نگاهي بر كاركرد صلوات

واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : نگاهي بر كاركرد صلوات سيد حسين لاجوردي13th March 2010, 01:06 AMبسم الله الرحمن الرحيم چنان كه خداوند بر خويش رحمت را فرض كرد و او را بر بندگان ختم نمود بروز و تجلي آن را حضور حضرت احمد قرار داد و خطاب به عالمين انشاء ‌فرمود رحمه للعالمين وجود مقدس احمد كه از احد تجلي صفاتي است هم در دنيا و هم در عقبي رحمتي است بي پايان و كسب آن محتاج تعليم بدان هر آنچه را كه براي حق انجام مي دهي نياز به قربت دارد از نماز و حج و روزه تا جهاد و تولي و تبري همگي در اخلاص شريك هم و شرط عمل اند اما در ذكري كه حضرت احد و بندگان معقول بر تعقلش مي گويند چه؟ هيچ شرطي لازم نيست كه قول خود دليل بر كسب رضايت است. و آن بيان در افواه قرآني نماد تسليم محض است و آن تعبير به تذكر نفس در صلات بر نبي است چنانكه حضرت احد قول خويش را از فهم جبرئيل خطاب به خلق متجلي كرد و فرمود « انّ الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما » و اين از اسرار باريتعالي است كه چند موضوع تجلي در يك آيه است و آنچه عقل ناقص ما از آن خبر دارد تجلياتي است كه از جانب هو ساطع است ولا غير اللهم صل علي محمد و آل محمد 1. تاكيد بر صلوات 2. صلوات لاهوتي 3. صلوات ملكوتي 4. حذف جبروت در ذكر خاص 5. صلوات و درجات آن 6. صلوات مرجع لاهوت و ملكوت 7. صلوات خود عالم جبروت 8. صلوات تنها ذكر كلمه طيبه 9. صلوات تاكيد بر توحيد 10. صلوات تاكيد بر نبوت 11. صلوات تاكيد بر قبول معقول 12. صلوات الله شناسي 13. صلوات ملكوت خواهي 14. صلوات ذكر لاهوتيان 15. صلوات ملكوتيان جبروتي 16. صلوات ناسوتيان ملكوتي 17. صلوات لاهوتيان لاهوتي 18. صلوات فعليت قول 19. صلوات ظهور صفات 20. صلوات آموزش آمرزش 21. صلوات ذخيره ملكوت 22. صلوات معيار پذيرش ايمان 23. صلوات ذكر عام مومنين 24. صلوات ذكر خاص ذاكرين 25. صلوات تاييد امامت 26. صلوات رافع در قيامت 27. صلوات تسليم و شهود 28. صلوات ابتر 29. صلوات كسب مقامات 30. صلوات تبري و تولي 31. صلوات دستوري ايماني 32. صلوات ذكر بي زمان و مكان 33. صلوات باب نجات 34. صلوات مذكور از احد 35. تفاوت صلوات و صلوه 36. درجات صلوات و صلاه 37. صلوات نهايت خضوع 38. صلوات امتحان سجده وار 39. صلوات ناقض شرك 40. صلوات باعث عشق 41. صلوات نردبان عرصات 42. صلوات تكميل عرفات 43. صلوات افضل حسنات 44. صلوات ماحي سيئات 45. صلوات منزل بركات 46. صلوات راحم عبرات 47. صلوات مسكن سكرات 48. صلوات افضل ترين استغفارات 49. صلوات ضامن جنات 50. صلوات لعن طغات 51. صلوات خارق ظلمات 52. صلوات باعث انوار 53. صلوات مسكن دردار 54. صلوات امان دارالقرار 55. صلوات كاشف كربات 56. صلوات رافع بليات 57. صلوات دافع منكرات 58. صلوات عامل مدركات 59. صلوات قابض شهوات 60. صلوات اصول مقررات و چون خوب نظر افكني مي بيني آنچه در ذكر صلوات آمده شاخساري است از در ختي تنومند كه هر قدر به ارتفاعش افزوده مي گردد شاخه هايش بيشتر مي گردند و اما از صلوات چگونه حلقه اي از اين تجسمات به عين رويت مي شود. اللهم صل علي محمد و آل محمد 1.تاكيد در حروف است كه آن را به اول موكد مي افزايند و در لغت از زبان عرب«اِنّ» از ادات تاكيد محاسبه مي گردد و اين بر سر تاكيد ذكر از جانب خالق و قايل خود دليل بر اهميت آن است پس خوانده ذكر موكد از فاعل آمده است كه خالق آن همان صاحب ذكر است پس به اشارتي مي توان فهميد همان كه قرآن را بر رسول خويش الهام فرمود در قضاي ذكر صلوات مقدراتي نيز مهيا نموده است و اين قضا را تغيير نشايد لكن تقدير آن را به سان آنچه انوار تنزيل كرده اند مي توان قرائت نمود كه در جاي خود بحثش خواهد آمد. 2.تاكيد بر الله و ذكر حبيب در ابتداي آن نشان از بياني دارد كه خاص الله است پس نتيجتا آنچه را كه الله مي فرمايد با آنچه را كه ملائكه و اين ذكر خاصان درگاه الهويت است. و آنرا صلوات لاهوتي مي نامند. كه در كسب آن درجاتي لابد و لازم كه در همين دستور و پيش فرض ايماني آمده است. اللهم صل علي محمد و آل محمد 3.در آنكه صلوات ملكوتي جنس آن با ناسوتيان تفاوت دارد شكي نيست ملكوتيان كه در جنس مجردند و در روح ثابت و ابدي ذكرشان در تجليل از حضرت محمود چنان است كه معلم آنان جبرئيل اعظم فرموده و تعليمشان كرده است و درك آنان نيز به ميزان ظرف وجودي ايشان است. در مرتبه خلقت و مرتبه عبوديت درگاه حضرت احد. پس درك صلوات لاهوتيان اشرف از ملكوتيان است و صلوات ملكوتيان اشرف از صلوات ناسوتيان مينمايد و هيچ كدام هم نافي يكديگر نيستند بلكه اجناسشان فرق ميكند و اين تفاوت در اصل خلقت است و لاغير. اللهم صل علي محمد و آل محمد 4.و عجيب است كه در ذكر صلوات فاصله اي بين ملكوت و لاهوت در ارتفاع آن نيست و جبروت عالم معقولات نيز با اين ذكر متصل به لاهوت است. چنانكه در مراتب، آنچه گفته اند عوالمي است كه سالك بايد از آن عبور كند و در صلوات اين عبور كانّ دخول به جبروت و طي آن است. و اين نيز از حضرت باريتعالي ممكن و لازم آيد. ممكن از سبب خلقت و لازم از جهت زمان. كه هر كس را تقديري در سرنوشت و قوسي در عمر است كه با صلوات ميتوان آن قوس نزول را جبران نمود. اللهم صل علي محمد و آل محمد 5.و اما آنكه صلوات در چه درجاتي قرار دارد در اين آيه اشاراتي بدان شده است اصل رجوع به عوامل و نهايتا نزول به عوالم خود ميزان ترتّب را مشخص ميكند «من الله الي الخلق» و صعود «من الخلق الي الله» و جبران نواقص نزول و هبوط آدم به زمين نيز در همين درجات نهفته است كه با ذكر صلوات مرتفع مي گردد. اللهم صل علي محمد و آل محمد 6.اين كه لاهوت و ملكوت جمع در صلواتند و او عطفي است كه عوالم را به اصل معطوفه كرده است چه اگر تنزيه نيز به كار مي رفت جداسازي مخلوق از خلق ناممكن و بعيد. حال آنكه اين معلوم كه محمود نامش نهاده اند اشرف كائنات و مخلوقات است هم از حيث جنس هم از حيث جسم پس ميطلبد كه لاهوت و ملكوت را با اين ذكر درهم نورديده و اشكالي ما بين ذاكر و مذكور ديده نميشود. چه آنكه ذاكر خداست و مذكور نيز هم او. فقط آيينه ي تجلي تفاوت نزولي كرده و مي شود ملائكه. اللهم صل علي محمد و آل محمد 7.دخول جبروت به ذكر صلوات ممكن و حتم است اما فراتر از آن اگر بپذيريم كه صلوات ذكر الله است و ملكوتيان نيز خود ذاكران مذكور رفعت آنان به سقوط نيست بلكه چنانكه مي دانيد به صعود است و اين صعود براي ملكوتيان ورود به عالم جبروت عليّه است. لذا ذكر صلوات آنان را وارد به اين عالم ميكند. حتي اگر فرض بر آن باشد كه در مراتب هيچ ندانند باز اشكالي نيست. ذكر صلوات خود عالم جبروت با حداقل تجسمي جسماني از آن است. كه ورود به آن را خود ذكر براي ذاكر خود مهيا ميكند. هرچند اشراف ذاكر به مذكور لفظ تسلّط و احاطه نداشته باشد. چنانكه اگر نردباني را هر كه بالا رود ارتفاع و عمق ديد تغيير ميكند. الا نابينايان كه براي آنان نيز علي السويه است. و چون ملكوتيان عابدان بي شهوتند ورود آنان به جبروت با ذكر صلوات لابد خواهد بود آنان مامور به فعل هستند و صعود از نردبان دخول به تغيير مصعود است. اللهم صل علي محمد و آل محمد 8.و آنكه طيب است. الله محمود است پس قرآن خود كلمه طيبه است و هرچه از آن متصاعد مي شود بالارونده و چون حضرت باريتعالي قائل به ذكر صلوات بر نبي مرسل از خويش و فرض آن بر كيش گرديده است پس صلوات كلمه ي طيبه اي است كه هم بالا رونده است و هم بالابرنده. و اين از ذات ذاكر مذكور است. و رفع آن طيب احد و آن ناممكن پس در مرتبت هرچه گويي بالا مي رود. تا به عرش احد نزديك قاب قوسين مي رسد و آنجا خود قدم بر نور گذاشته و ممدوح را به معراج مي رساند «او ادني» پس فرض بالاروندگي و بالابرندگي در صلوات حتم است. و متقن هم در ذاكر ناسوتي هم ملكوتي و هم در ممدوح مفروض در بيان يعني محمود اعظم. اللهم صل علي محمد و آل محمد 9.آنچه وارد بر صلوات است نام حق احد است پس ذكر صلوات ذاكر الله است و اين تاكيد بر توحيد كه هرچه هست از وجود است و خود موجود پس توحيد در صلوات اكمل ترين توحيد باريتعالي كه خود بران از حيث ذكر و ذاكر ورود به اين مبحث نيازمند پايه هاي توحيدي است كه لزومي بر اثبات آن در اين مقام ديده نمي شود اما همين مقدار لازم است تا بداني كه ذكر ممدوح از جانب الله دليلي است بر وحدت در صفات نه اتحاد در ذات و اين يعني تجلي آنچه ما خود به الله نسبت داده ايم و صلوات در حقيقت تنزيهي است از شرك «سبحان الله عما يصفون» بدينسان كه قول صلوات خالص ترين قول احديت است براي انس مخلوق در نهايت ظرفيت محزون پس آنچه را كه حق گويد حق است و اين يعني توحيد يعني آنچه كه تو گفته اي حق است و لاغير و غير آن باطل پس تنزيه خدا از قايلان ديگر بواسطه ي صلوات در ثبوت فعليت قول حاصل آيد يعني آنچه را گفته اي حال متجلي كن پس تصليت حاصل فعليت تجسم است و اين امكان ندارد مگر آنكه احد را واحد القول بدانيم و همه را در او فاني پس اگر اين گونه ديديم توحيدمان كامل و تجسم صلواتمان تاكيد بر توحيد خواهد بود و اين را تبلور توحيدي خوانند اللهم صل علي محمد و آل محمد 10. صلوات تاكيد بر نبوت است چه آنكه هست آن لازم الاتباع و مجري احكام وي بدون شرط قبولي اسلام پس تاكيد با صلوات بر قبول نبوت چه اگر قبول هم نباشد و انكار رسم متداول قرون هيچ ضرري بر اصل وجود نبي حاصل نگردد اما تاكيد بر قبول ولايت نبوي است كه مجراي قول تا قلب است و آن يعني قلب هم بر ظهور آن شهادت مي دهد و لسان پايه ي آن فعليت لذا تاكيد بر صلوات تاكيد بر نبوت هم هست. 11. قبول معقول يعني شرط پذيرش اختياري و آن در اساس باطن از سوي حضرت احد منقوش است «كل يعمل علي شاكلته» و آن شاكله قولي است اختياري و فعلي است ادايي نه اجباري و معناي تكليف نيز از اختيار در حقوق به همين لفظ دلالت ميكند پس آنچه را كه قول مستدل بر آن دلالت ميكند پايه در قبول معقول دارد و اين تضامن لازم است . هر كه عقل دارد عاقل معقول است و هر كه انه معادله برعكس و چون صلوات معادله اي معمول بين عاقل و معقول است لذا پله هاي عقلانيت در قبول آن مختار و لفظ در بيان آن آزاد است و شرط صعود هم جز عقل نيست كه هرچه كني به خود كني و اين اساس را هر كس نشايد چون عقل ميزان خلق است و خلق چون دلقي مظروف كه هرچه در آن مي ريزي همان از او ساطع مي گردد هرچه علم بدان رود عقل بارور مي گردد و بالعكس . جاهلان بسيارند. اللهم صل علي محمد و آل محمد 12. و چون كسي عقل به خرد متجلي سازد و علم به دستگاه عقل سپرد بدنبال ذاكر به حضرت احد ميرسد و اين مرحلة اول وصول به معرفت است الله شناسي در صلوات يعني خرق حجب به نور عقل و تا معقول بر اساس منقول بر نفس راست نيايد هيچ نبايد و اين كار لازمه ورود به توحيد اكمل است كه در آن احد شناسي ابتداي مسير و صلوات ورود به اين مقوله چه آنكه الله خود ذاكر است و مداح چه ميخواند در تسبيح ؟ چه ميگويد در تقبيح؟ چه مي ستايد و چه ميشناسد؟ هيچ كسي را ياراي جواب نيست الا آنكه بر الله معرفتي دو چندان از خلقت معقول بر اين مسير حاصل شده باشد و صلوات تاكيدي بر الله شناسي است. اللهم صل علي محمد و آل محمد 13. مرتبه اي نازله ي سافله در ناسوتيان مانده از قافله جبران شدني است به شرط صعود بعد از هبوط و اين مسير در ذكر ايمان و قبول آن در مرحله ي فعليت تجسم صلوات است كه برتر از آن را ملكوتيان دانند و اين خواهش مومن از براي تكامل تصعيد است كه لازم آمده و نورانيت ايمان بدان متشعشع مي گردد و خواهان نفس و خواسته هاي تكامل و خوانده حضرت احد به زبان ناسوتيان در ملكوت،‌ پس مرتبه ي ملكوت خواهي جزي است لاينفك از ورود به ساحت قدسيان از تكرار صلوات. اللهم صل علي محمد و آل محمد 14. لاجرم آنچه بر ملك و بر ملكوت عارض آمده تكرار تجلي علم در آيينه است كه خوب اگر روئيت شود به افكار الهي ،‌الهام غيبيه مشهود بيند كه صلوات فعل لاهوتيان است اما بابش رحمت براي عالمين و اين همان رحمن متجلي است كه در صلوات از عالم لاهوتيان به زبان غيب بر منازل سافله به مرتبت وجود و درك قابل و هويت مقبول و فيض اعظم بر نزول متشعشع ارحام مطهره كاشف از «رحمه للعالمين» اللهم صل علي محمد و آل محمد 15. و آنكه ملكوتيان خود جبروتي اند ، فعليت صلوات است چه آنكه هر قدر ملائكه قول را فعل سازند و فعل را مرتفع بجاي آرند به ظهور جبروت و ورود به آن جهد لازم مبذول و خود در حقيقت ملكوتي جبروتي خواهد بود چنانكه لاهوتيان به خاك نشين مشهود گرديده اند چون هستند پس تكامل چنانكه آمد استعانت از ابزار براي حصول نتيجه است. اللهم صل علي محمد و آل محمد 16. و به همين ترتيب به مرتبت قايلان قول صلوات از ناسوت به درجه ملكوت تصعيد مي شود و هر آنكه بر آن مداومت دارد به ملكي از رسل تبديل مي شود و اين منافاتي با اصل جوهر ي انسي ندارد كه چه آنكه حوراء‌ انسيه مصداق اتم ناسوتيان ملكوتي است پس هرچه تحمل كني نقش بر صفحه ي ناسوتي به قلم ملكوتيان ثابت مي گردد و ناسوتي «لفي خسر» ملكوتي «الا الذين آمنوا» مي شود. اللهم صل علي محمد و آل محمد 17. و هيچ مشكلي نيست كه لاهوتيان به لاهوت رسيده و از برهوت نفس به كنه جبروت خزيده و در روضه ي خضراء عشق گداختگي حمرا‌ء ديده اند اينان ديگر سقوطي ندارند. خرده گرفتن بر آدم از آن سبب ست كه بي كسب تعيّش، متنعم بود پس هبوط آدم درجه ي نازله اي از ملكوت بود تا زندان دنيا يوسف را عزيز لاهوت سازد و به تقدير عاجلاً معشوق ماجّل شد و اين نيز مستور از ذكر صلوات كه چون قسم بر عصر فرمود خسر نيز بر زمان مركوب شد و هر آنچه در او از جنس انس بود به سقوط محتوم جز آنكه پايه هاي ايمان را به درجات و عمل الصالحات و مابقي تزيين و به مرتبه ي احسن تقويم تصعيد دادند و آن نيز از ذكر صلوات است. اللهم صل علي محمد و آل محمد 18. مرتبت قول از فعل نازل تر و قايلان از فاعلان دورتر و مجاهدان از هر دو قدم و اصلتر به سبب جهد و تلاششان ، اما آنانكه قول را فعل شاختند و به مرحله اي از ايمان رسيده و ليكن باور به تجسم آن نشده اند و با مجاهدان محشور نمي شوند پس صلوات قولي است كه فعليت از نبوت دارد و اركانش از توحيد ساخته شده پس قايلان آن فاعلان آن ، اما آنانكه فعليت را به جهد و تلاش پاس داشتند و ملازم آن شده اند «فضل الله المجاهدين علي القاعدين» به درجه اي از فعليت رسيده اند كه ديگر بازگشت آن ملزم انكار و الا مرتبتي بلند ماحصل جهاد اينان خواهد بود «عند ربهم يرزقون» اللهم صل علي محمد و آل محمد 19. صلوات قول نوري است كه باعث ظهور صفات مي گردد بدين سان كه چون فعل مجاهدت بر آن مستولي شد قلب كه منزلگاه احديت است از شوق بر معشوق در خلوت شروع به تبلور نموده و اين يعني شروع ظهور بروز تجليات است كه از صفات ابتدا و به الله منتهي مي گردد و آن مزد مجاهدت بر فعل صلوات است. اللهم صل علي محمد و آل محمد 20. صلوات معلّمي است كه بر افعال سلوك محبت مي آموزد. «رحماء بينهم» و آن رحمت شمول عام دارد و در خواص به رحيميت مشمول مي گردد و بروز اين خصوص قهر بر غير الله است «اشداء علي الكفار» و چون قاعده ي «ارحم ترحم» ماندگارترين ميراث عطوفت است ترحم بر فاعل لازم آيد و آن خود باب استغفاري است كه از صلوات بر عام و عوام مفتوح و در مرتبت بر فكران آن مسدود. پس مرتبت آمرزش قبل از آمرزش لازم است و حضرت احد آن را در صلوات بعد از وجود و موجود ملكوتي به عوام مومن و خواص مجاهد تعليم كرده است مكتب اول پذيرش قول درس آن اسلام مكتب دوم پذيرش دين و درس آن ايمان مكتب سوم تسليم ايمان و درس آن صفات مكتب چهارم تقليب قلوب و درس آن ملكوت مكتب پنجم تبصير ابصار و درس آن شهود معلم احد و متعلم خلق پس در اين مرحله لوازم وصول لازم و مابقي بعد از آن چون زنجيره اي متسلسل از پي استغفار خواهد آمد چنانكه آسمان به قلب مفتوح مي گردد «يرسل السماء عليكم مدرارا» اللهم صل علي محمد و آل محمد 21. و چون ناسوتيان به ذكر صلوات مشغول گردند آن را حساب در ملكوت آيد و اينان گويا در ملكوت ذخيره اي بس عظيم ارسال داشته اند و هر آنچه به هر كس دهند باز در ذخيره خِلَلي وارد نيايد چون صلوات دائم چشمه اي است جاري و ساري و اين ذخيره بسيار كار گشا اللهم صل علي محمد و آل محمد 22. چون «آمنوا» خطاب حضرت احد به صلوات گويان بر محمود اعظم گرديد پس شرط ثبوت و حصول آن صلوات است چه آنكه ايمان نوري است مستحصل و صلوات آفتابي مشعشع كه ايمان چون ماه از آن استمداد مي جويد تا به افعال در كره ي خاكي تن در ظلمات نفسانيه بتابد و تا صلوات نباشد نورانيتي در ايمان نخواهد بود و شرط ايمان ثبوت قلبيه است و آن بي صلوات ناممكن اللهم صل علي محمد و آل محمد 23. خطاب عام ايماني بر مومنين قرآني در پذيرش اسلام زباني اين نكته را مكشوف ميكند عوام مومنين ذكرشان صلوات است و به هر مومن مبتدي اين ذكر لازم و براي رشد ايمان وي ملزوم پس عوام مومنين ذاكر اين ذكر بطور مدام و مشتريان همگاني صعود با صلوات. اللهم صل علي محمد و آل محمد 24. و اين مرتبت بر مداومت به خواص مرتبت مي گردد چه آنكه عوام فاعلند و خواص فاعلان مجاهد پس خواص دائم الذكر خفي و عوام ذاكران جلي، گاه قايل گاه فاعل و اين مرتبت صلوات بين مومنين عوام و خواص مومن است. اللهم صل علي محمد و آل محمد 25. پس چون ذاكر صلوات بر فعليت قول ثبوت رفتاري پيدا نمود ، نورانيت وي معقول گرديد و اين عقل او را بر حلقه هاي وجودي آگاه سازد و وي را خبر از پيشوا كه خود اولين اوست و بعد معقولات مخلوقي ، از جنس مطلوب كه چون طالب و مطلوب از هم نباشد «ضعف الطالب و المطلوب» و ارشاد قلبيه همراه با دلايل عقليه لزوم ظهور حفيظ بر وي مكشوف سازد و تجلي آن در باطن معلوم از عقل و در ظاهر مقبول از همو خواهد بود با دلايل نبويه و اين نور هركَس مومن نشايد چه آنكه بسيار صلوات گويند و آن ذكر حجاب آنان ، چون مرتبت كشف باطن تكميل نگرديده چگونه به ثبوت ظاهر دست يازد هرگز امكان نپذيرد وقتي كه عقل با نور صلوات در ظلمات جهل فرورفته و با آن به مقابله پرداخت علم بر ساحت قلب طلوع كرده و همه چيز را فراگيرد هرچند ظلمت شب به درازا كشد لكن طلوع چنان است كه به لحظه اي عالم نور فرا گيرد «اليس الصبح بقريب» و اين فجر صادق همان امامت بارز است كه قول احد آنان را اولي الامر ناميد و با حجت باطن و وجود دلايل ظاهر از ايشان كاشف بعمل مي آيد و اين يعني تاييد پيشوا و ذاكر صلوات بر مداومت آن به اين مقام نايل آيد قايلان بي امام ناقضان ابترند كه در جاي خويش شاهدان مقال خواهند بود. اللهم صل علي محمد و آل محمد 26. چون قطار زندگاني به مقصد رسد و حاملان خويش به انتهاي آن رساند سفر در قيامت شروع مي گردد حال مسافران ديگرگون خواهد شد و چون در عالم دوست وسايل از جنس افعال پس هر كه صلوات بيشتر دارد وسايل آن كاملتر و صعودش سهل تر و هركس توشه اي كم ، كوله باري از غم برد و شش نهاده و با پاي لنگان و زباني الكن و در مرصادي عظيم طي سبيل خواهد نمود و در آنجاست كه ذاكران صلوات بر هر گامي به رفعت ذاكر نزديكتر خواهند شد و «خمسين الف سنه» و با چه وسيله اي ميتوان اين مسافت را پيمود الا صلوات اللهم صل علي محمد و آل محمد 27. ذاكران با صلوات خويش را تسليم امر الله نموده و با سرعتي معادل نور به طي طريق مشغول مي گردند. آيا معادله ي سرعت را ميداني ؟ چون جنس قول از نور است سرعتش نيز برابر آن. پس انسان ضعيف هرگز قادر به طي آن نخواهد بود ادامه دارد انشا الله سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]

[مشاهده در: www.ri3k.eu]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]