واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فيلمي پر ستاره بدون فوق ستاره
نام فيلم: فرزند خاك
كارگردان: محمدعلي باشهآهنگر
بازيگران: مهتاب نصيرپور، شبنم مقدمي، حميد ابراهيمي، قاسم زارع، حسين آهنگر، حسن نجاريان، علاء محسني، عباس قليچلو ، فائق محمدي و آذر رجبي
نويسندگان فيلمنامه: محمدرضا گوهري و محمدعلي باشهآهنگر
جوايز: سيمرغ زرين بهترين فيلم از نگاه ملي، سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن، سيمرغ بلورين فيلمنامه بخش معناگرا سينماي بينالملل و لوح تقدير مسابقه راه انبيا
"نقد فيلم، علي رجبي - فرزند خاك" داستان زني به نام مينا (با بازي شبنم مقدمي) را به تصوير ميكشد كه سالهاست چشم انتظار همسرش مصطفي نشسته است. همسري كه از او يك پسر به يادگار دارد. مريم فقط از همسر مفقودالاثرش خبرهايي شنيده كه اين خبرها او را به اين اميد كه شايد همسرش زنده است و روزي باز خواهد گشت، چشم انتظار نگاه داشته است.
مينا سعي دارد تا به صورت قاچاق از مرز رد شود تا شايد بتواند او را ببيند. او براي آنكه از مرز رد شود با زني كرد به نام گوانا (با بازي مهتاب نصيرپور) آشنا ميشود. گوانا از زناني است كه در مناطق مرزي براي امرار معاش خود اقدام به تحقيق و تفحص در مناطق مختلف براي يافتن جسد شهدا مي كنند.
در اين بين مينا متوجه ميشود كه اهالي كردنشين منطقه جنازه شوهرش را پيدا كردهاند و چون جنازه بعد از گذشت سالها هنوز سالم بوده، او را مقدس دانسته و بر روي قبرش زيارتگاه ساختهاند. آنها حاضر به پس دادن جنازه نيستند . . .
خانوادهاي كرد از راه يافتن اجساد شهدا و فروش مهمات باقيمانده از جنگ امرار معاش ميكند. داستان فيلم و موضوعي كه در اين فيلم به آن پرداخته شده جذاب است و تجربهاي جديد در ژانر دفاع مقدس به حساب ميآيد. در ژانر دفاع مقدس كمتر فيلمي را ميبينيم كه به بحث پيامدهاي جنگ و به طور مخصوص تفحص شهدا بپردازند. با وجود اينكه اين فيلم درونمايهاي تلخ دارد ولي باز هم براي تماشاگر خاص بسيار جذاب است.
شايد به اندازه انگشتان يك دست هم نرسد تعداد آن فيلمهايي كه درباره جنگ ساخته شد، حرفي براي گفتن داشت و به ورطه شعار دادن سقوط نكرد. اما فرزند خاك در اين باب بسيار عالي كار كرده است. يعني به خوبي پيامهاي خود را بدون آزار تماشاگران القا ميكند. در عين حال، فرزند خاك زنگ خطري را براي سينماي ما به صدا در ميآورد؛ زنگ خطر تك بعدي شدن سينماي دفاع مقدس. به راستي سينماي ما بايد از جهات ديگري هم به جنگ و پيامدهاي آن نگاه بياندازد.
خط اصلي داستان به خوبي حفظ ميشود و جاي تقدير دارد از كارگرداني كه شايد سابقه كمي در فيلمسازي داشته باشد؛ اما آن چنان داستان را روايت ميكند كه تماشاگر را تشنه ديدن ميكند. كم نيست صحنه هايي كه به ناگاه تماشاگر را در جاي خود ميخكوب ميكند. از انفجار آرپيجي در دستان دخترك گرفته تا صحنههاي مربوط به تفحص و اجساد شهدا و چانه زدنهاي زنان كرد با ماموران ايراني.
فيلم با اتكا به نابازيگرانش حرفهايي زيادي را براي گفتن دارد. حرفهايي كه شايد سالهاست در دل همهي آناني كه از جنگ براي ما به يادگار ماندهاند، مانده باشد. حرفهايي كه شايد تماشاگران را به تفكر پيرامون ناگفتههايي از سالهاي دفاع مقدس واميدارد. مهتاب نصيرپور بازيگر خوب تئاتر با لهجهي كردياش در نقش زني دردكشيده كه بار مسئوليت دو برادر از كارافتاده و 3 خواهر كوچكش را بر دوش گرفته، در اين فيلم در اندازههاي يك سوپر استار ظاهر ميشود و به راستي سيمرغ بلورين جشنواره براي او كوچك مينمايد.
شبنم مقدمي هم كه كارش را در راديو شاهد بودهايم، در نقش زني كه سالهاست با خاطره شوهرش زندگي كرده، بازي مورد قبولي را ارائه ميدهد. اين فيلم نيز همچون ساير فيلمهاي دفاع مقدس كاراكتر حاجي را در خود دارد. اما حرفهاي حاجي اين فيلم با همه فيلمها فرق دارد! حاجي اين فيلم از جنس كساني است كه در جنگ بودهاند. حاجي در سكانس استخوانها ما را به يا شهدا مياندازد.
اما انتقادي كه بسيار به اين فيلم و مسئولين پخش آن وارد است تعداد كم سالنهاي نمايش دهنده فيلم و از همه مهمتر نداشتن زيرنويس در صحنههايي است كه اهل خانواده با هم با زبان كردي صحبت ميكنند.
كارگردان فيلم نيز خودبه اين نكته معترض است. در هرحال، از متوليان امر انتقاد داريم كه چرا با همين تعداد اندك فيلم ارزشي هم كه ساليانه ساخته ميشود اينطور برخورد سرد و دلسرد كننده دارند. كم نبودند فيلمسازاني كه در اين عرصه فيلم ساختند ولي با بيمهريها مواجه شدند و از اين صحنه به كنار رفتند و به عرصهي ساخت فيلمهاي تجاري روي نهادند.
اما به واقع ساخت اين فيلم اتفاقي خوب در سينماي ايران بود. اتفاقي كه دعا ميكنيم تكرار پذير باشد.
دوشنبه 28 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]