تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833277691
درگذشتگان 85
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: محلیگرايی - رسول ملاقليپور، آخرين چهره سرشناسي بود كه در سال85 درگذشت. اما... رسول ملاقلي پور كاش سركارمان گذاشته بود كارگردان هميشه عصباني كه در روزهاي اول اسفند ماه، سر نوشتن فيلمنامة آخرين كارش سكته مغزي كرد و براي هميشه رفت. فوت رسول اينقدر ناگهاني و شوكهكننده بود كه در همان ساعات اولية پخش خبر، همه از طريق sms و ايميل و تلفن، يكديگر را در جريان اين اتفاق ناگوار قرار ميدادند. فرداي آن روز هم همة روزنامهها و نشريات، خبر فوت او را تيتر يك كردند. و بعد نوبت همكاران و نزديكان آقاي كارگردان بود كه در گفتوگوهايشان از او بگويند. ميزان محبوبيت ملاقليپور اما صبح روز هفدهم اسفند، مشخص شد؛ وقتي كه تالار پر شد از هنرمندان، مسؤولان و مردمي كه براي تشييع پيكر او دور هم جمع شده بودند. و خب مثل همة مراسمهاي اين تيپي، هر كدام از كساني كه به نوعي با آقا رسول كار كرده بودند، حرفهايي براي گفتن داشتند. اول از همه، مجيد مجيدي بود كه از ملاقليپور به عنوان يك هنرمند تأثيرگذار در سينماي دفاع مقدس ياد كرد. بعد از او هم مديرعامل انجمن سينماي دفاع مقدس سخنراني كرد. به هر حال، همه رسول را به عنوان فيلمساز دفاع مقدس ميشناسند. تهيهكنندة كارهاي ملاقليپور و بازيگراني كه در كار آخر او «م مثل مادر» در كنارش بودند هم در ادامه مراسم از خلقيات كارگردان دوستداشتنيشان گفتند. وزير ارشاد و فرزندان ملاقليپور هم براي حاضرين در تالار حرف زدند. اما شايد جالبترين حرف را كمال تبريزي دربارة او زد. تبريزي با لحن افسردهكنندهاي گفت: «هنوز منتظرم رسول زنگ بزند و بگويد همهتان را سركار گذاشتهام.» به غير از حاضرين در مراسم، شخصيتهاي بزرگي به مناسبت فوت ملاقليپور پيام فرستادند. مقام معظم رهبري درگذشت او را براي جامعه هنري تأسفبار خواندند و از او به عنوان يكي از كساني كه با انگيزه انقلابي پا به عرصه هنر گذاشته، ياد كردند. پس از پايان مراسم تشييع پيكر ملاقليپور در تالار وحدت، جمعيت به سوي بهشتزهرا حركت كردند تا او را در كنار مادرش به خاك بسپارند. و بعد، كارگردان 53 ساله سينماي ايران در قطعه 244 بهشتزهرا آرام گرفت! عمران صلاحي شوخي آخر «عمران صلاحي مرد.» همين خبر چند كلمهاي خيليها را تكان داد. نويسنده طنزپرداز به علت ايست قلبي درگذشته بود. خبر به شوخي ميمانست، اما انگار اتفاق افتاده بود. خود صلاحي در يادداشتي در مرگ كيومرث صابري (گلآقا) نوشته بود: «اين شوخي آخرت، اصلا بامزه نبود.» و حالا خبرگزاريها تيتر زده بودند: «عمران صلاحي به گل آقا برگشت.» عمران صلاحي، نويسنده سبيلوي طنازي كه اخمهايش و شعرهاي تلخش هم نميتوانست بدون رگهاي از لبخند بماند، نويسنده ثابت نشريههاي طنزي مثل توفيق و گلآقا بود و سالها در ستون ثابت طنزش، «حالا حكايت ماست» (كه كتاب هم شد) همه را خنداند. مهمترين نكتة طنزهاي صلاحي اين بود كه او طنز سياسي نمينوشت. از همان زمان كه در توفيق بود و بعد كه در گلآقا مينوشت و حتي در آثار مستقلاش و كتابهايش اين موضوع را رعايت كرد.طنزهاي صلاحي، اجتماعي و آرام بودند و به خاطر همين تاريخمصرف ندارند. عمران هم به اسمهاي ماندگار همدورهاش پيوست. به حسين منزوي، كيومرث صابري و پرويز شاپور. فكرش را بكنيد اگر اين چهار نفر آن دنيا بخواهند يك مجلة ادبي با صفحههاي ويژة طنز راهبيندازند عجب چيز خواندنياي از كار درخواهند آورد؟! بابک بیات مرگ در غربت 1 - از بچگی دوست داشت بابک صدایش بزنند. اسمش هنریتر بود. «بابک بیات» آهنگینتر بود، ملودیکتر بود. اصلا ژن ملودی در وجود بابک بیات بود. غلیان میکرد. شعر را که میخواند، ملودیها متولد میشدند. چه ترانههایی که جاودانه نکرد. چه آهنگهایی که به خاطرهها نسپرد. چه صداهایی را که به من و تو هدیه نکرد. خیلیها آرزو داشتند یک آهنگ برایشان بسازد. خیلیها دوست داشتند یک عکس مشترک با او داشته باشند تا بعدها بتوانند در وبلاگشان پز دوستی با استاد را بدهند. اما وقتی از کانادا بازگشت، کسی خبری از او نگرفت. وقتی بر تخت بیمارستان افتاد، شاگردی بر بالیناش حاضر نشد. همه مشغول زندگی بودند. وقتها پر بود. وقتی به کما رفت، ناگهان دوستان پیدایشان شد. «اگر نباشیم که نمیشود.» و وقتی رفت، وقتها هم خالی شد. زندگی چند روزی تعطیل. در هر مراسمی حاضر میشدند تا پوشش رسانهای را از دست ندهند. عجب روزگاری است! 2 - خیلیها بودند که پس از مرگ استاد، لباس تیره بر تن کردند و اینور و آنور جلوی دوربینها گریه دروغین تحویل عدسی دوربین دادند و روی دوربین که برمیگشت با بغلدستی، ادامه شوخی را پی میگرفتند. آن یکی که پسر بابک بیات میگفت از خستگی مادرش استفاده کرده و در زمان کوتاه استراحت او، عکاسان را خبر کرده تا از سرمهای وصل شده به بابک بیات در حال کما عکس بگیرند و در بکگراند هم، جناب شاعر را از یاد نبرند. آن یکی شاگرد محبوبش که به همراه محبوبهاش به سالن بزرگداشت استاد آمده بود و چند آهنگ هم اجرا کرده بود، وقت امضا دادن به هوادارانش، درباره خط خوشش شوخیها میساخت و جماعتی را حیران میکرد. آن بالا یکجور؛ پایین که میآمد جور دیگر. ناصر عبداللهی دلش به دريا زد و رفت 1ـ شب عید غدیر سال79 بود، شبکه5 . در میان بخار و دودی که به روی سن میآمد تا فضای خواندن آهنگ را شکل دهد، خوانندهاي با مو و ریش نسبتا بلند بر صحنه ظاهر شد که دستانش را در هم گره کرده بود و به سبک خوانندگان اسپانیش زیر آواز میزد. موزیک بر پایه گیتار بود و شعر هم به زبانی که تا آن زمان نشنیده بودیم: للا للا لالا لا... ناصر عبداللهی با صدایی که تقلید از صدای هیچکدام از خوانندگان لسآنجلسی نبود، یک شبه ره صد ساله رفت. عجب آهنگی بود. تلفنها شروع شد. «آهنگ شبکه5 رو شنیدی؟ این کی بود؟» این ناصر عبداللهی بود که قبلا ترانه رستم و سهراب را به سفارش ستاد مبارزه با مواد مخدر اجرا کرده بود. ناصر عبداللهی یک آلبوم به بازار داده بود اما کسی او را نمیشناخت. حالا با این ترانه، او را خیلیها میشناختند. پخش آهنگ چند بار تکرار شد و خبر رسید که آلبوم «دوستت دارم» که ترانه ناصریا را به عنوان اولین آهنگ در خود میدید، به بازار آمده. یک نکته دیگر هم داشت این آلبوم. نام محمدعلی بهمنی با ترانه خرچنگهای مردابی بیش از پیش بین جوانها مطرح شده بود. او ترانهسرای این آلبوم بود و در کنار او نام پرویز پرستویی هم بر آلبوم دیده میشد. او در بعضی آهنگها شعرهای بهمنی را دکلمه میکرد و بودن نام او در کنار سایر اعضا به آلبوم تشخص میداد. ناصریا آنقدر گل کرد که ناصر عبداللهی اسم خودش و اسم گروهش را ناصریا گذاشت. 2ـ ناصر عبداللهی پس از چند هفته «زندگی» در حال کما از دنيا رفت... هنوز دو هفته از مرگ ناصریا نگذشته بود که کمپانی محترم طرف قرارداد با ناصر عبداللهی، آلبوم ماندگار را از او منتشر کرد؛ از ناصر عبداللهی چند وقتی بود که خبری شنیده نمیشد. طبیعتا کمپانی هم منتظر یک فرصت مناسب بود تا آلبوم را به بازار بفرستد و خب فرصتی بهتر از مرگ ناصر هم نبود. دستگاههای تکثیر شروع به کار کردند و آلبومی که قرار بود معجزه نام بگیرد، با نام دیگری منتشر شد، با عکسهایی خاص و با تبلیغاتی متفاوت. اما آلبوم فروش چنداني نكرد. تحلیلها این بود که پس از مرگ عبداللهی، حتی آلبوم دوستت دارم هم فروش خوبی خواهد کرد. اما حتی ترانههای جدید ناصر هم نتوانستند صدای او را به ضبط ماشینها ببرند. شاید برای شنوندگانش صدای حزنانگیز او یادآور مرگ تلخش بود. سيد ذاكر انگار نه انگار سيد محمد جواد ذاكر طباطبايي، از آن دسته آدمهايي بود كه نميشود نسبت بهشان بيتفاوت بود. سن زيادي هم نداشت؛ متولد 55 يا 57 (هر دوي اين تاريخها را توي يك وبلاگ پيدا كرديم.) در «خوي» بود. چند سالي هم در مدرسه رضويه قم دروس حوزوي خوانده بود، اما به دلايلي مجبور شده بود آنجا را ترك كند. سيد ذاكر - كه پدرش هم مداح بود - جزء طيف جديد مداحان بود و يكي از صاحبسبكها و مشهورترينهايشان. همين موضوع كافي بود كه تركش انتقادهايي كه به اين طيف ميشود، دامن او را هم بگيرد. ميگويند خودش راضي به انتشار فيلمهاي مراسمش نبود، اما اين كار انجام شد و سبك وسياق خاص او و بعضي كارها و حرفهايي كه ميكرد و ميزد (و ظاهرا اين اواخر بعضيهايش را پس گرفته بود)، قضيه را براي او نسبت به ديگران حادتر كرد. اين وسط يك دفعه سر و كله سرطان حنجره پيدا شد و او را اسير كرد. مدتي شيميدرماني شد، اما بيمارياش خيلي سريع پيشروي كرد؛ اوايل خرداد85 به كما رفت و بعد از حدود چهل روز، در شانزدهم تير 85 از دنيا رفت. سيد ذاكر در قم و در كنار قبر «رسول ترك» خاك شد. با اينكه تشييع جنازه نسبتا پر جمعيتي در قم داشت، منابع رسمي هيچ خبري از بيماري و درگذشت او منتشر نكردند و همين، هوادارانش را شاكيتر كرده بود. دو جبهه افراطي حتي بعد از مرگ او هم كوتاه نيامدند. مخالفان، سرطان «حنجره» را سزاي «حرف»هاي او ميخواندند و مريدان، برايش احترام ويژهاي قائل ميشدند. م.ا. بهآذين خداحافظ جان شيفته نام محمود اعتمادزاده يا همان «م. ا. بهآذين» شايد يادآور خاطرات نوجواني خيلي از ماها باشد؛ مترجم پركاري كه با نثر خاصش، ترجمههاي بينظيري از آثار كلاسيك جهان را در دهههاي چهل و پنجاه ارايه كرد كه هنوز هم در ليست پرفروشها قرار دارند: دُن آرام، جان شيفته، بابا گوريو، ژان كريستف و... تأثير «بهآذين» در دنياي ترجمه فقط به واسطه ترجمههايش نبود. هنوز خوانندگان آن موقعهاي كتاب هفته، دعواهاي او و شاملو و ترجمههاي متعدد از يك اثر، بهخاطر رقابت اين دو را به ياد دارند. به علاوه اعتمادزاده همراه با جلالآلاحمد از بانيان كانون نويسندگان ايران در سال 1347 بود و كسي بود كه نخستين بيانيه كانون را نوشت و در آن هرچه توانست از خفقان، سانسور و تجاوز حكومت شاهي گفت و اعتراض كرد. بهآذين، خردادماه 85 در 93سالگي و در تنهايي درگذشت. پرويز ياحقي اميد دل كجايي؟ اگرچه منزل آنها محل آمد و شد بسياري از بزرگان موسيقي مثل استاداني چون محجوبي، حسين تهراني، صبا، ني داود، عبادي و دايي او، مرحوم حسين ياحقي بود، اما پدر با موسيقيدانشدن او بسيار مخالف بود تا جايي كه به بهانه يك مأموريت اداري او را به بيروت برد، اما چيزي نگذشت كه اين كودك عاشق، بيمار شد و علت بيماري او تنها دوري از ساز و موسيقي و آن اساتيد بود. پدر اما همچنان لجاحت ميكرد. «مادرم در نامهاي خطاب به پدرم نوشت كه تو ميخواهي پرويز را بكشي تا حرف خودت را به كرسي بنشاني. سه يا چهار سال آنجا با سختي گذشت تا اين كه در آستانه ده سالگي با پول توجيبياي كه جمع كرده بودم، از خانه پدرم فرار كردم و به ايران باز گشتم... من در ايران ماندم و نزد استاد حسين ياحقي تعليم موسيقي را به صورت جدي ادامه دادم... براي اولين بار در سن پانزده سالگي به راديو راه پيدا كردم و يك قطعه ساز تنها اجرا كردم. اما پدرم اجازه نداد كه از نام فاميل صديق پارسي استفاده كنم. به همين دليل دايي گفت كه تو از اين به بعد از نام فاميل (ياحقي) استفاده كن.» از نخستين آهنگهای پرويز ياحقی میتوان به تصنيف «اميد دل من کجايی» اشاره کرد که با صدای زنده ياد غلامحسين بنان اجرا شد و ارکستر نوازندگان اين تصنيف نيز برخی از چهرههای نامی موسيقی ايران بودند. اعتبار بخشيدن به ويولن و صدادهی خاصی که از آن به عنون ويولن ايرانی ياد میشود، در کار او به اوج خود رسيد. او درکی عميق از شعر و تلفيق آن با موسيقی داشت و همکاری مشترکش با شاعرانی چون رهی معيری، تورج نگهبان، اسماعيل نوابصفا و معينی کرمانشاهی و مؤانست افزونتر از همه با بيژن ترقی (بيش از ۵۰ سال)، آثار ماندگاری را برای موسيقی ايرانی به جای گذاشت. بيداد زمان، می زده شب (ماهور)، سراب آرزو (افشاری)، غزالان رميده (در مايه شوشتری و همايون) و آن که دلم را برده از جمله کارهای ماندگار اين موسيقيدان ايرانی است. پرويز ياحقی در پانزدهم بهمن ماه سال جاري، درحالی بدرود حيات گفت که آخرين اثرش به نام «مهر و مهتاب» را آماده و به بازار موسيقی عرضه کرده بود. روحش شاد. آيتالله حسين جمالالحق گريه كرديم پانزده خرداد85، يك خبر غيرمنتظره، تجريش تهران به را هم ريخت و چيزي نگذشت كه همه آنهايي كه آيتالله جمالالحق را ميشناختند، خودشان را از همهجا رساندند به مسجد سيدالشهداي بازار تجريش تا ببينند خبر راست است يا دروغ؟ آيتالله حاج حسين جمالالحق به رحمت خدا رفته بود، درست در روز پانزده خرداد، همزمان با شهادت حضرت زهرا و ايام فاطميه. بعدتر اما اطرافيان حاج آقا متوجه شدند كه اربعين ايشان كه در عرف، مفهوم خروج از عزا را دارد، با تولد حضرت زهرا مصادف شده بود. حاج آقا، امام جماعت مسجد كوچكي در بازار تجريش بودند و هميشه ميگفتند: «امام جماعت بايد بتواند حاجات شرعي مردم را از محراب بگيرد». و خيليها شاهد اين بودند كه تا آخرين لحظات زندگي پر بركتشان، كار خودشان همين بود؛ طوري كه مردم از دورترين شهرستانها براي ياري گرفتن در امورشان پيش ايشان ميآمدند. حاج آقا جمالالحق در اول فروردين 1315، در خانوادهاي اهل علم به دنيا آمدند. بعد از تحصيلات در حوزة علميه قم، در مدرسه حكيم نظامي، رياضيات و زبان فرانسه تدريس ميكردند. در جوانيشان با شهيد نواب صفوي و همرزمانش به خاطر فشارهاي سياسي موجود آن زمان به نجف اشرف هجرت كردند و در آنجا در محضر علمايي مثل آيتالله صدر و آيتالله كوه كمرهاي كسب فيض كردند. بعد از برگشتن به قم مدتي طولاني، شاگردي نزد آيتالله مجتهدزاده اردبيلي (رضوانالله عليه) – كه از اوتاد و داراي مقام ابدال بودند – را درك كردند. (در ضمن آيتالله مرعشي و آيتالله گلپايگاني از اساتيد ديگر ايشان بودند.) آيتالله جمالالحق حدود سي سال پيش، نگارش رسالة علميه خود را شروع كردند. اما مدتها بعد به دليل سير در عرفان – مخصوصا معارف حضرت زهرا - و علاقه زياد ايشان به رودررويي با مردم و حل مشكلاتشان، نوشتن رساله را متوقف كردند و بعدها هر كس از ايشان راجع به ادامه رساله ميپرسيد، به گفتن تنها يك جمله بسنده ميكردند: «محدود ميشوم». هنوز كه هنوز است بسياري از مردم، به مزار حاج آقا در قبرستان شيخان قم (جوار مرقد حضرت معصومه(ع)) ميروند تا واسطه گرفتن حاجاتشان باشند. در سال 85 آيتالله آقاميرزا جوادآقا ملكي تبريزي نيز درگذشت. تشييع پيكر او از پرازدحامترين مراسم اين نوع بود. او در دوران حيات، وظيفة خود ميدانست كه در مراسم همة شهدا شركت كند. خانوادة آنها در تشييع او در قم غوغا بهپا كردند. شهر يكسر عزا شد. امسال از علما،افراد ديگري هم بودند كه رفتند. آقاي دواني، پدر رجبيها كه زن و مردشان معروف هستند. پيرمرد سالها در حوزة تاريخ و بهخصوص تاريخ تشيع كار كرد و آثار مهمي از خودش بهجا گذاشت. فاطمه عبدلي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 580]
صفحات پیشنهادی
درگذشتگان سينماي ايران در سال 87
درگذشتگان سينماي ايران در سال 87. ... كمدین تئاتر و سینما رضا ارحام صدر عصر روز یكشنبه 24 آذر ماه در منزل مسكونی خود در شهر اصفهان در 85 سالگی از دنیا رفت. ...
درگذشتگان سينماي ايران در سال 87. ... كمدین تئاتر و سینما رضا ارحام صدر عصر روز یكشنبه 24 آذر ماه در منزل مسكونی خود در شهر اصفهان در 85 سالگی از دنیا رفت. ...
درگذشتگان سينماي ايران درسال 87
درگذشتگان سينماي ايران درسال 87. ... كمدين تئاتر و سينما رضا ارحام صدر عصر روز يكشنبه 24 آذر ماه در منزل مسكوني خود در شهر اصفهان در 85 سالگي از دنيا رفت. ...
درگذشتگان سينماي ايران درسال 87. ... كمدين تئاتر و سينما رضا ارحام صدر عصر روز يكشنبه 24 آذر ماه در منزل مسكوني خود در شهر اصفهان در 85 سالگي از دنيا رفت. ...
مفاخر درگذشته ایران در سالی که گذشت + عکس
مفاخر درگذشته ایران در سالی که گذشت + عکس. ... تاریخپژوه، نسخهشناس، ایرانشناس و جهانگرد برجسته قرن معاصر درحالی در سن 85 سالگی در حالی درگذشت که مدتی در ...
مفاخر درگذشته ایران در سالی که گذشت + عکس. ... تاریخپژوه، نسخهشناس، ایرانشناس و جهانگرد برجسته قرن معاصر درحالی در سن 85 سالگی در حالی درگذشت که مدتی در ...
ازلى و ابدى بودن خدا
به عبارت ديگر ، خداوند هيچ گاه نه درگذشته و نه در آينده، معدوم نبوده است و نخواهد بود (معناى دقيقتر اين دو صفت را در .... [5] - قصص: 88منبع: آموزش عقايد، ج 1، ص 85/س ...
به عبارت ديگر ، خداوند هيچ گاه نه درگذشته و نه در آينده، معدوم نبوده است و نخواهد بود (معناى دقيقتر اين دو صفت را در .... [5] - قصص: 88منبع: آموزش عقايد، ج 1، ص 85/س ...
مهلت مشاهده ریزنمرات و اصلاح اطلاعات ثبت نامی داوطلبان ...
سازمان سنجش آموزش کشور اعلام کرد: مهلت مشاهده ریز نمرات دروس دیپلم (دیپلمههای سالهای 84، 85 یا 86) و اصلاح اطلاعات ثبت نامی 3 روز تمدید شد. همانگونه که درگذشته ...
سازمان سنجش آموزش کشور اعلام کرد: مهلت مشاهده ریز نمرات دروس دیپلم (دیپلمههای سالهای 84، 85 یا 86) و اصلاح اطلاعات ثبت نامی 3 روز تمدید شد. همانگونه که درگذشته ...
يشتها (2)
... رمز روان پرهیزگاران و درگذشتگان پارساست.[84] در برخی متنهای اوستایی در برابر آن «فروهرهای زنان وگروه پهلوانزادگان پرهیزگار» به کار بردهاند؛[85] [86] به هر حال، ...
... رمز روان پرهیزگاران و درگذشتگان پارساست.[84] در برخی متنهای اوستایی در برابر آن «فروهرهای زنان وگروه پهلوانزادگان پرهیزگار» به کار بردهاند؛[85] [86] به هر حال، ...
راز طولعمر شايد ژنتيك نباشد!
... در سن 14سالگى درگذشته است، نشان داد كه هيچگونه تغييرات ژنتيكى كه بتوان ... زاده 85 ساله هستند كه همگى هنوز در يك شهر كوچك در جزيره منوركا در قيد حيات هستند. ...
... در سن 14سالگى درگذشته است، نشان داد كه هيچگونه تغييرات ژنتيكى كه بتوان ... زاده 85 ساله هستند كه همگى هنوز در يك شهر كوچك در جزيره منوركا در قيد حيات هستند. ...
موزه رامهرمز گشايش يافت
مرمت اين بنا از سال 85 با اعتبار 250 ميليون تومان آغاز شد و بخش زيادي از مرمت انجام ... از شهرهاي تاريخي استان است و اشياي با ارزش زيادي درگذشته از منطقه داشتيم. ...
مرمت اين بنا از سال 85 با اعتبار 250 ميليون تومان آغاز شد و بخش زيادي از مرمت انجام ... از شهرهاي تاريخي استان است و اشياي با ارزش زيادي درگذشته از منطقه داشتيم. ...
مهمترين اتفاقات سينماي ايران در سال86
... با افت شديدي نسبت به اكران بهار 85 روبهرو شد كه گسترش لحظهبهلحظه توزيع و ..... *درگذشتگان سيد امين مهاجراني آهنگساز جوان سينما 31 فروردين به دليل ايست ...
... با افت شديدي نسبت به اكران بهار 85 روبهرو شد كه گسترش لحظهبهلحظه توزيع و ..... *درگذشتگان سيد امين مهاجراني آهنگساز جوان سينما 31 فروردين به دليل ايست ...
مشاهده ريزنمرات توسط کنکوريها
دکتر عبدالرسول پورعباس در گفتگو با مهر افزود: همانگونه که درگذشته اعلام شده بود ... 84، 85 و 86 مي توانند سوابق تحصيلي از طريق سايت سازمان سنجش، مشاهده کنند. ...
دکتر عبدالرسول پورعباس در گفتگو با مهر افزود: همانگونه که درگذشته اعلام شده بود ... 84، 85 و 86 مي توانند سوابق تحصيلي از طريق سايت سازمان سنجش، مشاهده کنند. ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها