تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812807152




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

متن كامل گفت و گوي عليرضا زرين‌دست در مثلث شيشه‌اي


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: زرين‌دست: دريا را قاب مي‌گيرم سينماي ما - امشب يك شب سينمايي عميق را در مثلث پشت سر خواهيم گذاشت. معمولا عرف مرسوم در برنامه مثلث شيشه اي اين بوده كه ما گفتگوي تلفني را با مهمان براي شما پخش كنيم امشب يك ابتكار ديگر براي معرفي مهمان در نظر گرفتيم تصاويري براي شما پخش مي شود تا به شما نشان دهد كه كداميك از نام آورترين سينماگرهاي ايران مهمان امشب مثلث شيشه اي است. - بيست چهارم اسفندماه سال 1324 اين مرد نام آشناي سينماي ايران در شهر تبريز متولد شد. پس از گذراندن سال دوم ابتدايي به تهران آمد .همانگونه كه در فيلم معرفي هم، به شما گفتند پله پله مدارج ترقي در سينماي ايران را طي كرد تا جايي كه اينك همه اهالي سينما به اتفاق مي گويند نام او دقيقا برازنده حرفه اوست. عليرضا زرين دست كسي كه متعدد از جشنواره هاي داخلي و خارجي جوايز ارزشمند هنري كسب كرده و اينك بعنوان يكي از مردان معتبر سينماي ايران در داخل و خارج از كشور نام او زبانزد سينماگران است. به فهرست جوايز سينمايي او همينطور فيلمهاي سينمايي كه دوربين اش در اختيار عليرضا زرين دست بوده، در طول برنامه خواهم پرداخت . برخي او را جادوگر در سينماي ايران لقب داده اند. استاد عليرضا زرين دست، سلام شب به خير به شب مثلثي ما خيلي خوش آمديد. *خيلي ممنونم از اين تعاريف واقعا انقدر زيبا و لذت بخش كه فكر مي كنم هر هنرمندي از شنيدن اين تعريف ها و اين لطف هايي كه در موردش بكار مي رود لذت ببرد. اگر اجازه دهيد سلام مي كنيم خدمت بينندگان و در واقع ضلع اصلي اين مثلث شيشه اي اميدوارم كه خرداد خوبي را شروع كنند و آزادسازي خرمشهر را هم به همه ملت ايران تبريك مي گويم. - سپاسگزارم جناب زرين دست نازنين، ما به بينندگان مان قول داده بوديم كه در مثلث شيشه اي به آن طرف دوربين سينما هم نگاه بيندازيم. همه سينما آرتيست هاي مقابل دوربين نيستند. اصلا بيائيد از همين جا شروع كنيم كه واقعا كدام كفه ترازو سنگين تر است جلوي دوربين يا پشت دوربين؟ * حقيقت اين است كه واقعا پرمسئوليت ترين و اصلي ترين و در واقع خلاق ترين هنرمندان واقعي كه حقيقتا بشود بهشان گفت هنرمند ، كساني هستند كه پشت دوربين قرار دارند. كارگردان، فيلم نامه نويس، فيلمبردار و صدابردار و خيلي از عوامل ديگري كه پشت دوربين كار مي كنند اينها واقعا نيروهاي واقعي هستند كه متاسفانه نمي توان گفت متاسفانه، يا شايد خاصيت سينما اين است كه اينها يك خورده پنهان بمانند، يك كمي دير كشف شوند و يك خورده در موردشان بايد كنجكاوي كرد تا پيدايشان كرد و به ارزش هايشان پي برد. -در سينماي جهان هم همينطور است، يا اين قضيه كه مي فرماييد مختص سينماي ايران است؟ * نميشود گفت در سينماي جهان همينطور است اين مختص سينماي ايران بوده ولي خوشبختانه مي شود گفت بعد از انقلاب نگاهي كه به پشت دوربين شد، نگاهي كه به آدمهايي كه در واقع خالقين اصلي آثار بسيار با ارزش سينماي ايران بودند اين نگاه بطور جدي تر و با ارزش تر و در واقع بدون يك خورده حساب و كتابهاي خاصي كه وجود داشت هميشه قرار بود آدمهايي كه جلوي دوربين هستند براي مردم مطرح باشند ، بدون اين حساب و كتاب ها، در واقع يك نگاه واقعي شد يعني واقعا يك ارزش گذاري سرشار از معرفت و در واقع صداقت شد. - ما هم به همين دليل در مثلث شيشه اي تصميم گرفتيم آن سوي قضيه را با دقت بيشتري ببينيم و بدانيم جادوگران پشت صحنه سينماي ايران چه كساني هستند.چرا به شما مي گويند جادوگر؟ * اين اسمي است كه آقاي درميشيان كه اين فيلم را ساختند روي فيلم در حقيقت شايد به دليل اين صحنه هايي كه از جهت فيلمبرداري، در آن يك روش هاي تكنيكي فيلمبرداري به كار رفته بود و يا در واقع تجربه ي كه خود ايشان در يك فيلمي با من داشتند در آن فيلم به چشم خودشان مي ديديدند كه اغلب پلان هايي كه از لحاظ اجرا بسيار دشوار بود ،شدني نبود من برايشان چيزي طراحي مي كردم يا في البداهه يك راهي پيدا مي كردم اين يواش يواش خودش به اين رسيد كه احتمالا يك خورده جادو بلدم. - من يك توضيحي به بينندگان مثلث مي دهم ، آقاي زرين دست از حداقل امكانات براي خلق حداكثر خلاقيت استفاده مي كنند ايشان تخته الوارهاي مشهوري در سينماي ايران دارند كه شايد اصلا قابل مقايسه با امكانات سينماي جهان نيست ولي با همين امكانات ابتدايي پلان هايي را ضبط مي كنند كه از نگاه كارشناسان سينما بي نظير و بي بديل است. راجع به اين تكنيك كه خودتان بهش رسيديد و استفاده از لوازم اوليه براي سكانس هاي خيلي مشهور يك توضيح كوتاه به ما مي دهيد؟ چي شد كه به اين فكر رسيديد كه از چنين ابزاري استفاده كنيد براي فيلمبرداري؟ *اين كه چطور شد و چگونه بنده به اين رسيدم، اين داستان خيلي طولاني دارد كه برميگردد به سالهاي خيلي پيش، ولي واقعيت اين است كه من هميشه در خيلي از فيلم ها احساس مي كردم ما به يك وسيله اي احتياج داريم كه اين وسيله بتواند وصل شود به لوازم و امكانات حركتي ما .... اين وسايلي كه در سينما بعنوان لوازم حركتي استفاده مي شود . من با اتصال اين وسيله در واقع اين تخته الوار به اين وسيله هاي حركتي به يك نوع حركت خيلي تازه و خيلي سيال و زيبايي رسيدم كه اين در واقع امكاني بوجود مي آورند كه شما تقريبا هر نوع حركتي به هر شكلي كه مي خواهيد به صورت بسيار زيبا و بدون دردسر برايتان انجام دهد. -ما بخشي از سكانس هاي مشهوري كه آقاي زرين دست فيلمبرداري كرده اند را در طول برنامه امشب براي شما پخش خواهيم كرد. آقاي زرين دست در اين فيلم ابتدايي برنامه شما دوربين را بوسيديد و گفتيد با نيتي كه در دلم است كار را شروع مي كنم. ميشود بگويد با چه نيتي و شروع كرديد به كار؟ * اين حقيقت اش را كه بخواهيد چيزي است بين خودم و خودم. يعني در واقع من اين قرار را خودم با خودم مي گذارم و اين قرار را فقط با يك نفر در ميان مي گذارم آن يك نفر هم آن بالاست، و آن قرار با او مي گذارم. بوسيدن دوربين براي من در واقع يك قداستي را بوجود مي آورد ، كه اين قداست را تا آخرين لحظه اي كه دارم پلان هاي يك فيلم را فيلمبرداري مي كنم بهش مومن و پايبند هستم. - من يك سوالي مي پرسم كه شايد الان به مذاق دوستان همسن و سال من يك خورده تلخ باشد ولي مي خواهم بپرسم. آقاي زرين دست شما دوربينتان را مي بوسيد آقاي مشايخي وقتي مي خواهند بيايند روي صحنه، خاك صحنه را مي بوسند. مواردي اينچنيني در سن و سال شما خيلي مكرر مشاهده مي شود ولي ما جوان ترها اينجوري نيستيم . به محض اينكه يك كاري از ما گل كند، شب شيشه اي رشيدپور مثلا بين مردم خيلي بيننده پيدا كند فكر مي كنيم كه الان ديگر قطب عالم امكان هستيم ، نشستيم و همه چيز معطوف به حركات ما است ولي در نسل شما اين جور چيزها خيلي كمتر است دليل اش را واضح مي گوييد ماها مغرور شديم؟ يا اتفاق ويژه اي براي ما افتاده ؟ چرا شماها اينجوري هستيد ماها اينطوري؟ * من فكر ميكنم كه اين چيزي كه در زندگي شما باهاش برخورد مي كنيد، آنچه كه در خانواده باعث ميشود شما باهاش رشد كنيد آن چيزي كه در طول زندگي بدست مي آوريد و آن چيزي كه در طول زندگي برايش مبارزه مي كنيد، اين آرزو و هدفي كه در ذهنيت خودتان داريد، براي رسيدن به آن نيرو مي گذاريد و تلاش مي كنيد تا به آن نقطه برسيد، قطعا به اين مي رسيد كه حتما بابت اينكه به اين نقطه رسيديد بايد وسيله اي باشد كه ازش قدرشناسي كنيد آن وسيله اي كه من ازش قدرشناسي مي كنم اين دوربين فيلمبرداري است. چون من با اون به همه جا رسيدم اين چيزي كه الان هستم با اين دوربين است كه توانستم از خودم بوجود بياورم . درنتيجه اين چيزي كه من بايد به آن خيلي احترام بگذارم. - زنده باد من اين احترام گذاشتن و بوسيدن را يك جوري بوسيدن آن غيرت و همتي كه خودتان به خرج داديد مي دانم.يعني صرف آن وسيله، خب خيلي ها پشت آن وسيله قرار ميگيرند. * قطعا همينطور است. ازتان ممنونم خيلي تعريف خوبي كرديد. - زنده باشيد. من معتقدم هيچ كسي به جايي نمي رسيد مگر با غيرت مگر با همت . با آن بوسيدن عرض ارادات خود آن ادم است به آن همتي كه كرده پله پله جلو آمده تا كسي بشود در سينماي ايران. * دقيقا من حقيقت اش مي خواهم بگويم خيلي سختي كشيدم تا به اين نقطه رسيدم. بسيار سختي كشيدم. - اولين پستي كه در سينما داشتيد چي بود؟ *اولين پستي كه داشتم در واقع يك پست تحميلي توريستي بود. يعني من به ضرب و قدرت برادرم كه كارگردان آن فيلم بود من را يك جوري به آن گروه تحميل كرده بود. من يك جوري به هرحال در كنار آن گروه بودم با اينكه تحمل ام نمي كردم زياد به من بها نمي دادند ، زياد به من توجه نمي كردند، ولي واقعا مي خواهم بهتان بگويم روي همت و پشتكار خودم و يك تصادف، ناگهان من در آن پروژه در آن كار چهره شدم. - چه كاري ميكرديد در آن كار؟ *در آن كار، من هيچكاري نمي كردم فقط يك دوربين عكاسي داشتم كه آن دوربين عكاسي زياد قابلي هم نبود . و آن كار يك عكاس حرفه اي داشت كه چندين دوربين ازش آويزان بود و مرتبا عكس مي گرفت و دست بر قضا، تمام عكسهاي آن عكاس خراب شد. اشكالاتي پيدا كرده بود، اينها پناه آوردند به عكس هايي كه من گرفته بودم آن عكس ها را ظاهر كردند و ديدند چه عكس هاي خوبي است. - آن موقع چند سالتان بود؟ *فكر مي كنم 18 سالم بود. - پس اولين جرقه هاي خلاقيت در عليرضا زرين دست در سن همان 18 سالگي با دوربين عكاسي رخ مي دهد؟ * دوربين عكاسي بود كه فانوسي بود و يك سمت فانوس هم سوراخ بود . -پس اين هم يك بخشي از آن سختي هايست كه كشيديد. ميخواهم برگردم به اينكه وقتي مي گويد سختي كشيدم يعني چه. اما اينجا يك سوال انحرافي مي پرسم. شما فوتبالي هستيد يا خير؟ *شديدا. - اگر شما بخواهيد به اس ام اس امشبمان پاسخ دهيد چه جوابي مي دهيد؟ * من هنوز نمي دانم سوال چيست. - يكبار ديگر سوال نظرسنجي را ببينيد .در عين حال من تاكيد مي كنم كه حامي مالي برنامه امشب ما شركت پرشيا خودرو كه نماينده انحصاري فروش و خدمات پس از فروش اتومبيل هاي ب ام و در ايران است كه خيلي ممنون هستيم از اين شركت . پخش وله سوال نظر سنجي - نظرسنجي پيامك امشب مثلث شيشه اي ، آقاي زرين دست آيا سوال را ديديد؟ * بله اما من نميدانم كه آقاي كريمي چي گفتند كه بتوانم دقيقا شركت كنم در اين نظر سنجي. - محتواي كلام شان اين بود كه من تا حالا فدراسيون به اين ضعيفي و بي برنامگي نديدم. *من فكر مي كنم اين يك معضلي است كه خودش هم آقاي علي كريمي گرفتارش شدند. يعني اينكه من از آقاي علي كريمي فوتبال هايي كه ديدم از ايشان در اين دهه، شايد هيچ وقت به اين ضعيفي كه اخيرا از ايشان ديدم ، نديدم. يعني اخيرا بازي هاي كه از ايشان ديدم به شدت ضعيف بودند. يعني اثري از آن علي كريمي كه به او مي گفتند جادوگر من نديدم. -شما مثل هميشه غير قابل پيش بيني هستيد، تنها جوابي كه فكر نمي كردم بدهيد اين بود. *خب واقعيت است. ببينيد شما بازيهاي اخير آقاي علي كريمي را مقايسه كنيد با بازي هاي پنج سال پيشش. -به اين ترتيب شما به گزينه دو نظرسنجي راي ميدهيد.؟ *من فكر مي كنم آره بد نباشد. - بسيار خوب پس نظر آقاي زرين دست روي گزينه دو است. آقاي زرين دست شما الان رسيديد به يك رتبه اي كه نداريم امثال شماها، خيلي كم است. انگشت شمار است در سينما. آيا اين تجربيات را به نسل بعدي منتقل ميكنيد؟ بيست سال بعد كه آقاي زرين دست ميخواهد بازنشسته شود ،كسي هست كه بتواند به اين كيفيت بتواند فيلمبرداري كند؟ فكري كرديد راجع به اين قضيه؟ * من يكي از اهدافم اين است كه بتوانم در اين چند سال آينده يك آموزشگاهي را احداث كنم و كار در واقع آموزش فيلمبرداري انجام دادم. فكر مي كنم در آن مقطع بخش اعظمي از اين تجربيات را منتقل كنم شايد به نسلي كه علاقمند هستند و مي آيند براي ثبت نام و آموزش. - الان كرسي دانشگاهي دارد فيلمبرداري. * بله - از من چندين بار هم دعوت شده ولي متاسفانه به دليل اينكه اغلب گرفتار كار فيلمبرداري هستم نمي توانم روي برنامه منظم و مدون با آنها قول و قرار بگذارم، بگويم مثلا از فلان روز از اين ساعت تا آن ساعت مي آيم و كار تدريس را انجام مي دهم چون اغلب مشغول كار فيلمبرداري هستيم. -ولي تصميم داريد اين دانش را منتقل كنيد؟ * تصميم دارم به صورت قطعي - چون مي گويند زكاه العلم نشره ، يعني وقتي شما اين دانش را داريد حتما بايد منتقل كنيد به نسل جوان تر. آقاي زرين دست يك كمي چالشي تر بكنم برنامه را؟ * قطعا من اهل چالش هستم. - مي گويند آقاي زرين دست وقتي پشت دوربين اش قرار مي گيرد خيلي روي ميزانسن و دكوپاژ كار تاثيرگذاري مي كند و بعضي اوقات دست كارگردان را هم مي بندد و مي گويند چون من جادوگرم اجازه نمي دهم كه تو دخالت كني. * نه ، اين صحت ندارد چون من در انتها حرف و گفته نظر كارگردان را مي پذيرم و انجام مي دهم. اين كه اصلا بايستم و اصرار كنم به آنچه كه گفتم كه سالها سپري شده دوره اش از هويت كاري من. - بگويم از كي سپري شده؟ * بفرمائيد - از بوي پيراهن يوسف * شايد يك خورده ديرتر، شايد يك چهار و پنج سال بعد از بوي پيراهن يوسف. ولي واقعيت اين است وقتي كه من در يك كاري شركت مي كنم، اصلا به اين فكر نمي كنم وقتي دارم پشت دوربين قرار مي گيرم به اطرافيان ثابت كنم كه من خيلي بلدم. اين به نظر من اگر بروم در اين وادي، يعني من مشكل دارم. من به تنها چيزي كه فكر مي كنم به سينماست. مي گويم ما دور هم جمع شديم . يك فيلم قرار است ساخته شود من هم يكي از اين عناصر اصلي هستم كه اين فيلم ساخته شود. من به خاطر سينما به كارگردان آن چه كه فكر مي كنم حس مي كنم و از صحنه به من منتقل مي شود در ميان مي گذارم باهاش. اگر بپذيرد فبه المراد و اگر نپذيرد بابتش من جنگ و جدال ، حالم بد بشود يا اخم وتخم كنم وجود ندارد براي اينكه در انتها فيلم متعلق به اوست. - يك اتفاقي در سينماي ايران افتاد كه آن موقع براي خيلي ها جالب بود. ما از امشب يك بسته ويژه شيشه اي براي مهمان هايمان در نظر گرفتيم كه از امشب به جذابيت هاي برنامه مان اضافه مي شود . يك بخش غير مترقبه به نام بسته ويژه شيشه اي . ميخواهيم اين بسته ويژه شيشه اي را برايتان پخش كنيم ، ببينيد به بحثتان هم كمك مي كند .يك بحث خيلي چالشي است بين دو سرشناس عالي مقام سينماي ايران كه تماشا كردنش براي شما هيجان انگيز است. پخش بسته ويژه شيشه اي (گفتگوي آقاي حاتمي كيا با آقاي عليرضا زرين دست درمورد اختلافاتپيش آمده در فيلمبرداري فيلم بوي پيراهن يوسف ) -چون آقاي حاتمي كيا گفتند من هم تاكيد مي كنم كه جناب آقاي زرين دست برنده جايزه بهترين فيلمبرداري از فستيوال فيلم حراره هستند كه يكي از معتبرترين فستيوال هاي فيلم است بخاطر خانه خلوت كار آقاي صباغ زاده. كه آن موقع خيلي هم رقابت داغ بود بين شما با گرگ مي رقصد و چون آب بر شكلات كه نهايتا جايزه به شما تعلق گرفت. غير از شما فكر مي كنم آقاي فخيمي جايزه گرفتند؟ * بله – آقاي مهرداد فخيمي در فستيوال فيلم قاعره ايشان هم در انجا يك جايزه گرفت. -آقاي زرين دست براي من خيلي جالب است كه شما در اين سن و سال كه البته جوان هستيد. آقاي زرين دست وقتي سر صحنه فيلم برداري مي روند همه را به ذوق و شوق مي آورند ماشالله انقدر كه انرژي در وجودشان هستند، اين است كه نميخواهم بگويم پيرمرد هستند، جوان هستند ، جوان فكر هستند، در اين سن و سال با اين همه تجربه چقدر راحت اعتراف كرديد كه اشتباه كرديد؟ * من خيلي كوچكتر از اين هستم. اين را عنوان كنم مقدسين ما گفتند انسان جايز الخطا است اگر من قرار نيست بزرگي خودم را نمايش دهم پس چگونه مي توانم با آدمهايي كه ميخواهند با من رابطه برقرار كنند و نسبت به يك جور احساس خطر مي كنند، يك جور احساس مي كنند من ممكن است خيلي براي آنها ترس به وجود بياورم، به همين راحتي من اعتراف به اشتباه خودم مي كنم.خب اين چه اشكالي دارد. - از بزرگي تان كم نمي كند وقتي اشتباهتان را اعتراف مي كنيد؟ *من فكر مي كنم نه تنها كم نمي كند بلكه باري هم اضافه مي كند به اينكه انسان احساس مي كند چقدر آزاده است و چقدر راحت است كه مي تواند به اشتباه خودش اعتراف كند. - پس رضا رشيدپور چه مشكلي دارد كه از اشتباهش فرار مي كند و سعي ميكند كه گردن محمد قنبري بياندازد؟ * من فكر مي كنم اين هم حتما به مرور زمان و در شرايطي كه براي شما پيش خواهد آمد به اين نقطه خواهيد رسيد شما با آقاي محمد قنبري بگوييد من مقصرم و قطعا ايشان خواهند گفت نه من مقصرم. -اگر شما قرار باشد كه يك روزي يك قابي ببنديد و يك پلاني طراحي كنيد كه در آن اميد، نشاط ، شادابي ، طراوت يك زندگي روزانه همين تهران وجود داشته باشد چه قابي مي بنديد؟ كجا را تصوير مي كنيد؟ چكار مي كنيد كه از قاب شما اميد و نشاط بوجود بيايد؟ * اين مي تواند تصويري باشد كه در ذهنم ساخته باشد يعني الزامي نيست كه در تهران باشد. - هركجا كه هست، يك قابي كه ما از آن اميد بگيريم. *من يك موج دريا را در قاب مي گيريم با اين موج دريا مي آيم به سمت ساحل، اين موج دريا برخورد مي كند به يك سنگ، دو شاخه مي شود و از آن سمت دوباره به هم متصل مي شود. -چه جالب يعني به هم رسيدن را اميد مي دانيد؟ حتي اگر شكافي باشيد. * دقيقا - دريا هميشه در ادبيات سمبلي است از قدرت ها و دانايي بعد هم كه مي دانيد دريا هميشه آن چيزهايي را كه نمي خواهد پس مي زند. در خودش نگه نمي دارد. به ساحل مي اندازد. - قشنگ ترين براي قسمت اش براي من كه مخاطب آن پلان شما بودند اين بود كه دريا سنگي مي رسد * جدا مي شود دو شاخه مي شود ولي از آن سمت دوباره به هم متصل مي شود يعني شما اگر چيزي را از دست داديد بايد اين اميد را داشته باشيد كه دوباره به دست خواهيد آورد. چون بايد برايش تلاش كنيد اگر موج اول نشد موج بعدي است. - پس چرا ما الان انقدر زود نااميد مي شويم باز برميگردم به جوانها، فكر ميكنيم اولين مانعي كه جلوي پايمان هست و نتوانستيم رد كنيم ديگر تمام شد. * من يك چيزي به شما مي گويم كه هميشه در زندگي پايبندش بودم. يك روزي من هفده هجده سالم بود، از خانه امدم بيرون در يك مكاني زندگي مي كردم، كرايه كرده بودم يك اتاقي بالاي پشت بام و كرايه خانه هم عقب افتاده بود و بسيار روزگار بدي داشتم. آمدم كنار خيابان ايستادم منتظر يك ماشين يا وسيله اي بود كه سوار شوم بروم به محل كارم. همينجور كه سرم پائين بود به شدت آشفته بودم . سرم را بلند كردم ناگهان ساختماني روبروي من بود بالاي ساختمان نوشته بود زندگي يعني اميد و حركت . و روز من را عوض كرد . اين زندگي يعني اميد و حركت حك شد براي هميشه در ذهن من . من اين را به همه جوانها مي گويم. زندگي يعني اميد و حركت -اين اميد و حركت را در نسل امروز جوانهاي ايراني مي بينيد؟ * نسل امروز جوانان ايراني اگر كه منطقي تر و واقعي تر به خودشان نگاه كنند و آن چيزي كه وجود دارد قدر شناس اش باشند قطعا مي توانند به اين زندگي يعني اميد و حركت هم برسند. براي اينكه من چند وقت پيش در يك جلسه اي در دانشكده هنر بودم. حرفهايي كه دانشجويان مي زدند من فقط در پاسخشان اين را گفتم شرايطي كه براي شما وجود دارد در مقايسه در شرايطي كه براي من وجود داشته قابل مقايسه نيست. - بهتر است شرايط شان؟ *اصلا خيلي فوق العاده است. فكر كنيد يك دانشجوي كه دارد رشته هنر سينما مي خواند ،مي تواند در سال يك فيلم سي و پنج بسازد ، يك دوربين سي و پنج در اختيارشان است. در اطراف اين دوربين سي و پنج قدم مي زنند، لمس اش مي كنند، پشتش قرار مي گيرند. دوربين هاي ويديويي ديجيتال در اختيارشان است براي فيلم ساختن. من به پنج متري دوربين نمي توانستم نزديك شوم براي اينكه ده تا آدم از حسادت من را مي كشيدند عقب.اين عين واقعيت است. -حالا اين بحث حسادت كه مي فرماييد مي گويند يك اختلافي بين فيلمبرداران سينما در اين عقيده وجود دارد. از وقتي كه ديجيتاليست وارد عرصه تصويربرداري شده حرمت آن فيلمبرداري و دوربين سي و پنج ميليمتري دارد خدشه دار مي شود. شما به اين قضيه قائل ايد؟ * نه من اصلا معتقد نيستم چيزي به نام حرمت خدشه دار نمي شود و شكسته هم نمي شود ولي چيزي مي خواهم بگويم بهرحال كمپاني ها ، شركتهايي كه لوازم تصويري مي سازند. اينها يكي از اهداف اصلي شان اين است كه وسيله شان را بفروشند و براي فروش اين وسيله دست به هر نوع تبليغي مي زنند. من يكي از تبليغاتي كه در روزنامه ها ديدم نوشته بود سينماي خانگي، ببينيد اين سينماي خانگي تبعات دارد. سينماي خانگي يعني چه؟ يعني كارگردان خانگي، فيلمبردار خانگي، دوربين خانگي، بازيگر خانگي، صدابردار خانگي، مانيتور خانگي يعني سهل كردن يك حرفه اي كه بسيار محبوب و سختي است. يعني كه همه مردم فكر كنند مي توانند فيلم بسازند . همه مردم فكر كنند كارگردان هستند،فكر كنند بازيگرند. -به چه جاي خوبي رسيديد. اتفاقا خيلي از اهالي پشت صحنه سينما نهايت آرزويشان اين است كه كارگردان باشند.اين اپيدمي است اين را قبول داريد؟ هركسي كه پشت دوربين است مي گويند انشاالله سه ماه ديگر من خودم فيلم بسازم. * خب ببينيد هركسي كه فيلم بسازد و يا هركسي كه يك كار تصويري كند ممكن است كه عنوان كارگردان گفته شود ولي واقعا كارگردان است؟ -خب اصلا از يك طرف قضيه نگاه مي كنم .مي گويم چطور كه شده شمايي كه نزديك چهل سال است داريد در سينما فعاليت مي كنيد هيچ وقت سوداي كارگرداني در سرتان نبوده. تخصص خودتان را دنبال كرديد؟ * در مقاطعي اين سودا چرا در ذهنم بوده ولي بهرحال از يك مقطعي به بعد اين مسئله را با خودم حل كردم. فراموشش كردم ، به كل گذاشتمش كنار، از ذهنم خارجش كردم. - يعني ترجيح داديد كه در تخصص خودتان جلو برويد؟ * براي اينكه ميدانيد چيست من اگر بخواهم فيلم كارگرداني كنم نمي دانم كجا قرار خواهم گرفت. ولي در حرفه خودم در جايگاهي هستم كه خيلي بهش مي نازم و افتخار مي كنم. -خيلي اين پيامي قشنگي است از برنامه امشب كه ما در هر جايگاهي هستيد بدانيم رتبه مان كجاست و اگر قرار است تغيير روش دهيم آن موقع رتبه مان كجا خواهد بود، بهترين راه حل براي گرفتن تصميم هاي سخت همين دو دوتا چهارتايي است كه آقاي زرين دست عزيز گفتند. - آقاي عليرضا زرين دست بهترين فيلمي كه در پنج سال اخير ساخته شده در سينماي خودمان چه بوده؟ *در پنج سال اخير بهترين فيلمي كه در سينماي خودمان ساخته شده؛ اگر يك فهرستي بود كه نگاه مي كردم بهتر مي توانستم پاسخ دهم. - ميخواهيد به اين سوال يك خورده فكر كنيد سوال بعدي را مي پرسم. اگر قرار باشد كه فقط از يك قشر سينمايي تشكر كنيد ، كدام قشر را انتخاب مي كنيد؟ *من از تمام آپارت چي هاي سينماي ايران كه در سالن هاي سينما هستند، دستشان را مي فشارم و تشكر مي كنم. - زنده باد ،چه انتخاب قشنگي من هم سلام مي كنم به همه كساني كه اين شغل پرهيجان را در سينماي ايران دارند. *ازشان خواهش مي كنم كه در موقع نمايش فيلم نور آپارات را كم نكنند چون با كم كردن نور آپارات، نور عمر سينماي ايران را كم مي كنند. - جمله فلسفي بود. * نه واقعيتي است ، براي اينكه كسي كه در سالن سينما نشسته اگر تصوير خوبي نبيند فيلم نمي بيند. - وقتي مي رويد در سينما ، مي شينيد مي بينيد دور بريتان دارند تخمه مي شكنند چيپس مي خورند فيلم مي بينند حس خاصي به شما دست مي دهد؟ *حس بدي به من دست نمي دهد چون ما يادمان نرود سينما اول نمايش و سرگرمي است. بعدا ميشود هنر و ميرود در ارزش گذاري هاي مختلف. - دلخور نمي شويد؟ * نه ببينيد، سينما اول يك سرگرمي است چرا شما پا مي شويد مي رويد سينما ؟ براي اينكه سرگرم شويد. - پس شما معتقديد اولين عنصر سينما جذابيت است؟ * جذابيت و سرگرمي است. - از چه كسي در سينماي ايران خيلي شاكي هستيد؟ *از يك كسي خيلي شاكي هستم كه ديگر مدتها در مسند هيچ كاري نيست. - مسئول بودند قبلا؟ الان نمي خواهيد اسمش را بگوييد. * بله – نمي خواهم بگويم. -از چه كسي در سينماي ايران خيلي متشكر هستيد؟ * از شخصي كه ايشان هم در مسند كار نيستند. من از ايشان خيلي ممنون هستم. - با چه كسي در سينماي ايران قهر هستيد؟ *من در واقع، مي توانم بگويم كه سالهاست با كسي قهر نيستم در سينماي ايران - با همه رفيق هستيد؟ *موضوع با همه رفيق بودن نيست. سينما يك شغلي است مانند خودش، همانطور كه شما مي رويد در سالن سينما يك فيلم را مي بينيد،تحت تاثيرش قرار مي گيريد، از سينما مي آييد بيرون، اگر فيلم خيلي خوبي باشد مدتها با شماست ولي بهرحال فراموشش مي كنيد. ادمهايي كه در سينما كار مي كنند شبيه خود شغل سينما هستند. آدمي كه پشت دوربين كار مي كند با كارگردان و عوامل ديگر ممكن است در سه ماه بسيار روابط صميمانه داشته باشيم ولي آن فيلم وقتي تمام مي شود، كم كم كمرنگ تر مي شود طبيعت اين حرفه است. - سرگيجه ساخته برادر نازنين تان را تماشا كرديد؟ * من متاسفانه نديدم. - چرا؟ * والا من چيزي در مورد اين فيلم نشنيدم. من فيلمي را مي روم ببينم كه خيلي در موردش بشنوم هيچ چيزي را نشنيدم در نتيجه نرفتم ببينم. - بفرمائيد كه اگر قرار باشد كه عليرضا زرين دست كاري غير از فيلمبرداري را در سينماي ايران انتخاب كند چه كاري را انتخاب كند؟ *در سينماي ايران يا در حالت كلي؟ - در حالت كلي ، فيلمبرداري را رها كند و كاري ديگر انتخاب كند. * من خيلي دوست داشتم كه مي توانستم رهبر اركستر شوم. - مي نوازيد سازي را؟ *نه ولي موسيقي يكي از چيزهاي اصلي زندگيم است. -الان يك قطعه موسيقي كوتاه گوش كنيد ببينيد چه حسي بهتان دست مي دهد؟ پخش يك قطعه موسيقي * بسيار قطعه اي زيبايي است و قطعه معروفي هم است - چه حسي به شما دست داد؟ * من تمام حركتهاي يك رودخانه را ديدم. برخورد باد با شاخه هاي درخت ها را ديدم.يك منظره بسيار زيبا و يك نور فوق العاده زيبا از آفتاب را ديدم . - تلفن همراهتان زنگ مي زند ، ببينيد كي است؟ *قطع كردند . (صحبت با تلفن همراه) - چي شد خيلي كوتاه پاسخ داديد؟ *ايشان گفتند من فلاني هستم شما را دارم مي بينم بسيار لذت مي برم. - آقاي زرين دست بزرگترين عيب ما ايراني ها چيست؟ *متاسفانه بزرگترين عيب ما ايراني اين است خيلي گرفتار تعارف هستيم به شدت - من هم به همين قضيه معتقدم. منتها تعارف به جايش يك جاهايي هم حاضريم تعارف را با كتك كاري عوض كنيم . * آره ولي واقعا ما بايد يك خورده واقع بين باشيم. واقع بين بودن در زندگي يك بخشي از ساخته شدن شخصيت آدمهاست.آدمهايي كه شخصيت شان با تعارف ساخته مي شود هيچ وقت در زندگي نمي توانند كاري را با قاطعيت انجام دهند. -سه تا خاصيت خوب از ايراني ها را بگويد؟ * ايراني ها از جهت عشق داشتن به سرزمينشان ، عشق داشتن به فرهنگشان، انسانهاي كم نظيري هستند. يعني در اين باره فوق العاده هستند عرق ملي شان كم نظير است يعني ما در ايستادن روبروي هر دشمن متخاصمي در تاريخ هميشه فوق العاده بوديم. نگاه كنيد به هشت سال جنگي كه ما داشتيم، اگر در انتهاي جنگ ابرقدرتها دخالت نمي كردند ترتيب دشمن ما داده شده بود. او بود افتاده بود به خواهش و تمنا براي اين كه جنگ را تمام كنيد. - اتفاقا چه مصداق خوبي دارد اين صحبت .براي اينكه در آستانه يك روز باشكوه ملي هستيم به نام سوم خرداد ماه كه فخر تاريخ ايران تا ابد باقي خواهد ماند كه فرزندان ايران زمين خون به دل كردند دشت و نهر را، بازگردانند خرمشهر را. آقاي زرين دست از اعماق وجودم مي گويم من به داشتن استادي نازنيني مثل شما در سينماي ايران افتخار ميكنم و مطمئن ام خيلي از سينمايي ها به زرين بودن هنر شما افتخار مي كنند ، به اخلاق خوبتان، به متانت تان، وقار شخصيت تان، درجه يك بودن قاب ها و پلان هايتان و تواضعي كه هميشه در نگاهتان است به شدت افتخار مي كنم و خيلي دوست دارم كه آخرين جمله شما را در مقابل دوربين مثلث شيشه اي بشنوم. * من از شما واقعا قدرداني مي كنم اين كلمات زيبايي را كه در مورد من گفتيد. من تنها چيزي كه به مردم به عنوان يك هنرمند كه همه فكر مي كنند اين عنوان را هم مطمئن هستم كه مردم هم قبول دارند ، من اين عنوان را داشته باشم. فقط از همه شان مي خواهم كه خوب زندگي كنند. با همان اميد و حركت اين را مطمئن باشيد همانقدر كه به آب و غذا ما احتياج داريم همانقدر هم احتياج داريم كه در داخل خانه هايمان در نور خوب زندگي كنيم. به مردم توصيه مي كنند حتما درخانه هايشان در نور خوب زندگي كنند. روشن كردن يك فلورسنت در طول مدتي كه در خانه زندگي مي كنند اثرات عصبي و افسردگي دارد. در نور خوب زندگي كنند. - اين يك توصيه خيلي تكنيكي است. نور خانه هايتان خوب باشد. يك بخشي اش بر ميگردد به آن لامپي كه بالاي سرتان است. * مثل غذاي خوب،مثل آب مثل هوا، نور خوب دقيقا هم بخشي از اين است. -مي توانيم همديگر را خوب بينيم؟ * دقيقا شما در نور خوب همه چيز را مي بينيد، دل طرف را هم مي بينيد. -كما اينكه من الان دل شما را مي بينم مي دانم چقدر پر از مهر و محبت است نسبت به همكارانتان. نتايج نظرسنجي 48 درصد موافق بودند كه اين اتفاق در مورد علي كريمي نمي افتاد بخاطر محبوبيت اش و تيم ملي 52 درصد با تصميمي كه گرفته شده موافق هستند. 186246 نفر هم شركت كردند. -يكبار ديگر تاكيد مي كنم كه به شما افتخار مي كنم *خيلي لطف كرديد شب خوبي اميدوارم كه شب شيشه اي شب كريستالي شود. - با حضور دوستان خوبي مثل شما تمام مي شوم شبي فقط به من اشاره كن منبع خبر : سينماي ما




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 675]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن