تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804795149




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

19 ماه بی خبری از اشکان در گردنه های هزار چم چالوس


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک:
[تصویر: m93pbeyuvyx3cpv90zv1.jpg]

سرنوشت نوجوان 17 ساله‌اي كه 19 ماه از ناپديدشدن وي در جاده‌ چالوس مي‌گذرد، همچنان در هاله‌اي از ابهام قرار دارد و تنها سرنخ اين پرونده همچنان روايت‌هاي مختلفي درباره مفقودشدن وي مطرح مي‌كند. …

عصر 17 تير ماه سال گذشته ماموران نيروي انتظامي از طريق تماسي با مركز فوريت هاي پليسي «110» در جريان ناپديدشدن نوجواني 17 ساله قرار گرفتند.

ماموران پس از حضور در منزل اين نوجوان كه «اشكان رضايي» نام دارد، متوجه شدند روز گذشته وي به همراه دوست خود «مهيار» به سينما رفته و پس از آن با گذشت ساعت ها هنوز به خانه بازنگشته است.

«مهيار» در صحبت هاي اوليه خود در مورد مفقودشدن «اشكان» گفت: شب حادثه در يكي از سفره خانه هاي سنتي تهران در حوالي غرب تهران، مشغول كشيدن قليان بوديم و در همين حين بود كه حرف از سفر شمال پيش آمد و «اشكان» پيشنهاد داد سفري به شمال كشور داشته باشيم و تصميم گرفتيم با موتور پدر «اشكان» كه پيش ما بود، به شمال برويم.

وي در ادامه به ماموران گفت كه به همين دليل ساعت 12 شب از جاده چالوس به سمت شمال كشور حركت كرديم اما حوالي ساعت چهارصبح توسط ماموران پاسگاه هزارچم ولي آباد مورد بازرسي قرار گرفتيم و چون من گواهينامه نداشتم به قصد توقيف موتور و انتقال ما به پاسگاه، من و «اشكان» را گرفتند. ما هم با استفاده از غفلت ماموري كه همراهمان بود از دست آنان فرار كرديم و به سمت پايين جاده آمديم.

مدتي در اين محل مانديم تا اين كه سرانجام يك مرد سياه چرده سوار بر موتورسيكلت 400 سي سي بدون پلاك به سمت ما آمد و علت حضور ما در كنار جاده را پرسيد، ما هم جريان توقيف موتور را برايش تعريف كرديم و گفتيم كه قصد داريم تا روشن شدن هوا صبر كنيم و بعد به سمت تهران حركت كنيم.

راكب موتور كه خود را «محمد» معرفي كرد و به ما گفت مي تواند ما را تا تهران برساند و از ما خواست سوار موتورش شويم.

مهيار در ادامه گفت: همراه محمد شديم تا اينكه پس از اين كه هوا روشن شد، «محمد» گفت كه گرسنه اش شده و بايد صحبانه بخورد؛ ايستاديم و او موتور را از جاده اصلي به سمت خاكي منحرف كرد تا در محلي كه مي شناسد كه يك طرف آن دره بود، توقف كرد تا صبحانه بخوريم، پس از اين كه صبحانه را خورديم، «محمد» با يك چاقو به سمت من آمد و قصد ***** به من را داشت، هنگامي كه «اشكان» اين صحنه را ديد پا به فرار گذاشت و من براي آن كه بتوانم از دست آن مرد رها شوم، به او گفتم كه دوستم براي خبر كردن ماموران به سمت پاسگاه رفت. وقتي او به دنبال «اشكان» دويد، من فرصت فرار پيدا كردم و ديگر هيچ خبري از آنان نشد.

پس از آن كه مطمئن شدم، محمد محل را ترك كرده است، به دنبال «اشكان» گشتم، اما پس از اين كه از پيداشدن او نااميد شدم، بدون اين كه از سرنوشت وي اطلاعي داشته باشم به تهران برگشتم.

يك روز پس از مفقودشدن «اشكان» خانواده و به دليل ناپديدشدن فرزندشان به دادسراي امور جنايي تهران مراجعه كرده تا داديار شعبه چهارم، رسيدگي به اين موضوع را در دستور كار قرار دهد.

داديار جنايي پايتخت در اولين اقدامات خود، دستور بازداشت «مهيار» را صادر كرد و ماموران اداره يازدهم آگاهي تهران پس از بازداشت اين متهم، وي را به شعبه چهارم دادياري انتقال دادند.

به گزارش ايسنا، از آنجاي كه مهيار مدعي شده بود كه او و «اشكان» در جاده چندين بار از تلفن همراه خود استفاده كردند، داديار جنايي دستور بررسي ايستگاه هاي مخابراتي كه «مهيار» مدعي بود از آن مناطق عبور كرده را صادر كرد و در جريان بررسي اين موضوع در حالي كه چند ماه از اين حادثه مي گذشت مشخص شد كه در اظهارات اين متهم، تعارضاتي وجود دارد و چنين موضوعي صحت ندارد.

ازسويي ديگر، با انجام چهره نگاري از مردي كه «مهيار» ادعا مي كرد، آنان را سوار بر موتورسيكلت خود كرده بود، فردي در شهر قزوين به عنوان مظنون بازداشت شد اما تحقيقات پليس نشان داد كه اين فرد مدت هاي زيادي است كه به شمال نرفته است و در اين پرونده نقشي ندارد به گونه ايي كه خود «مهيار» در مواجه حضوري هم اين مرد را نشناخت.

تناقض گويي هاي «مهيار» باعث شد، اين بار وي ادعاي جديدي مطرح كند و مدعي شود «اشكان» را به قتل رسانده است و تمام داستان هايش در مورد حضور يك موتورسيكلت سوار دروغ بوده است.

وي براي بار دوم در مواجهه با ماموران پليس و بازجويي هاي افسر پرونده مدعي شد، زماني كه از دست ماموران در پاسگاه ولي آباد متواري شديم در همان نطقه اي كه قبلا مدعي شده بود در آنجا صبحانه خورده اند با «اشكان» بر سر اتفاقات آن شب درگير شده كه در اين درگيري «اشكان» را به پايين دره هل داده و سپس به تهران بازگشته است.

با اين ادعا ماموران پليس به همراه عده اي از كارشناسان صخره نوردي و سه كوهنورد عضو هيئت كوهنوردي تهران به محل اعزام شدند و آنجا را مورد بررسي قرار دادند، اما برف باريده شده در اين دره مانع از فعاليت صخره نوردان در پايين دره شد تا اين كه پس از مدتي صخره نوردان در تلاش مجدد توانستند، اين بار به پايين صخره بروند تا بتوانند جنازه «اشكان» را پيدا كنند، اما هيچ آثاري در خصوص وجود جسد يك انسان در اين محل كشف نشد.

به گزارش ايسنا، با وجود اين كه «مهيار» بارها اعلام كرده بود كه بر سر اختلافاتي اين جوان 17 ساله را به سمت دره هل داده است، اما زماني كه از عدم كشف جسد توسط ماموران پليس با خبر شد، اعترافات خود را پس گرفت و مدعي شد، قتل «اشكان» را براي اين كه از دست ماموران پليس و بازجويان خلاص شود به گردن گرفته و اصلا از سرنوشت «اشكان» اطلاعي ندارد.

پسرمان زنده است

روايت هاي مختلفي مهيار از گم شدن اشكان

ابوالفضل رضايي، پدر «اشكان»، با بيان اينكه جز خدا اميد ديگري براي يافتن پسرم ندارم به ايسنا گفت: چشم انتظار هستم تا بالاخره بعد از 19ماه پسرم به خانه بازگردد.

وي در ادامه با انتقاد از نحوه رسيدگي به پرونده مفقودي پسرش گفت: در ابتداي رسيدگي، پرونده براي بررسي به پليس آگاهي چالوس ارجاع شد اما پس از گذشت 4 ماه مجددا پرونده براي بررسي به پليس آگاهي تهران بزرگ و دادسراي جنايي تهران ارجاع شد و حالا پس از گذشت 19 ماه از اعلام مفقودي «اشكان» مجددا پرونده به چالوس ارسال شده است.

وي با طرح اين سوال كه چرا قاضي و ماموران رسيدگي به اين پرونده پس از گذشت 19 ماه نتوانستند، از مهيار واقعيت را بپرسند؟ گفت: مهيار پس گذراندن مدتي در كانون اصلاح كودكان و نوجوانان، با پس گرفتن اظهاراتش، آزاد شد.

مادر «اشكان» نيز با بيان اينكه به تازگي «مهيار» روايت ديگري در مورد مفقودشدن پسرنوجوانش مطرح كرده است، به ايسنا گفت: من هرلحظه منتظر هستم تا اشكان برگردد و اصلا نمي توانم باور كنم، فرزندم ديگر باز نمي گردد؛ چند بار كه اشكان به خوابم آمده، ديدم كه در جنگل بزرگي سرگردان است.

به گزارش ايسنا، با وجود آن كه تنها سرنخ پرونده تاكنون روايت هاي مختلف چگونگي وقوع و ناپديد شدن اين نوجوان17 ساله براي ماموران و بازپرس تعريف كرده است اما خانواده «اشكان» از هموطنان خواستند در صورتي كه از سرنوشت «اشكان» خبري دارند يا او را در ماه هاي گذشته مشاهده كرده اند، مراتب را فورا به پليس اطلاع دهند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن