واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم -ريچارد رورتي «اولويت دموکراسي بر فلسفه» را با نقل قولي از توماس جفرسون اين گونه آغاز مي کند که : «اگر همسايه من بگويد که بيست خدا هست يا خدايي نيست ، آزاري به من نمي رسد.» مقصود رورتي به تصوير کشيدن حال و هواي سياسي ليبراليسم امريکاست اما مقصود من نشان دادن وضعيت شعر در 2 دهه اخير است. زماني که شعر و ادبيات رو به شخصي شدن رفته است و در برخورد جريان هاي موازي ادبي ، با به کارگيري تئوري هاي بدخوانش شده هر روز صورت هاي مختلفي از خود آشکار مي کند. حال جاي اين پرسش باقي است که آيا اين کثرت تنوع همان «آينده سترگ» و «شبه ديني» است که متيو آرنولد براي شعر پيش بيني کرد، يا مسيري است که بنا به گفته اومبرتو اکو از دوشيزگان آوينيون آغاز شده و به بومهاي آتش زده ختم مي شود؟ در اين ميان قالب هاي کلاسيک نيز از اين مساله مستثنا نيستند و شايد بيشتر از شعر سپيد درگير و دار اصطلاحات و عناوين گمراه کننده اي هستند، اصطلاحاتي از قبيل غزل پست مدرن و... اما گذشته از اينها افرادي هستند که خارج از سيطره اين عناوين دست به نوآوري مي زنند. يکي از اين اشخاص پوريا سوري است. از مولفه هاي شعر پوريا سوري در سرودن غزل رويکرد ويژه او به ادبيات کلاسيک است. او با ايجاد ارتباطهاي عرضي در ابيات خويش نوعي ضرباهنگ ايجاد مي کند که وجه تمايز اوست با بسياري از کساني که در عرصه غزل به اصطلاح پيشرو فعاليت مي کنند. به نحوي که ابيات نه سعي در روايت به معناي واقعي دارند و نه سعي در زنجيره وار ساختن واژه ها کنار يکديگر. زنجيره وار ساختن واژه ها: جايي که از نظر رولان بارت ، دستور زبان جاي خود را به عروض مي دهد. بارت در درجه صفر نوشتار اين چنين ادامه مي دهد که: واژه کاربردي است نه نوآورانه و بايد از يک دستورالعمل قديمي براي کامل کردن تقارن يا ايجاز در يک مناسبت و هدايت يا گنجاندن انديشه اي در محدوده دقيق يک وزن شعري است. بارت در انتهاي بخش اول از کتاب درجه صفر نوشتار خويش به بررسي و تقابل شعر کلاسيک و شعر مدرن مي پردازد. مواردي هست که بارت با اشاره به آنها شعر کلاسيک را به چالش مي کشد. اين موارد را مي توان باز به جريان هاي غزل امروز (از منظر يک قالب شعري کلاسيک) که داعيه مدرن بودن و حتي پست مدرن بودن را دارند نسبت داد؛ مواردي که غزل پوريا سوري را نيز در بر مي گيرد. پوريا سوري آگاهانه قالب کلاسيک را برمي گزيند، اما شعر او در مقابل کمال گرايي کلاسيسيم نوعي نگاه متفاوت و ناسازگرايانه را نسبت به زيبايي نگري و آرمان طلبي کلاسيسيم اختيار مي کند. نکته قابل توجه در اشعار او اين است که مخاطب را مستقيما مورد خطاب قرار مي دهد. اين عمل او در هنگام خوانش شعر با ضرباهنگي که در ابتدا به آن اشاره کردم همراه مي شود و باعث ايجاد فاصله اي بين مخاطب و متن مي گردد. از طرفي تلاش براي تعبيرپذيري و تفسيرپذيري (خاصه هاي اشعار کلاسيک که شاعر از آنها نيز علاوه بر تاويل پذيري متن خويش بهره مي جويد) نوعي کثرت به وجود مي آورد. از اين رو هم مخاطب مي تواند در جايگاه اوبژه و هم در جايگاه سوژه در خوانش متن قرار گيرد و گاه هم فراتر از اين بود. شايد اين همان کثرت باشد که بتواند تعامل مخاطب با متن را فراتر از اينها ببرد. شايد همان گونه که بارت مي گويد فراتر از فاعلانه و حتي وجودي ، در جايگاهي نيچه اي. سروش سميعي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]