تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833449905
رو در رو با ستارهها
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: اگر ميخواستيم از همه سينماييهاي محل كه يا ساكن اين منطقه هستند و يا دفتر كارشان در اين منطقه است يك خط يادداشت يا يك گفتوگوي كوتاه هم بگيريم، باور كنيد كل صفحههاي همشهري محله پر ميشد البته خيلي از اهالي سينما خود به خود با درگيريهايي كه دارند و بيحوصلگيهايشان جواب ندادن به تلفنها و در سفر بودنشان و كلاس گذاشتنشان و ... ما را از اين عذاب وجدان درآوردند. خلاصه از يادداشتهايي كه با معرفتها و البته آنهايي كه دستمان به آنها رسيد و لطف كردند و نوشتند و گفتند كه بگذريم در ادامه نگاهي داريم به اهالي سينمايي محلهمانـ البته نه همه آنهاـ كه بودند اما در دسترس نبودند. علي مصفا و ليلا حاتمي و پسر و دختر كوچكشان از بدو تأسيس همشهري محله 7، خبرنگاران اين منطقه به دنبال اين زوج سينمايي بودند. وقتي كه هنوز در خانهشان خبري از هياهوي بچهاي نبود. آخرين تلاشي هم كه صورت گرفت مربوط به سال قبل ميشود. زماني كه علي مصفا اعلام رضايت نسبي از مصاحبه كرد و گفت: «همشهري محلهتان را بفرستيد تا ببينم.» ما هم نشاني كامل گرفتهـ اين را ميگوييم تا دل شما آب شودـ 4ـ5 نسخه هلو، از مصاحبههاي هنري همشهري محلهمان را كه به زينت صفحهآرايي و عكاسي آراسته شده بودند برايشان ارسال كرديم. آقاي مصفا ديدند و در يك تماس تلفني در حالي كه آب از دهان خبرنگار بيچارهـ كه در اين راه پير شده بود ميچكيدـ و دستانش مدام ميلرزيد گفت: «نه متأسفانه فعلاً فرصت مصاحبه ندارم، يك فرصت ديگر،»آن خبرنگار بيچاره كه در حال حاضر روحش در ميان ابرهاي بر فراز خانه علي مصفا و ليلا حاتمي و 2 كودك دلبندشان در حال پرواز است، اما اگر شما عزم جزمي داريد و ميخواهيد خبرنگار افتخاري همشهري محله منطقه 7 باشيد ميتوانيد آستين بالا بزنيد و شروع كنيد. اما از راهش تا شما هم در اين راه پير نشويد. بهتر است دل و دست از راضي كردن آقاي مصفا و خانم حاتمي بشوييد و برويد سراغ ماني وپسر و دختر آنها و مثلاً مهدكودكشان را پيدا كنيد. اسم بچهتان را در مهدكودكشان بنويسيد و او را توجيه كنيد كه بايد حتماً با آنها دوست شود. پارسا پيروزفر و دوري از محل پارسا پيروزفر هم در سال 86 كشف شد هممحلهاي ما است. پيرامون اين كشف تماس حاصل شد و آقاي پيروزفر خوشحال و خوشبرخورد سلام و عليكي كرد كه بله؟ شما؟ از كجا؟ و وقتي گفتيم ما هممحلهايتان هستيم از منطقه 7. گفت: منطقه 7 يعني كجا؟ و ما توضيح داديم كه اين ور و آن ور محل و مخصوصاً نام آن خياباني كه خودش ساكن آن بوده را گفتيم و شنيديم خب... آره يك زماني بودم اما الان ديگر زندگي نميكنم، يعني زندگي ميكنم اما آنجا زندگي نميكنم و ببخشيد. هر چند حاصل تماس جز يك ناكامي نبود اما يك نتيجه داشت آن هم اينكه اگر يك بچهمحل با چشمان سبز داشتيد كه سر و گوشش را هنرـ خصوصاً بازيگريـ ميجنباند حتماً نگذاريد از محلهتان برود، شده اجارهخانهاش را بدهيد يا پاركينگتان را تقديمش كنيد تا هممحلهايتان بماند. حميد جبلي و ايرج طهماسب؛ پسرخاله و كلاه قرمزي آنها در همين نزديكيها هستند. البته خانهشان نه، بلكه دفتر 2 دوست و 2 تهيهكننده كارهايشان يعني مجيد و حميد مدرسي و به همين خاطر رفت و آمد زيادي به اين محل دارند. محدودهاي كه ميتوانيد آنها را پيدا كنيد حدود خيابان سهروردي است. بيشتر از اين نخواهيد و نپرسيد چون نميتوانيم «لو» دهيم. طهماسب و جبلي اگر نگوييم اصلاً اما خيلي كم مصاحبه ميكنند آن هم وقتي كه فيلمي روي پرده داشته باشند كه متأسفانه الان فيلمي روي پرده ندارند كه بهانهاي دست ما بدهند براي مصاحبه. مجيد و حميد مدرسي هم در سفر بودند و دست ما كوتاه بود از خرماي مصاحبه. درباره پسرخاله هم كه كلاً حرف نميزند و در فلسفه زندگي و درد بشريت غرق است و با آنكه دل مهرباني دارد اگر سؤالي بپرسي با سر توي شكمت ميآيد و از احوال كلاهقرمزي هم اگر خواسته باشيد «سليم» ميرساند و بيشتر از اين حرفي ندارد و نميتواند بزند چون دهانش را با يك چسب محكم بستهاند تا پروژه پربركت بعدي، افسانه چهرهآزاد و شاهرخ فروتنيان شاعر ميگويد «با ما به از اين باش كه با خلق جهاني» اين را براي خانم چهرهآزاد و شاهرخ فروتنيان خوانديم كه سالهاي سال است هر 2 از هممحلهايهاي قديمي ما هستند و تازگيها سرسنگيني پيش گرفتهاند و جز پيغام تلفني مهربانشان كه «وقت شما به شادي، پيغام شما ما را خوشحال ميكند.» خبري از آنها نيست. اما ما هنوز به ياد داريم كه اين زوج سينمايي آرزويشان براي شهري كه دوست ميداشتند چه بود... آرزوي اينكه اين شهر پاركينگ نشود، سيامك انصاري و آرزوي يك مجتمع 30 سالني سيامك انصاري تند تند حرف ميزند. مثل هميشه؛ انگار از پشت تلفن داري همراه با تند تند حرف زدنش حركت دستهايش را هم ميبيني، پايش به مصاحبه با همشهري محله هم باز شده، سال 1383، همان وقتها كه در فيلم دنبال اين بود كه پشهها روزها كجا ميروند؟،خلاصه اينكه اين چهره هممحلهاي كه قدمت همسايگياش به 20 سال ميرسد هم در محله ما بوده و هست و از مصاحبه توبه كرده. چرا؟ ما نميدانيم، اما آن روزها كه اهل مصاحبه بود آرزو ميكرد به جاي «خالي سينما آزادي... ـ آن وقتها ساخته نشده بودـ شهرداري يك مجتمع سينمايي با 30 سالن بسازد، عليرضا داودنژاد و فيلمهاي بيپرده او هم «هممحلهاي» ما است. سالها در خيابان بهار، ملك و سهروردي زندگي كرده. در گفتوگويي كه با داودنژاد داشتيم، داودنژاد از مشكلاتي كه براي دفاتر سينمايي ساكن در منطقه كه گاه و بيگاه بوجود ميآمد گله داشتـ البته اين مشكل حل شدـ داودنژاد همچنين از فيلمهاي زيادي ميگفت و سينماهاي كم، سينماهايي كه در 30 سال گذشته تعدادشان از 500 سالن به زير 300 سالن رسيده،؟ مرضيه برومند و دلخوري مرضيه برومند جزو اولين كساني بود كه در منطقه كشف شد، اتفاقاً آن زمانها از دست بساز و بفروشها خيلي گله داشت. يادم ميآيد يك لوستر حصيري به سقف زده بود و سقف آنقدر مقاومت داشته كه ريخته بود، خلاصه دل پري داشت، گفت و ما نوشتيم و بعد پشيمان شد، بعد با ما قهر كرد و بعد با خبرنگارهاي ديگر هم قهر كرد و دندان مصاحبه را كشيد اما خلاصه اينكه او هم در محله ما است، شايد دل خوشي از خبرنگارها نداشته باشد اما با اهالي محله و همسايههاـ به شرط رعايت شهروندي و نظافتـ مهربان است. پس اگر او را ديديد برويد جلو و سلام و عليك جانانهاي بكنيد و سلام ما را هم برسانيد. حال آن سينماها و هواي اين سينماها ابراهيمآبادي ـ بازيگر هممحلي عضو شوراي مركزي خانه سينما حال و هواي سينماهاي امروز با سينماهايي كه ما دوران جوانيمان ميرفتيم خيلي فرق كرده؛ سينماهاي لالهزار با آن صندليهاس سخت، صداي چيك، چيك شكستن تخته، آدمهايي كه كنار پرده سينما ميايستادند و داستان فيلم را تعريف ميكردند و همان اول فيلم وقتي قهرمان قصه راهي سفر ميشد، همه آن اتفاقهايي كه قرار بود اتفاق بيفتد را سير تا پياز تعريف ميكرد. باور نميكنيد ميان فيلم كسي بود كه ميآمد و سمبوسه ميفروخت و تمام اتفاقهاي ديگري كه تصورشان هم سخت است. اما امروز همه چيز عوض شده، تكنولوژي آمده و اين صندليهاي سخت و كوچك و ناراحت را برده، ديگر صداي شكستن تخمه ميان فيلم نميآيد، كسي نيست تا فيلم را براي تو تعريف كند، تكنولوژي با خودش باندهاي بزرگ صدا آورده، صندليهاي راحت آورده، آخرين فيلمي كه ديدم «هر چي تو بخواهي بود» توي سينما صحرا، سينمايي كه تقريباً جز سينماهاي قديمي محله ما است اما استانداردهاي خوبي را دارد چون داخل آن را تغيير دادهاند، روي معمارياش كار كردهاند، سالن انتظار درست كردهاند روي ايمني سينما كار كردهاند، راهروهاي خروجي ديگر آنقدر تنگ و تاريك نيست؛ اما آن وقتها بود طوري كه وقتي فيلم تمام ميشد و ميخواستي از سالن سينما بيرون بيايي احساس ميكردي همين الان خفه ميشوي و پايت به خيابان نميرسد.ساده برايتان بگويم؛ من كه 2 نسل سينما را ديدهام؛ قديمها در سينماها راحتي و امكانات نبود، امروز اما هست، با اين همه نميدانم چرا ديگر سينما براي من جذابيت آن سالها را ندارد. قديميها ميگفتند موعظه را بايد در مسجد گوش دهي چون حال و هواي ديگري دارد؛ فيلم را هم در سينما كه ميديدي حال و هواي ديگري داشت، سينما رفتن يك اتفاق بود، اما الان نيست. روز، روز سينما است، سينما براي من يك خاطره است، خاطرهاي از روزهاي گذشته، البته نبايد در اين روز دكتر قاليباف را كه انصافاً در اين چند سال زحمتهاي بسياري را براي ساخت و احياي سينماها كشيدهاند فراموش كرد و اين فراموشي نبايد تنها در حرف و صحبت باشد كه دستشان درد نكند، چه سينما آزادي اي ساختهاند. بلكه بايد در عمل با نگهداري و استفاده درست از اين فضاها قدرداني خودمان را نشان بدهيم. سينما با سئانس آزاد حسين رفيعي ـ بازيگر، مجري هممحلهاي خانهمان نزديكيهاي نظامآباد بود. نزديكترين سينما هم به خانهمان سينما شاهد بود در چهارراه نظامآباد. سينمايي كه اكثراً با پدر ميرفتيم تا به ديدن فيلم جديدي كه آورده بنشينيم. آن وقتها لازم نبود زنگ بزني تا سئانسهاي سينما را اپراتور برايت بگويد، لازم نبود عجله كني تا دير نرسي و درهاي سينما بسته نشود. چون آن روزها سئانس سينما آزاد بود. ميدانيد يعني چه؟ يعني اينكه هر زمان كه ميرسيدي، ميتوانستي وارد سينما شوي، اگر وسط فيلم بود مينشستي فيلم را تا آخر ميديدي و سئانس بعد هم مينشستي و اول فيلم را كه نديده بودي دوباره ميديدي، همين سئانس آزاد بهانهاي ميشد براي كساني كه جايي براي استراحت نداشتند، اگر زمستان بود از سرما با يك بليت فرار ميكردند و اگر تابستان بود از گرما. سرگرمي من در روزهاي كودكي به جز فيلمهايي كه بر پرده سينما شاهد مينشست نگاه كردن به آدمهايي بود كه در تاريكي سالن ميخواستند صندلي خودشان را پيدا كنند و به در و ديوار ميخوردند و اسباب خنده ميشدند. به همين خاطر يك چشمم به پرده بود و يك چشمم به در،خيلي سال است ديگر سينما نرفتهام، شايد آخرين بار سال 73 ـ 74 بود، آن هم زمان جشنواره فيلم فجر، وقت نميكنم سينما بروم، خستگي و راه طولاني و جاي پارك و DVDهاي ـ البته مجاز ـ در دسترس، تنبلم كرده،سينما براي من يعني كودكي همان زمانها كه فيلم آخرين تكشاخ روي پرده بود و من با چه شور و اشتياقي برادر كوچكترم را بردم تا با هم تكشاخ ببينيم. اما الان كه به باربد ـ پسرم ـ ميگويم برويم سينما اشتياقي نشان نميدهد، سينما براي اين نسل با اين همه فيلم و CDهاي جديد مثل نسل ما جذابيت ندارد. جدا از اينكه فيلمهايي كه روي پرده ميآيند بيشتر از آن كه حرفي براي گفتن داشته باشند تجارياند و در فكر فروش، سينماهاي خوبي داريم، سالنهاي خوب، امكانات مناسب اما خيلي از پردهها خالي اند، سينما روزت مبارك، عروسكهاي سوخته سينما اميرشهاب رضويان ـ كارگردان سال 48 يا 49 بود... دقيقاً يادم نميآيد؛ سينما ايران كه آن زمان پاسفيك نام داشت آتش گرفت. بچه سال بودم، خانهمان خيابان ملك بود، زياد به اين سينما ميرفتم، روي پرده سينما عروسك فيلمهاي والت ديزني بود. وقتي خبر آتش گرفتن سينما به گوشم رسيد حسابي ناراحت شدم مدام با خودم فكر ميكردم بيچاره جانورهاي والت ديزني، همهشان سوختهاند،از ترس و دلهره آن روزها سالها گذشته است الان ميدانم پرده كه ميسوزد، عروسكها نميسوزند، خودم جزو خانواده اين سينما شدهام، امروز از كنار سينما آزادي كه ميگذرم بعد از آن همه سال حس خوبي دارم، اين سينما در منطقه ما با سينماهاي بزرگ دنيا خيلي فاصله ندارد. سينما صحرا اما نيازمند بازسازي است، صدا و تصوير فيلمهايي كه به روي پرده اين سينما ميروند كيفيت ندارند.از سينما ايران اگر بخواهم بگويم، بايد قبل از هر چيز از پرسنل خوب و زحمتكش و مؤدبش بگويم، از فضاي فرهنگي خوبي كه دارد و بعد از امكانات خوب بخش از تصوير و صدا گرفته تا سالن و ...روز سينما است اما بد نيست به شهرداري منطقه 7 هم يادآوري كنيم يك سالن آمفيتئاتر به منطقه ما بدهكار است، چرا كه وقتي ساختمان شهرداري را ساختند، سالن قديمي آمفيتئاتر را خراب كردند اما جايگزيني براي آن در نظر نگرفتند. شهرفرنگيها،كو؟ فريدون جيراني ـ كارگردان پستچي سه بار در نميزند را در سينما آزادي ديدم. سينما آزادي كه ساختش بعد از اين همه سال يك اتفاق بود، اتفاق مهم براي تهران و اتفاقي مهمتر براي منطقه هفتيها، بايد براي اين اتفاق به شهرداري تبريك گفت و تشكر كرد. آزادي با سالنهاي خوبي كه دارد فيلمهاي بسياري را به اكران كند و اين امر يك جنبهاش خوب است، و آن اينكه خيليها را از قشرهاي مختلف به سينما ميكشاند و از طرفي عدم دقت در انتخاب فيلمها و نشان دادن هر فيلمي بر پردههاي سينما آزادي، وزنه اين سينما را پايين ميآورد. از حسنهاي سينما آزادي حالا ديگر آگاهند از معماري خوب آن گرفته تا امكانات قابل رقابتش با سينماهاي بزرگ در دنيا گرفته اما چرا چنين سينماي بزرگي كه شهرداري زندهاش كرده نبايد پاركينگ داشته باشد؟،از آزادي و عظمتش كه بگذريم ايران سينماي خوب منطقه ما است كه امكانات خوب و فضاي ايمني دارد. منطقهمان از سينما كم ندارد اما شهرداري در اين روز اگر ميخواهد به هممحليهاي خودش و سينماييها هديهاي بدهد از قول من بگوييد: پاتوق موسيقي، جايي كه امكان اجراي موسيقي در آن فراهم باشد هم براي اهل موسيقي هم براي اهل محل كه موسيقي حال و هوايشان را عوض كند، روز سينما است، من سالهاي سال در اين محل زندگي كردهام، هنوز هم ساكن اين محلهام، شهر فرنگ را نقطه به نقطه به خاطر دارم، يادم ميآيد شهر فرنگ كه افتتاح شد يك «شهر فرنگي» هم كنار در سينما گذاشته بودند كه يادگار سنتهاي قديمي بود، اي كاش اين كار دوباره تكرار شود. ميشود؟، تهديد همسايه منتقد، رضا كيانيان، بازيگر سينما و تئاتر از سالهاي آخر دانشجويي در خيابان بهار ساكن بودم، بعد هم كه ازدواج كردم، سرنوشت كمك كرد و فعلاً بيشتر از 30 سال است در خيابان بهار زندگي ميكنم. هميشه با محلهام در ارتباط بودم. هممحلهايها هم به من عادت كردهاند از همسايهها و مغازهدارها گرفته تا دبيرستان دخترانهاي كه كنار خانه ما است. آنها هم ديگر وقتي مرا ميبينند شلوغ نميكنند، جيغ نميكشند و وقتي به مدت طولاني در يك محل ماندگار شوي مثل خانوادهشان ميشوي. ميآيند نظر ميدهند، انتقاد ميكنند، پيشنهاد ميكنند. مثلاً يك بار در فيلمي بازي كرده بودم كه اتفاقاً نقش خودم و آن فيلم را دوست نداشتم يك بار يكي از هممحلهايها كه خانمي بود جلو مرا گرفت و با عصبانيت گفت: اگر يك بار ديگر از اين فيلمها بازي كني من ميدانم و تو،بحث روز سينما نيست بحث اينكه به خاطر اين روز طرحي به شهرداري بدهم اما در اين روز يك سؤال ساده دارم. چرا در تهران سينماها خلوت و خلوتتر ميشوند، چرا فكري به حال زبالههاي روحي ـ فرهنگي جوانان ما نميكنند تا از اين جهت هم خالي شوند و بجاي روي آوردن به اعتياد به سينما و تئاتر و ورزشگاه بروند؟ چرا شهرداري به يك مجتمع بزرگ پايان كار ميدهد در صورتي كه اين ساختمانها يك سالن كوچك سينما يا تئاتر ندارند؟، چرا، همشهري محله - 7 چهرهها- سارا جمالآبادي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 501]
صفحات پیشنهادی
چرا خورشید زرد است ؟
جرم و دمای خورشید اون رو به رنگ زرد در می آره ... درحالی که ما ستارگان قرمز ، آبی ، سفید ، سبز و ... رو هم داریم ... از هر کدوم هم مستقیما به دمای اون ستاره می رسیم ... با ...
جرم و دمای خورشید اون رو به رنگ زرد در می آره ... درحالی که ما ستارگان قرمز ، آبی ، سفید ، سبز و ... رو هم داریم ... از هر کدوم هم مستقیما به دمای اون ستاره می رسیم ... با ...
نمایش پسورد به صورت ستاره در ++c
بعد باید با getch یک کاراکتر رو بخونی و اگه عددی یا رقمی بود اونو به رشته اضافه میکنی و یک ستاره چاپ کنی در غیر این صورت اگر کد آن 8 بود(کد کلید ...
بعد باید با getch یک کاراکتر رو بخونی و اگه عددی یا رقمی بود اونو به رشته اضافه میکنی و یک ستاره چاپ کنی در غیر این صورت اگر کد آن 8 بود(کد کلید ...
ترانه بارون (3)
بال فرشته¬ها رو از تنشون جدا کرد؟ستاره! آی ستاره! شبِ زمین سیاههچراغ آسمون شو، تا فردا خیلی ... پس از مذاكره با جمال حاجي قرارداد سرمربي تيم فوتبال سپاهان فسخ شد ...
بال فرشته¬ها رو از تنشون جدا کرد؟ستاره! آی ستاره! شبِ زمین سیاههچراغ آسمون شو، تا فردا خیلی ... پس از مذاكره با جمال حاجي قرارداد سرمربي تيم فوتبال سپاهان فسخ شد ...
اكروبات ريدر+تبديل به Pdf
لطفا لينكش رو بذاريد. با تشكر arashaga10-06-2006, 01:04 PMآقا يا خانم ستاره اون قابليت مال نرم افزار Adobe Acrobate Proffesional 6.0 هستش كه يه نرم افزار ...
لطفا لينكش رو بذاريد. با تشكر arashaga10-06-2006, 01:04 PMآقا يا خانم ستاره اون قابليت مال نرم افزار Adobe Acrobate Proffesional 6.0 هستش كه يه نرم افزار ...
فونت ها در فرمت swf تغییر می کند ؟ -
کلا فونتای که به کار بردم برای نوشتته ها میخام ببینم رو بقیه کامپیوتر ها ... ببینی و سپس فونتی با همون نام و البته با یک ستاره اولش درون فونتهات اضافه می شه ...
کلا فونتای که به کار بردم برای نوشتته ها میخام ببینم رو بقیه کامپیوتر ها ... ببینی و سپس فونتی با همون نام و البته با یک ستاره اولش درون فونتهات اضافه می شه ...
نحوه ساختن تیتراژ فوق برنامه (عمو ****گ) -
همونی که اول یه عکس سیاه سفید داخل قاب رو نشون میده و بعد دوربین می ره به طرف ... نه اینکه سیستم ستاره دار میشناسه reza 2kn 13 بهمن 1388, 20:23سلام دوست عزیز. ... هم از اول تا اونجایی که میخوای رو با Time Remapping نگه میداری ، بعد Play میکنی. ...
همونی که اول یه عکس سیاه سفید داخل قاب رو نشون میده و بعد دوربین می ره به طرف ... نه اینکه سیستم ستاره دار میشناسه reza 2kn 13 بهمن 1388, 20:23سلام دوست عزیز. ... هم از اول تا اونجایی که میخوای رو با Time Remapping نگه میداری ، بعد Play میکنی. ...
Php : چند تابع کار با متن ها -
$text=bl2br($text); str_replace(What, Replace, Text); این تابع عبارت What رو در متن Text جستجو می کنه و اگر وجود داشت اون رو با Replace تعویض می کنه. ...
$text=bl2br($text); str_replace(What, Replace, Text); این تابع عبارت What رو در متن Text جستجو می کنه و اگر وجود داشت اون رو با Replace تعویض می کنه. ...
سمند سورن ،تویوتا کرولا ،یا زانتیا ؟
D r i v e r23-12-2008, 12:01 PMزانتیا از نظر ایمنی 1.5 ستاره گرفته! ... :12: ehsanfar07-01-2009, 08:37 PMخنده داره گاری ایرانی(سمند)رو با کرولا مقایسه میکنید. ...
D r i v e r23-12-2008, 12:01 PMزانتیا از نظر ایمنی 1.5 ستاره گرفته! ... :12: ehsanfar07-01-2009, 08:37 PMخنده داره گاری ایرانی(سمند)رو با کرولا مقایسه میکنید. ...
** طراحی کارت و تابلوی آرایشگاه زنانه ** -
کاراکتر رو با ابزار Pen Tool کشیدم. فونت عنوان هم F_Trablos از سری فونت های فارسی ساز مریمه. بقیه ی فونت ها هم که F_Yekan هستن. ستاره ی قلم جادویی که دست ...
کاراکتر رو با ابزار Pen Tool کشیدم. فونت عنوان هم F_Trablos از سری فونت های فارسی ساز مریمه. بقیه ی فونت ها هم که F_Yekan هستن. ستاره ی قلم جادویی که دست ...
مشورت در مورد تولید یک برنامه
من تا امروز 60 درصد کا رو با نرم افزار power point انجام دادم. ... کلا power point رو از لحاظ کیفیت در چه سطحی میبینید؟ ... پس این ستاره دارها وظیفشون چیه اینجا؟ ...
من تا امروز 60 درصد کا رو با نرم افزار power point انجام دادم. ... کلا power point رو از لحاظ کیفیت در چه سطحی میبینید؟ ... پس این ستاره دارها وظیفشون چیه اینجا؟ ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها