واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تهران، ساعت ۷ صبح
![](http://img.tebyan.net/big/1383/08/185199431353779114817415112415322511114158.jpg)
خلاصه داستانعواملگالری عکسیک روز واقعی با مردم تهران«تهران، ساعت ۷ صبح» را میتوان اولین پدیده جشنواره بیست و یکم دانست. فیلمی که بدون شک مستحق حضور در بخش مسابقه سینمای ایران بود و دستکم میتوانست تحرکی در این مسابقه بیهیجان ایجاد کند.امیرشهاب رضویان قدر فیلمنامهای را که بهدست آورده خوب دانسته است. نوشتهای که خواندنش ـ و ندیدنش ـ هم آنقدر جذابیت دارد که بتواند یک داستان کوتاه عالی باشد. «تهران ساعت ۷ صبح» روایت یک روز از زندگی ۷ تهرانی است که زندگیهایشان ـ در عین بیربط بودن به هم ـ آنچنان در هم تنیدهاست که میتوان از داستانی به داستانی دیگر لغزید و تماشاگر را به دنبال کشاند.دیالوگهایی که در دهان هر شخصیت گذارده شده کاملاً باورپذیر و در عین حال جذاب است. طنز فیلم که عمدتاً از همین دیالوگها برمیخیزد لحظه به لحظه مقاومت تماشاگران ـ مگر سوپرانتلکتوآلهایشان ـ را در هم میشکند و آنها را به درون داستان میکشاند. هر فصل خندهآوری با یک ضربه در انتها همراه است و سکوتی که تاثیرگذاری آن فصل را دوچندان میکند و خوبی فیلم آنجاست که در خلق این لحظات (بلکه دقایق ممتد) طنز تواناست به طوریکه بارها میتوان صدای قهقه تماشاگرانی را شنید که برای خندیدن بر صندلی سینما ننشستهاند و قصد نکردهاند به هر شوخی خنکی بخندند.بازیها در «تهران، ساعت ۷ صبح» بسیار خوب و در مواردی درخشان است. ترکیب بازیگران شناختهشده و نابازیگران مناسب و کارآمد از آب درآمدهاست. به عنوان مثال در فصل دختر دزد و کارگر افغانی، بازیگر ناشناس افغان به اندازه نازنین فراهانی در ایفای نقشش موفق است و به اصطلاح جلوی او کم نیاورده است. از بازیهای خوب فیلم میتوان به بازی دلچسب مهران رجبی در نقش یک مسافرکش موتوری و بازی موثر بهناز جعفری در نقش خودش (یک بازیگر که در فیلم «تهران، ساعت ۷ صبح» بازی میکند) اشاره داشت.اگر میخواهید یک فیلم خوب ببینید که برای حرف زدن از وظیفهاش یعنی سرگرم کردن تماشاگر ابا ندارد، و اگر از کلاستان کم نمیشود به شوخیهایی در یک آزمایشگاه ادرار بخندید «تهران، ساعت ۷ صبح» را ببینید و سه بار بلند بپرسید بخش میهمان جشنواره یعنی چه آقایان هیات انتخاب؟!دامون مقصودیچیزی شبیه زندگییك كار اپیزودیك، همراه با ترانه «شبهای تهران» و صحبت از فروغ... مگر از فیلمی خوب، چه انتظاراتی میتوان داشت؟از روی ساعتی در تهران ۷ صبح، حركت میكنیم و با مرور یك روز از زندگی چندین آدم كه در آن ساعت، از یك چراغ قرمز میگذرند، فیلم را به پایان میرسانیم. آنچه كه در این 24 ساعت بر این آدمها میگذرد، آن قدر متفاوت هست كه خوراك دو فیلم دیگر را هم تامین كند اما وصل كردن این پاره داستانها در یك زنجیر، با استفاده از بازیهایی جذاب، چیزی است كه به «تهران، ساعت ۷ صبح» جان داده است.پارههای «تهران، ساعت ۷ صبح»، سرشار از تنهایی و در نقطه مقابل، عشقاند. سرشار از تكرار در معانی هستند و پر از برخوردهایی كه میتواند روایت را شبیه زندگی كند. اصلاً میتوان نام فیلم را، «فیلمی درباره تنهایی» گذاشت. ما در هر اپیزود ـ كه آگاهانه از هم جدا نشدهاند ـ به آدمهایی در گوشه و كنار تصاویر برمیخوریم كه یا پیشتر آنها را دیدهایم و یا بعدتر میبینیمشان. گویی همه این آدمها كه صبح را در كنار هم گذراندهاند، مهرههای تسبیحی هستند كه نمیتوانند جدا از هم باشند و در طول روز هم، قرار است به نوعی زندگی همدیگر را پر كنند.فیلمنامه دقیق مجید اسلامی و فرزاد پورخوشبخت، آنقدر درست نوشته شده است كه در بسیاری از دقایق، پارگیهای خطوط داستانی را میتوانی فراموش كنی و دیالوگهایی را مرور كنی كه باز، در دقایق دیگر و به نحوی دیگر شنیدهای. اپیزود دیدار پسرك كارگر افغانی با زن جوان كه بازی فوقالعاده نازنین فراهانی را دارد، اوج كار فیلمنامهنویسان در دیالوگنویسی و تنها فصلی است كه رضویان جدا از تصویری كردن فیلمنامه، بر حال و هوای فیلم نیز تسلط داشته است. شاید اگر رضویان كمی بر كارگردانی كار هم تأكید داشت و فارغ از دید روشنفكرانه، سعی میكرد فیلم را در اصطلاح عام «كارگردانی» كند، حالا «تهران، ساعت ۷ صبح» را میشد یكی از بهترین كارهای سال دانست. هرچند كه فیلم تا پایان روز سوم جشنواره، بهترین كار به نمایش درآمده است.فیلم، آئینهای با حداكثر شباهتها به تهران امروز است. چیزی كه چندین فیلم دیگر ـ همانند دوشیزه ـ ادعایش را داشتند و موفق به انجامش نشدند. «سفر مردان خاكستری» امیرشهاب رضویان را فراموش میكنیم و خطی روی حافظه تاریخیمان میكشیم، اگر البته تجربه این دومین فیلم، یك اتفاق حاصل از یك فیلمنامه خوب نبوده باشد. خسرو نقیبی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 576]