واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: چرا آمريكا ويليام برنز را به مذاكرات هستهاي ايران فرستاد؟؛ توصيه رايس به بوش - سرگه بارسقيان
![](http://www.roozna.com/Images/News/smal_Pic/FootballIran_20087201363593.jpg)
دسامبر 2007 (آذر 86) وقتي كاندوليزا رايس وزير امور خارجه ايالات متحده، اولويتهاي سياست خارجي كاخ سفيد در يكسال باقيمانده از دورهرياستجمهوري جورج بوش را براي خبرنگاران تشريح ميكرد برنامههستهاي ايران و كرهشمالي، روند صلح خاورميانه و تحقق ثبات در عراق و لبنان را در صدر فهرست كارهاي ناكرده گذاشت و گفت بهرغم گزارش نهادهاي اطلاعاتي آمريكا، برنامههاي هستهاي ايران همچنان يك تهديد است.
چندماه پيش از آن نيكلاس برنز، معاون سابق وزير امور خارجه آمريكا، مقالهاي در نشريه نوشت و در آن تاكيد كرد اولويت سياستهاي خارجي آمريكا تغيير كرده است. به نوشته برنز، مهمترين اولويت سياست خارجي آمريكا در حال حاضر خاورميانه است:
من مطمئن هستم كه ميتوانيم از درگيري با ايران خودداري كنيم و شاهد موفقيتآميز بودن راهبرد خود باشيم و تمام سناتورهاي دموكرات و جمهوريخواه نيز از آنچه ما درباره ايران انجام ميدهيم، حمايت ميكنند. آمريكا بايد در بلندمدت رابطه خود را با ايران اصلاحكند، زيرا اين غيرعاديترين رابطه ديپلماتيكي است كه ما در جهان داريم. ما با كرهشمالي گفتوگو ميكنيم؛ ما در آستانه اعزام سفير به ليبي هستيم، با كوباييها گفتوگو ميكنيم و يك ديپلمات ارشد در اين كشور داريم. ما با رهبر زيمبابوه گفتوگو ميكنيم، ولي با ايرانيان گفتوگو نميكنيم. جدا از دو كانال ارتباطي كه توصيف كردم (كانال برنامه هستهاي كه هنوز آن را به رسميت نشناختهايم و كانال اوليهاي كه قرار است درباره عراق ايجاد شود)، ما با ايرانيان هيچ مذاكرهاي نداريم. هرچند بحثهاي اتفاقي و سرسري بين دو طرف وجود داشته است، ولي اين گفتوگوها در سطح روسايجمهور دو كشور يا حتي در سطح جدي وزراي امور خارجه نبوده است. به اين ترتيب وقتي رايس در ژوئن سال گذشته اعلام كرد حاضر است در هر نقطهاي از جهان درباره موضوع هستهاي با وزير امور خارجه ايران گفتوگو كند، در حقيقت جهش بزرگي براي ما بود. اگر براي بلندمدت فكر كنيم، ما بايد موانع موجود بين ايران و آمريكا را از بين ببريم، زيرا هيچ ارتباطي بين دوطرف وجود نداشته است. بهتراست توجه كوتاهمدت خود براي مهاردولت ايران را كنار بگذاريم و داراي تمركزي بلندمدت باشيم به اين معنا كه ما ميخواهيم بدانيم در 15يا 25سال آينده كجا قرار داريم؟ما ميخواهيم همديگر را بشناسيم. ما سعي كردهايم اين كار را با شيوههاي گوناگون انجام دهيم. ما به دموكراتها و جمهوريخواهان در مجالس سنا و نمايندگان گفتهايم لطفا به ما بودجهاي بدهيد تا از آن براي اين نوع تبادلات فرد به فرد استفاده كنيم. بياييد موانع موجود بين مردمان دو كشور خود را از بين ببريم و بياييد براي حل مشكلات دو كشور خود نيز تلاش كنيم. ما بايد مثبت فكر كنيم؛ زماني خواهد رسيد (ما اميدواريم در دوران حيات ما رخ دهد) كه مجددا با ايران مذاكرهكنيم و روابط ديپلماتيك خود را با آن از سر بگيريم. ما هم اكنون سعي داريم تا زمينههاي اين نوع رابطه سازنده را فراهم آوريم، زيرا زمان بسيار زيادي از زمان قطع روابط ايران و آمريكا گذشته است.>
سكان در دست ملوانان وزارت خارجه
تاملي بر آنچه طي روزها و هفتههاي اخير در روابط ايران و آمريكا پيش آمده، از زمزمه تصميم آمريكا براي تاسيس دفتر حفاظت منافع در تهران، استقبال از سفر تيم ملي بسكتبال ايران به آمريكا و اعزام ويليام برنز معاون وزير خارجه آمريكا (جانشين نيكلاس برنز) به مذاكرات هستهاي ايران و 551 در ژنو بهوضوح نشاندهنده اين است كه سكان سياست خارجي كاخ سفيد در دست ملوانان وزارت خارجه است كه در 6 ماه باقيمانده تا پايان دوره رياستجمهوري بوش در تلاشند تا با تغييري در روابط تهران - واشنگتن، بوش را به بيرون از كاخ سفيد بدرقه كنند. به عبارت ديگر آمريكا با عبور از سياست و اتكا بر استراتژي ، در تلاش است تا با تغيير رفتار خود، تهران را نيز به تغيير رفتار وادارد. آمريكا از پيششرط خود براي تعليق غنيسازي اورانيوم از سوي ايران براي آغاز مذاكرات هستهاي عقب نشست و در مقابل درخواست تعليق را به مذاكرات جديتر و سازندهتر موكول كرد؛ تغيير تاكتيكي (به گفته دانا پرينو سخنگوي كاخ سفيد) كه به چرخش مواضع كاخ سفيد تعبير شد و رايس تاييد كرد اين تغيير در مواضع رخ داده است. خانم رايس و مردان وزارت خارجه در دوره خانهنشيني نئوكانهاي تندرو از جمله دونالد رامسفلد، پل ولفوويتز، جان بولتون و... و انزواي طيف ديك چني معاون رئيسجمهور و ائتلاف ديپلماتهاي وزارت خارجه با ژنرالهاي پنتاگون و وزير دفاع (رابرت گيتس) اصل را تقويت ميكنند و اين اصل با سياستهايي چون تغيير در رفتار ديپلماتيك، تغيير در مجاري ارتباط ديپلماتيك، تغيير در ادبيات ديپلماتيك و...معنا مييابد.
نسخه ليبي و كره شمالي براي ايران
آنچه بيش از نتيجه مذاكرات ژنو اهميت داشت، ميهمان آمريكايي آن بود و آنچه بيشتر از ديگر موارد غرب را به خود مشغول كرد، چرايي اعزام نماينده به مذاكرات خاوير سولانا مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا، سعيد جليلي دبيرشورايعالي امنيت ملي و نمايندگان 551 بود. واشنگتنپست اين تصميم را نتيجه توصيه رايس به بوش ارزيابي كرده و مينويسد:
روزنامه الحيات چاپ لندن هم به نقل از منابع نزديك به كاخ سفيد به همين نتيجهگيري رسيده و مينويسد: توفيق ديپلماسي آمريكا در قبال برنامههاي هستهاي كرهشمالي و ليبي با ابتكار ارائه مشوق و پيوستن به مذاكرات، نسخهاي بود كه رايس همچنان به كاربرد آن براي ايران معتقد است و اعزام ويليام برنز مسوول مذاكرات هستهاي با ليبي كه به خلع سلاح آن و بهبود روابط واشنگتن - تريپولي انجاميد نيز گواهي است بر اين فرضيه. حضور مرد شماره 3 وزارت خارجه آمريكا در مذاكرات ژنو، ولو فقط براي يكبار بوده و او فقط در مقام شنونده باشد نشان ميدهد كه ديپلماتهاي واشنگتن در قبال ايران نيز توفيق يافتند تا اينجاي كار حرف خود را به كرسي بنشانند. كاخ سفيد در سال 2006 ميلادي در مقابله با كرهشمالي به اين اقدام دست زد و سر ميز مذاكره نشست. به نوعي ميتوان تغيير موضع واشنگتن را بازگشتي جالب و ديدني براي دولت بوش بهشمار آورد. بنابر تحليل فرانسپرس، از آغاز دوران رياستجمهوري بوش، وجود يك مبارزه ميان عملگرايان كه خواستار مذاكره با كرهشمالي و ايران بودند با مخالفان كه همواره بر سرنگوني اين دو نظام تاكيد داشتهاند، نمايان بود. اما بالاخره عملگراها در هر دو جبهه پيروز شدند و موضع آنان در آمريكا از وجهه بهتري برخوردار است. مقامهاي آمريكايي گفتهاند كه رايس براي اعزام برنز به نشست ژنو مشورت كرده است. جالب اينكه بوش در سال 2002 ميلادي كشورهاي ايران، عراق و كرهشمالي را در محور شرارت قرار داد. رويترز در تحليلي سرنخ كلاف تغيير رويكردهاي ديپلماسي كاخ سفيد را به توصيههاي گروه تحقيق عراق (بيكر-هميلتون) وصل ميكند كه درخواست مذاكره با ايران جزو توصيههاي جدي آن بود. رويترز مينويسد:
اين تصميم براي آمادگي بيشتر جهت تعامل، نشاندهنده يك سياست خارجي عملگرايانهتر است كه پس از شكست ديگر رويكردها اتخاذ شد. برخي تحليلگران هم گفتند كه دولت بوش با آگاهي از ميراث باقي مانده از خود در ماههاي پاياني دوره رياستجمهورياش به فشار دوحزبي و جهاني براي تعامل با ايران و كرهشمالي در سطح بالا توجه ميكند. تيم بوش توصيه گروه تحقيق عراق را - 18 ماه بعد - براي آغاز گفتوگو با ايران در جهت تلاش براي كاهش تنشها در منطقه دنبال ميكند. ديپلماتهاي آمريكايي طي سالهاي اخير با مقامهاي ايراني ديدار و درباره عراق و افغانستان بحث و گفتوگو كردهاند و آمريكا در گفتوگوهاي شش جانبه با كرهشمالي مشاركت داشته است و براي اولين بار ديدار رايس با يك وزير كرهشمالي و اولين حضور مستقيم آمريكا در گفتوگوهاي هستهاي با ايران صورت ميگيرد. جان آلترمن از مركز مطالعات استراتژيك و بينالملل هم گفت: ورود رابرت گيتس به وزارت دفاع به جاي دونالد رامسفلد به ايجاد يك رويكرد عملگرايانهتر كمك كرد. تلاش رايس هم با حمايت گيتس و ديگر اعضاي پنتاگون نفوذ بيشتري يافت و وي براي صحبت از تعامل آمادگي بيشتري پيدا كرد. دولت بوش در حمله به عراق نقش رهبري را ايفا و به همپيمانان خود بياعتنايي كرد، اما به عقيده آلترمن، اقدام كنوني آمريكا اين پيام را ميفرستد كه همكاري منافعي و بياعتنايي پيامدهايي دارد. دولت آمريكا هم اكنون ترجيح ميدهد تا در يك چارچوب چندجانبه اقدام كند.> بوش 6 ماه براي حل معماي هستهاي ايران فرصت دارد و بايد ديد هنوز خانم وزير خارجه در چنتهاش طرحي دارد كه به غيرعاديترين روابط آمريكا با كشوري ديگر و نيز خلع سلاح دموكراتهاي طرفدار تعامل مستقيم با ايران بينجامد؟
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
يکشنبه 30 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]