واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: صفحه اول - چرا لاريجاني
صفحه اول - چرا لاريجاني
مهران كرمي
انتخاب علي لاريجاني به رياست مجلس به جاي غلامعلي حدادعادل طي روزهاي اخير انتقاد بسياري از مخالفان سياسي وي از طيف اصلاحطلبان را برانگيخته، بهويژه آنكه گفته ميشود فراكسيون اصلاحطلبان مجلس يكپارچه به لاريجاني راي داده است. مايه اصلي انتقاد اصلاحطلبان مخالف علي لاريجاني اين است كه پيشينه او در هدايت جريان رسانهاي و سازماندهي تشكيلاتي جريان محافظهكار و سپس آبادگران اصولگرا عليه اصلاحطلبان در دوره هشتساله رياستجمهوري سيدمحمد خاتمي آشكار است و هماو در كنار محمدرضا باهنر جزء هستههاي فعاليت عليه اصلاحطلبان بوده است و حال اين دو هدايت مجلسي را در دست ميگيرند كه اصلاحطلبان هم از فراكسيونهاي تعيينكننده آن هستند، اما اين فراكسيون به جاي آنكه نامزدي را تعيين و روانه هياترئيسه مجلس كند، ترجيح داده است تخممرغهايش را در سبد سياستمداري بگذارد كه سهم انكارناپذيري در ناكامي اصلاحطلبان داشته است. اين اصلاحطلبان منتقد در مقابل به پيشينه رقيب لاريجاني يعني حدادعادل اشاره ميكنند كه اگرچه در انتخابات مجلس ششم با حذف عليرضا رجايي راهي مجلس شد ولي در هشتسال حضور در مجلس و چهارسال رياست بر آن يكي از وزنههاي ميانهروي در فضاي سياسي كشور بوده و به تعبير خود كوشيده بود مجلس را مستقل از گرايشهاي سياسي اداره كند. اما گويا وي قرباني همين مشي مستقل شد زيرا به جاي آنكه اين استقلال به تقويت جايگاه مجلس در نظام جمهوري اسلامي منتج شود به شكلگيري مجلسي بيتفاوت و بياثر در امور اساسي كشور منجر شد كه عملا آن را در مشت دولت قرار داد. اما همين شيوه عملي حداد كه در زمانهاي فرياد سكوت ميكرد و هنگام سكوت مصلحتآميز (از نگاه مخالفانش) فرياد سر ميداد، همه مخالفان سياسياش از رايحه خوش خدمت حامي احمدينژاد تا اصلاحطلبان و محافظهكاران سنتي را در جبههاي واحد در پشت علي لاريجاني قرار داد تا براي نخستينبار رئيس مجلسي كه براي دور بعد راي آورده است، نتواند به جايگاه رياست برگردد.
آن عده از اصلاحطلبان كه معتقدند حدادعادل گزينه مناسبتري از لاريجاني براي رياست مجلس است به اين ويژگيهاي شخصيتي حداد اشاره ميكنند كه در دوران رياست مجلس شأن و جايگاه مخالفان اصلاحطلبش را رعايت ميكرده و حاضر نبوده از برخي اصول كه برخاسته از نجابت رفتاري و منش اوست براي پيشبرد اهداف سياسي عدول كند. اگر بخواهيم براي لاريجاني و حدادعادل دو مابهازاي تاريخي كه بيشترين تاثير را بر فلسفه سياسي مدرن غربي و ليبرال گذاشتهاند، نام ببريم توماس هابز و جانلاك دو فيلسوف اشرافي همعصر در بريتانياي سده هفدهم ميلادي مثالهاي خوبي هستند. يكي فيلسوف رئاليستي كه براي مهار سرشت بد انساني وجود قدرت مطلق دولت را ضروري ميدانست و ديگري فيلسوف ايدهآليستي كه در پي قرارداد اجتماعي داوطلبانه براي تامين حقوق طبيعي انسانها بود. ليبراليسم غربي اگرچه خود را مديون ايدهآليسم جان لاك ميداند، اما عملا بيشتر از آبشخور انديشههاي توماس هابز سيراب شده است. ترجيح لاريجاني بر حداد را به تعبيري ميتوان غلبه نگاه هابزي به سياست در مقابل ديدگاه خوشبينانه جانلاك دانست. حداد انساني مودب و جنتلمن بود ولي دوران رياست او بر مجلس نشان داد كه يك انسان خوب الزاما مدير خوبي نيست و در كنار آن كياست و سياست داشتن نيز شرط است؛ ويژگياي كه به نظر ميرسد علي لاريجاني بهخوبي از آن بهره برده است. لاريجاني به جرياني (راستسنتي) تعلق دارد كه اگرچه در دوران مجالس گذشته بهجز مجلس پنجم نتوانسته بود از اقبال مردمي برخوردار شود ولي در مجلس هشتم بيشترين سهم را در مجالس اخير به دست آورده است.
او به دليل عضويت در خانواده مرجعيت از پشتيباني طبقاتي روحانيت برخوردار است كه پيوندي وثيق با تفكر محافظهكارانه راست سنتي دارد. برادر علي لاريجاني، صادق لاريجاني است كه از فقهاي بنام و تاثيرگذار شوراي نگهبان است، بنابراين در شرايطي كه تاثيرگذاري آيتالله احمد جنتي به دليل كهولت سن رو به افول ميگذارد، ستاره اقبال صادق در حال درخشيدن است و دو راس قوه مقننه (مجلس و شوراي نگهبان) در يد قدرت اين دو برادر است. برادر ارشدشان محمدجواد معاون بينالمللي قوه قضائيه است و اين امر ميتواند بهبودي بيسابقه در روابط دو قوه قانونگذاري و قضايي دستكم تا زمانيكه آيتالله شاهرودي عهدهدار قضاست ايجاد كند. تاثيرگذاري اين سه برادر در دو قوه در كنار پشتيباني معنوي طبقه روحانيت از اين خانواده پشتوانه مستحكمي براي لاريجانيها در سياست ايران خواهد بود و اين ميتواند به احياي جايگاه مجلس در نظام جمهوري اسلامي كمك كند و از همينجاست كه ميتوان لگامي بر نيروي بيمهار دستگاه اجرايي كشور زد تا روحالقوانين كه همان تفكيك قواست محقق شود و قدرت با قدرتي همسنگ مهار شود. اگر در مجلس هشتم چنين دستاوردي محقق شود، بهترين فرصت براي رونق گرفتن دموكراسي در كشور پديده ميآيد. فراموش نكنيم كه سهم مخالفان دموكراسي در شكلگيري آن از سهم موافقان كمتر نيست و لاريجانيها حتي اگر مخالف اصلاحات باشند ميتوانند با مهار زدن بر قدرت دولت سهمي در پيشبرد اصلاحات ايفا كنند. در فضاي سياست ايران دستكم در چند سال آينده لاريجاني همچنان نام آشنايي خواهد بود؛ خواه فقيه سياستمدار، خواه فيلسوف سياستمدار يا رياضيدان ديپلمات.
شنبه 11 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]