تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله شوخى مى‏كردند ولى جز حقّ چيزى نمى‏گفتند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835686722




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه - 29 اسفند را عزاي ملي اعلام كنيم؟


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: انديشه - 29 اسفند را عزاي ملي اعلام كنيم؟
انديشه - 29 اسفند را عزاي ملي اعلام كنيم؟

ناصر فكوهي: ويژه‌نامه‌اي كه در يكي از هفته‌نامه‌هاي تهران (شهروند امروز، 5 خرداد) با عنوان گوياي «مصائب 100 ساله نفت» به مناسبت سالگرد كشف «بلاي ملي» منتشر شده است، از جمله شامل ارائه يكي از آخرين كشفيات اقتصاددانان نوليبرال وطني است (‌كه پس از كشف قبلي آنها در مورد «بي‌سوادي ذاتي روشنفكران در مسائل اقتصادي و ساير مسائل» و بي‌قابليتي اقتصادداناني در حد كينز كه در يادداشتي ديگر به آن اشاره كرديم) بسيار حائز اهميت است. اين كشف جديد به مثابه نقطه‌اي ديالكتيكي دربرابر شعار معروف «همه چيز زير سر انگليسي‌ها است!» به صورت فرمول ابتكاري «همه بدبختي‌هاي ما از روزي شروع شد كه اولا نفت كشف شد و ثانيا به‌خصوص از روزي كه نفت‌مان ملي (ببخشيد دولتي) شد» به بيان درآمد و بار ديگر ما را نسبت به ناداني ذاتي‌مان از فهم مسائل بغرنج اقتصادي‌ـ سياسي آگاه كرد. البته نگارنده اين سطور به عنوان يكي از روشنفكراني كه «هيچ چيز از اقتصاد نمي‌دانند و نمي‌خواهند هم بدانند»، تصور مي‌كند كه اين شعار را قبلا از پدران و پدر بزرگان خود هم شنيده است: ظاهرا آنها مي‌گفتند هر چه مي‌كشيم از اين «بلاي نفت» است. البته باز هم ما به عنوان روشنفكران اقتصادندان نمي‌توانيم بفهميم كه چگونه و چرا در جهاني كه همه به دنبال كوچك‌ترين منبع ثروت (به خصوص از نوع طبيعي‌اش) هستند، نفت بيچاره در اينجا بايد مقصر ندانم‌كاري‌هاي ما باشد. يعني بايد اذعان كرد كه درك مسئله اقتصادي پيچيده‌اي كه چرا بايد بي‌لياقتي‌ها، سوءمديريت‌ها، فساد و ناتواني‌هاي خودمان را بر دوش فسيل‌هايي بيندازيم كه ميلياردها سال طول كشيده كه براي ما به صورت نفت و گاز دربيايند و بعد هم آنها را به بهاي باور‌نكردني بشكه‌اي 130 تا 140 دلار در بازار جهاني به فروش برسانيم و آخر سر هم معتقد باشيم كه هر چه مي‌كشيم از اين «بلاي سياه» است، كاري است كه براي مغزهاي كوچك ما اقتصادندان‌ها خيلي مشكل است. رابطه‌اي كه مغزهاي پرتوان اقتصاددانان ما (و در معنايي كلي‌تر كارشناسان متخصص و توانايمان) با نفت دارند به گونه‌اي رابطه سادومازوخيستي شباهت دارد: آميزه‌اي از عشق و نفرت، از درد و لذت، ما با نفت حقوق ميليون‌ها كساني را كه كاري نمي‌كنند، پرداخت مي‌كنيم، بيشترين تعطيلات را در سال داريم، تمام زيرساختارهاي خود را ساخته‌ايم و قيمت زمين را در شهرهايمان به قيمت آن در شهرهاي اروپايي رسانده‌ايم و هيچ دغدغه‌اي (و اغلب هيچ تمايلي هم) به كار كردن نداريم، تنها يك سر لوله‌هايي را درون زمين فرو كرده‌ايم و سر ديگرشان را در كشتي‌هاي محموله نفتي قرار داده‌ايم و اسم اين كار را هم گذاشته‌ايم «صنعت نفت» و سپس پول‌ها را جمع كرده به مدارهاي رانت‌خواري و بده‌بستان‌هاي مثلا «سرمايه‌داري»‌مان تزريق مي‌كنيم، آن‌هم تا حدي كه نمي‌توانيم نقدينگي‌اش را كنترل كنيم و لوكس‌گرايي و تجمل‌پرستي تبديل به ارزش‌هاي رفتاري و اخلاقي‌مان مي‌شود و در نهايت گناه همه اين يا «امتيازها» يا «بلاها» را بر دوش نفت بيچاره مي‌اندازيم.

اما تا اينجاي قضيه مربوط به پدربزرگان و پدران‌مان مي‌شد كه آه مي‌كشيدند و بر اين «بلاي سياه» نفرين مي‌فرستادند، اما خوب واقعا هم حق داشتند كه دل‌شان نيايد كه به جاي آه كشيدن به سادگي اگر چنين بلايي اينقدر بزرگ است، بروند درِ چاه‌هاي نفت را ببندند و كار آبرومندانه‌تري براي خود سراغ كنند. اما كشف جديد اقتصاددانان نوليبرال وطني، واقعا عميق‌تر از آن چيزي است كه حتي مغزهاي اقتصادندان ما بتواند دركش كند و جاي تامل بسيار دارد. نگارنده باز هم به‌عنوان «روشنفكري هيچ چيز نفهم» با مطالعه اين پرونده آموزنده بسياري چيزها آموخت از جمله:
1- دوره پس از شهريور بيست دوران تاريكي بود كه جوي ضد اجنبي در كشور حاكم بود و البته حتما بايد نتيجه گرفت كه كودتاي 28 مرداد واقعه پرسعادتي بوده كه به اين جو ناپسند ضداجنبي پايان بخشيده است.
2- تمام بدبختي ما از روزي شروع شد كه نفت را دولتي كرديم و بايد آن را همانطور «ملي» (يعني در دست اجنبي‌هاي انگليسي كه به صورتي ابلهانه و به‌اشتباه از آنها بدمان مي‌آمد) نگه مي‌داشتيم. البته باز حتما جاي شكرش هست كه پس ازكودتا، از اجنبي‌هاي محترم درخواست شد كه توهين‌هاي قبلي را فراموش كنند و ما را ببخشند و دوباره منابع نفتي ما را در دستان «ملي»شان بگيرند.
3- «ملي شدن در فرهنگ و سنت ما نبود و ما آن را از غرب گرفتيم»: روشن است كه غربي‌ها (‌يعني همان اجنبي‌هاي كذايي) از دوران ژرمن‌ها، وايكينگ‌ها و گوت‌ها و پيش از آن از دوران افلاطون گوربه‌گور شده به دنبال تحميل شعارهاي چپي خود بودند و بعد از ملي كردن منابع خودشان به فكر آن افتادند كه ما را هم بر ضد خودشان تحريك كنند تا ضد اجنبي بشويم و خواستار ملي كردن نفت‌مان بشويم (به نظرم كمي پيچيده شد: حتما مثل ما نمي‌فهميد كه دولت‌هاي غربي«چپي» ـ كه مي‌دانيد منظور دوگل در فرانسه و چرچيل در انگلستان و روزولت در آمريكاست ـ چرا چون خودشان «همه چيز» را «ملي‌» كردند به نحو خود آزارگرايانه‌اي مايل بودند كه ما هم اموالشان را در ايران ملي كنيم؟ خوب اين نشان مي‌دهد كه شما هم مثل ما شايد جزء روشنفكران هيچ‌چيز نفهم هستيد. اما اگر بر جنبه سادومازوخيستي موضوع ـ كه نگارنده تعمدا و براي تاكيد بر نفهمي روشنفكرانه خودش مرتب آن را تكرار مي‌كند ـ دقت كنيد شايد بالاخره رمز‌ و ‌راز قضيه را متوجه شويد، و اگر نشديد حتما به كتاب‌هاي قطور اقتصاد سياسي ليبرال‌هاي غربي صد سال پيش كه اقتصاددانان ما ترجمه كرده‌اند مراجعه كنيد و مي‌فهميد.
4- «مصدق طرفدار دموكراسي بود اما تصور درستي از آن نداشت»، البته اين را كه خودمان كمي مي‌دانستيم، چون از آدمي مثل مصدق با تحصيلات اندك‌اش در حد دكتراي حقوق بين‌الملل از دانشگاه‌هاي پاريس و سوئيس و البته 30-20 سالي هم وزارت و وكالت مجلس و نخست‌وزيري و نهايتا هدايت چندين مذاكره بين‌المللي از طرف ايران در شرايط مشكل بعد از جنگ جهاني دوم، نمي‌توانستيم انتظار فهم بيشتري از سياست و دموكراسي داشته باشيم (اصلا شايد خود اين مصدق هم يك روشنفكر «چپي» بود كه هيچ چيز از اقتصاد نمي‌دانست؟). وانگهي وقتي اقتصاددانان ما در گفت‌وگوهاي خود كينز را هم كه سيستم اقتصاد جهان بعد از جنگ را طراحي كرد مشكوك به «چپ‌بودن» دانسته و بي‌سواد قلمداد مي‌كنند، ديگر تكليف مصدق روشن است.
5- در نهايت، فهميديم كه واقعا عجب اشتباهي كرديم كه نفت را ملي (‌ببخشيد دولتي) كرديم و اگر امروز كمپاني‌هاي بزرگ نفتي در كشورمان حضور داشتند واقعا اينجا را هم مثل عراق و افغانستان بهشت برين مي‌كردند. تازه اين را هم فهميديم كه اين آمريكايي‌هاي اجنبي (بالاخره نفهميديم بايد اجنبي‌ها را دوست داشت يا از آنها متنفر بود؟!) واقعا احمقند كه دارند با چنين فضاحتي رئيس‌جمهور نوليبرال و همه‌چيز فهم اقتصادداني مثل جرج‌دبليو بوش را دنبال كارش مي‌فرستند و اگر شعور داشتند زمام امور دولت آمريكا را رسما به شركت‌هاي نفتي مي‌دادند و دولت را رسما تعطيل مي‌كردند و همه كارمندان را مي‌فرستادند بروند ميتينگ‌هاي ضد جهاني‌شدن بدهند. به همه اين دلايل، نگارنده گمان مي‌كند كه جاي آن هست كه اگر نمي‌توانيم به سرعت خطاي گذشته را جبران كرده و از شركت‌هاي نفتي انگليسي و آمريكايي درخواست كنيم كه به كشور ما بازگردند براي آنكه حداقل پشيماني عميق خودمان را نشان دهيم، روز 29 اسفند (روز ملي شدن نفت) را روز عزاي ملي اعلام كنيم كه البته چون نزديك عيد است كمي دردسرساز مي‌شود، اما اقتصاددانان وطني حتما براي آن هم فكري خواهند كرد. افزون بر اين مي‌توان پيشنهاد داد كه متعاقب كشف بزرگ اقتصادي مغزهاي بكر كشورمان، نه تنها آنها را براي جايزه بعدي نوبل اقتصادي (و شايد هم ادبي) نامزد كنيم بلكه در يك اقدام راديكال 28 مرداد را هم روز جشن ملي اعلام كنيم. راستي كسي آدرس كمپاني‌هاي شل و بريتيش پترليوم را ندارد كه برايشان نامه فدايت‌شوم جديدي بفرستيم؟
 سه شنبه 28 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن