واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: جهان - ميانمار دوگانه كودتا و توفان
![](http://kargozaaran.com/NewsImage/8703112107175-(1).jpg)
جهان - ميانمار دوگانه كودتا و توفان
محمد حسين باقي: 1 _ برمه (كه نام رسمي آن اتحاديه ميانمار است) به لحاظ جغرافيايي بزرگترين كشور در جنوب غرب آسياست.
اين كشور در سال 1824 به دست انگليسيها فتح شد و ضميمه راجههاي انگليس شد. برمه تا سال 1937 به عنوان يكي از استانهاي هند انگليس اداره ميشد. اين كشور در چهارم ژانويه 1948 با نام «اتحاديه برمه» از انگلستان مستقل شد. در چهارم ژانويه 1974 و پيش از تبديل به «اتحاديه برمه» در 23 سپتامبر 1988 به عنوان «جمهوري سوسياليستي اتحاديه برمه» معرفي شد. در 18 ژوئن 1989 «شوراي دولتي بازگرداني نظم و قانون» (SLORC) نام «اتحاديه ميانمار» را پذيرفت. در حالي كه اين نام از سوي سازمان ملل و بسياري از كشورها پذيرفته شده است اما از سوي اپوزيسيون [ مخالفان ] اين كشور مورد شناسايي قرار نگرفته است. اين كشور با چين در شمال غرب، لائوس در شرق، تايلند در جنوب غرب، بنگلادش در شرق و هند در شمال غرب و خليج بنگال در جنوب غرب هم مرز است. يك سوم مساحت ميانمار (1930 كيلومتر) را سواحلي بيوقفه تشكيل ميدهد.
2 - هونتاها رهبران نظامي ميانمار هستند كه از سال 1962 تاكنون در اين كشور در رأس كارند. ناگفته نماند كه جمهوري دموكراتيك در اين كشور طي سالهاي 1948 تا 1962 شكل گرفت كه اولين رئيسجمهور آن «شو تايك» و اولين نخستوزير آن «يو نو» بودند. باري، تاريخ پرفراز و نشيب اين كشور از سال 1962 تاكنون سرشار از كودتاهاي نظامي است. اين بدين معناست كه سال 1962 حكومت دموكراتيك از اين كشور رخت بربست و نظاميگري بر آن حاكم شد. در همين سال ژنرال «نو وين» دست به يك كودتاي نظامي زد كه نتيجه آن: 1ـ 26 سال حضور در قدرت و ـ 2ـ تعقيب سياستهايي بود كه گرايش به سوسياليسم داشت. در فاصله 1962 تا 1974 ميانمار از سوي شوراي انقلابي ژنرالها اداره ميشد. از سال 1974 ژنرال «نو وين» از كسوت نظامي به در آمد و به همراه بسياري ديگر از ژنرالهاي عاليرتبه مشاغل نظامي و سياسي را به دست گرفتند. نيز در فاصله سالهاي 1974 تا 1988 «نو وين» به واسطه حزبي كه خود باني آن بود يعني «حزب سوسياليست برمه» قدرت را در دست گرفت. حكومتداري در اين كشور البته با مخالفتهايي نيز مواجه بود و اينگونه نبود كه مردم اين كشور نسبت به تحولات جامعه خود بيتوجه باشند. اعتراضات و اعتصابات بسياري در گرفت كه باني بسياري از آنها قشر تحصيلكرده و دانشجويان بودند. در هفت جولاي 1962 دولت، اعتصابات دانشجويي را در دانشگاه رانگون در هم شكست كه نتيجه آن كشتن 15دانشجو بود. نيز در سالهاي 1975، 1976 و 1977 شورشهاي دانشجويي ديگري نيز در گرفت كه با واكنش سخت حكومت نظامي اين كشور مواجه شد. در 1988 شورشهايي كه برخاسته و در نتيجه سوءمديريت اقتصادي و سركوب سياسي بود در سراسر كشور در گرفت كه به شورش «8888» معروف شد چرا كه در آن هزاران نفر (دقيقا به ميزان 8888 نفر) از سوي نظاميان كشته شدند. آنچه مبرهن است اين است كه تاريخ اين كشور سراسر شورش، سركوب و نظاميگري است. تحولات تا جايي پيش رفت كه به تدريج زمينه براي «تان شو» رهبر فعلي اين كشور براي قبضه قدرت فراهم شد. وي در سال 1933 در شهر ماندالاي متولد شد و در 20 سالگي به ارتش پيوست. رده او خدمت در «دپارتمان جنگ رواني» بود. طي دوران خدمت 16 بار مدال افتخار كسب كرد. اين در حالي است كه گفته ميشود «تان شو» فردي بسيار خرافاتي است و دائما به جاي مشورت با كارشناسان با منجمان و طالعبينان مشهور است. وي از سال 1992 تاكنون بر مصدر كار است. در نوامبر 2005 هونتاها پايتخت خود را از يانگون به منطقهاي منتقل كردند كه آن را «شهر شاهان» ميخواندند.
باري در دوره ژنرال تان شو نه تنها از رشد اقتصادي برمه كاسته شد بلكه تحولاتي پيش آمد كه سوءمديريت اين رهبران نظامي را اثبات كرد. بارزترين نمونه آن همان توفان نارگيس است كه تاكنون نزديك به 135 هزاركشته و 5/2 ميليون آواره بر جا گذاشته است. نظاميان حاكم تا چندي پيش از پذيرش هرگونه كمك خارجي سر باز ميزدند. استدلال آنها اين بود كه خارجيان در پوشش كمكرساني به مداخله در امور داخلي اين كشور ميپردازند. فشارهاي جهاني، اجلاس منطقهاي وزراي خارجه «آ سه آن» و در نهايت ديدار بان كي مون دبيركل سازمان ملل تا حد اندكيسران نظامي اين كشور را قانع ساخت كه تسهيلاتي فقط براي كارمندان سازمان ملل فراهم كنند. در ابتدا شرط پذيرش كمكها را عدمحضور امدادگران خارجي اعلام كردند اما پس از فشارهاي خارجي اندكي از موضع خود كوتاه آمدند.
توفان نارگيس اميد را در دل مردم اين كشور برانگيخت كه اين توفان زمينه برچيده شدن حكومت هونتاها را فراهم خواهد كرد اما چنين نشد. نزديك به 46 سال حكومت نظامي بيوقفه، بسياري ديگر از ميانماريهاي داخلي و خارجي را به اين نتيجه رساند كه در نهايت «رهايي از دست آنها تنها كار خداست». رويترز در گزارشي به نقل از جامعه در تبعيد ميانمار ميگويد «نابودي فاجعهانگيز از سوي توفان نارگيس اين اميد را برخواهد انگيخت كه در نهايت عسرت و سختي اقتصادي و بدبختي مردم شرايط انفجار شورش مردمي را در پيخواهد داشت». به هر روي در گزارشي كه رويترز فراهم كرده است نشان ميدهد كه بسياري از ناظران داخلي و خارجي براي نابودي نظاميان به «توفان» دل بسته بودند.
از آنجا كه هونتاها به ويژه رهبر آنها فردي خرافاتي است لذا آنها نيز به اين باور رسيدند كه گريختن آنها از دست توفان مربوط به عوامل مافوق طبيعي است. شخص تان شو نيز بسيار متكي به منجمان و طالعبينان است. هونتاها براي توجيه حضور خود در قدرت اين فكر را تبليغ ميكنند كه «نجات آنها كاري خدايي بوده و لذا براي حفظ كشور از مداخله خارجي داشتن يك ارتش قوي لازم است». بهطور خلاصه ميتوان سوءمديريتتان شو و در مجموع نظاميان را در چهاربخش به شرح ذيل خلاصه كرد:
الف) عدمامداد رساني به موقع و سريع: كه نتيجه آن كشته شدن 135 هزار نفر و آواره شدن بيش از 5/2 ميليون نفر است. افزون بر اين عمليات دير هنگام دولت براي جمعآوري تخريبهاي بر جا مانده از توفان چهرهاي به منطقه «ايريوادي دلتا» بخشيده كه گويي از يك جنگ داخلي خلاص شده است. علاوه بر اين، مرگومير بسيار و رها شدن اجساد در آبها، رودخانهها و خيابانها سلامتي و بهداشت مردم را نيز در معرض خطر قرار داده است. روزنامه تايم در تحليلي پيرامون اين موضوع ميگويد: يكي از بيماريهايي كه دامان بسياري از مردم را گرفته «اسهال» است و همين زمينه انتقال بيماريهاي ديگر را فراهم ميسازد. دوم، تاخير در يافتن سرپناه براي آوارگان و افرادي است كه منازلشان در توفان اخير نابود شده است. سوم، نداشتن دسترسي به آب بهداشتي و سالم. چهارم، سوءتغذيه كه گزارشهاي سازمانهاي بينالمللي نشان ميدهد كه حدود 30 هزار كودك يا در معرض سوءتغذيهاند و يا به دليل سوءتغذيه جان خود را از دست ميدهند. برخي گزارشها نيز حاكي است كه روزانه 15 كودك در اثر بيماري يا سوءتغذيه در معرض تلف شدن هستند. در عين حال سازمان بهداشت جهاني نيز در گزارشي ميگويد كه به دليل محدوديتهاي دولتي هنوز آمار دقيقي از بهداشت و موضوعات بهداشتي در دست نيست.
ب) بازداشت و حبس خانگي «آنگ سان سوكي» رهبر دموكراسيخواه ميانمار است كه اخيرا دوره حبس خانگي او از سوي دولت نظامي تمديد شد. اين خانم از جمله رهبران هوادار دموكراسي است كه رهبري حزب «اتحاد ملي براي دموكراسي» (NLD) را بر عهده دارد. وي در طول دوران حيات خود تنها يك انتخابات دموكراتيك را شاهد بوده است و آن هم به مي1990 باز ميگردد كه وي در انتخابات پارلماني پيروز شد. حزب خانم «سو كي» توانست 392 كرسي از 489 كرسي را از آن خود كند اما نتيجه انتخابات از سوي «شوراي دولتي بازگرداني نظم و قانون» لغو شد. وي 62 سال دارد و طي 13 سال گذشته دائما در حبس بوده و انواع حبس را نيز تجربه كرده است. جديدترين مرحله بازداشت او در 30مي2003 بود كه در درگيرياي كه ميان هواداران سوكي با هواداران هونتاها يا رهبران نظامي برمه پيش آمد دوره حبس او دوباره تمديد شد. وي همچنين برنده جايزه صلح نوبل نيز هست و يكي از مخالفان سرسخت حكومت هونتاهاست.
افزون بر اين، در زماني كه مردم اين كشور توفانزده نياز جدي و شديد به كمك دارند اما نظاميان اخيرا اعلام كردند كه 1- مردم بايد به منازل خود بازگردند و چادرها را تخليه كنند چرا كه حضور دائمي در اين چادرها مردم را تنپرور ميكند اما غافل از اين هستند كه منازل بيش از دو ميليون انسان نابود شده است. 2 ـ به دستگيري مخالفان ميپردازند كه البته بازداشت جديد سوكي اعتراضات بينالمللي را نيز به دنبال داشته است. بان كي مون علاوه بر اينكه از اقدام هونتاها ابراز نگراني و نااميدي كرده اما از انتقاد شديد خودداري كرده است. رئيسجمهور آمريكا و سخنگوي وزارت خارجه اين كشور، سفير انگلستان در ميانمار و رهبران «آ. سه. آن» همگي دستگيري رهبر مخالفان در اين برهه زماني را تقبيح كردهاند.
ج) برگزاري رفراندوم قانون اساسي كه اين نيز از سوي جامعه بينالملل مورد انتقاد قرار گرفته است. شتافتن براي كمكرساني به مردم جاي خود را به دستگيري مخالفان و تاختن بر آنها و برگزاري رفراندومهاي تشريفاتي داده است. جالب اينجاست كه نظاميان حاكم اعلام كردهاند كه بيش از 90 درصد مردم به پاي صندوقهاي راي آمدهاند.
3 - اقدام جامعه بينالملل و البته سازمان ملل متحد براي مذاكره با دولت هونتاها براي تسهيل در امر كمكرساني حتي موجب تحسين مطبوعات و رسانههاي دولتي اين كشور نيز قرار گرفت. پيش از اين و در همان اوان تلفات توفان برخي ناظران بر اين باور بودند كه ايالات متحده بايد به تنهايي وارد فاز عمليات نظامي شود و هونتاها را وادار به پذيرش و تمكين از جامعه بينالملل نمايد. باري، فشارها كار خود را كرد و در جديدترين گزارشها نظاميان حاكم در برمه اعلام كردند كه حاضر به پذيرش نمايندگان سازمان ملل (و سازمانهاي بينالمللي) هستند. آمريكا نيز به تنهايي پيشنهاد پرداخت 20ميليارد دلار كمك كرده است به شرطي كه زمينه براي امدادرساني نيروهاي خارجي و داخلي فراهم شود. سفر دبيركل سازمان ملل و ديدار با رهبران نظامي اين كشور اميد را در نزد سازمانهاي بشردوستانه بينالمللي براي تعجيل در كمكرساني زنده كرده است اما بايد ديد آيا آنها به عهد خود عمل ميكنند يا خير.
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]