واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: نگاهي به چند فيلم جشنواره كودك و نوجوان كودك يا كودكانه!
واقعيت اين است كه در جشنواره امسال فيلمهاي كودك و نوجوان نيز چندان نشانه و حس و حالي از دنياي كودكانه در قصهها و آدمهاي قصهاش به چشم نميخورد. شايد كودكيهاي ما با تجربههاي كوكانه امروز متفاوت است يا شايد حق با كساني است كه معتقدند سينماي كودك و نوجوان نداريم. به هر حال در اين يادداشت قصد داريم نگاهي كوتاه به چند فيلم جشنواره بيندازيم. با ما همراه شويد.
«خوابهاي دنباله دار» پوران درخشنده
خوابهاي دنباله دار،ادامه همان دغدغههاي هميشگي پوران درخشنده در سينماي كودك و نوجوان است كه بازهم يك كودك معلول قهرمان اصلي داستان است كه قصه او به گونهاي روايت ميشود كه مثل اغلب آثار كارگردان در يك فضاي سانتيمانتالي به معصوميت از دست رفته آنها ميپردازد و سعي ميكند با فضا سازيهاي عاطفي و بهره گيري از موسيقي و ديالوگهاي سوزناك و احساسي مخاطب خود را تكان دهد و او را متوجه بچههايي كند كه در هياهوي زندگي بزرگسالان گم ميشوند و اسير تنهايي.
ويژگي مشترك كودكان درخشنده درآثارش همين تنهايي و عزلت و درونگرايي است كه كارگردان سعي ميكند با بازنمايي رومانتيك آن،اين رنج كشنده را برونفكني كرده و به مخاطب تلنگر بزند.درست بر همين اساس است كه وجوه تربيتي و آموزشي سينماي درخشنده بر سويه دراماتيك و داستاني او رجحان دارد و در واقع او سعي ميكند تا پيامهاي تربيتي و روانشناختي خود را در قالب داستان پردازي و قصه گويي روايت كند. با اين حال همانطوري كه تهمينه ميلاني تصوير اغراق اميزي كه از زنان قصه خود ترسيم ميكند موقعيت كودكانه آثار درخشنده نيز خيلي رومانتيك و فانتزي است.البته اين وجوه فانتزي در خوابهاي دنباله دار به يك مولفه ساختاري بدل ميشود و داستان فيلم در فضاي بين دنياي فانتزي و واقعيت موجود سير ميكند.اما همين تمهيد خيال پردازانه آنقدر پر رنگ و غير منطقي است كه استفاده تاكيد آميز از آن در فصلهاي پاياني و جايي كه قرار است كارگردان تلنگر اصلي خود را به مخاطب بزند ضربت خود را از دست ميدهد و بيشتر در يك فضاي ملودرام احساساتي گره گشايي ميشود. اين تناقض، زبان فيلم را در انتقال پيام تربيتي – اخلاقي خود دچار لكنت ميكند هرچند روانشناسي مخاطب ايراني با ملودرامهاي خانوادگي سازگاري زيادي دارد. يكي از نقاط برجسته فيلم به بازي عليرضا خمسه بر ميگردد كه بعد از تجربه فيلم20 گويي قصد دارد با فاصله گرفتن از كاراكترهاي كميك، نقشهاي جدي تر را بازي كند.بازي او در نقش يك پليس وظيفه شناس و شيرين يكي از نقاط برجسته فيلم است آنهم در يك فيلم كودكانه كه مخاطبانش همواره خمسه را با كارهاي طنزش در تلويزيون و برنامه كودك و نوجوان ميشناختند. خوابهاي دنباله دار از آن جنس فيلمهايي است كه هم درباره كودك است و هم براي كودك و از اين حيث، مخاطبان آن تا رده سني بزرگسال نيز قابل تعميم است.
«فقط بيست» مسعود كرامتي
پيش از اينكه به فيلم بپردازيم بايد به سازنده فيلم اشاره كنيم كه هميشه پاي ثابت جشنواره كودك بوده و انگيزه خود را براي ساخت آثاري در سينماي كودك از دست نداده است. مسعود كرامتي پيش از اين نيز مرغابي وحشي، ترانه كوچك من، كارنامه كودكانه و پانال و آرزوهاي كوچك را در سينماي كودك ساخته بود.
او امسال با فيلم «فقط بيست» بار ديگر به مسائل آموزشي و تربيتي كودكان توجه كرده و يكي از چالشهاي مهم تربيتي كودكان در ارتباط با والدينشان را دستمايه كار قرار داده است.
فقط بيست درباره پدر سخت گيري است كه روي نمرات پسرش بسيار حساس بوده و دست به اقدامات عجيب و غريبي ميزند تا فرزندش بهويژه از درس رياضي نمره 20 بگيرد. پسرشان كه شاهد درگيري و قهر بين مادر و پدرش بوده از ترس اينكه مبادا آنها از هم جدا شوند يا پدرش با شخص ديگري ازدواج كند تلاش ميكند تا هر طوري شده آرزوهاي پدر را عملي كند.
او در مسير خانه عينكي پيدا ميكند كه وقتي آن را به چشمش ميزند بهتر ميتواند درس بخواند. در واقع يك عينك جادويي كه او را تا كسب رتبه اول آزمون رياضي تيزهوشان بالا ميبرد اما به دليل فشار زيادي كه بر او وارد شده به تدريج موهايش سفيد شده و علائم پيري در او نمايان ميشود. اين مسئله موجب ميشود تا پدر به خودش آمده و از رفتارخود پشيمان شود.
در واقع فيلم به يكي از معضلات مهم تربيتي در نظام خانوادگي ايراني ميپردازد كه از فرزندان خود فقط نمره 20 ميخواهند. اما روايت اين سوژه در بستر يك قصه و ساختار روايي آن به شدت مخدوش است. بدين معني كه مرز سويه رئاليستي آن با وجوه فانتزي و انتزاعي در هم آميخته است. كارگردان براي بيان يك واقعيت ملموس اجتماعي از عناصر فانتزي مثل آن عينك جادويي استفاده ميكند كه كاملا تخيلي و ذهني است و نميتواند در تبيين مسئله كارساز بوده و براي مخاطب باور پذير باشد. جالب اينكه والدين اين كودك هم مانع گذاشتن اين عينك نميشوند در حالي كه چشم فرزندشان ضعيف نيست و اين عينك براي او مضر است. وقتي قرار است درباره يك واقعيت تربيتي فيلمي ساخته شود روايت دراماتيك و تبيين روانشناختي آن هم بايد كيفيتي رئاليستي داشته باشد. بزرگترين مشكل فقط بيست در اين دوگانگي است.
«علفزار» محمد علي طالبي
اينكه در سينماي كودك به مولفههاي بومي و محلي توجه شود و قهرمانهاي فيلم كودك همه شهري و مركزنشين نباشند چيز خوبي است. دنياي كودكانه در هر فرهنگ و جغرافياي جذاب و شيرين بوده و جالب اينكه وجوه مشترك زيادي با هم دارد اما اين موقعيت بومي بايد به گونهاي روايت شود كه واجد جذابيتهاي دراماتيك هم باشد.
طالبي در علفزار به سراغ كودكان عشاير و چادر نشين ميرود تا تاثير دعواهاي خانوادگي و اختلاف پدر و مادر را بر فرزندان به تصوير بكشد. دايي علي و نرگس به دليل اختلاف با پدرشان، خواهرش را به ييلاق خود ميبرد و اين دو كودك از مادرشان جدا شده و در نزد مادر بزرگ ميمانند. اين دو كودك مجبورند علاوه بر تحمل دشواريهاي سبك زندگي در آن منطقه و مشكلات چادر نشيني كه با كمبود امكانات زيادي همراه است دوري مادرشان را نيز تحمل كنند. علي كه بزرگتر بوده و 12 سال دارد مسئوليت انتقال گوسفندان پدرش را از قشلاق به ييلاق دارد. او در اين مسير با مشكلات و موانع زيادي روبهرو ميشود اما در نهايت موفق ميشود ماموريت خود را با موفقيت به پايان برساند. در آن سو نيزنرگس بر اثر يك حادثه در رودخانه افتاده و در حال غرق شدن است كه توسط مادرش نجات پيدا ميكند. در نهايت والدين او متوجه ميشوند كه اين بچهها دغدغه مشترك آنها هستند و با هم آشتي ميكنند. مهمترين مشكل علفزار در نوع لهجه و زبان بومي شخصيتهاي قصه است كه حتي براي مخاطبان هم به دشواري قابل فهم است چه برسد به كودكان.
كاش دست كم زيرنويسي براي آن در نظر گرفته ميشد تا تماشاگر در فهم ديالوگها دچار مشكل نشود. ضمن اينكه وقتي قرار است فيلمي براي كودكان ساخته شود ريتم آن بايد مناسب اين مخاطب بوده و ضرب آهنگ تندتري داشته باشد.
منبع : tehrooz.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]