واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سه زنداني و متهم به قتل در جلسه دادگاه شرح دادند نزاع مرگبار در زندان رجايي شهر چگونه به وقوع پيوست
گروه حوادث؛ سه پسر جوان كه به اتهام قتل در زندان به سر مي برند، در جلسه محاكمه به عنوان شاهد در جايگاه قرار گرفته و به نفع يك متهم به قتل ديگر شهادت دادند.
به گزارش خبرنگار ما، در اين جلسه محاكمه كه روز گذشته در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد، ابتدا علي دلداري نماينده دادستان تهران در جايگاه قرار گرفت و عليه حميد متهم 27 ساله اقامه دعوا كرد. وي گفت؛ حميد متهم است در زندان رجايي شهر كرج علي اصغر زنداني ديگري را كه در پرونده سرقت مسلحانه هم جرم وي بود به قتل رسانده است. متهم حاضر در دادگاه طبق اعترافاتي كه در پرونده ثبت شده با چاقوي دست سازي كه متعلق به مقتول بوده وي را به قتل رسانده است. هرچند مقتول در بهداري زندان تحت مداوا قرار گرفت اما 48 ساعت بعد جان خود را از دست داد و با توجه به محتويات پرونده به عنوان نماينده دادستان تهران تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم. سپس پدر و مادر علي اصغر در جايگاه حاضر شدند و درخواست صدور حكم قصاص براي حميد را مطرح كردند.
در ادامه سه جواني كه خود به جرم قتل در زندان به سر مي برند به عنوان شاهد به جايگاه دعوت شدند، مهدي اولين شاهد پرونده كه خود در جريان يك درگيري جواني را كشته بود در مورد روز حادثه گفت؛ صحنه زدن ضربات چاقو را نديدم اما در زمان درگيري آنجا بودم. ابتدا علي اصغر به سمت حميد حمله كرد. علي اصغر از آن دسته زندانياني بود كه ديگران را بسيار آزار مي داد.
سپس وحيد دومين شاهد در جايگاه قرار گرفت. او كه خود متهم است در سن 18سالگي با شمشير سامورايي دوستش را به قتل رسانده، گفت؛ زماني كه درگيري آغاز شد من آنجا بودم. علي اصغر شمشير و چاقو داشت و با هر دوي آنها حميد را تهديد مي كرد. او حركت بسيار بدي انجام داد و حميد را به شدت تحقير كرد و همين كارش هم باعث شد حميد عصباني شود. حميد و علي اصغر با هم درگير بودند اما من نديدم ضربات را حميد زده باشد. او زخمي شده بود و خون زيادي از بدنش مي رفت. در يك لحظه خودش را به داخل سلول ما پرت كرد، من خودم علي اصغر را به بهداري زندان بودم، با اينكه خونريزي زيادي داشت، اما مداواي او را خيلي دير آغاز كردند.
سپس سومين شاهد كه رسول نام دارد و متهم است در يك نزاع باعث قطع نخاع جواني شده و او پس از يك سال جان خود را از دست داده است در برابر قضات قرار گرفت و گفت؛ مقصر درگيري علي اصغر بود. او هر شب قرص روانگردان مصرف مي كرد و هيچ وقت حالت عادي نداشت. روز حادثه هم همين كار را كرده بود. علي اصغر با شمشير و چاقو به حميد حمله كرد. حميد قصد داشت آنها را از دست علي اصغر بگيرد اما من نديدم چه شد كه ضربات را به علي اصغر وارد كرد. حميد معمولاً با كسي درگير نمي شود. آن روز هم اگر علي اصغر دعوا را شروع نمي كرد اين اتفاق نمي افتاد. پس از شهود، متهم پرونده در جايگاه حاضر شد و گفت؛ سال 78 من و علي اصغر به جرم سرقت از يك طلافروشي در سعادت آباد دستگير و بعد از محاكمه به هفت سال حبس محكوم شديم. اما از آنجايي كه من سابقه يي نداشتم سه سال و نيم بعد با عفو مشروط آزاد شدم ولي علي اصغر به دليل سابقه دار بودن در زندان ماند. متهم ادامه داد؛ داشتم به زندگي عادي برمي گشتم. شغل مناسبي پيدا كرده بودم و همه چيز خوب شده بود تا اينكه سال 85 وقتي بدون گواهينامه سوار موتورسيكلت شده بودم پليس مرا دستگير كرد و به جرم رانندگي بدون گواهينامه به يك سال حبس و يك ميليون تومان جريمه محكوم شدم و دوباره مرا به زندان بردند. وي ادامه داد؛ باز هم به بند زندانيان جرائم سنگين منتقل شدم و در آنجا من و علي اصغر دوباره هم بند شديم. علي اصغر از اينكه من آزاد شده بودم اما او همچنان در زندان به سر مي برد به شدت ناراحت بود و كينه از من به دل گرفته بود. چند ماه بيشتر به آزادي دوباره من نمانده بود كه اين درگيري اتفاق افتاد. من قصد نداشتم با كسي دعوا كنم و مي خواستم هر چه زودتر از زندان آزاد شوم اما علي اصغر دست بردار نبود، روز حادثه او به سراغ من آمد و در حضور ديگران رفتار بسيار ناشايستي انجام داد و حرف نامربوطي زد. اين كار او خيلي برايم سنگين بود. به همين دليل مشتي به صورت علي اصغر كوبيدم. چند لحظه بعد وي با شمشير و چاقوي دست ساز به من حمله كرد. متهم در ادامه گفت؛ علي اصغر به طرف من چندين بار شمشير پرت كرد اما من جا خالي دادم. شمشير آخري كه علي اصغر به سمت من پرت كرد باعث جراحت در قسمت چانه ام شد. چاره يي نداشتم به جز اينكه با علي اصغر درگير شوم. چون قدرت بدني من بيشتر از وي بود چاقويش را گرفتم و سه ضربه به علي اصغر زدم كه به كتف، پهلو و گلويش برخورد كرد.
حميد افزود؛ زندانيان ديگر بلافاصله او را به درمانگاه زندان رساندند اما متاسفانه آنجا به موقع به وي رسيدگي نكردند و علي اصغر فوت شد. من قصد كشتن هم بندم را نداشتم و از اتفاقي كه افتاده به شدت پشيمان هستم و اميدوارم پدر و مادر علي اصغر مرا ببخشند و حلال كنند.
پس از دفاعيات متهم و وكيل مدافعش پنج قاضي شعبه 71 براي صدور راي پرونده وارد شور شدند.
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]