واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
![احزاب دولت ساخته و پروژه عبور از شاه سلطان حسين!](http://rasekhoon.net/_WebSiteData/News/NewImages/dcf78388-dbef-448d-858d-6e69a5551ba5.jpg)
1- شاه سلطان حسين يك فرد يا يك شاه مخلوع نيست بلکه استعارهي جديدالورود و گويايي است كه از سوي رهبر معظم انقلاب جهت تبيين وجوهي از روابط قدرت و موقعيت هاي ملك و ملت تأسيس شد. ترس و زبوني، سستي و وادادگي، راحتطلبي و رفاه زدگي، دنياخواهي و طمع، بيبرنامگي و حيراني، نشانه هاي همنشين با استعارهي شاه سلطان حسين هستند. چنين روابطي از همنشيني ميتواند براي گونههاي مختلفي از حكمرانان ايراني، آسيايي، اروپايي، امریکايي، آفريقايي، عرب، عجم، ژرمن، سفيد، سياه، زرد، مسلمان، مسيحي، برهمن، بودايي و... اتفاق افتد. بنابراين كاركردهاي تبييني استعاره شاه سلطان حسين حتي به روابط و موقعيت هاي خاص قدرت و حكومت در ايران اختصاص ندارد، بلكه مفهومي است جهانشمول كه مي تواند شرايط خاصي را كه براي هر حكومت و دولتي آسيب زا و خطرناك است، تبيين كند. بدين ترتيب، شاه سلطان حسين گونه ايراني آن، پديده يا تيپي است كه ابومازن و مبارك گونه عربي آن هستند.2- مرور ادبيات تأسيسی امام خميني در برائت از "اسلام امریکايي" و تقبيح آن، شباهت هاي كاملاً معنادار و نزديكي را با استعاره "شاه سلطان حسين" متبادر مي كند. به نظر ميرسد "اسلام امریکايي" و "حكمراني شاه سلطاني حسيني" تجليات مختلف از يك واقعيت هستند كه كانون اولي، عالم نمايان دروغين جهان اسلام و كانون دومي مديران و حكام خودباخته جهان اسلام هستند. در تجربه تاريخي 100 سال اخير ايران، اين دو كانون، هماره تقويت كننده و مؤيد يكديگر بوده اند. لذا مقابله با يكي، منطقاً به تنش و تقابل با ديگري مي انجامد.3- درگيري اصلي امام خميني با مقدس نمايان بيشعور حوزه علميه هنگامي آغاز شد و به اوج رسيد كه مبارزات علني او با حكومت پهلوي به مراحل حساس خود نزديك تر ميشد و شكست طرفداران جدايي دين از سياست در حوزهي علميه، دقيقاً همزمان با براندازي حكومت پهلوي رخ داد. همانطور كه با قدرت گرفتن برخي دولتمردان شاه سلطان حسيني در طول 10 سال اخير، تفكرات و مناديان اسلام امریکايي نيز جان تازهاي گرفته بودند. همچنانكه همراهي معنيدار و همازاي برخي مجموعههاي سياسي داخلي با كساني از درس خواندههاي مقدس و مجهز به اسلام امریکايي در حركتها و مواضع فرهنگي، سياسي، اجتماعي نمونه جالب و شاخصي از آن پيوند ديرين است، همداستاني و همنوايي "حسني مبارك" با "طنطاوی" در همراهي با دولت اسرائيل جهت سركوب ملت فلسطين واقعيتي جالب توجه است، سكوت معني دار و همزمان شاه سلطان حسينهاي وطني و حاملان و مروجان اسلام امریکايي درخصوص فاجعه غزه نيز واقعيتي عجيب، تلخ و غمانگيز است كه در پيشگاه ميليونها ايراني بپاخاسته و نگران شكل گرفته است. معلوم نيست اين 2 دسته هگرا و همدل كه در طول 10 سال اخير براي تك تك عطسه ها و يكيك سرفههاي نامحرمان و نااهلان انقلاب مراثي ميسرودند، پيامها منتشر ميكردند، فرياد وابشرا و وااسلاما سر ميدادند و به خونخواهي حقوق پايمال شده انسان به پا ميخواستند، به خاطر فاجعه غيرانساني 11 سپتامبر بيانيه صادر ميفرمودند، در قبال خطاي يك مسئول دولتي به جهت اتخاذ مواضع شبههناك نسبت به رژيم اشغالگر قدس به كمتر از عزل او راضي نميشدند، درخصوص زمزمههاي برقراري روابط سياسي با مصر هشدارهاي جانانه ميدادند، براي دفاع از حريم امام و جلوگيري از انحراف راه او گريبان چاك ميكردند، چرا در قبال كشتار بيسابقه فلسطينيان مظلوم روزه سكوت گرفتهاند؟ آيا قتل عام هزاران فلسطيني، قطعهقطعه شدن بدن كودكان مسلمان غزه و به خاك و خون كشيده شدن خانوادهها به اندازهي قتلهاي مشكوك زنجيرهاي چهارنفر ضد انقلاب در سال 78، كشته شدن زهرا كاظمي، به زندان افتادن عبدالله نوري، حكم دادگاه آغاجري، برخورد قانوني با فعاليتهاي غيرقانوني مطبوعات، مرگ طبيعي مرحوم توسلي، رد صلاحيت چند عنصر فاسد و معلومالحال، شكستن انگشت مهاجراني در نمازجمعه، درخواست خلع لباس خاتمي، درج مطلبي ابهامآلود عليه سيد حسن خميني در يك سايت اينترنتي، افزايش قيمت گوجهفرنگي، مرگ پاپ ژان پل دوم، ارزش نداشت كه يك كلمه بيانيه بدهيد يا يك جمله در اظهار انزجار بگوييد يا حتي يك قطره اشك بريزيد و يا...آيا سكوت مرگبار احزاب دولت ساخته كافي نيست كه ملت براي هميشه اعتماد و اطمينان نداشته خود را به عداوت و دشمني ماندگار و ابدي با ايشان تبديل كند و طومارشان را در هم بپيچد؟4- به نظر ميرسد احزاب دولت ساختهي سكولار و مروجين اسلام امریکايي در نوعي همگرايي عجيب حتي از "شاه سلطان حسين" هم عبور كردهاند. "شاه سلطان حسين" جرأت و شهامت ايستادگي در برابر دشمني را كه وارد حريم و حرم او شده بود، نداشت اما برخي هموطنان پرادعاي ما كه هموطن بودن با چاوز اهل كتاب بر ايشان شرف دارد، براي ابراز موضع در قبال جنايتي هزاران فرسخ دورتر و به مراتب شديدتر از جنايات افغانها عاجز ماندهاند. قطعاً در آيندهاي نه چندان دور بكارگيري اسامي دانه درشتهاي ايشان براي اشاره به واقعيتي كه استعاره شاه سلطان حسين براي اشاره بدان وضع شده بود، منصفانهتر و گوياتر خواهد بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]