واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: فارس نیوز- به گزارش خبرگزاري فارس، رادان در برنامه "شب شيشهاي"، افزود: موقعي كه براي شناخت شخصيتهاي واقعي به آسايشگاه جانبازان ميرفتم به حس غريبي ميرسيدم. اين كه سالها براي مملكت جنگيدهاي، از ناموس مملكت دفاع كردهاي و حالا گوشه بيمارستاني افتادهاي و هيچكس حتي خانوادهات به تو سر نميزند. وي گفت: براي رسيدن به آن نقش كه از نظر سني با من تفاوت داشت من يادم است 15 جلسه تست گريم تفاوت داشتيم. رادان در ادامه يادآورشد: ما ستاره نيستيم و در سينماي ايران، ستاره نداريم چرا كه در سينماي دنيا، ستاره از تعريف ديگري برخوردار است.ستارههاي سينمايي دنيا دستمزدهاي نامتعارفي دارند و آن دستمزدهاي نامتعارف، به آنها اجازه اين را ميدهد كه در كارهاي خيريه مشغول شوند، ورزش كنند و... در حالي كه اينجا، همه به ستارهها ميگويند كه مواظب خودت باش، شغل دوم داشته باش چون در بازيگري، اگر دورهات بگذرد، تامين آنچناني نخواهي داشت. وي در مورد ورودش به سينما گفت: ورود من به سينما بيشتر زائيده يك تفريح بود و بيشتر به يك شوخي ميماند. دورهم جمع شديم، كلاس بازيگري رفتيم و حتي خجالت ميكشيديم كه بگوئيم داريم به كلاس بازيگري ميرويم مبادا بگويند شما "عشق هنرپيشگي" هستيد... جالب آنكه من دو، سه هفته بيشتر كلاس بازيگري نرفتم. يك روز ما با بچههاي كلاس مشغول بازي كردن بوديم و نقشهاي متعددي را كه به ما ميدادند، بازي ميكرديم، از پشت شيشههاي كلاس، دوسه نفر آمدند و با هم پچ پچ كردند، ولي صداي ما را نميشنيدند. آمدند، به همديگر اشاره كردند و من را نشان دادند. وي افزود: بعد از كلاس، آمدند جلو و يك آدرس را روي تكه روزنامهاي به من دادند. من به آن آدرس رفتم و تا مدتها بعد و حتي تا دو شب قبل از فيلمبرداري، نميدانستم نقش چندم هستم و فكر ميكردم صرفا قرار است حضوري در فيلم داشته باشم. رادان گفت: در"شورعشق" به من گفتند اين سناريو را بخوانم و نقش من را مشخص كردند. من فيلمنامه را ورق ميزدم و با خودم ميگفتم اين نقش چقدر زياد است و بعد فهميدم اين نقش اول آن فيلم است. او ادامه داد: هفت، هشت سال از آن زمان ميگذرد. آن زمان كه 20 سالم بود و آمدم جلوي دوربين، بازي كردم، بازيگري برايم يك كارعجيب بود اما ترسناك نبود. رادان ضمن تشريح شرايطي كه به اعطاي زرشك زرين بدترين فيلم سال 78 توسط منتقدان به فيلم شورعشق انجاميد، گفت: من موافق اين زرشك زرين هم بودم و اگر زرشك را آن زمان به بازيگر فيلم ميدادند، خودم اولين نفري بودم كه دلم ميخواست كانديدا شوم، چون آدم از شكستهايش، درس پيروزي ميگيرد. وي ادامه داد: من در 19 فيلمي كه بازي كردهام، شكستهاي زيادي خوردهام. فيلمهايي مثل ازدواج صورتي يا رز زرد كه شكستهايي فاحش براي من به دنبال داشت. رادان گفت: وقتي با محمدرضا شريفينيا به يك سفر رفتيم، تمام ايرانيهاي خارج از كشور، شريفي نيا را با فيلم دنيا ميشناختند و من با همان كارگردان، فيلم بعدياش را كار كردم كه عليرغم زحمت همه گروه، فيلم موفقي نشد. براي آن فيلم مبلغي را گرفتم كه شايد الان رقم نرمالي باشد اما آن زمان خيلي زياد بود به طوري كه اتحاديه تهيهكنندگان در يك اطلاعيه، به تهيهكنندگاني كه دستمزد خارج از حد متعارف ميدهند تذكر داد. اين بازيگر گفت: براي خودم يك شرط را قرار دادهام و آن اينكه نقشهاي متفاوتي را بازي كنم و در يك نقش تكرار نشوم. براي همين، من همهجور نقش را،از بچه كافي شاپنشين بالاي شهري تا جوان شيميايي قطع نخاعي را بازي كردهام و هر آنچه در توانم بوده براي ايفاي اين نقشها ارائه دادهام. برنده دو سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر افزود: من در 19 فيلمي كه بازي كردهام، اگر 19 تا عكس را كنار هم بگذاريد، حداقل در گريم من روي اين قضيه پافشاري كردهام كه براي مخاطب يك چهره از من جا نيفتد و فكر نكنند كه اين چهره از من جا افتاده چون اگر اينگونه باشد، از يك جايي به بعد، حتي اگر من هم بخواهم آن چهره را تغيير دهم، تهيه كننده نمي گذارد و راضي نميشود. وي گفت:من با شش فيلم اول خود سعي مي كردم كاري كنم كه ديده شوم، بازي كنم و در بورس باشم. روي اكران باشم كه ديده شوم تا يك روز بهروز افخمي بيايد من را صدا بزند كه بيا در گاوخوني، يك ربع انتهايياش بازي داري و 75 دقيقه قرار است صحبت كني و اين فيلم مي شود متفاوتترين فيلم تاريخ سينماي ايران و به خاطر آن يك ربع به من جايزه هم ميدهند. وي همچنين پس از خواندن دوباره نامه خود در دوران جشنواره بيست و پنجم و دفاع دوباره از اقدام خود در مراسم پاياني جشنواره، درمورد بازي در سنتوري گفت: من هم معتقدم بعض از نقشها خودشان جايزه ميگيرند، سر فيلم سنتوري، وقتي ساعت 1/5 نصف شب داشتم قرارداد بازي در اين فيلم را با محمدرضاشريفي نيا ميبستم، او به من گفت: سنتوري يك نقش جايزه بگير است و اگر اين نقش موفق نشود، تو نتوانستهاي. وي درمورد حضور بازيگران در عرصه تبليغات و بيلبوردهاي تجاري گفت: حضور بازيگران در اين عرصه، وسيلهاي است براي كسب درآمد بيشتر تا فارغ از مسائل مالي، بازيگر فيلمنامهها را بخوانند و فيلمهايي را كه دوست دارند، كار كنند. شايد اگر من مساله مالي نداشته باشم، دو سال هم كار نكنم. من مي خواهم فيلمهايي را بازي كنم كه بعدها جلوي بچه هايم بتوانم سربلند باشم. وي متذكر شد: بازيگريك شخصيت حقيقي دارد و يك شخصيت حقوقي. شخصيت حقوقي بازيگر حق ندارد در ملا عام سيگار بكشد چون شايد پسر كوچكي كه او را ميبيند، تصور كند كار او درست است و به واسطه او سيگاري شود. اين شخصيت حقوقي، همان شخصيتي است كه فيلم بازي ميكند، و چون مردم بازي او را دوست داشتهاند روي بيلبورد ميرود تا موجب شود مردم كالاهايي را به خاطر او خريداري كنند. من البته مسوول اين نيستم كه كالا خوب باشد اما در عين حال روي انتخابهايم دقت ميكنم. از يك سو در زمينه تبليغ كالاهاي تجاري فعال هستيم و از آن سو بايد برويم به سمت كارهاي خيريه تا نفعمان به مردم هم برسد چون هرآنچه هنرمند دارد از مردم است. وي تاكيد كرد: به همراه بازيگران سينما و به ويژه به اتفاق گلشيفته فراهاني تصميم گرفتهايم كه در كارهايي عامالمنفعه شركت كنيم. مثلا درپاكسازي محيط زيست به فعاليت بپردازيم يا به بچههاي يتيم كمك كنيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]