واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: به گزارش خبرنگار سينمايي فارس، كيانيان در برنامه پنجشنبه «شب شيشهاي» گفت: چرا ذهنمان را پر ميكنيم از حرفهاي بد و بدگويي و چرا ذهنمان را پر از چيزهاي خوب نكنيم؟ شايعه چيز مخربي است چون لقلقه دهان كساني است كه غيبت كردن را دوست دارند و چه به لحاظ ديني و چه عرفي و فيزيكي چيز مذمومي است. او درباره عدم همكارياش با آثار ابراهيم حاتمي كيا پس از دو همكاري موفق در آژانس شيشهاي و روبان قرمز، گفت: سينما قواعد خود را دارد، آقاي حاتمي كيا تمام فيلمنامههايي را كه مينوشت، ميداد تا من بخوانم و حتي بهنام پدر هنوز نسخه اوليهاش در كامپيوتر من موجود هست. من در اين سالها بارها به ايشان مشاوره دادهام اما بعد از دو فيلمي كه براي من هم خاطرهانگيز بودند فرصت همكاري پيش نيامد. شايد اگر به من هم بگويند كه در فيلمنامه «بهنام پدر»، رضا كيانيان كجا قرار دارد، من بگويم هيچ جا! وي افزود: حاتميكيا موقع بازي در فيلم آژانس شيشه اي، قصه به رنگ ارغوان را تعريف كرد و فيلمنامه آن را هم خواندم كه به نظرم خيلي نزديك به «حاتمي كيا» است اما براي من جايي براي بازي در آن وجود نداشت. وي همچنين ضمن رد هرگونه مشكل با پرويز پرستويي گفت: الان دارم با پرستويي فيلمي بازي ميكنم و اصلا قهر و آشتي به ما نميآيد. كيانيان تاكيد كرد: من تا اينجا كه در زندگي حرفهاي پيش رفتهام، با هيچكس در سينما، به خصوص بازيگران مشكلي نداشتهام. حتي با بازيگري كه براي اولينبار همكاري ميكنم، رفيق شش دانگ ميشوم. من در سينما يك قافله رفيق دارم، به همهشان ميبالم و همه را هم دوست دارم. من معتقدم وقتي شما نقشي را ميپذيريد، روح و جسم خود ر ابه آن نقش ميسپاريد حال اگر قرار باشد من با شما، در يك فيلم رفيق باشم، رفاقت موجود بين ما ميتواند بازيها را بيشتر در قلب و روح تماشاگر بنشاند. وي در مورد قرار گرفتن نام او بالاتراز جمشيد مشايخي در فيلم يك بوس كوچولو، گفت: فكر نميكنم در هيچ فيلمي، به كارگرداني گفته باشم كه اسم من اول باشد. در نهايت هم تهيهكننده هم تاييد ميكند كه كارگردان بايد در اين زمينه نظر دهد. قاعدتا تيتراژ را كارگردان تاييد ميكند و من به اين قضايا فكر نكردهام. وي گفت: دوست دارم پله پله بالا بروم، دوست ندارم به بالا پرت شوم. اينگونه آدم معقولتري هستم و جوگير نخواهم شد. من نه ميخواهم به عرش برسم نه به فرش و ميخواهم همين كه هستم، باشم. براي همين هم هست كه از ابتدا به فكر اين بودم كه در صورت موفقيت، ابتدا جايزه نقش دوم را بگيرم و بعد به جايزه نقش اول فكر كنم. وي در مورد كم حاشيه بودن خود گفت: وقتي كاري به كار كسي نداشته باشي كاري به كارت ندارند به همين سادگي! زياد به زندگي خصوصي كسي، كاري ندارم و فكر ميكنم كه زندگي خصوصي همه مال خودشان است. دوست هم ندارم به حريم خصوصي خودم سرك كشيده شود. كيانيان در اين برنامه، گفت: كلي نگاه كردن من را عصبي مي كند چرا كه برايم معني خاصي ندارد. من در زندگي فكر ميكنم كلي ديدن و كلي حرفزدن به هيچ جا نميرسد ولي وقتي به جزئيات و به مورد مشخص اشاره ميكنيم و راجع به آن بحث ميكنيم، آن موقع در واقع ميتوانيم چيزي بفهميم و ميتوانيم پيشرفت كنيم. وقتي يك پله را ببينيم ميرويم پله بعدي و از پلكان بالا ميرويم اما وقتي راجع به پلكان صحبت ميكنيم به صعود نميرسيم. به نظر من بايد در همه زمينهها جزئينگري را پيش خود كنيم. مثلا وقتي يك فيلم فروش مي كند بلافاصله تهيه كنندگان، اهالي سينما، معاونت سينمايي، خانه سينما، كارشناسان، تلويزيون وهمه رسانههاي مربوط بايد در اين مورد جستجو كنند. مثلا نشست بگذارند و ببينند كه چرا اين فيلم فروش كرده و اينگونه به جزئياتي خواهيم رسيد كه بعدا ميتواينم آنها را رعايت كنيم تا فيلمهيامان پرفروش شود. در اين برنامه، كيانيان با اشاره به تاريخچه ايفاي نقش متفاوت در سينما گفت:در سينماي قبل از انقلاب در كشور ما موجي درست شد كه به موج نوي سينماي ايران معروف بود. قبل از آن، در دهه چهل وپنجاه توليدات سينماي ايران، شامل موضوعات تكراري بود كه در آن موضوعات تكراري، شخصيتهاي تكراري و تيپهاي تكراري هم وجود داشت و براي همين، برخي از بازيگران آن موقع در فيلمهاي متعددي همان نقش يا تيپ را تكرار ميكردند، اما از يك زماني، داستانها تكرار نشد، سينماگران موج نو مقداري وارد زندگي روزمره شدند، روابط جديدي را شروع كردند و با جستجو و كاوش در زندگي، نقشهاي جديدي وارد سينماي ايران شد اما اين نقشهايي بود كه يا آن بازيگران نميتوانستد بازي كنند يا مردم باورشان نميشد كه بازيگري در نقشهايي كه بازي نكرده، بازي كند، در نتيجه كارگرداناني مثل آقايان فرمان آرا، مهرجويي، تقوايي، كيميايي و كيارستمي كه مربوط به اين موج ميشدند، رفتند سراغ بازيگران تئاتر چرا كه اين بازيگران توانايي ايفاي نقشهاي متفاوت را داشتند. وي در عين حال گفت: در سينما قاعدتا خيلي از بازيگران در يك نقش ماندگار مي شوند و مي مانند و به طور مرتب اين نقش را تكرار ميكنند، اما من شخصا دوست ندارم يك نقش را تكرار كنم چرا كه دفعه دوم هيچ لذتي براي من ندارد. كيانيان گفت: سينما يك پايهاش تجارت است و تجارت، قاعدتا محافظه كار است. براي همين است كه سازندگان يك فيلم ترجيح ميدهند كه بازيگر پايش را جايي بگذارد كه قبلا جواب داده تا سرمايهاي كه گذاشته شده، برگردد پس نقش را ميدهند به كسي كه قبلا در آن نقش امتحانش را پس داده باشد اما سينماگراني مثل بهمن فرمانآرا اينگونه نيست و به عنوان مثال در «يك بوس كوچولو» كار او در استفاده از من يك اقدام آوانگارد و پيشرو بود. وي تاكيد كرد: من هيچ وقت نمي گويم ستاره شدن بد است. يكسري از بازيگران ستاره هستند و يكسري، بازيگران دراماتيك. بعضي از بازيگران تكنقش هستند و برخي چند نقش. ستارهها در سينما بازيگران تك نقش هستند و دوست دارند هميشه نقشي را بازي كنند كه خودشان ديده شوند اما بازيگران دراماتيك، برايشان نقش زياد مهم نيست. كيانيان اظهار داشت: مخاطب سينما به ستاره نياز دارد و چهره، فيزيك ، صدا نگاه ، بدن ابزار خدادادي ستاره است كه براي بيننده جذاب است و او كم ميتواند چنين چيزهايي را يك جا در يك آدم ببيند و دوست دارد اين زيباييها را راوي پرده سينما ببيند، پس ستاره براي سينما لازم است اما من ميگويم وقتي بازيگري اين ابزار را ندارد لزومي ندارد اصرار بر ستاره شدن داشته باشد. وي در مورد كوتاهي و بلندي نقشهايي كه در آن بازي ميكند و اهميت اين قضيه، گفت: در سريال كيف انگليسي، من نقش يك روحاني را بازي كردم كه 13 دقيقه در 13 قسمت بود يا نقش قاضي در سريال 26 قسمتي دوران سركشي اما همه اين نقش ها را به خاطر دارند. جوي در جامعه موجود است كه ميگويد نقش اول مهم است اما من هميشه ميگويم كوشش كن بازيگر شوي و بازيگر خوبي باشي.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 467]