تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداى عزوجل به موسى وحى كرد: اى موسى در هيچ حالى مرا فراموش نكن و به ثروت زياد شاد نش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815570354




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اصول رانندگي با اتومبيلهاي ديفرنسيال جلو ( Fwd )


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: bidastar03-07-2008, 11:33 AMپيشگفتار اتومبيل Saab 9.3 در پيست Mosport در نزديكي شهر تورنتوي كانادا ‌، سكوت دل انگيز يك غروب پائيزي را بر هم زد . هر كسي كه در آن لحظه در كنار مسير پيست ايستاده بود ، بي اختيار سرش را بسوي آن صداي عجيب برگرداند . صدايي توام با قدرت ولي غريب !؟ هر عاشق اتومبيلي مي توانست بگويد كه اين صدا تركيبي از فرياد تمام اجزاي اتومبيل است . چرخهاي جلو بر آسفالت قديمي مسير چنگ مي زد . لاستيكهاي عقب به سختي وزن اتومبيل را بر روي ديواره هاي خود حفظ مي كردند. ديسك هاي ترمز جلو ،‌ از شدت فشار وارده سرخ شده و دايره اي از آتش را در ميان رينگ هاي O.Z منيزيومي به وجود آورده بودند . و اما اين تمام ماجرا نبود ... در اين ميان صداي غريب ناله يك موتور 2.3 ليتري توربو شارژ كه با 16 چكش بر روي سوپاپ هاي خود مي كوبيد ‌، غريبي مي كرد . صدايي كه شنان دهنده عجز و ناله 230 اسب بخار در 6300 دور در دقيقه بود . همه حاضران به دنبال اتومبيل ديگري در مسير مي گشتند. راننده اي كه در ورود به پيچ ‌، برعكس ديگران گاز مي داد و آن هم به گونه اي كه دل هر ميكانيكي به حال تك تك اجزاي موتور آن اتومبيل مي سوخت . ولي فقط يكي ‌، و ديگر هيچ !!؟ فقط يك اتومبيل در اين مسير بود و آن هم اتومبيلي كه از شدت فشار وارد بر ترمز ‌، ديسك هاي جلوي آن سرخ گشته بود . پس آن صداي اگزوز ... ؟!! ولي چطور ممكن است ؟ مقدمه رانندگي يكي از هنرهايي است كه هر فرد در يك دوره سني به يادگيري آن مي پردازد و بعد از مدتي با تمرين و كسب تجربه موفق به فراگيري آن مي گردد ‌، و البته هستند كساني كه بعد از مدتي رانندگي احساس تبحر خاصي مي نمايند ‌، ولي در اينجا من به شما ثابت خواهم كرد بسياري از اشخاصي كه ادعا مي كنند رانندگان حرفه اي هستند ‌، در واقع چيزي از رانندگي با اتومبيلهاي ديفرنسيل جلو ( كه موضوع مورد بحث ما در اين متن مي باشد ) نمي دانند و شما مي توانيد اين موضوع را با طرح يك سوال از آنها متوجه شويد. در صورت از دست دادن چسبندگي جلوي اتومبيل در پيچ چه بايد كرد ؟ آيا جواب آنها يكي از سه سوال زير است ؟ 1 ـ گاز مي دهيم . 2 ـ ترمز مي كنيم . 3 ـ گاز را ول مي كنيم. هر يك از سه سوال بالا به نوبت نشان دهنده كم تجربگي راننده هستند . و اما جواب صحيح سوال را در اين مقاله بطور كامل به عرض خواهم رساند . bidastar03-07-2008, 11:33 AMروش صحيح رانندگي با اتومبيلهاي ديفرنسيل جلو: تغيير جهت در مسير حركت با پا و سريع تر رفتن بوسيله فشار بر پدال ترمز همراه با سر خوردن پشت اتومبيل . ( over steer ) . ابتدا لازم مي دانم كه دو كلمه اصلي در كنترل اتومبيل را براي شما شرح دهم Over Steer : زماني كه در پيچ قسمت عقب اتومبيل چسبندگي خود را به مسير حركت از دست دهد . Under Steer : زماني كه در پيچ قسمت جلوي اتومبيل چسبندگي خود را به مسير حركت از دست دهد . زماني كه اتومبيل شما دچار Under Steer مي شود ‌، مي دانيد اگر پدال گاز را فشار دهيد چه اتفاقي خواهد افتاد؟ تمام قدرت موتور باعث سر خوردن بيشتر چرخ جلو شده و شما را به سمت بيرون مسير و گاردريل خواهد راند و در اينجا كاري از دست كساني كه شما را دوست مي دارند برنخواهد آمد جز دعا كردن . گاز دادن در اين نوع اتومبيلها در زمان سرخوردن محور جلو ،‌‌شما را بيشتر دچار مشكل خواهد كرد . در اينجا من به شما خواهم گفت كه چگونه مي توانيد 10 ها متر ديرتر از دوستان خود ترمز كنيد و دوستان خود را از شنيدن صداي اگزوز اتومبيل خود متحير سازيد و اين در حالي است كه چراغ ترمز شما نيز روشن است . بله درست متوجه شده ايد ‌، شما هم گاز مي دهيد و هم ترمز مي كنيد . اما چگونه؟ اگر شما قبلاً‌ اين روش را آزمايش كرده باشيد حتما‌ً مي دانيد كه اين كار فقط باعث سر خوردن مستقيم اتومبيل به بيرون خواهد شد و نه چيز ديگر . در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه چگونه قهرمانان و رانندگان مسابقات اتومبيلراني با نشان دادن چراغ روشن ترمز و غرش اگزوز ‌، اتومبيلهاي پشت سر خود را به حيرت وا مي دارند ؟ در همين جا لازم مي دانم بگويم ادامه اين مطلب و اجراي آن احتياج به كنترل كامل راننده ، دقت عمل ‌، تجربه كافي و هوشياري در زمان آموختن دارد . در ضمن براي يادگيري اين روش نياز به صرف هزينه هاي گزافي مي باشد چون اگر شما بعد از خراب كردن يك دست لاستيك يك دست پولوس چگونگي رانندگي با ديفرنسيال جلو را ياد گرفتيد ‌، اين بار نوبت موتور ‌، ترمزها ‌، چرخها و گيربكس ماشين مي باشد . اگر شما هنوز مايل به شنيدن مابقي مطالب هستيد ‌، بايد بگويم كه شما دچار جنون رانندگي هستيد يا به شما هم سرايت كرده است ولي بدانيد در حال حاضر من ديگر اقدام به چنين كاري نخواهم كرد . حتي اگر چند ثانيه از لپ تايم من بكاهد . من به شما توصيه مي كنم كه اگر اتومبيل خوب و سريعي داريد و بر روي اسفالت خشك رانندگي مي كنيد ‌، روش قديم را پيش بگيريد و اين روش را فقط در مسيرهاي ليز و سر مانند هواي باراني ‌، برفي و يا زمينهاي گلي استفاده كنيد . چون استفاده از اين روش برروي اسفالت كار بسياي سخت و دقيقست و نتيجه آن فقط 10متر جلوتر افتادن در ورود به پيچ و 10متر در خروج از پيچ از حريف مي باشد كه اين كار را با يك تغيير در موتور اتومبيل خود مي توانيد انجام دهيد . و اما در ادامه براي علاقمندان به جنون رانندگي بايد بگويم ‌، بهترين راه براي شروع تمرين اين روش ‌، استفاده از مسيرهاي پر پيچ و خم و ليز مانند اسفالت خيس يامسير خاكي است اما مسير خاكي 10ها بار ساده تر از مسير خيس بر روي اسفالت است براي همين است اگر شما خود را راننده خوبي مي دانيد ‌، از اسفالت خيس استفاده كنيد . مشكل در زمان ورود به پيچ هنگامي آغاز مي شود كه شما سه انتخاب براي ورود به پيچ را دارا هستيد : 1 ـ زود ترمز كنيد و با سرعت زير ليميت ( Limit ) مجاز وارد پيچ شويد و با احتياط پيچ را طي كنيد . 2 ـ با معكوس و دنده پر و به اصطلاح با سر وارد پيچ شويد . كه اين كار باعث understeer به مقدا زياد و سر خردن شما به بيرون مسير مي شود . 3 ـ پيچ را از بيرون گرفته ودر مدخل مسير بعد از فرمان و انتقال وزن اتومبيل به عقب آن ترمز كنيد . كه اين كار هم باعث سرخوردن ناگهاني ته اتومبيل مي شود و به راحتي باعث spin كردن شما در مسير مي گردد . پس اگر شما بتوانيد به روش دوم جوري وارد پيچ شويد كه هم دير ترمز كنيد و هم از هر نقطه قادر به ورود به پيچ باشيد و هم مشكل سرخوردن اتومبيل را حل كنيد . به كمال رانندگي با اتومبيل ديفرنسيال جلو رسيده ايد . حتماً‌ شما از خودتان مي پرسيد كه چرا ترمز كردن همانگونه كه در ابتدا مطلب به عرض رساندم به سريع تر رفتن كمك مي كند و چطور اين كار باعث سريع تر پيچيدن اتومبيل مي شود ؟ جواب اين سوال را خواهم داد : مشكل اصلي در اتومبيل ديف جلو سرخوردن جلوي آن است understeer . بيشتر درصد وزن و تمام قدرت جلو برنده مستقيم به چرخ جلو منتقل مي شود . اگر اتومبيل شما دچار understeer شود و شما گاز بدهيد . بيشتر سر خواهد خورد اين اولين چيزي است كه هر كسي در مورد ديف جلو مي آموزد ( گاز بيشتر پوش بيشتر ) ولي براي سريع تر رفتن شما به قدرت پيش برنده احتياج داريد ودر عين حال استفاده از قدرت موتور در پيچ باعث underteer مي شود پس چه بايد كرد ؟ اول از همه در خاطر داشته باشيد كه در صورت سر خوردن اتومبيل گاز ندهيد. البته اگر اتومبيل شما چسبندگي هر 4 چرخ را از دست بدهد و پشت اتومبيل شروع به سرخوردن كند اين كار كمك مي كند اما توصيه من در اين حالت هم بازي با گاز و گازدادن بْره بْره است و نه تخته گاز رفتن . چون با اين كار شما نه تنها چسبندگي پشت اتومبيل را به دست نمي آوريد بلكه چسبندگي جلوي آن را نيز از دست مي دهيد . و اتومبيل شما به طور غيرقابل كنترلي گيج مي شود . در اين حالت شما بايد گاز را ول كنيد كه اين كا باعث ايجاد چسبندگي در جلوي اتومبيل مي شود . اما اين روش قديمي ترين و ساده ترين روش پيچيده است و در اكثر موارد اگر شما از حد چسبندگي چرخ ها فراتر رويد جبران آن براي شما با از دست دادن زمان زيادي در مسير و از دست دادن سرعت همراه است . رانندگي Racing و رالي و حتي رانندگي سريع شهري احتياج به روش بسيار پيچيده تر و دقت و همراهي كار دست و پا با هم دارد و يكي از اين روش ها ترمز با پاي چپ است . bidastar03-07-2008, 11:34 AMترمز با پاي چپ يا left foot braking اكثر اشخاص در زمان يادگيري رانندگي از پاي راست براي گاز و ترمز و از پاي چپ فقط براي كلاج گرفتن استفاده مي كنند پدال گاز بسيار نرم تر از پدال كلاج است و حركت دادن پدال گاز احتياج به دقت بيشتري دارد براي همين ذهنيت اشخاص و تجربه اي كه كنترل پاي آنها را از مغز صادر مي كند حركت پاي راست را آرام و با آرامش و پاي چپ را سريع و با قدرت هدايت مي كند چون شما در استفاده از پدال گاز از فشار زياد پا استفاده نمي كنيد مي توانيد به صورت ارادي فشار آن را بر روي پدال ترمز اضافه كنيد اما در مورد پاي چپ و پدال كلاج موضوع بر عكس است و كساني كه مي خواهند روش L.f.b را ياد بگيرند ابتدا دچار مشكل نداشتن كنترل بر روي ترمز و فشار وارده بر آن و به قول معروف كله كردن اتومبيل و قفل كردن چرخ هاي جلو مي شوند . و در خيلي از موارد سعي در آموختن اين روش نه تنها كمكي نمي كند بلكه باعث فراموش كردن تجربه قديمي در كنترل كلاج و ترمز مي شود و نوعي در هم ريختگي ذهني در راننده ايجاد مي كند . و اما خواص اين روش : اول جلوگيري از هدر رفتن زمان و سريع تر كردن عكس العمل در زمان ترمزگيري است چون در زماني كه شما پا را از روي پدال گاز برمي داريد و بر روي پدال ترمز مي گذاريد در اين مدت هيچ اتفاقي نمي افتد و مدت زماني كه براي اين كار صرف مي شود بسيار بيشتر از زماني است كه شما با پاي چپ پدال ترمز را فشار مي دهيد . چون در اين روش شما هر يك از پاهاي خود را دقيقاً براي يك كار استفاده مي كنيد پس مغز شما مي تواند به جاي توجه به موضوع نقطه استقرار پاي شما فقط به عكس العمل سريع و عمل كرد صحيح آن توجه كند در اين حالت هيچ زماني تلف نمي شود و هيچ لحظه اي بي استفاده نمي ماند . اما اين روش در رده هاي مختلف و براي منظورهاي مختلف در طي سالها توسط رانندگان استفاده مي شده است . رانندگان حرفه اي در رالي ‌، رانندگان مسابقات امريك اورال American oval Racing رانندگان جوان كارت و حتي رانندگان تاكسي هاي خراب و قديمي از اين روش استفاده مي كنند ولي فرق بزرگي ميان آنها است شما هم مي توانيد خود را دسته بندي كنيد و هدف خود را از LFB انتخاب كنيد . هدف ما از اين روش ايجاد امكان كنترل بيشتر اتومبيل ديف جلو و جلوگيري از مشكل سر خوردن جلوي آن در زماني است كه دچار under steer مي شود . براي درك اين موضوع و فهميدن بهتر اين روش دانستن چند نكته لازم است : اول بايد اين نكته را بدانيد كه تاير اتومبيل بيشترين حالت چسبندگي را زماني ايجاد مي كند كه به صورت آزاد بچرخد يعني نه در ترمزگيري و نه در سرعت گيري . ( البته اين نكته صددرصد درست نمي باشد و توضيح آن بسيار پيچيده و دقيق است و لازم به محدوده بازتري براي توضيح و اثبات با روش هاي فيزيكي دارد اما اين مقدار دانستن براي ما در اين محدوده از آموزش كاملاً كافي مي باشد ) اگر شما در زمان پيچيدن در حالت آزاد ( يا به قول معروف در حالت خلاص ) از تايرها بخواهيد شتاب بگيرند و يا ترمز كنند اين كار انجام مي شود ولي در عين حال باعث از دست دادن چسبندگي و كم شدن نيروي پيچش در آنها مي شويد و هر چه شما سعي در بيشتر كردن ترمزگيري يا شتاب گيري كنيد اين كار باعث از دست دادن بيشتر چسبندگي و نيروي پيچش مي شود و اين دليل اصلي وجود understeer در اتومبيل هاي ديف جلو است . تايرهاي جلوي اتومبيل به خودي خود در حال حمل مقدار زيادي از وزن اتومبيل هستند و به نسبت تايرهاي عقب اضافه بار شده اند و تحت فشار زيادي هستند و وقتي شما از آنها مي خواهيد تا حركتي را به زمين منتقل كنند آنها تمايل كمتري به اين كار نشان مي دهند مخصوصاً در پيچ ها . در همين زمان چرخ هاي عقب هيچ قدرتي را به زمين منتقل نمي كنند و در ضمن وزن كمتري بر روي آنها گذارده شده است و به همين دليل در پيچ آنها توان ايجاد چسبندگي بيشتري را به زمين و مسير حركت دارا هستند در نتيجه در زمان اعمال فشار بيش از حد بر روي اتومبيل و پيچيدن بر روي ميزان حداكثر توان پيچشي تايرها ‌، چرخ هاي عقب مي چسبند و چرخهاي جلو سر مي خورند و اين يعني under steer . روش صحيح : روشي كه به شما توصيه مي كنم استفاده از ترمز و گاز به طور همزمان مي باشد و شما زماني قادر به انجام اين كار مي باشيد كه هر يك از پاهاي خود را براي كار جداگانه اي در نظر بگيريد و هر يك از پدالها را با يكي از پاهاي خودروكنترل كنيد و اينجا يك مشكل كوچك وجود دارد و آن اين است كه ماشين هاي معمولي 3 پدال دارند ولي شما 2 پا داريد پس يكي از پدالها بايد در اكثر موارد بيكار بماند و من پدال كلاج را كم مصرف ترين مي دانم پس تا اينجا روش به اين صورت است كه پاي چپ بعد از تعويض دنده ها بر روي پدال ترمز قرار گيرد و آماده عكس العمل باشد و پاي راست بر روي گاز در اين حالت گاهي اوقات شما احتياج به استفاده از هر سه پدال در يك لحظه داريد مخصوصاً‌ در زمان ترمز گرفتن از سرعت هاي بالا به سرعت هاي پايين يا در هر لحظه اي كه لازم به دادن حداقل 2 معكوس گيربكس باشد در اين مورد از روش قديمي و آسان يعني Hill and toe استفاده مي كنيم كه تمام رانندگان مسابقه اي با آن آشنايي دارند ولي براي كساني كه در اين زمينه اطلاعي ندارند در ادامه مطلب توضيح داده خواهد شد . bidastar03-07-2008, 11:35 AMروش Hill and toe : يا ( پنجه پاشنه ) اين روش در زماني لازم مي شود كه شما از پاي چپ خود براي فشار دادن پدال كلاج استفاده مي كنيد در ترمزگيري هاي سريع و شديد براي ورود به پيچ شما احتياج به روش Hill and toe داريد چون تعويض ساده دنده باعث دادن شوك به محور گردنده و قفل چرخهاي آن مي شود كه در اتومبيل ديف عقب Over steer و در اتومبيل هاي ديف جلو under steer ايجاد مي كند . و حالا در اينجا لازم مي دانم كه نكته اي را به عرض برسانم : هر كاري كه باعث تغيير سرعت در اتومبيل شود شتاب ناميده مي شود چه ترمز گرفتن و چه گاز دادن . ( ترمز به عنوان شتاب منفي و يا معكوس و گاز به عنوان شتاب مثبت به حساب مي آيد ) و همان گونه كه گفته شد هر گونه شتاب گيري باعث كم كردن چسبندگي تايرها بر مسير حركت مي شود و بهترين روش براي پيچيدن زماني است كه اتومبيل خود را در هر دو محور جلو و عقب از دست ندهد و از طرفي اگر شما از سرعت كمتري استفاده كنيد تا جلوي اين كار گرفته شود اين احتمال وجود دارد كه شخص رقيب با سرعت بالاتري بدون از دست دادن traction مسير را طي كند در اين حالت شما بايد خود را بازنده بدانيد . نقاط ترمزگيري و شتاب گيري در عبور از پيچ تعيين كننده سرعت ورود و خروج از پيچ هستند و كسي بهترين زمان را داراست كه اتومبيل او از لحظه ترمزگيري بر روي بيشترين فشار ممكن بر تايرها مسير را طي كند يا به عبارتي در تمام لحظه ها اتومبيل ماكسيسم توان چه از نظر ترمز و چه از نظر گاز باشد و فرق بين رانندگان در اين لحظه معلوم مي گردد . به بيشترين و سريعترين سرعتي كه يك اتومبيل چه در ترمزگيري و چه در شتاب گيري مي تواند در يك مسير داشته باشد Limit يا حدوده آن اتومبيل گفته مي شود و راننده خوب كسي است كه اتومبيل او در تمام لحظات بر روي مرز Limit آن باشد زير Limit يعني از دست دادن بي دليل زمان و بالاي آن يعني سرخوردن اتومبيل و كند شدن آن و در نتيجه از دست دادن زمان . لازم به ذكر است كه شتاب مثبت يا گاز دادن در هيچ اتومبيلي حتي در اتومبيل هاي super sport به اندازه شتاب آنها در ترمزگيري نمي باشد يعني اگر يك اتومبيل در ترمز گيري به عنوان مثال : براي رسيدن از سرعت 100 كيلومتر به 0 احتياج به 3 ثانيه زمان دارد براي رسيدن به 0 به 100 كيلومتر در همان شرايط به زمان بيشتري نياز دارد ( به عنوان مثال 7 ثانيه ) پس فشار وارده بر تايرها در ترمزگيري بسيار بيشتر از زمان گاز دادن است . زاويه ورود به پيچ يا كرب آن را شتاب اتومبيل شما تعيين مي كند. يعني اگر شما شتاب بيشتري بر تايرها وارد كنيد زاويه لازم براي پيچش زياد و اگر شتاب كمتري بر آنها وارد كنيد زاويه پيچش كم مي شود . bidastar03-07-2008, 11:35 AMRacing Line در اصول رانندگي به صورت تئوري آمده است كه اتومبيل شما بايد از خارج ترين نقطه پيچ وارد شود و در طي مسير نقطه مركزي داخل پيچ را كه به Apex مشهور است با هر دو چرخ جلو و عقب لمس كند و مجدداً‌ اين مسير تا خارج ترين نقطه پيچ ادامه پيدا مي كند اما اين در تئوريست نه در واقعيت در واقعيت اتومبيل ها به سه دسته تقسيم مي شوند : 1 ـ پر قدرت 2 ـ متوسط 3 ـ ضعيف ( اين دسته بندي به مسير حركت نسبي است ) . اتومبيل پرقدرت اتومبيليست كه در زمان لمس نقطه Apex در زمان گاز دادن چرخ متحرك در اثر قدرت زياد موتور چسبندگي خود را كاملاً‌ از دست بدهد ‌، در اين حالت شما مجبور به تغيير نقطه Apex به دورتر هستيد به اين معني كه بعد از طي مسافت بيشتري از مسير پيچش به سمت داخل پيچ نزديك مي شويد و Apex شما در نيمه خروجي پيچ واقع مي شود و آنقدر آن را دور مي بريد تا چرخ متحرك بر روي Limit خود شتاب گيري كند . اتومبيل متوسط اتومبيليست كه در خروج از پيچ و لمس نقطه Apex بر روي Limit خود قرار داشته باشد در اين حالت مسير شما مسير ساده و عادي است به طوري كه زاويه ورود و خروج با هم برابرند . و اما اتومبيل ضعيف اتومبيليست كه در زمان خروج قدرت كافي براي شتاب گيري ندارد و در واقع در نيمه خروجي پيچ Limit پيچش خود نمي رسد در اين حالت شما مجبور به انتقال نقطه Apex به نزديك تر هستيد به اين صورت كه دير ترمز مي كنيد و زاويه ورود شما بازتر از زاويه خروج شماست در نتيجه چرخ هاي داخلي نقطه Apex يا مسير داخلي پيچ را زودتر لمس مي كنند و اين نقطه آنقدر نزديك مي شود تا اتومبيل در زمان خروج به سرعت Limit خود نزديك شود. ولي من به شما توصيه مي كنم تا اين نقطه كمي قبل از Limit قرار گيرد تا در صورت اشتباه راننده قابل جبران باشد در غير اينصورت با كوچكترين اشتباه شما سرعت زيادي را از دست مي دهيد كه جبران ناپذير است . اين دسته بندي كاملاً‌ نسبي است و شما بايد بر مبناي پيچ مورد نظر و سختي پيچش ومسير حركت اتومبيل خود را دسته بندي كنيد و در يك پيست ممكن است اتومبيل شما در هر سه گروه قرار گيرد پس هميشه موقعيت و مسير حركت را با اتومبيل خود بسنجيد و تصميم صحيح را بگيريد . اين پيش زمينه اي بود براي دليل لزوم استفاده از روش قديمي Hill and toe در ترمزگيري . ترمزگيري در اتومبيل باعث ايجاد اصطحكاك ما بين لنت و ديسك ترمز مي شود و هر اصطحكاكي ايجاد گرما مي كند گرما در ترمز هر چه بيشتر باشد باعث كمتر شدن قابليت ترمزگيري مي شود چون جنس ماده تشكيل دهنده لنت هاي عادي در دماي بالاي 600 درجه سانتي گراد ذوب مي شود و پس از خنك شدن تشكيل سطحي شيشه اي بر روي لنت مي كند كه اين سطح اصطحكاك كمتري با ديسك ترمز ايجاد مي كند و همين امر باعث كاهش قابليت ترمزگيري مي شود . در نتيجه به نفع شماست كه نگذاريد ترمز شما در طول مسابقه داغ شود و اين كار را مي توانيد با كمك گرفتن از دنده معكوس با ترمز موتور انجام دهيد در اين روش شما قدرتي معادل اسب بخار موتور خود را به طور معكوس ايجاد مي كنيد و به جاي اينكه موتور ، چرخ ماشين رابچرخاند و به آن شتاب دهد اين بار چرخ متحرك اين كار را مي كند و اين كار باعث كم شدن سرعت اتومبيل مي شود . دليل ديگر كمك دنده معكوس به ترمزگيري مربوط به ساختمان ترمز اتومبيل ها است اكثر اتومبيل هاي داراي سيستم كمكي بوستر ترمز هستند كه اين سيستم با استفاده از خلاء ايجاد شده در موتور اتومبيل نيروي كمكي لازم براي فشردن پمپ ترمز را ايجاد مي كند و در اين روش علاوه بر نيروي پاي راننده .نيروي خلاء ايجاد شده در بوستر نيز بر لنت ها فشار مي آورد . هر چه موتور شما در حالت دنده معكوس زير فشار بيشتري باشد و به قول معروف دور بالاتري بزند خلاء ايجاد شده در محفظه احتراق آن نيز بيشتر مي شود و در نتيجه فشار بيشتري بر لنت ها وارد مي شود و ترمزگيري بهتر انجام مي گيرد . اما همان گونه كه دور موتور بالاي خط مجاز در گاز دادن به موتور اتومبيل شما صدمه وارد مي كند اين كار در دنده معكوس نيز خواص مشابه را داراست . و در صوت فراتر رفتن از دور مجاز احتمال صدمه ديدن موتور اتومبيل شما وجود دارد پس همانطور كه در شتاب گيري آنچنان دنده عوض مي كنيد كه دور موتور به Redline نرسد در دنده معكوس كار شما سخت تر است چون اين بار بايد آنچنان دنده بدهيد كه بعد از آزاد كردن كلاج دور موتور شما دقيقاً بر روي Redline باشد نه بيشتر . توصيه من به شما كمتر گرفتن دور موتور در دنده معكوس و دادن شانس اشتباه كردن به خود است تا در صورت اشتباه در محاسبات به موتور آسيب نرسد . حال در زمان دنده معكوس زماني كه در حالت عادي شما گاز را ول مي كنيد با پاي راست ترمز مي گيريد و با پاي چپ كلاج را مي فشاريد اين كار باعث كاهش بيش از اندازه دور موتور در يك لحظه مي شود سپس زماني كه شما دنده را معكوس مي كنيد و كلاج را مي خواهيد رها كنيد دور موتور در يك لحظه مي شود سپس زماني كه شما دنده را معكوس مي كنيد و كلاج را مي خواهيد رها كنيد دور موتور اتومبيل بيش از اندازه پايين است و با رها كردن كلاج چرخ هاي متحرك بايد اول در يك لحظه دور موتور را با سرعت دوران خود يكسان كنند و بعد از آن مقاومت موتور باعث كاهش يكنواخت سرعت دوران چرخها مي شود. پس در لحظه اول ايجاد درگيري در زماني كوتاه شتابي زياد به طور منفي بر چرخها وارد مي شود شتاب در زماني كوتاه در فيزيك ضربه ناميده مي شود و ضربه هميشه مخرب است. ايجاد ضربه توسط شما در زمان ترمزگيري باعث صدمه زدن اتومبيل از جمله كلاج ‌، پْلس ها ـ گيربكس و ديفرانسيال مي شود اگر شما سعي كنيد با نيم كلاج كردن در زمان تعويض معكوس دنده جلوي اين ضربه را بگيريد هم زمان را از دست مي دهيد و هم باعث داغ كردن كلاج مي شويد و با اين كار قابليت اتومبيل شما در شتاب گيري كم مي گردد . اگر هم ضربه را به جان بخريد و به سرعت دنده را معكوس كنيد اين كار و ضربه وارده باعث ايجاد شتاب منفي لحظه اي به مقدار زياد در تايرها مي شود و همانگونه كه گفته شد شتاب بيشتر تمايل كمتر چرخها براي پيچيدن را به همراه دارد و باعث از دست دادن چسبندگي در تايرها و در نتيجه سر خوردن اتومبيل مي شود و همين نقيصه از توان شما در معكوس دادن دنده در زمان پيچش مي كاهد و شما مجبور به استفاده از ترمز در قبل از ورود به پيچ هستيد و همين كار زمان ترمزگيري را بيشتر و نقطه شروع آن را جلوتر مي آورد در حالي كه شما مي دانيد هر چه ديرتر ترمز كن سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 658]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن