تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر بنده‏اى بخواهد چيزى بخواند يا كارى انجام دهد و بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815254015




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دختر جوان اسیر دام اینترنتی


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: او يک روز گفت: اگر وضعيت مالي مناسبي داشت، حتما به خواستگاري ام مي آمد؛ اگرچه يک راه ديگر هم وجود دارد تا والدينم مجبور شوند با ازدواجمان موافقت کنند و آن اين که از خانه فرار کنم و به مشهد بيايم.
خراسان: خودم را در اتاقم زنداني کرده بودم و فکر مي کردم ارتباط با پسر جواني که هر روز از طريق چت حال و احوال همديگر را مي پرسيديم مي تواند راه مناسبي براي نجات از تنهايي هايم باشد!

دختر جوان با چشماني اشکبار در دايره اجتماعي کلانتري نواب مشهد، افزود: پدر و مادرم شاغل هستند و ما در تهران زندگي مي کنيم. من از روزي که خودم را شناختم تنها بودم و هميشه حسرت مي خوردم که اي کاش مثل هم کلاسي هايم با والدينم سرسفره مي نشستم و يا خواهر و برادري داشتم که حداقل با او حرف مي زدم و درد دل مي کردم.

متاسفانه از حدود يک سال قبل با پسري که خودش را پدرام معرفي مي کرد و اهل مشهد بود آشنا شدم. ما هر روز با هم چت مي کرديم. پدرام با جملات احساسي و عاشقانه مرا شيفته و دلباخته خودش کرد و هميشه مي گفت: کاش موقعيتي پيش مي آمد تا همديگر را از نزديک مي ديديم.

او يک روز گفت: اگر وضعيت مالي مناسبي داشت، حتما به خواستگاري ام مي آمد؛ اگرچه يک راه ديگر هم وجود دارد تا والدينم مجبور شوند با ازدواجمان موافقت کنند و آن اين که از خانه فرار کنم و به مشهد بيايم. متاسفانه من که او را فرشته نجات خودم مي ديدم، مرتکب اشتباه بزرگي شدم و به اميد او از خانه فرار کردم و به مشهد آمدم.

دختر جوان افزود: من و پدرام در محلي که با هم قرار گذاشته بوديم براي اولين بار همديگر را ديديم و سپس همراه او به خانه اي در حاشيه شهر رفتيم. متاسفانه در آن جا پدرام چهره واقعي خودش را نشانم داد. او مرا زنداني کرد و پس از چند ساعت ۲ نفر از دوستان شيطان صفتش نيز آمدند و...!

آن ها مرا با وضعيتي بسيار اسفناک در يکي از خيابان هاي خلوت مشهد، رها کردند و گريختند. نمي دانم با کدام عقل از خانه فرار کردم و با توجه به قول و قراري که با پدرام براي ازدواج و آينده گذاشته بوديم، اصلا فکر نمي کردم او چنين دامي برايم پهن کرده باشد و به اين راحتي عفت و حيثيتم را از دست بدهم. اي کاش با پدر و مادرم صحبت مي کردم و درپيله اينترنتي گرفتار نمي شدم.

در پي اظهارات اين دختر جوان، تيم هاي اطلاعات و عمليات پليس مشهد، به طور ويژه وارد عمل شدند و با توجه به سرنخ هاي موجود، ۳ متهم پرونده را دستگير و به مراجع قضايي معرفي کردند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن