تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زِنا، شش پيامد دارد: سه در دنيا و سه در آخرت. سه پيامد دنيايى‏اش اين است كه: ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798383974




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزارش اکران سینمای ایران در اسفند: بازگشت میترا حجار!


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: گزارش اکران سینمای ایران در اسفند 86 بازگشت میترا حجار! [ نگار باباخانی ] سینمای ما - تهيه کنندگان سينمايي شايد فقط و فقط در بدترين شرايط ممکن راضي به نمايش فيلم هايشان در اسفندماه شوند. در واقع تهيه کنندگان اکران اسفند را از سر ناچاري اگر چاره ديگري نباشد و راه ديگري پيش پايشان نباشد مي پذيرند و جز اين هيچ راهي براي راضي کردن آنها به نمايش فيلم شان در اين ماه نيست. حقيقت اين است که آنها حق هم دارند. تاکنون کمتر فيلمي که در اسفندماه روي پرده رفته، توانسته است فروش مناسبي داشته باشد. خستگي و شايد سينمازدگي تماشاگران پس از 10 روز شلوغ جشنواره از يک سو و شلوغي ها و کارها و خستگي هاي ماهي که در ايران پيشواز عيد است از سوي ديگر دل و جاني براي سينما رفتن باقي نمي گذارد (پيشتر که چنين بوده) و به اين دليل اسفند هميشه ماهي پر از رکود و فترت براي سينما و سالن هاي سينما بوده است و البته معلوم نيست و اثبات نشده که اين مساله به دليل اين است که فيلم هاي- بالقوه- نفروش يا کم فروش در اسفند روي پرده مي آيند، يا برعکس به اين دليل اين اشتهار منفي براي اين ماه به دست آمده که ذاتاً اين ماه فضايي را بر سينما حاکم مي کند که فروش فيلم در اين فضا ممکن و مقدور نيست. امسال نيز به نظر مي رسد به رغم فروش نسبي فيلمي چون «غيرمنتظره» که در حد قابل قبولي فروخته تفاوت عمده يي در اين قانون و قاعده نانوشته ايجاد نشود. نگاهي به فهرست و سياهه نام فيلم هايي که امسال اکران شده اند نيز مبين و اثبات کننده شرايطي است که در مورد اين ماه برشمرديم. در حقيقت تهيه کنندگان فيلم هايي که الان روي پرده هستند، هيچ کدام با ميل خاطر و رغبت تمام و کمال به اکران فيلم هايشان مبادرت نورزيده اند. آنها اين ماه را به عنوان آخرين راه پيش رو براي نمايش دادن فيلم شان ديده اند و نگاه به فيلم هاي روي پرده به بهترين وجهي نشانگر اين ناچار بودن آنها است. وقتي فيلم هاي «راننده تاکسي» ، «اين ترانه عاشقانه نيست»، «مادرزن سلام»، «زاگرس»، «مصائب دوشيزه»، و «غيرمنتظره» را به عنوان فيلم هايي که در حال حاضر روي پرده اند در نظر مي آوريم، نتايجي دستگيرمان مي شود که شرايط حاکم بر اکران اسفندماه را برجسته مي کند. از اين فيلم ها دو فيلم غيرمنتظره و مصائب دوشيزه، فيلم هاي اول سازندگان شان هستند که در اين ميان فيلم پرفروش تر غيرمنتظره، فيلم بازمانده از اکران زمستان است و ربط چنداني به اکران اسفند ندارد. از ميان فيلم هاي ديگر اين فهرست، «اين ترانه عاشقانه نيست» از جمله فيلم هاي پر سر و صدايي است که حتي در مرحله ساخت با مسائل و مشکلاتي مواجه بود و درگيري هاي سازندگان اين فيلم با فارابي و ارشاد به مطبوعات کشيد و آشکار است که چنين فيلمي کوچک ترين فرصتي را براي اکران و به تبع آن فروش نسخه ويدئويي و... براي کاستن از ضرر و زيان ناشي از تاخير در اکران و اکران نشدن احتمالي از دست ندهد. «زاگرس» نيز فيلمي با داستان - قاعدتاً و بالقوه- نفروش و به اصطلاح از آن فيلم هاي حمايتي براي مصارف تبليغاتي است که توليدکنندگانش حسابي هم روي فروش آن باز نکرده اند و به اين دليل نمايش آن در هر حالتي خوشايندشان بوده است. در اين ميان فقط «مادرزن سلام» و «راننده تاکسي» فيلم هايي هستند که به اميد فروش اکران شده اند، و با توجه به کيفيت شان ديده شدن يا نشدن فيلم و... هم برايشان چندان اهميتي نداشته. اين فيلم ها با فضايي بسيار شبيه روتين هاي درجه چند تلويزيوني فقط و فقط به سودآوري مي انديشند و موضوع و پرداخت آن هم به نحوي است که شرايط اکران چندان تاثيري در افزايش يا کاهش فروش شان ندارد و به اصطلاح يک سقف و کف فروش ذاتي دارند که چندان هم با فاصله از هم نيست و از ديگر سو بنا به سياست اقتصادي سازندگان هر نوع تاخير در اکران آنها به منزله خوابيدن سرمايه و ضرر مضاعف است؛ و اين شرايط است که آنها را به نمايش فيلم شان در اين فصل مرده و در اين ماه آخر سال راضي کرده و طبيعي است که آنها نيز از نمايش فيلم شان در يک شرايط بهتر راضي تر بوده اند. راننده تاکسي؛ دختر خارجي و راننده خوش قلب متاسفانه جريان اصلي سينماي ايران برخلاف سينماهاي ديگر که نوعي سينماي تجاري را پي مي گيرند در اين سال ها تبديل به نوعي «فيلم هاي غيرسينمايي» شده است. فيلم هاي غيرسينمايي هم همانطور که از نام شان برمي آيد کاملاً بي ارتباط با سينما هستند. فيلم هايي برگرفته از نوعي رويکرد تلويزيوني با داستان هايي کليشه يي و در اغلب موارد برگرفته از فيلمفارسي هاي قبل از انقلاب با نوعي ساخت ساده و سهل الوصول که به طور مستقيم از روتين هاي تلويزيوني سرمشق مي گيرند. «راننده تاکسي» يکي از اين فيلم ها است که حتي در داستان نيز نه تنها کوچک ترين نوآوري ندارد(مگر ديگر فيلم هاي اين رويکرد نوآوري دارند؟) بلکه چنان نخ نما است که فقط با مروري گذرا بر خط داستاني اش نام حداقل دو فيلم که در يک سال و اندي پيش به نمايش درآمده اند به ذهن مي رسد. کساني که سينماي ايران را به طور مرتب پيگيري مي کنند نام فيلم هاي «مهمان» و «سوغات فرنگ» را با داستاني در مورد يک دختر خارجي در ايران (که به نحو شگفت انگيزي همه شان با يک راننده تاکسي خوش قلب برخورد مي کنند،) يادشان است. حالا اين فيلم(راننده تاکسي) نيز با اين خط داستاني قرار است تماشاگران را به سالن ها بکشاند(بيچاره سينمادوست ايراني و بيچاره تر سينمايي که چنين تماشاگراني دارد،) تنها چيزي که در مورد اين فيلم مي توان گفت نوعي حس دلسوزي براي مهدي صباغ زاده يي است که «خانه خلوت» و «بوي خوش زندگي» و «مهاجران» را در کارنامه اش دارد و حتي فيلم هاي تجاري اش چون «سناتور» نيز زماني واجد حداقل استانداردهاي داستانگويي بوده. نکته ديگر فيلم، بازيگري حبيب اسماعيلي در نقش اصلي است که خودش نيز فيلم را تهيه کرده. سينمادوستان اندکي مسن تر که دهه شصت را يادشان است به خوبي يادشان مانده که آن سال ها حبيب اسماعيلي مي کوشيد خودش را به عنوان جوان اول فيلم ها به تماشاگر بقبولاند و الان پس از پانزده، بيست سال اين بازيگر هنوز که هنوز است مي کوشد خودش را به عنوان جوان اول تثبيت کند. با اين روند احتمالاً او در بيست سال آينده به آرزويش خواهد رسيد و يک نقش اول يا جوان اول تثبيت شده خواهد بود، فيلم داستان يک راننده تاکسي است که با مسافري به نام جنيفر آشنا مي شود و اين آشنايي مسير تازه و شيريني را پيش روي اين مرد قرار مي دهد... در فيلم «صباغ زاده» به غير از «حبيب اسماعيلي» در نقش راننده تاکسي، «هيلدا رنجبران» در نقش جنيفر و لاله اسکندري در نقش نامزد راننده تاکسي بازي کرده اند که در مورد نقش آفريني آنها هم نکته خاصي نمي توان گفت. فروش اين فيلم تا روز جمعه سوم اسفند بعد از 11 روز نمايش در 14 سينما به مرز 40 ميليون تومان رسيده است که فروش راضي کننده يي نيست. «مادرزن سلام»؛ تلويزيون در سينما هرآنچه در مورد توليدات غيرسينمايي و تلويزيوني در مورد «راننده تاکسي» گفته شد، مي تواند با شدت و غلظت بيشتر در مورد اين فيلم نيز تکرار شود. اول اينکه اين فيلم ديگر کسي چون صباغ زاده را ندارد، که به احترام او بتوان به تماشاي فيلم نشست و برايش دل سوزاند. از سوي ديگر، رويکرد تلويزيوني اين فيلم، ديگر از حد گذشته و روتر و بي واسطه تر، دارد تلويزيوني بودنش را به رخ مي کشد. استفاده از هنرپيشه هايي چون اويسي و اميرجلالي در نقش هايي که مستقيم از روتين ها آمده اند و تاکيد بر حضور آنها در تبليغات رسانه يي به حدي است که فيلم، آشکارا اين نکته را که جز فروش از هر راه ممکن نه ادعايي دارد و نه توقعي، برجسته مي کند و وادارمان مي کند به حال سينمايي که دارد از دم دستي ترين شيوه ها براي جلب نظر مخاطب استفاده مي کند، گريه کنيم. منتقدان سياسي محترم که سينماي پس از دوم خرداد را به دليل رويکردهاي ژورناليستي به سياست مي کوبيدند و به اصطلاح خودشان دراز مي کردند، حالا خيالشان راحت باشد که به سينماي آرماني شان رسيده اند و سينما در اين سال ها به شدت و سرعت پيشرفت کرده است. نکته ديگر، در مورد فتحعلي اويسي است که چند سال پيش با آمدنش به عرصه کمدي تجديد حياتي را تجربه کرد که کسي انتظار نداشت و اکنون به جايي رسيده که به تنهايي براي بااعتبار کردن هر پروژه يي کافي به نظر مي رسد. کاش اويسي که هم سواد اين کار را دارد، هم شيريني و هم تجربه، کاربلدي و شعور سينما را هرچه زودتر به اين نکته که دارد چه سوءاستفاده يي از او مي شود پي ببرد. حيفش است. و البته خانم اميرجلالي که در صلاحيتش براي حضور در تلويزيون حرف است حالا آمده و از چهره اش به عنوان يک عنصر تبليغي براي سينما استفاده مي شود. جل الخالق، اين فيلم که در گروه «قدس» اکران شده است، داستان دختر يک مرد سنتي است که پس از ازدواج زندگي زناشويي ناموفقي دارد. پدرش که از اين موضوع آگاه است تصميم مي گيرد براي ازدواج دو دختر ديگرش شرايطي قائل شود. به همين منظور شرايط خود را به صورت يک بخشنامه روي کاغذ مي آورد و از خواستگار ها مي خواهد طبق مفاد مندرج شده، پا پيش بگذارند،ناگفته نماند «خسرو ملکان» کارگردان «مادرزن سلام» از فروش فيلمش در اين فصل اکران راضي است و آن را به دليل سوژه شاد و مفرح اش مي داند. فروش فيلم «مادرزن سلام» تا روز جمعه سوم اسفند بعد از 11 روز نمايش در 18 سينما از مرز 82 ميليون تومان گذشته است. مصائب دوشيزه؛ قصه هم نشيني مذاهب از آن فيلم هاي معناگرا است که اغلب کارگردانان جوان براي اينکه پول ساخت فيلم اول شان را به دست آورند، به سوي آن مي روند و در آخر هم تنها نتيجه يي که عايدشان مي شود، پذيرفته شدن به عنوان فيلمساز است وگرنه چنين فيلم هايي هيچ عايدي براي هيچ فيلمسازي ندارد. فيلم داستان يک دختر مسيحي و يک پسر مسلمان است که به هم علاقه دارند و... قرار است فيلم قصه هم نشيني مذاهب را بگويد و بر اين تاکيد کند؛ مثلاً در آن يک مسيحي دارد براي مراسم امام حسين(ع) نذري مي پزد و... موضوعي که باارزش است، اما فقط در گزارش هاي تلويزيوني. ده ها گزارش با اين مضمون ديده ايم و ساخته شدن يک فيلم براي گفتن آن، از آن مسائلي است که دوختن کت براي يک دکمه را تداعي مي کند. گذشته از اين، فيلم چه در داستانگويي و چه در جنبه هاي ديگر، کوچک ترين هوشمندي و جذابيتي را نشان نمي دهد و نمي تواند اعتباري براي سازنده و بازيگران و ديگر عوامل فيلم باشد و همين که فيلم در اين فصل مرده به نمايش درآمده، علاوه بر تاکيد بر اين نکته که توليدکننده ها از کيفيت فيلم شان مطلع و آگاه بودند، نشانگر اين است که حتي همين اکران نيز مي تواند آنها را راضي کند. هرچه باشد موضوع فيلم، نشان از اين دارد که فروش يا عدم فروش فيلم، چندان اهميتي براي توليدکنندگانش نداشته است، قصه «مصائب دوشيزه» درباره «ژانت» دختر مسيحي است که در آستانه ازدواج با آندره قرار دارد، اما تقابل تفکرات او با پدرش و همزماني آن با يک سانحه رانندگي، زندگي او را به مسير تازه يي مي کشاند. فروش اولين فيلم مسعود اطيابي با حضور بهنوش طباطبايي، مهدي پاکدل و پوريا پورسرخ سه بازيگري که کارگردان روي محبوبيت آنها در بين جوان ها حساب ويژه يي باز کرده است، تا روز جمعه سوم اسفند بعد از 10 روز اکران در 7 سينما 16 ميليون را رد کرده است. زاگرس؛ سوءتفاهم تاريخي يکي از آن فيلم هايي است که فروش يا عدم فروش شان تاثير چنداني ندارد و فقط ساخته شده تا رگ غيرت ايراني بودن مان بجنبد و بفهميم عجب آدم هاي توانا و بزرگي هستيم. اين بد هم نيست و تا حدي انگاره درستي هم هست. اما اينکه اين نکته را برداريم و از آن بدون ظرافت در سينما استفاده کنيم، از آن مسائلي است که فقط از سينمايي چون سينماي دولتي ايران و از کسي چون محمدعلي نجفي برمي آيد، در واقع ساخته شدن چنين فيلم هايي، حاکي از يک سوءتفاهم تاريخي در اين سينما است که فکر مي کند مي توان سوژه هاي مهم را بدون هيچ گونه جذابيتي روانه پرده سينماها کرد. البته ساخته شدن اين فيلم، نشان مي دهد که ما در اشتباه هستيم و مي توان اين کار را به انجام رساند (که محمدعلي نجفي اين کار را کرده)، اما ديگر در اين نکته که بتواند تماشاگران را به ديدن خودش ترغيب کند، توانايي چنداني ندارد - که اين هم البته چندان مهم نيست. به هر حال با ديدن اين فيلم، دل آدم بابت وقت و هزينه يي که صرف ساخت آن شده، به درد مي آيد. شايد خيلي راحت و بدون هيچ گونه تحقيق آنچناني بتوان گفت بلايي که سر سينمايمان آمده و همه يا به طرف ساخت فيلم هاي شبه تلويزيوني رفته اند يا از آن سوي بام فرو افتاده و به دام وام براي معناگرايي و... افتاده اند، يک قسمت عمده اش بر گردن چنين فيلم هايي است که بدون هيچ گونه جذابيتي، آدم را از ديدن هر فيلم عظيم ملي و ميهني پشيمان مي کنند و کاري مي کنند که ديدن امير جلالي روي پرده، بسان يک موهبت غيرقابل جايگزين درآيد، فروش فيلم «زاگرس» تا روز جمعه سوم اسفند بعد از 11 روز نمايش در 6 سينما از مرز 12 ميليون تومان گذشته است. «ملودي»؛ يادآور سينماي دهه 60 «جهانگير جهانگيري» سلطان فيلمسازي سينماي بدنه در دهه 60 با آثاري چون «بدل»، «مرگ گرگ ها»، «رابطه پنهاني»، «ياغي»، «عصيانگران» و «مجازات» با تازه ترين ساخته اش «ملودي» حضور دوباره يي را در سينماي دهه 80 تجربه مي کند. «ملودي» که در گروه «عصر جديد» و به عنوان آخرين فيلم ها در آخرين برنامه اکران سال 86 به نمايش درآمده است داستان تقابل بين دو نسل را به تصوير مي کشد؛ رويارويي نسلي با حفظ معيارها و اعتقادات اجداد و پدران ما در مقابله با پيشرفت تکنولوژي در عصر کامپيوتر و مدرنيسم و در حقيقت آنچه امروزه جوانان با آن درگير هستند. ايرج نوذري، شهرام حقيقت دوست، لادن طباطبايي، ثريا قاسمي، محمد شيري، رضا کرم رضايي، مهدي اميني خواه و محبوبه بيات بازيگران فيلمي هستند که به نوعي تقابل سينماي دهه هاي 60 و 80 را به نمايش مي گذارد و کارگردان مدعي است که فيلم موفقي ساخته که در شهرستان ها تماشاگران بيشتري را نسبت به تهران جذب کرده است. يعني همان اتفاقي که در دهه 60 براي ساخته هاي «جهانگيري» مي افتاد. البته «جهانگيري» زمان اکران فيلمش را هم نامناسب دانسته و معتقد است با اين اکران فيلمش سوزانده شده است. (پس در اين ميان تکليف مهرجويي و سنتوري اش چه مي شود که اصلاً رنگ اکران را هم نديده اند.) اين ترانه عاشقانه نيست؛ به خاطر «ميترا حجار» «اين ترانه عاشقانه نيست» از آن فيلم هاي مرموزي است که معلوم نيست چطور ساخته مي شوند، چطور توقيف مي شوند و چطور يکباره به روي پرده مي روند. «رحمان رضايي» در اين فيلم که حدود سه سال قبل ساخته شده است با هوشمندي توانسته ميترا حجار را به عنوان بازيگر اصلي انتخاب کند و الان که فيلمش اکران شده است همه فکر مي کنند «حجار» از آن طرف دنيا - امريکا - آمده ايران تا فقط در اين فيلم بازي کند و دوباره برگردد. فيلم قصه دختر و پسر جوان مبتلا به سرطاني را روايت مي کند که در يک کلينيک ويژه بيماران سرطاني بستري هستند. آنها تصميم مي گيرند با برآورده کردن آرزوهاي يکديگر حلاوت و شيريني مطبوعي به اين قصه تلخ اضافه کنند، عليرضا اشکان هم نقش مقابل ميترا حجار را بازي کرده است که اصلاً انتخاب مناسبي نيست. فروش «اين ترانه عاشقانه نيست» که به صورت آزاد و با سرگروهي سينما سپيده اکران شده است، تا روز جمعه سوم اسفند بعد از 11 روز نمايش در 11 سينما به مرز 16 ميليون تومان رسيده است، که احتمالاً همين تعداد تماشاگر هم به خاطر تماشاي دوباره «ميترا حجار» به سينماها رفته اند چون فيلم چيز ديگري براي عرضه ندارد. منبع خبر : اعتماد




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 682]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن