واضح آرشیو وب فارسی:انتخاب: يك جانباز، كنار ساختمان بنياد شهيد چادر زد
![](http://www.tiknews.info/files/thumb100431183396265_837%5B1%5D.jpg)
------------
اعتماد: پهن كردن وسايل و به قول برخي «آوردن ناموس» به كوچه و خيابان، از فرط مشكلات مالي، ديگر چندان جاذبه خبري ندارد. اما اگر آن اثاث كه تنها به وسعت اشغال چند متر از پياده رو دم در بنياد شهيد و امور ايثارگران است متعلق به يك جانباز 50 درصد باشد، مساله فرق مي كند.
مختار حاجي عسگري جانباز 50 درصد همه چند پشتي و زيرانداز و چند كارتن وسايل و اثاث خانه اش را مقابل در بنياد پهن كرده و چادري را سرپناه زن و دو فرزند دانشجويش كرده تا هم سقفي داشته باشند و هم اعتراض خود را به همه آنچه كم كاري بنياد مي داند، اعلام كند.
تازه از راه رسيده بوديم، صورتجلسه تخليه خانه اش كه از طرف شوراي حل اختلاف صادر شده بود را ديديم. بندهاي نامه يي به تاريخ 14/4/83 را با هم خوانديم؛ «احتراماً بازگشت به نامه شماره 5032/04/200 مورخه 7/4/83 آن معاونت درخصوص برادر مختار حاجي عسگري جانباز 50درصد تحت پوشش اين اداره كل با كد جانبازي 2301217442 به استحضار مي رساند حسب تحقيقات مسكن به عمل آمده و همچنين اطلاعات پرونده اين اداره كل نامبرده مستاجر بوده و تنها يك فقره وام به مبلغ 20 ميليون ريال در سال 82 دريافت كرده است. در ضمن تصوير استعلام از سازمان مسكن و شهرسازي مبني بر فاقد سابقه مالكيت نامبرده در سيستم جامع و همچنين تصوير فرم تحقيقات مشاور تحقيق مسكن جهت مزيد استحضار به حضور ارسال مي گردد.» در گوشه يي از نامه پاراف شده بود؛ «بسمه تعالي، معاونت محترم مسكن هماهنگي جهت خريد اقدام شود، 17/4».
داشت مي گفت؛ «از ساعت 7 روز گذشته اينجا هستم، چند نفر از مسوولان را هم ديدم، گفتم من 25 ميليون تومان از كجا بياورم خانه رهن كنم، نمي توانم به زن و بچه ام بگويم روي اين تكه كاغذ بنشينند، قبول دارم همه مشكلات ما حل مي شود اما تنها روي كاغذ. آقاي حقيقي رئيس مركز هاتف را هم ديده ام، مي گويد حل كردن كار تو، تنها از من برمي آيد و هر زمان از اينجا بروي كارت را درست مي كنم.»
به اتفاق يكي از اين دوستان براي ارائه توضيحات خدمت جواد حقيقي مدير مركز هاتف بنياد شهيد و امور ايثارگران رفتيم كه تنها توضيح شان فرستادن ما به دفتر روابط عمومي كل بود. حدود يك ربع ماندن در اتاق روابط عمومي و مذاكرات مسوول اين دفتر با ساير مديران به انتظار ما در دفتر ارتباط با رسانه ها، براي گرفتن فهرست خدماتي كه به اين جانباز ارائه شده انجاميد. بيش از نيم ساعت معطلي در اين دفتر و استفاده از محضر آقاي فيضي خواه مدير ارتباط با رسانه ها هم نتيجه يي نداد و كل توضيحات مسوولان بنياد شهيد و امور ايثارگران بعد از درنورديدن 7 طبقه سازمان به توضيحات شفاهي يكي از كاركنان دفتر ارتباط با رسانه ها منتهي شد؛ «در سال 83، سه ميليون تومان بلاعوض، در سال 82، دو ميليون تومان وام، معرفي به تاكسيراني در سال 71 و پاره يي خدمات ديگر كه به اوايل دهه 70 برمي گشت همه مستندات بنياد شهيد براي ارائه خدمات قابل تامل به اين جانباز 50 درصد بود.»
مختار حاجي عسگري پس از دوندگي هاي بسيار ما در بنياد كه حدود يك ساعت و نيم طول كشيد از امضاي نامه يي خبر داد كه به موجب آن متعهد شده در صورتي كه بنياد مشكل زمين پدري اش را با شهرداري حل كند، ديگر از بنياد مسكني طلب نكند؛ «پدرم زميني دارد كه آن را ساخت و به من هم اجازه داده يك طبقه براي خودم بسازم تا از اين آوارگي دربيايم، ساختم اما شهرداري براساس كميسيون ماده 100 آن را تخريب كرد، الان از من تعهد گرفته اند اما خودشان تعهدي نداده اند كه اگر اين كار را نكردند آن وقت چه؟ نمي دانم. چهار سال است كه نامه مكتوب را براي زمين و زمان چرخاندم، كاري از پيش نرفت، الان هم نمي توانم به قول شفاهي اعتماد كنم.»
حاجي عسگري اميدوار است قول پيگيري سه روزه از طرف مسوولان واقعيت داشته باشد و از اين دربه دري دربيايد اما مي گويد تا زماني كه مطمئن نشود عزمي براي انجام امورش وجود دارد، اينجا خواهد ماند، چون جايي براي ماندن ندارد.
اما يك روز پس از پيگيري هاي اعتماد، تماس هاي شهروندان جانباز و خانواده شهيد از فراگير بودن اين مشكل حكايت دارد.
رضا ف. كه به درخواست خودش اسم شهرتش به طور كامل نوشته نمي شود، در تماس با اعتماد مي گويد كه جانباز 60 درصد است و به خاطر نداشتن مسكن مجبور شده از تهران به كرج عزيمت كند و تاكنون تنها سه ميليون تومان وام براي مسكن آن هم 9 سال پيش از بنياد شهيد گرفته است. اين جانباز 60 درصد مدعي است با دهقان رياست بنياد شهيد و امور ايثارگران هم ديدار حضوري داشته اما تنها نتيجه آن دادن وام دوباره بود.
رضا ف. مي گويد؛ «هر بار مشكلاتمان را مي گوييم با اصرار مقداري پول به صورت وام مي پردازند و همه چيز به فراموشي سپرده مي شود؛ «الان ديگر وام به درد من نمي خورد، فقط بدهي هايم بيشتر مي شود. الان هم با حكم شوراي حل اختلاف تمام دو ميليون پول پيش خانه كنوني ام به صاحبخانه داده شد و مجبورم تا 15 مردادماه خانه ام را تخليه كنم و من هم با پنج نفر عائله به خيابان بيايم.»
علي ي. به شماره پرونده 14660/ 60/1 فرزند شهيد است. او در تماس با اعتماد از يك ماه سكونت در خيابان وحدت اسلامي، خيابان مختاري غربي، كوچه صفا، بن بست شهيد عباس كاظمي مي گويد.
اين فرزند شهيد مي گويد بعد از حكم تخليه خانه 25 متري اش با زن و بچه اش دم همان خانه ساكن شده است. علي هم مي گويد بنياد در قبال خريد خانه به ما وام 16 ميليوني مي دهد كه با توجه به اينكه من هيچ پولي براي خريد خانه ندارم، هيچ وقت نمي توانم از اين وام استفاده كنم.
گفتني است برخي از مسوولان بنياد شهيد به صورت غيررسمي از نقص قوانين موجود در اين باره شكايت مي كنند و مدعي اند بنياد تنها وظيفه اجرايي دارد و هر چه ابلاغ كنند، آن كار را مي كند.
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: انتخاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]