودتا را به آمريكا واگذار كرد تا نگراني واشينگتن از تركتازي انگليس در ايران از بين برود و در حقيقت آمريكا مجري طرح كودتائي بود كه عوامل انگليس در ايران مثل برادران رشيديان و اوباشي چون شعبان جعفري و رمضان يخي آماده اجراي آن بودند.
برخي از سياستمداران غربي از جمله مادلين آلبرايت وزير خارجه آمريكا در زمان بيل كلينتون از كودتاي 28 مرداد به عنوان مانع بازدارندهاي بر سر راه دموكراسي در ايران و نام بردهاند.
تاكتيك بسيار مهم كودتاچيان در ايران ترتيب دادن جنگي رواني يا نمايشي بود كه اراده محكم طرفداران نهضت ملي نفت را در هم بشكند. مهمترين عنصر اين تاكتيتك الغاي اين حس به جامعه بود كه طرفداران نهضت ملي به سادگي صحنه مقاومت را ترك خواهند كرد.
بهترين آموزه تاريخي براي ملت ما و بقيه ملتهاي جهان همين نكته بسيار مهم است. ايجاد شكاف در صف واحد مردم تاكتيك هر دشمني است كه كمر به نابودي اتحاد ملتها ببندد. كودتاي 28 مرداد به ما نشان داد كه ايستادگي در برابر دشمن مانع از تحقق اهداف شوم آن دشمن خواهد شد. درس 28 مرداد بسيار گران و خونين بود. اما نبايد اين آموزه ارزان به فراموشي سپرده شود.
1.coup d"tat
دوشنبه 28 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]