تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812656899




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خط خطي هاي روز هفت هزار ساله(قسمت دوم و پاياني)


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به اين منطقه كتيبه اي درهم تنيده از گلپايگان تا ديار خمين،تيمبره گفته مي شود كه دهها هزار نقش و نگاره در آنجا پخش و پلاست. دكتر مرتضي فرهاديدر كتاب موزه هايي در باد، تعداد سنگ نگاره هاي تنگ غرقاب، قيدو و سرشاخه هاي رودخانه خمين و گلپايگان را بالغ بر 25 تا 30 هزار عدد برآورد كرده است. بگذاريد تا بيشترازاين جلو نرفته ام-اگرچه دير-اما همينجا برايتان بگويم كه اهل تحقيق وتفحص، خطوط و يا نقوش برجا مانده از بشرروي سنگها راسنگ نگارهمي گويند كه جزو كهن ترين آثار تاريخ اند.ارزش اين خط و خطوط و نقش و نگارها آنقدر زياد است كه برخي ، آنها را هنرهاي صخره اي يا حتي مادر هنر،خط و فرهنگ مي دانند. محسن جمالي محقق سنگ نگاره ها در گلپايگان، يكي از همين افراد است كه معتقد است: با مطالعه روي سنگ نگاره ها مي توان به سيرتكامل خط پي برد و به بسياري از حلقه هاي مفقوده در تكامل هنري انسانها در گذشته هاي دور تا به امروز دست يافت بويژه اينكه انسانهاي كهن بسياري از عقايد ،آداب و رسوم ،باورها و شيوه هاي زندگي خودرا چه به هدف ماندگاري و چه به هدف اعلام به ديگران، بر پيكره سنگها نقش مي زدند. آن زمان كه اصلاخط و نگارشي دركار نبوده وآدمها مجبور يا مايل بودند دانسته هايشان درباره معيشت، شكار، امنيت،رسم و رسوم و شيوه زندگي شان را به ديگران منتقل كنند،در واقع شايد تنها چيز مناسبي كه مي توانسته، آنها به اين هدف نائل كند،حكاكي همين نقش و نگاره ها روي سنگها و صخره ها بوده است. كه مي داند،شايدهمين نقشها و نگارها،بخودي خود، زبان همه فهم آدمها درهمه زمانها و مكانهاي تاريخ ابناي بشر نيز بوده و در آن روزگاران ، انسانها از طريق اين نمادها و پيامها با يكديگر ارتباط برقرار مي كرده اند. در كتابسنگ نگاره هاي ايران . نمادهاي انديشه نگار (IRAN PETROGLYPS . IDEOGRAM SYMBOLS آمده است:سنگ نگاره ها، كهن ترين آثار تاريخي و هنري بجا مانده از بشرند كه درآنها رمز و رازهاي فراواني نهفته است و از بهترين پنجره هاي رو به گذشته هاي دورند كه از طريق آنها مي توان از منظرهاي Perspective گوناگون زندگي انسانهاي اعصاركهن را رصد كرد. به تعبيري،بستربه وجود آمدن حروف رمزي، خط، تبادل پـيام، زبان، تاريخ، اسطوره ‌ها، هنر و فرهنگ از سنگ نگاره هاست وآنها از بهترين ابزارهاي رمزگشايي ماقبل تاريخ هستند.هنرهاي صخره اي(Rock Art)اسناد دست اولي هستند كه پژوهشگران را باترجمانفرهنگها در اقليمها و زمانهاي مختلف آشنا مي‌‌كنند و سخن گفتن آنها با تصاوير و نشانه‌هايي است كه اغلب در همه ي زمانها و مكانها براي همه ملل جهان يكسان بوده است. وانگهي روشن است كه وجود شرايط گوناگون درمناطق مختلف در تنوع و تكثر اين نوع نمادها هم تاثيرگذار بوده است.كمااينكه به عقيده جمالي،وجود تمدن كهن،آب وهواي مناسب، شكارگاه، رودخانه ها،چشمه هاي فراوان ، سنگهاي مناسب و... باعث شده تا انسانهاي نخستين به هنرنمايي روي سنگ دره ها و كوهها بپردازند و اكنون موزه اي بس بزرگ و بي بديل در شهرستان گلپايگان به يادگار بگذارند. گلپايگان داراي بزرگترين وكاملترين مجموعه سنگ نگاره ها ونقوش صخره اي ايران از دوران كهن از زمان موفقيت بشر در ساخت ابزار شكار و به دنبال آن رام كردن حيوانات براي شكار و پس از آن كشاورزي و كاشت گياه و دورانهاي مختلف پس از آن تا به امروز در قالب خلق سنگ نگاره ها و سنگ نبشته هاي گوناگون است. به گفته جمالي پژوهشگر هنرهاي صخره اي،سنگ نگاره ها،تنوع بسيارعالي اين نقوش، گستره و فراواني آن،قدمت و تعلقشان به دورانهاي مختلف تاريخي باعث شده است تاگسترده ترين نقوش صخره اي ايران دراين منطقه پديد آيد تا جايي كه مي توان گفت استان اصفهان بويژه شهرستان گلپايگان يكي ازنخستين سكونتهاي بشر در ايران بوده است. راستي،تا يادم نرفته ،اين را هم ازقول همين آقاي جمالي بگويم كه تاكنون اقلكم در كناره هاي رودخانه گلپايگان در تنگ غرقاب 21هزار نقش صخره اي شمارش شده كه اين تنها يكي از مناطق سنگ نگاره اي اين خطه محسوب مي شود. برروي بومهاي سنگي اين منطقه گاهي به نقوشي برمي خوريم كه طي دوره هاي مختلف حكاكي شده اند كه بعضي از آنها تا چهار دوره قابل شمارشند. درميان سنگ نگاره هاي گلپايگان نقوش مختلفي ديده مي شود.بزكوهي،قوچ ،آهو،اسب، گرگ، شير، شتر يك و دوكوهان، پلنگ،گراز ،گوزن، يوز پلنگ ،گورخر، مار،لاك پشت ، حيوانات ناشناخته ديگرو بالاخره انسان درحالتهاي مختلف اعم از شكار،سواركاري و تيراندازي درزمره نقوش حك شده درتخته سنگهاي اين خطه اند كه دراين ميان بزكوهي باحدود 75 درصد بيشترين تعداد نقوش را به خود اختصاص داده است. اينكه اصلا چرا اين ولدچموش اينقدر در اينجا هواخواه داشته كه بخش اعظم نقشبندي كتيبه هاي سنگي غرقاب به تصويراو اختصاص يافته،خداعالم است اما به باور صاحبنظران،يك دليل مساله مي تواند اين باشدكه بزكوهي در دورانهاي مختلف ايران زمين داراي نماد گوناگوني از فراواني نعمت و زايندگي بوده است. بزرگترين نقش بر روي سنگ نگاره هاي گلپايگان كه بزرگترين نقش در ايران نيز محسوب مي شود نقش يك بز كوهي است كه 112 سانتيمتر ارتفاع و90 سانتيمتر عرض دارد. اما اينكه چرا اين همه اشكال حيواني روي اين صخره ها وسنگها مزين شده ، به نوبه خود جاي سئوال دارد كه پاسخ مژگان حيدريمردم شناس و مدرس دانشگاه اين است كه در روزگاران دور،دركريدوري ازاستان مركزي تا اصفهان موسوم بههفتاد قله،تردد انواع وحوش وحيوانات جريان داشته كه هم اينك نسل بسياري از آنها منقرض شده است. البته پيش ازآنكه از خطوط حكاكي شده در دل كلكسيون اين الواح هزاران ساله برايتان بيشتر حرف بزنم،بد نيست از زواياي ديگر هم در باره اصل فلسفه نقش نگاري آدمهاي پيش و بعد از تاريخ سخن بگويم. اينكه اين نقش نگاره ها اصولا با چه هدفي حك شده اند و حك هريك از آنها مربوط به چه دوره اي از ادوار تاريخ مملكت ماست و اينكه حكاكان آنها با اين كارشان مي خواسته اند چه پيامي را براي ما آيندگان برجا بگذارند شايد بدرستي معلوم نباشد.البته بررسي دقيق قدمت نگاره ها به روشهاي علمي مرسوم مثل اندازه گيري ازطريق راديوكربن امكانپذيراست اما شايد بطور قطع نتوان در باره منويات نگارندگان و پديدآورندگان اين نقشها و نگاره ها قضاوت كرد. در تنگ غرقاب دربرخي جاها آثار و نماد حيوانات،درجاهاي ديگر نماد انسانها و در جاهاي ديگر نوشته هايي با خطوط متعلق به ادوار مختلف تاريخ مشاهده مي شود كه پر مسلم دوره اين نوشته ها بسي جوانتر از ادوار حكاكي ساير نقوشند. به گفته يك مردم شناس،اصل نماد و نقش ونگاركشي انسان قبل ازتاريخ درقالب تصوير حيوانات ناشي از نبود علائم ديگري مثل خط براي انتقال پيام آنها به ديگران بوده است. از ديدگاه كاظم شاملو ، وجود سنگ نگارها مي تواند در عين حال معرف اين نكته هم باشد كه حكاكان آنها درواقع هنرمندان عصرخود بوده اند اماچون جاي مناسبي براي خلق و ارائه هنرشان نداشته اند پس لاجرم خلاقيتهايشان را روي سطوح صافي مانند تخته سنگها حكاكي مي كردند. همانطوريكه گفتم علاوه بر نقشها و اشكال گوناگون حك شده از جانداران در اين كتيبه ها، بسته به هر دوره و زمانه،رد خطوط و نوشته ي دوره هاي مختلف بشر هم قابل مشاهده است. دراين ميان،سنگ نبشته هايي با خطوط نمادين،هندسي ايلامي،پهلوي،كوفي و عربي و خط فارسي وجود دارد كه ازنظر سير تكامل خط ازجايگاه ويژه اي برخوردارند.براي نمونه در تنگ غرقاب ،سنگ نبشته اي يافت شده كه استاد رسول بشاش،رسم الخطش را به اواخر دوره ساساني و اوايل عصر اسلام مربوط و متنش را از نظر زيبايي جزو سنگهاي كمياب محسوب مي كند. معني اين سنگ نبشته داراي خط پهلوي1500 ساله اين است: اين سه چيز را هميشه به خاطر بسپار:راغ خاك ،درياي آب ،آتش هيزم . همچنين درتنگ غرقاب برروي برخي كتيبه ها نقوش خاص ديگري وجود دارد كه كارشناسان به اصطلاح به آنها فنجان نما(cup mark)مي گويند.اين نقوش،كاركردهاي گوناگوني نظير گاهشماري،جهت نمايي و كاربرد مذهبي داشته اند ودر قالب نقطه هاي پشت سرهم، صورفلكي و گودي هايي خودنمايي مي كنند. تاكنون مناطق بيست ويك گانه اي از آثار سنگ نگاره اي در شهرستان گلپايگان شناسايي شده كه كارشناسان در حال مطالعه بيشتر بر روي آنها هستد . البته مبادا خيال نكنيد كه عمر اين خط و خطوط نگارها فقط و فقط متعلق به گذشته هاي بسيار دور سرزمين ماست،براي نمونه درمنطقهچكابدرهمان منطقه هفتادقله نشانه هاي خط فارسي هم قابل رويت است كمااينكه در يكي از آنها دست نوشته منسوب به ناصرالدين شاه به چشم مي خورد كه شاه قاجار درآن از آمدنش به اين منطقه و وفور بز و كل در آن سخن گفته است. درهمين غرقاب كه گذرما به آنجا افتاده است نيز دريك جا به يك عبارت عربي برمي خوريم كه درآن از مالكيت يك قلعه و حياطش درتنگه توسط شخصي به نامعمر موسي سخن به ميان آمده است. حرف براي زدن در باره نقشها و نگاره هاي منقوش در دل سنگها و صخره هاي تنگ غرقاب گلپايگان و بلكه بسياري از ديگر نقاط كشورمان – كه تعدادشان هم شكر خدا كم نيست- آنقدر زياد است كه مپرس. راستش تا همين الانش هم خيلي حرفم به دراز كشيده (كه البته در مقام ارزش موضوعش، حق هم همين است)اما در اينجا يادآوري اين نكته را هم بي فايده نمي دانم كه بگويم گنجينه هاي پراكنده در اينجا و ساير نقاط سرزمين هزاران ساله ما،آنقدر ارج و قرب دارد كه بخواهيم با كمي شل كردن سر كيسه، آنها را از گزند لطمات و بي توجه ايهاي احتمالي حفظ كنيم. ماجرا كمي خنده دار – نه، بهتر است بگويم -گريه دار است! مي دانيد چرا؟ چون ما مثلا براي صيانت از فلز كميابي مثل طلا يا كاغذ باارزشي مثل پول حاضريم، هست و نيستمان را بدهيم و عين ريگ،بي هيچ دريغي، لارژ و دست و دلباز ، همه جور دنگ و فنگ از شير مرغ تا جان آدميزاد فراهم كنيم تا از آنها به هرقيمت حفاظت كنيم – كه البته حق هم همين است-اما براي حفظ مواريثي كه مظهر تاريخ و تمدن و فرهنگ سرزمين كهن ماست، تنگ نظريم و خيلي وقتها هم دست و دلمان براي اينكار مي لرزد. راستش من از درك اين موضوع ساده عاجزم كه چرا براي اثبات ضرورت حفظ تمام عيار اين گنجهاي تكرارناپذير كه بخاطر ندرتش و ارزش بي بديلش، اصلا و ابدا قابل مقايسه با آن فلز (هرچندچشم نواز)ويا آن كاغذ(هرچند گرانبها)نيست،هي بايد چانه بزنيم و ريسمان وآسمان ببافيم. وانگهي با اين حرفهاي دل بريانم، از كجا معلوم كه فردا متهم به داشتن حس نمي دانم والله شووينسيتي مي گويند، پان ايرانيستيي مي گويند، ناسيوناليستي مي گويند، يا هرچيستي و ميستي ديگر كه لابد ذنب لايغفرند،نشوم،كه اگر به خواست خدا نشدم، لابد بايد كلاهم را بالا بيندازم و از زورخوشي، شرقه و بشكن هم بزنم. حكما اين گنجهاي گرانبها- كه چه دلمان بخواهد و چه نخواهد- معرف هويت و تمدن نه تنها ما كه خاستگاه گهواره تمدن بشرند و وجودشان به روشني آفتاب نشان مي دهد كه اين سرزمين(به كوري چشم كساني كه نمي توانند ببينند)عملا يك سروگردن از ديگران بالاتر ودرخشانتر است، بي چك و چانه، نيازمند حفظ و حراست و بلكه تلاش براي ثبت ملي شان در داخل و مهمتر از آن ثبتشان در فهرست جهاني اند وگرنه اگر به هر دليل آسيب ببينند بايد كلاهمان را - نه بالا بيندازيم - كه بالاتر بگذاريم. سنگ نگاره ها، معمولا در فضاهاي پرت وپلا و دورافتاده از قلمروي شهرها و در دل صحاري يا بلنداي كوهها پراكنده اند و همين امر امكان آسيب ديدگي آنها را بيشتر مي كند بنابراين به اعتقاد كارشناسان، بايد تصميماتي جدي براي حفظ و نگهداري و مستندسازي از آنها اتخاذ شود. ساخت نمونه و تهيه مولاژ از اين آثار از ديدگاه كارشناسان مي تواند ديدن اين سنگ نگاره ها را كه گاهي در دره هاي صعب العبور و گاهي بر فراز قله هاي بلند كوه ها قرار گرفته اند را براي مشتاقان،پژوهشگران و گردشگران ممكن سازد. در اينجا(تنگ غرقاب را مي گويم)كه حدود12 كيلومتر از ديوارهاي شهر گلپايگان بيرون است، بعد از كمي پيشروي ازمكان توقف خودروي چشم بادامي مان،اندك اندك به جايگاه گشايش نخستين برگهاي صحيفه سنگي كتابت شده و درهم تنيده از شيب ملايم پايين دست بگير برو تا بالادست در امتداد شمال گلپايگان،جابه جا، به دفتر خوشنگار نمادها و پيامهاي قبل و بعد از تاريخ انسان برمي خوريم بدون اينكه اصلا كسي را به حفاظت از آنها گمارده باشند. اغلب اعضاي همراهم،تنهابه ديدن نقشها و نگاره هاي پايين دست غرقاب اكتفا مي كنند و يا شايد هم حال بالارفتن به نقاط مرتفع صخره ها را ندارند اما ديدن همين قدر از نقوش مزين نقاط پايين دست نيزآنها را آنقدر به تحسين و كنجكاوي وامي دارد تاعده اي ازآنان را به فكر انداختن عكس يادگاري در كنار اين نگاره هاي هفت هزارساله بيندازد،عده اي را به خيال فيلم برداري از آنها و بالاخره عده ديگري را هم به رمزگشايي و گمانه گماري درباره ماهيت و قدمت اشكال حك شده در سينه ستبر اين سنگ نگارها. دراين ميان،من كه با هول و ولا درپي يافتن فرصتم،حيفم مي آيد كه رنج ديدن گنجهاي تاريخي موجود در كلكسيون مناطق بالاتر تنگه را از دست بدهم، پس سرآسيمه مي زنم به دل كمركش تخته سنگهاي رو به شمال منطقه. دقايقي بعد در پرتو تشعشع آفتاب تابان صلاه ظهر، لحظاتي، خود را در فضاي موزه اي سحر انگيز،يكه وتنها مي يابم تا درخلوتگه تاريخ اساطيري سرزمينم به افق روبرويم كه بستر غرور انگيز تنگ غرقاب را در زيرپايم گسترانيده و من با حسي رازگون بر آن مشرفم، چشم بدوزم. هيجان عجيبي بر وجودم مستولي است، جابه جا، رسم نقشها و رنگاب نگاره هاي اعصار و قرون دور و نزديك اين سرزمين اهورايي در آن موج مي زند. بر فراز صخره اي بلند درامتداد دامنه سنگ نگاره هاي اسطوره اي غرقاب،يكباره در زير برق آفتاب پاييزي، وزش نسيمي پرنياني را بر گونه هاي تفته ام حس مي كنم كه انگار نغمات يك سمفوني غرورآسا و روح انگيز از شكوه تاريخ و تمدن وطنم رااز راه هاي بس دور،به درازناي هفت هزار سال پيش ، به دالان سمع خيالم مي رساند. تاآنجا كه چشمم كار مي كند،عرصه گسترده تنگ غرقاب را ورانداز مي كنم كه در گوشه اي از آن همراهانم تك به تك يا گروه گروه هنوز درحال سيرواسير رد كتيبه هايند و كمي آنسوتر چند ماشين راه سازي حلقه هايي مواج از گرد و خاك راه انداخته اند تا مسير انتقال آب از دوردستها(ارتفاعات زاگرس)رابه برهوت قم هموار كنند ودرانتهاي ديدرسم نيز نقاط و خطوطي از مظاهر تمدن شهري را مي نگرم كه رو به جنوب(شهر گلپايگان) امتداد يافته اند. دراين حال،يكهوبه يادنام اينجا يعنيغرقابمي افتم وبه مسماي وجه تسميه اش مي انديشم، جايي كه اصل پيدايشش رابه دختري به نامهماي چهره آزاددختر بهمن درازدست پور اسفنديار روئين تن مربوط به سه هزار سال پيش نسبت مي دهند.اين دختر ، كسي است كه وقتي از شيراز قصد عزيمت به هگمتانه(همدان)را داشته وازسمت ارتفاعات غرب گلپايگان مي گذشته،شاهد آبگرفتگي منطقه اي درحصار كوه ها درابعاد 25 در15 كيلومتر(مكان كنوني گلپايگان) مي شود و تصميم به تخليه اين آب مي گيرد . درواقع انسانهاي آن زمان ،در همين منطقه نسبتا مرتفع غرقاب مي زيسته اند و دشت گلپايگان كنوني در حصار كوه هاي لبريز از آب بوده است. هماي چهره آزادبراي يافتن گودترين نقطه منطقه وهدايت آب به بيرون از آن،دو تكه پنبه آغشته به روغن را برروي سطح آب مي افكندتا هرگاه دو پنبه بهم برسند محل عميق ترين نقطه را بيابد وبا شكافتن آن محل،آب را به بيرون تنگه هدايت كند.سرانجام اوپس از آميختگي دو تكه پنبه ي رها شده به بستر آب و يافتن گودترين نقطه، فرمان مي دهد تا از همان محل رشته كوهي مشرف به خمين را بشكافند تا آب لبريز در محاصره كوهها به بيرون از آن روانه شود. با خروج سيلاب،دشتي حاصلخيز در منطقه گلپايگان كنوني نمايان مي شود كه دستمايه كشت و كار آدمهاي سه هزار سال پيش در اين خطه مي گردد.آب رها شده در واقع به سمت شمال شرق روانه مي شود كه ادامه مسير رودخانه كنوني گلپايگان است كه در نهايت هم به سمت درياچه نمك قم انتها مي يابد. هماي چهره آزاد سپس نام اين محل را كه در آن زمانورپاتگان(محل نگهداري گل سرخ)- ور به معني گل سرخ+پات به معني نگهدارنده + كان نشانه مكان-بوده ، تغيير مي دهد و نام خويش را بر آن مي نهد و آن را چهره آزادگان مي خواند. در زمان هخامنشيان نام اين خطه بهگردپادگان(چون پادگاني در آن وجود داشته است)تغيير مي يابد تااينكه با هجوم اعراب، معرب كلمه گردپادگان به جور فادقانتبديل و بالاخره بعدها به گلپايگان به معني پايگاه گل ناميده مي شود. به مرور مردمي كه در همين منطقه كه ما اينك درآن مستقرم،مي زيسته اند از آنجا بسوي دشت رها شده از محاصره سيلاب يعني گلپايگان كنوني هجرت مي كنند و آثار آنها يعني همين نقشها و نگاره هاي مورد بحث، را از خود، براي ما به يادگار مي گذارند. ****** كم كم، وقت رفتنمان فرامي رسد، از بلنداي صخره ها و از لابلاي كتيبه هاي پراكنده در آن، پاورچين پاورچين به سمت پايين دامنه تنگه مي خزم، هي تلاش مي كنم تا مبادا پايم، ناخواسته، به يكي ازنقشه ها و نگاره ها بخورد و لكي بر بلور چشم نواز اين گنجهاي ولو شده روي زمين بيفتد. ساعت به دو ظهر نرسيده است كه همه مسافران سوار خودرو مي شوند و من آخرين نفرم كه به آنها محلق مي شوم .قرار است رو به جنوب به سمت ارگ گوگد چهارصد ساله سرو ته كنيم . اتولمان،هلك و هلك راه مي افتد و من براي آخرين بار با دلي غصه گسارعين كسي كه مي خواهد براي هميشه ازعزيزي ديرآشنا آنهم هفت هزار ساله جدا شود، تقلا مي كنم تا براي آخرين بار، شماي كلي آن يادمان كهن اما زنده و پرمعنا را در بايگاني ذهنم ثبت كنم. راننده خودوريمان، دوباره گرفتار عوض كردن سي دي پخش اتول خود است و با چند ضربه جانانه، سي دي قبلي را خارج و سي دي جديدي به جاش مي گذارد. چند لحظه بعد در حاليكه ميدل باس چيني ما در امتداد جنوب به سمت يك اثر تاريخي ديگر ايران زمين يعنيارگ گوگد قيقاج مي دهد، صداي دلارام و روح انگيز پخش خودرو با نواي مخملين روانشادبنان در فضاي اسطوره اي تنگ غرقاب مي پيچد، در حاليكه همه مسافران نيز با صداي بلند با آن همنوايي مي كنند. اي ايـران اي مـرز پـر گُهر........ اي خاكت سرچـــشمه هنر دور از تو انديـشــ? بــــدان ......... پايـنـده مـانــي و جـاودان اي دشمن ار تو سنگ خاره اي من آهنم.... جـان مـن فــداي خــاك پــاك مـيـهـنـم مهر تو چـون شـد پيشه ام..... دور از تو نيست انديشه ام در راه تو كي ارزشي دارد اين جان ما...... پاينده باد خاك ايران ما سنگ كوهت دُر و گوهر است ........ خاك دشتت بهتر از زر است مهرت از دل كي برون كـنم ....... برگو بي مهر تو چون كنم تا گردش جهان و دور آسمان بپاست...... نور ايزدي هميشه رهنماي ماست مهر تو چـون شـد پيشه ام ......دور از تو نيست انديشه ام در راه تو كي ارزشي دارد اين جان ما..... پاينده باد خاك ايران ما 543




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 719]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن