محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846383657
كالبدشكافي پروندههاي شوهركشي - زهرا جعفرزاده
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: كالبدشكافي پروندههاي شوهركشي - زهرا جعفرزاده
همواره در صفحات حوادث روزنامهها ميخوانيم، ، ، ، و ... و هر از گاهي تيترها تغيير ميكنند اما محتوا يكسان است و گويي اين سريال جنايي قسمت پاياني ندارد. انگيزهها دور از ذهن نيست. اعتياد، فقر، خشونت عاطفي، جنسي و يا فيزيكي، عدم رضايتمندي و احساس خوشبختي در زندگي، ازدواجهاي اجباري، نفرت و ... شيوههاي ارتكاب جنايت سه نوع بيشتر ندارد يا زن به تنهايي و با استفاده از مواد بيهوشكننده وارد عمل ميشود يا با شريك جنسي غيرقانوني خود مرتكب جنايت ميشود و يا اينكه براي قتل، آدمكش اجير ميكند.
نكته قابل توجه در تمامي اين پرونده به تنگ آمدن زنان در برابر مردان و قيام عليه شوهران، قوانين، محيط، اطرافيان، خانواده و سرخوردگيها است. شايد تا همين چند سال پيش همسركشي جرم اختصاصي مردان بود و اين زنان بودند كه به بهانههاي مختلف دفاع از ناموس خانوادگي قرباني خشونت مردان ميشدند اما بررسي پروندههاي همسركشي نشان ميدهد درصد قابل توجهي از اين جنايتها در سالهاي اخير به زنان نيز منتقل شده و آنها هم در ثبت قتلهاي خانوادگي سهيم شدهاند.
بسياري از كارشناسان قضايي، اجتماعي و روانشناسي اولين عامل وقوع موارد زيادي از شوهركشي را خشونت مرد عليه همسرش ميدانند. رفتارهاي نادرست مردان در طول سالهاي متمادي زنان را به افرادي كينهجو تبديل ميكند كه با تحققنيافتن آرزوي خوشبختي كمر به قتل مرد بسته و در اين راه از روشهاي مختلفي استفاده ميكنند. هدف تنها يك چيز است آن هم از ميان بردن شوهر. مرد خود شرايط وقوع جنايت را فراهم ميكند. در اين ميا زن نيز با پناه بردن به مرد ديگري كه با او با لطافت برخورد ميكند و درددلهايش را ميشنود به تدريج نسبت به همسر خشن خود بيمهر شده و از همان جا روزنه ارتكاب قتل سر باز ميكند.
اما اين زنان چه ويژگيهايي دارند؟ آنها افرادي هستند كه اغلب تن به ازدواجهاي زودهنگام و يا اجباري دادهاند، از تحصيل و آموختن دانش محروم ماندهاند، در خانوادهاي پدرسالار و رياست مرد بر اعضاي خانواده بزرگ شدهاند، به همسرانشان از لحاظ اقتصادي وابسته هستند، زمينه بزهديدگي، خشونتپذيري و اطاعت بيچون و چرا از او را فراهم كردهاند. انواع خشونت را يا ديده و يا تجربه كردهاند و ...
دكتر رحمتالله صديق، جامعهشناس دانشگاه تهران اما اين زنان را افرادي جنگجو و ماجراجو توصيف ميكند و معتقد است آنها به رغم تمامي مشكلات و خشونتهاي زندگي انسانهاي اميدواري هستند. اين زنان اميدوار هستند تا به شرايط بهتري از زندگي دست يابند.
او از افزايش آمارها نگران است و اختلافات خانوادگي، مشكلات اقتصادي، ناكارآمدي شوهر به عنوان نانآور خانواده، بيكاري و مهاجرت را از دلايل بالا رفتن شمار وقوع پروندههاي شوهركشي اعلام ميكند.
دكتر صديق با تاكيد بر فقر فرهنگي و فرهنگ فقر به عنوان دلايل مهم وقوع اين نوع جرائم اضافه ميكند: بيشتر اين جرائم در نقاط فقيرنشين شهر اتفاق ميافتد چراكه در آن مناطق نوعي فرهنگ مجرمانه شكل گرفته و خردهفرهنگ موجود اقتصادي وقوع ريز و درشت جرائم را فراهم ميكند. تراكم جمعيت در كنار خردهفرهنگ خاص فقر به اضافه اختلافات عاطفي و در كنارش مباني اقتصادي همه با هم يك بمب استرس ايجاد ميكند كه در يك شرايط، آستانه تحمل را پايين آورده و به رفتار خشونتآميزي ختم ميشود. گاهي با برنامهريزيهاي قبلي و گاهي نيز به طور ناگهاني انفجاري صورت ميگيرد كه در پي آن انواع پروندههاي جنايت را رقم ميزند.
وي كمرنگ شدن سنت در دنياي مدرنيته امروزي، ورود ماهواره، اينترنت و ... را در كنار عوامل ديگر بسيار مهم ميداند؛ افزايش ميزان اطلاعات و آگاهي، كمرنگ شدن اقتدار خانوادگي، برداشتهاي انحرافي از فيلمها، اخبار روزنامهها و ... همه در وقوع اين جنايتها موثر است.
او ميگويد: در ميان تمامي اين فشارها بايد قرباني را هم درك كنيم. خود او به عنوان عامل اجرايي يك جنايت، قرباني تنگناهاي بسيار زيادي شده است. اگر براي اين افراد راهكار اساسي و ريشهاي براي مبارزه با فقر و فقر فرهنگي در نظر گرفته ميشد به طور يقين اين قتل را مرتكب نميشد.
تمامي وسايل ارتباطي جديد و مدرن اين فرهنگها را بدون در نظر گرفتن جايگزين ميشكنند و اينجاست كه با يك واكنش غيرطبيعي از زني كه با انواع تضادها روبهرو ميشود مواجه ميشويم.
نبايد فراموش كرد كه در جامعه سنتي ما، عنصر نامحرم و نامطلوب بيشتر نمود پيدا ميكند. اين اقتضاي جامعه ما است. قبح و زشتي عمل يك زن بيش از يك مرد خود را نشان ميدهد. همه از زنان انتظار مهر و محبت و عاطفه و مهرباني دارند. همه توقع دارند كه همانطور كه ظهور زن در اجتماع كمتر است حضور او در اقدامات مجرمانه نيز كم باشد. در اينجا هم شاهد نوعي تبعيض مضاعف هستيم. پرسشي كه در اينجا مطرح ميشود آن است كه چرا بايد ميزان خشونت در زنان به حدي برسد كه دست به جناياتي اينچنيني بزنند؟
شهلا اغرازي، جامعهشناس در پاسخ به اين پرسش ميگويد:
بررسي اجمالي پروندههاي شوهركشي نشان ميدهد كه زنان براي از ميان بردن همسرانشان از شخص ثالثي كه به احتمال فراوان با او يك رابطه عاطفي نيز برقرار كردهاند كمك ميگيرند و او را تحت تاثير وسوسههاي خود در ارتكاب جنايت تشويق و هدايت ميكنند. بر اساس تحقيقي پيرامون همسركشي در 15 استان كشور، زنان در 33 درصد قتلها مباشرت، 22 درصد مشاركت و 28 درصد معاونت داشتهاند.
اغرازي به همدستي مردي بيگانه به عنوان نفر سوم در دايره جنايت اشاره كرد و ميگويد:
اينها سادهترين راه را كه بهترين نيست انتخاب ميكنند. نازنين كيانيفرد، وكيل پايهيك دادگستري نيز در تحقيقي با عنوان بررسي پديده همسركشي بر اساس تنگناهاي قانوني و خانوادگي در تهران به موضوع شوهركشي پرداخته است. بر اساس اين تحقيق با جامعه آماري 50 متهم به قتل همسر، معتقد است: در حالي كه شك آني، هيجان و ... قتل از سوي مردان را رقم ميزند، زنان بيشتر با طرح و برنامهريزيهاي قبلي و در بيشتر موارد با همدستي شخص ديگري نقشه را طراحي ميكنند، كمتر ديده ميشود كه يك زن تحت تاثير هيجانهاي لحظهاي قتلي را رقم بزند. دليل آن هم وجود فشارهاي محيطي، فقر اقتصادي، نارضايتي شغلي، عصبانيت، خستگي، اعتياد، حسادت، تعصبات شديد، توهم و ... در ميان مردان است. همه اينها در حالي است كه مردان راه فراري دارند و به راحتي ميتوانند يا همسرانشان را طلاق دهند يا اينكه زن ديگري اختيار كنند. مسائل عاطفي هم آنها را درگير نميكند. اما زنان به خاطر محدوديت اجتماعي و قانوني راههاي زيادي براي رهايي از يك ازدواج ناموفق ندارند. آنها افرادي هستند كه تحت فشارها و خشونتهاي فيزيكي، جسمي، عاطفي و جنسي قرار گرفتهاند. آزادي در انتخاب شغل و يا حتي حق شاغل بودن ندارند و همواره از سوي همسرانشان مورد تهديد قرار ميگيرند. زماني كه زن از لحاظ مالي و تحصيلاتي پشتوانهاي ندارد به هر حال تحمل ميكند اما اين تحمل به اندازهاي است. وقتي چرخه خشونت زياد ميشود آستانه مقاومت نيز پايين ميآيد.
در اين ميان گاهي چندهمسري مردان و يا روابط غيراخلاقيشان هم مزيد بر علت ميشود. در اين زمان است كه زن اقدام به انتقامگيري ميكند.
از سويي با توجه به اينكه اثبات جنون، اعتياد و يا خشونت همسر از طرف زن براي طلاق بسيار سخت است و اغلب سليقهاي برخورد ميشود زن مجبور ميشود به سمت راههاي نامتعارف كشيده شود. متاسفانه پديده خشونت در كشورمان جرم شناخته نميشود در حالي كه تكرار خشونت بايد جرم تلقي شود.
كيانيفرد با اشاره به يكي از پروندههاي شوهركشي ادامه ميدهد: در اين پرونده متهم همسر خود را با اجير كردن مردي به قتل رسانده. زماني كه از او درباره انگيزه ارتكاب جنايت پرسوجو كردم، اعلام كرد: همسرم را دوست نداشتم. اين انگيزه در حالي عنوان شد كه مقتول شرايط بسيار نامناسبي نداشت. او را كتك نميزد و اعتياد هم نداشت. بنابراين در حالي كه تصور ميشد براي افرادي در طبقه پايين اجتماعي يك سرپناه اهميت دارد و دوست داشتن نان شب نميشود با چنين اظهاراتي مواجه ميشويم. در بررسي بسياري از پروندهها كه قتل در پي چندهمسري و يا روابط غيراخلاقي مقتول صورت گرفته است با اين گفته متهمان مواجه ميشويم كه با وجود اينكه از مجازات ارتكاب اين جرم باخبر هستيم اما چنانچه در شرايط مشابهي قرار ميگرفتيم باز هم دست به همين كار ميزديم.
به گفته اين حقوقدان، نداشتن حمايتهاي موثر از زنان براي رها شدن از يك زندگي، اطاله دادرسي، در دسترس نبودن وكيل و هزينههاي پيگيري پرونده همه دست به دست هم ميدهند تا جنايتي رخ دهد. در برخي از مناطق محروم زنان جرات مراجعه به دادگاه را ندارند حتي هيچ پولي براي هزينههاي اوليه هم ندارند.
اين زنان پس از ارتكاب قتل تحت تاثير طرف مقابل با وعده زندگي بهتر در سراب به سر ميبرند اما نتيجه مطلوب نصيب آنها نميشود.
كيانيفرد با بيان اينكه وقوع اينگونه حوادث در كلانشهرها بيشتر به چشم ميخورد خاطرنشان ميكند: در شهرهاي بزرگ زنان آگاهي بيشتري به دست ميآورند و همواره اين پرسش در ذهنشان ايجاد ميشود كه چرا بايد فشارها، خشونتو ... را تحمل كنيم؟ آنها از فشار سنتها، آداب و رسوم سخت كمي فاصلهگرفتهاند و به راحتي ميتوانند براي زندگي خود تصميمگيري كنند. وي با اعلام اينكه ميانگين سني زنان همسركش 31 تا 40 سال است و اغلب آنها بيسواد و يا داراي تحصيلات سيكل هستند، ادامه ميدهد: در ميان اين متهمان افراد تحصيلكرده هم ديده ميشود اما تعدادشان بسيار كم است. انگيزه قتل ميان اين دو گروه نيز متفاوت است. تحصيلكردهها همسرانشان را به قتل ميرسانند تا او را از زندگي خود حذف كرده و بهنوعي از او انتقام بگيرند اما گروه ديگر اغلب از روي ناچاري و نبود راه فرار دست به جنايت ميزنند.
تحصيلكردهها كمتر به سراغ شخص ثالث ميروند و مستقيما وارد عمل ميشوند اما گروه دوم به دوگونه در ارتكاب قتل معاونت داشتهاند يا با نفر سوم ارتباط عاشقانه برقرار و يا اينكه او را براي آدمكشي اجير كردهاند. آن شخص نيز به خاطر وسوسههاي مادي و يا تحت تاثير قرار گرفتن دست به ارتكاب جرم ميزند، البته نبايد فراموش كرد كه برخي از اين زنان بهگونهاي بسيار اغراقآميز از خشونتهايي كه همسرشان عليه آنها مرتكب ميشود حرف ميزنند تا طرف مقابل را وادار به تسليم كنند. بسياري از اين زنان پس از دستگيري مدعي ميشوند ما قصد قتل نداشتيم فقط ميخواستيم شوهرمان را بترسانيم.
به اعتقاد اين وكيل پايه يك دادگستري، نبايد يك ديدگاه فيمينيستي مطلق نسبت به شوهركشيها داشت، چرا كه تعدادي از اين زنان واقعا مجرم هستند بنابراين نميتوان عمل آنها را به بهانههاي دفاع از حقوق زنان، تحمل خشونت و... توجيه كرد. بسياري از اين زنان همسران خود را به طرز فجيعي به قتل رساندند و دليل قانعكنندهاي هم براي اين كار خود نداشتند.
براساس تحقيق اين پژوهشگر، 4 عامل خشونت در دوران كودكي از جمله بيسوادي والدين، تعصبات قومي، اعتياد و فقر والدين، سختگيري نظام پدرسالارانه، اجبار به ازدواج تحميلي، شاهد بودن خشونت والدين؛ خشونت در دوران زناشويي از جمله عدم رعايت تناسب در ازدواج، خيانت و هوسبازي زوجين، عدم وجود علاقه كافي ميان زوجين، اعمال خشونت جنسي، جسمي و رواني، اعتياد، تعدد همسر و تعداد فرزندان ناتني؛ خشونت محيطي از جمله رواج خشونت و عدم تقبيح آن در جامعه، رواج خشونت محاورهاي در جامعه، عدم پايبندي به اصول اخلاقي، نبود مراكز حمايتي دولتي و غيردولتي، نپذيرفتن پديده طلاق در جامعه، مهاجرت و... و خشونت قانوني از جمله عدم حمايت قانوني كافي از فرد خشونتديده، وجود قوانين سخت و تبعيضآميز خانواده، طولاني بودن مراحل دادرسي و فقدان جرمانگاري پديده خشونت، افراد را به ارتكاب قتل سوق ميدهد.
زنان اگر بهطور مستقيم وارد عمل شوند سم، داروهاي خوابآور و بيهوشكننده ابزار آنها است اما اگر معاونت داشته باشند اغلب با چاقو دست به قتل ميزنند. در اين پژوهش كه جامعه آماري آن را 50 متهم زن و مرد تشكيل ميدهند، نشان داد كه 46 درصد از متهمان سابقه كيفري موثر داشتهاند، 62 درصدشان خانهدار و 44 درصد داراي تحصيلات ابتدايي بوده و 38 درصدشان از شغل خود ناراضي بوده و 94 درصد آنها سالم و فاقد بيماريهاي روحي و جسمي هستند. 86 درصد ازدواج دائم و 60 درصد نيز آزادي در انتخاب همسر داشتند. نيمي از آنها با توسل به ابزار فيزيكي از جمله، حمله كردن، هل دادن و پرت كردن دست به قتل زدند و 50 درصد نيز مباشرت داشتند. 48 درصد خود را به نوعي مقصر ميدانستند. 44 درصد آنها مراجعه به مراكز مشاوره و حقوقي را در رخ ندادن اين حادثه موثر ميدانند، 82 درصد معتقدند كه مراجعه به مراكز مشاوره راهحل خوبي براي برطرف كردن مشكلات خانوادگي است.
70 درصد سابقه خشونت در خانه را تجربه كرده بودند، 76 درصد سابقه طلاق در ميان اعضاي خانواده خود داشتند. 60 درصدشاهد اعمال خشونت خارج از خانه بودند و 72 درصد خشونت را از كودكي ديدهاند.
76 درصد آنها قتل همسر را ناشي از مشكلات روحي، رواني، توهم، شك، بدبيني، حسادت بيمارگونه و اعتياد ميدانستند. 68 درصد مشكلات خانوادگي از جمله طرد شدن، فرزند طلاق بودن و قرار گرفتن در چرخه خشونت دائمي خانوادگي را دليل ارتكاب قتل عنوان كردند.
64 درصد از سطح معيشتي پاييني برخوردارند. 82 درصد ازدواج تحميلي و زودرس داشتند. 70 درصدشان عنوان كردند كه اگر خشونت جرم به شمار ميرفت و مرتكبان خشونت مجازات ميشدند، دست به انتقام خصوصي نميزدند.
82 درصد اين افراد اظهار كردند اگر نواقص قانوني از جمله حضانت، طلاق، ارث، شهادت زن، تفاوت ديه، دفاع مشروع، قتل در فراش و سنگسار برطرف ميشد دست به قتل نميزدند.
به گزارش اعتماد ملي كالبدشكافي پروندههاي همسركشي بهطور عام و شوهركشي بهطور خاص همواره با پرسش قابل توجهي روبهرو است. چه بايد كرد؟ چه بايد كرد تا از افزايش وقوع اين جرائم كه بهگونهاي خشنترين خشونت خانوادگي است جلوگيري كرد؟ چه بايد كرد تا افراد قتل و از ميان بردن طرف مقابل را تنها و اولين راهحل ندانند؟ چه بايد كرد تا ميزان آگاهي افراد براي حل مساله و آموزش مهارتهاي زندگي افزايش يابد؟ چه بايد كرد تا ميزان توجه مسوولان به اين پديده تلخ اجتماعي افزايش يابد؟
دكتر صديق، جامعهشناس راهحلهاي بلندمدت و اضطراري را پيشنهاد ميكند. بايد ميزان آگاهي خانوادهها افزايش يابد. يك زن كه تحت فشار طولانيمدت بوده است بايد بداند كه اگر از همسرش جدا شد اماكن اضطراري براي پناه دادن به او وجود دارد. البته دولت به تنهايي از پس اين كار برنميآيد. انجمنها، NGO ها و... بايد در اين زمينه دست به دست هم دهند. بايد گامي براي كم كردن فقر فرهنگي و فقر فرهنگ برداشته شود.
نازنين كيانيفرد در اينباره معتقد است عناصري كه خانواده در آن دخيل باشند چندبعدي است. چه از نظر جامعهشناختي و چه روانشناختي. يك بعدي نميتوان به نتيجه رسيد. تحليلهاي حقوقي و قانوني همه اينها تركيبي هستند تا بتوان در اين خصوص عمل كرد.
پروندههاي شخصيتي بايد در كنار كيفري جلو روند. مسائل خانوادگي آنقدر ظريف و دقيق هستند كه با چند تبصره قانوني نميتوان آن را حل كرد اگر اينگونه بود كه تاكنون تمام جرائم كاهش مييافت. در اين ميان قانون ميتواند كمك كند. ما در حال حاضر نواقص قانوني آشكاري داريم. مهمترين مساله، جرمانگاري پديده خشونت است. همين كه خشونت جزو جرائم بهشمار نميرود خود بزرگترين تبعيض است. بايد مراكز بحراني يا خانههاي امن تشكيل شود. خانههاي امن ميتوانند كمك حال اين افراد باشند.
به اعتقاد بسياري از كارشناسان مسائل اجتماعي براي پايين آمدن شمار همسركشي جوانان بايد در انتخاب همسر دقت و مطالعه كافي داشته و معيارهاي ازدواج از جمله تناسب سني، مذهبي، اجتماعي و اقتصادي را در نظر گيرند.
والدين در انتخاب همسر، بايد به فرزندانشان كمك كرده و با استفاده از تجارب خود آنان را براي تصميمگيري صحيح ياري كنند. كانون خانواده محلي براي آرامش و سكون زوجين است، از اينرو بايد به نيازهاي عاطفي - رواني يكديگر متناسب و متعارف پاسخ دهند. نبايد فراموش كرد كه مشاوره روش بسيار مناسبي براي كاهش اختلافات و تعارضات زناشويي و آموزش مهارتهاي ارتباطي است. از اينرو بايد پيش از ايجاد تشنج، از دانش و تخصص صاحبنظران در علوم مشاوره و روانشناسي استفاده شود. اگر مردم با روشهاي مناسب آموزش ببينند و با حداقل هزينههاي مالي و رواني و زماني، خشونت را در مراحل اوليه مهار كنند كار به جنايت نميكشد. خويشتنداري را بايد آموخت و تمرين كرد. اين به معناي چشمپوشي از حقوق خود نيست بلكه به معني توانايي مهار بحران و مديريت آن است. در اين ميان آسانتر كردن پروسه طلاق نيز ميتواند يكي از موانع جدي جلوگيري از وقوع قتل مردان باشد.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
مشاهده خبر بعدي
------------
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]
-
گوناگون
پربازدیدترینها