تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، نيرنگباز، زيانبار و شكّاك است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815297320




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از محور شرارت تا محور اضمحلال


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: از محور شرارت تا محور اضمحلال
"جرج بوش" كه سياست خارجي خود را با دكترين مقابله با كشورهاي "محور شرارت" پايه گذاري كرد، در ماههاي پاياني رياست جمهوري اش و با تبديل اين كشورها به محور اضمحلال آمريكا، مغلوب تئوري غلط خود شده است.


به گزارش سرويس بين الملل برنا، جرج بوش در آغاز روي كار آمدن بعنوان رييس جمهور ايالات متحده، تئوري كشورهاي محور شرارت متشكل از ايران، عراق و كره شمالي را مطرح كرده و رويه اصلي سياست خارجي خود را مقابله با اين محور ناميد.

تا پيش از حملات يازدهم سپتامبر 2001 اصل فوق پايه برنامه ريزي هاي دولتمردان و كارشناسان آمريكا قرار گرفت. بوش گمان مي كرد با شكست كشورهايي كه وي آن ها رامحور شرارت مي ناميد، مي تواند وجهه اي همچون روساي جمهور پيشين آمريكا كسب كرده و دكترين بوش پدر را كه همان ايجاد نظم نوين جهاني با هژموني آمريكا بود، به اجرا گذارد.

اين باور پس از يازدهم سپتامبر به همراه برجهاي دوقلوي مركز تجارت جهاني نيويورك فرو ريخت. مدت كوتاهي پس از آن، بوش از آغاز جنگ صليبي جديد خبرداد و با نام مبارزه با تروريسم، به القاعده اعلان جنگ كرد.

مشاوران بوش سريعترين راه غلبه بر القاعده را در حمله به افغانستان ديدند. كشوري كه به تازگي با درشت خوييهاي طالبان مورد غضب واشنگتن قرار گرفته و براي حفظ منافع ايالات متحده در برابر امتياز خواهي هاي روسيه در اين منطقه نيازمند توجه جدي بود.

به اين ترتيب دلايل قانع كننده براي همكاري ناتو در حمله به افغانستان گردآوري شده و در نبردي كه پيش از آغاز و در رسانه ها به نفع واشنگتن خاتمه يافته بود، كابل سقوط كرد. با اين حال هسته اصلي طالبان باقي ماند و طي سال هاي اشغال اين كشور با حملات گسترده تروريستي موجبات آزار و نگراني اشغالگران را پديد آورد.
گذشته از اين بوش در دستيابي به هدف اصلي خود كه دستگيري بن لادن بود، ناكام ماند تا تلخي لشكر كشي به افغانستان با وجود پيروزي ظاهري تا پايان دوره رياست جمهوري در كام وي باقي بماند.

رسوايي "عراق گيت"

حال پس از انتقام گيري مختصر بوش از افغانستان بخاطر فروريختن هيمنه جهاني آمريكا آن، واشنگتن فراغ بالي يافته بود تا به اجرايي كردن شعار اصلي و به اصطلاح دكترين بوش در مقابه با كشورهاي محور شرارت بيانديشد.

در ميان اين كشورها آسانترين و در دسترس ترين گزينه عراق بود. كشوري با رژيمي منفور و ديكتاتوري كه به اعتقاد دوستان بوش، وي مي توانست بدون كمترين زحمت و با استقبال مردم آن دروازه هاي آن را بگشايد.

اين اتفاق عليرغم مخالفت هاي جهاني، عدم صدور مجوز سازمان ملل و با كمي دردسر براي آمريكا بوقوع پيوست. اما شومي حضور نيروهاي آمريكايي در عراق از همان لحظه هاي نخست ورود به اين كشور و با استقبال سرد مردمي به خوبي نمايان بود.

بوش در نخستين گام براي عملي كردن دكترين خود موفق به ساقط كردن رژيم صدام حسين شد. اما كار ناتمام آمريكا در افغانستان و ضعف اين كشور در نبرد با القاعده اين بار بلاي جان واشنگتن در عراق شد و اين كشور را به ويتنامي ديگر تبديل كرد.

برنامه ريزي هاي صورت گرفته براي عراق در مدت كوتاهي پس از فتح آن با ركود مواجه شد. زيرا اصلي ترين عنصر براي انجام اصلاحات زير ساختي در هر كشوري كه همان امنيت است، در عراق وجود نداشت.

نظاميان آمريكايي چنان در باتلاق جنگ عراق به دام افتادند كه تمام سران و دولتمردان آمريكا بويژه بوش را نيز با خود به زير كشيدند. با گذر ماهها و سالها رفته رفته مخالفت ها و افشاگريها آغاز شد. افشاي وقايع زندان هاي ابوغريب و گوانتانامو اقدامات دولت بوش را زير سوال برد و ميزان نارضايتي از بوش در ميان مردم آمريكا در وهله اول و سپس مردم جهان افزايش يافت.

جرج بوش كه در روزهاي نخست پس از يازدهم سپتامبر همانند يك منجي براي بشريت ستوده مي شد، محبوبيت خود را روز به روز بيشتر از دست داد و يكي ديگر از روسوايي هاي تاريخ روساي جمهور ايالات متحده بنام وي ثبت شد.

رسوايي "عراق گيت" كه با فاش شدن دروغ هاي بوش در مورد دليل حمله به عراق روي داد، او را به دروغگوترين و جنگ طلب ترين رييس جمهور آمريكا تبديل كرد. اين رسوايي با ادامه ناامني ها در عراق، ضعف نظاميان آمريكايي در مبارزه با تروريسم و انزجار جهاني از اقدامات آمريكا در عراق و افغانستان به فاجعه اي بزرگ مبدل گشت.

بوش كه همانند ماري زخمي به خود مي پيچيد، ناكام از دستيابي به اهداف بلندپروازانه اش، پروژه بي سرانجام ديگري را عليه ايران آغاز كرد.

در جبهه غرب خبري نيست

پرونده هسته اي ايران بهانه جديد بوش براي پيگيري دكترين مقابله با محورشرارت بود. اين پروژه براي دولت ضربه خورده وي بيش از حد بزرگ بود و به همين دليل گزينه هاي پيشين در مورد ايران جواب نمي داد. از اين رو تلاش ها براي شكست ديپلماتيك ايران در جبهه غرب از سر گرفته شد.

نبردي فرمايشي كه روزبه روز احتمال پيروزي واشنگتن را كمتر مي كرد، بازي "مذاكره، تهديد، تحريم" چند بار و به فاصله چندين ماه در مورد تهران به اجرا در آمد و در تمام آن ها بازنده اصلي ميدان "جرج بوش" بود. در اينجا بود كه قدرت ايستادگي كشورمان در برابر ديدگان واقع نگر غرب نمايان شد. جدايي راه اروپا و روسيه از واشنگتن كه عامل بر هم زننده تعادل سياسي آمريكا شد، اين كشور را به سوي تجربه شكستي ديگر سوق داد. بوش كه يكي از آرزوهاي بزرگش حمله به ايران بود، با نزديك شدن به روزهاي پاياني رياست جمهوري اش ناكام ماند و به تعبير رييس جمهور كشورمان "اين آرزو را به گور خواهد برد".

و اينگونه بود كه ايران، يكي ديگر از كشورهاي محور شرارت به همراه عراق و افغانستان به "محور اضمحلال" دولت بوش تبديل شد.

در اين ميان تنها كره شمالي بود كه پس از گرفتن امتيازات فراوان و حفظ صلابت خود حاضر شد همكاري هاي محدودي با واشنگتن داشته باشد. اگر چه بوش توانست تا حدودي از نگراني هاي خود در مورد پيونگ يانگ بكاهد، اما پيشرفت در اين جبهه نيز بسيار به كندي پيش مي رفت و اين امر در نظر اطرافيان بوش راضي كننده نبود. از اين ها گذشته واشنگتن دريافت كه براي خنثي كردن خطر كره شمالي به زمان طولاني نيازدارد، زماني كه در حوصله دولت رو به افول جرج بوش نيست.

به اين ترتيب دكترين محور شرارت بوش در واپسين ماه هاي رياست جمهوري وي با تغييري 180 درجه اي به دكترين غالب "محور اضمحلال" براي دولت وي تبديل شده و موجب ناكامي وي در تمام جوانب گرديد. گويا بوش نيز به اين واقعيت پي برده و كم كم دست از تلاش بيهوده براي بيرون كشيدن خود از اين باتلاق شكست برداشته است.
و اينك آخرالزمان

اتفاق مهم هفته اخير سفر بوش به اروپا است. با اين حال سفر خداحافظي وي به اروپا دستاوردي بجز عكس هاي يادگاري براي وي ندارد و با توجه به عملي نشدن وعده هاي دروغين وي در مورد عراق، شكست تروريسم وصلح در خاور ميانه كه منجر به قطع اميد اروپا از او شده، وداع ناگوار بوش از همپيمانان ديروز و نارفيقان امروز را رقم زد.

"جرج بوش" كه نتوانست دكترين خود را همانند روساي جمهور پيشين ايالات متحده، تاريخي كند و با شكست هاي مفتضحانه در تحقق آن، حيثيت خود را نيز از دست داد، اكنون بدنبال عامل اصلي اين شكست ها ست.

واقعه اي كه بوش را در آغاز از مسير خود منحرف ساخت چه بود؟ يازدهم سپتامبر و شخصي به نام بن لادن، اين فرد همان كسي بود كه تمام رشته هاي بوش و همكارانش را پنبه كرد. پس شايد تنها گزينه اي كه بتواند كمي روح آزرده بوش را تسكين دهد دستگيري وي باشد. به اين ترتيب شايد بوش بتواند در پايان دوران رياست جمهوري اش ادعاي انجام يك كار را بطور كامل بكند.

بي جهت نيست كه در اين روزها دستور اكيد او براي پيگيري محل اختفاي بن لادن و دستگيري سريع او به تمام سرويس هاي اطلاعاتي جهان ابلاغ شده است. ولي بايد دانست كه حتي انتقام بوش از بن لادن هم كارگر نيست و كشتي به گل نشسته دولت او به زودي غرق خواهد شد.
 سه شنبه 28 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن