واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
![تو گفتی دایی تمام شده... یادت هست؟!](http://rasekhoon.net/_WebSiteData/News/NewImages/b3b427f8-64b4-4b99-b098-1584be2e39db.jpg)
برادر! علی دایی تمام شده... فوتبال ایران از او عبور کرده. نباید دوباره اسمش را جلوی چشمها آورد! زمستان پارسال نه، پیرارسال، وقتی فدراسیون فوتبال داشت در اوج خونسردی نمایش انتخاب سرمربی را روی پرده فوتبال ایران برده بود، درست زمانی که کلمنته میان استقبال یک رییس و یکی دو جین نایب رییس و دبیرکل و دبیر جز و معاون و مشاور وارد تهران شد، در یکی از همان روزهایی که جمع گزینههای سرمربیگری تیم ملی به قلعهنویی و قطبی (بعد از کلمنته) خلاصه میشد، یکی از نواب ریاست فدراسیون فوتبال به دفتر روزنامه ورزشیاش (که صاحب امتیازیاش را در اختیار داشت) سری زد.چند دقیقهای با خبرنگاران گفت و خندید و در آخر، وقتی یکی از همان جمع روزنامهنگاران از او پرسید: «آقای...! بهتر نیست برای علی دایی یک بازی خداحافظی از تیم ملی تدارک ببینید؟!» البته «کانت» فیلسوف مورد علاقه ایشان در این مورد هیچ راه حلی برای فرار از پاسخگویی تدارک ندیده بود. پس خیلی ساده گفت: «برادر! علی دایی تمام شده... فوتبال ایران از او عبور کرده. نباید دوباره اسمش را جلوی چشمها آورد!» نمیشد دنبال دلیل و برهان این نایب رییس فوتبال و صاحب امتیاز رسانه گشت. هر سؤال، با پاسخی غیرواقعی روبهرو شد و در آخر وقتی پرسیده شد که اگر قلعهنویی یک بار تیمش را قهرمان لیگ کرده و قطبی هنوز (در آن زمان) به چنین مقامی نرسیده، علی دایی که چنین موفقیتی را در اولین سال مربیگری برای خود دیده است در جمع کاندیداتورهای سرمربیگری شما قرار نمیگیرد، وی گفت: «فوتبال ما باید به دوران تازهای وارد شود. سالها با دایی بودیم، حالا هم باید بدون او جلو برویم...» 3 ماه بعد، همین مرد خود را مهمترین حامی علی دایی معرفی میکرد! علی دایی سرمربی تیم ملی بود و افشین قطبی ادعا میکرد همین نایب رییس از او خواسته است حتی برای بازی با مقاومت هم به شیراز نرود. عین ادعایی که امروز قلعهنویی دارد... تماس تلفنی همین نایب رییس با وی و اعلام سرمربیگریاش در قطر! امروز حامی اول محمد مایلیکهن در فدراسیون که علی کفاشیان نتوانست نواب و معاونان خود را به صلاحدید خود انتخب کند چه کسانی هستند؟ همان جماعتی که یک روز دایی را پروسهای تمام شده و پروندهای مختومه در فوتبال ایران اعلام کردند و البته در فاصله یک ماه بعد، در کنار او نشستند و دستش را به گرمی فشردند و خود را حامی لحظه به لحظهاش معرفی کردند؟! حامیان امروز محمد مایلیکهن در فدراسیون فوتبال چقدر در تصمیمگیری صاحب ایده و در همراهی صاحب قدم هستند؟ کالبدشکافی، جزیی از علم پزشکی و بخشی از تشخیص هویت انسانی است. نگارنده نه به عنوان منتقد که در حقیقت در قالب فردی که سالها نگاه و روش ژورنالیستی عادل فردوسیپور را به عنوان سبک جدید و مدرن رسانهای به خصوص در صدا و سیما پذیرفته و تحسین کرده فقط در یک مورد رفتار حرفهای بهترین گزارشگر کنونی سیما به بنبست میرسد. شبی که فردوسیپور، مایلیکهن را وارد رینگ کرد تا او را با کارنامهتان چه در گذشتهاش ثبت شده است به چالش بکشد، چرا فراموش کرد از دیگر میهمان خود پیرامون آنچه در سبقه مدیریتاش به جا گذاشته سؤالی بپرسد. یک روزنامه ورزشی، طی 7 سال، 6 مدیریت عوض میکند... آیا این نشانی از بیثباتی نیست؟ آیا از مدیرانی که بر تیم ملی نظارت دارند میپرسیم پیش از این مهمترین کامیابی شما در زمینه برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلند مدت چه بوده است؟ آیا از مدیرانی که پروژه بیحاصل «گل» را یکی از دستاوردهای خود در فدراسیون فوتبال میدانند پرسیدهایم چقدر علی دایی را در روزهای تنگنا یاری رساندیم و قرار است فردا برای محمد مایلیکهن چه آستینی بالا بزنیم؟ اگر رزومههای کاری افراد در اولویت قرار میگیرد، چرا به تزلزل مدیریتی این مدیران در مجموعههایشان اشارهای نشد؟! محمد مایلیکهن تنها است. مثل علی کفاشیان که هنوز در آتش بیتجربگی فدراسیون میسوزد که برای اولین بار دموکراسی و رأیگیری و انتخابات برپایه فیفا را تجربه کرد. آیا او نایبان و معاونان خود را گزینش کرده است؟ مایلیکهن شاید روی سکوها حمایتی بیوقفه را برای خود ببیند اما در حقیقت بیشباهت به علی دایی نیست که تصور میکرد همراهانی صاحب قدم دارد اما در عمل تنهای تنها بود. اگر امروز به دنبال روزمه مایلیکهن هستیم، او را شکست خورده میدانیم و دایی را بر همین اساس و با بازرسی عملکردش، بیتجربه میخوانیم، چقدر پیشینه ساکنان ساختمان فدراسیون را بررسی کردهایم؟ آنها چیزی را به زبان میآورند که اعتقادی بدان ندارند! /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]