واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خاله سوسکه خلاصه داستان ريحانه دختربچه اي است که از سوسک مي ترسد. خواهر دانشجويش، راضيه (سحر ولدبيگي)، برايش کاري پيش مي آيد و ريحانه را نزد مادربزرگشان (فريده دريامج) مي برد. مادربزرگ که متوجه تب ريحانه مي شود، براي بهبود حال او داستان خاله سوسکه را تعريف مي کند؛ سوسوله خانم يا همان خاله سوسکه (سحر ولدبيگي) دختري است که با عمه اش (فروغ قجابگلو) زندگي مي کند. کار سوسوله خانم اين است که هر روز سربه سر مغازه دارها بگذارد و از بساط آن ها مقداري سوغاتي کش برود. عمه که عاشق مردي به نام سيف الله (شاه علي سرخاني) است، تصميم مي گيرد سوسوله را به همدان و نزد آقا رمضون بفرستد که با او ازدواج کند. سوسوله، در راه همدان با قصاب، آجيل فروش، علاف و قهوه چي روبه رو مي شود که همه به او پيشنهاد ازدواج مي دهند. او در ادامه با آقا موشه (علي سليماني) که بَلبَله نام دارد، آشنا مي شود. آن دو که عاشق هم شده اند، به خانه عمه باز مي گردند. بَلبَله با خانواده اش به خواستگاري سوسوله مي آيد و آن دو خيلي زود با هم ازدواج مي کنند. حال سوسوله که باردار شده، پرخورتر مي شود. او که هوس آش کرده، هنگام بردن ديگ آش در برکه اي مي افتد. بَلبَله که براي تهيه کشک آش کار مي کند، از طريق خرها متوجه اتفاقي که براي همسرش افتاده، مي شود، با هويجي بزرگ نردبان درست مي کند و سوسوله را از آب نجات مي دهد. بَلبَله که خود قصد درست کردن آش براي سوسوله را دارد، در ديگ آش مي افتد. سوسوله او را نجات مي دهد و هم زمان با به دنيا آمدن فرزندشان، سوختگي هاي صورت و گوش بَلبَله هم خوب مي شود. آن ها ساليان سال به خوبي و خوشي در کنار هم زندگي مي کنند. زمان حال؛ محبوبه که حالش کمي بهبود يافته، ديگر از سوسک نمي ترسد. ژانر کودک / فانتزي درباره فيلمنامه نويسان اثر نادره ترکماني: متولد 1344. او دانش آموخته رشته سينما از دانشکده سينما و تئاتر دانشگاه هنر است. نادره ترکماني مستندساز، پژوهشگر، مؤلف، مدرس سينما و تصويرگر کتاب است و پيشينه ساخت بيش از 30 مستند را در کارنامه دارد. خسرو صالحي: او پژوهشگر پيشينهدار فرهنگ عاميانه است که کتابي با عنوان خاله سوسکه از نخستين روايت چاپي را در کارنامه پژوهشي خود دارد. خوبي فيلمنامه در روزگاري که فيلم هاي سينمايي ايران از روي دست يکديگر کپي مي شوند، کوشش براي نوشتن فيلمنامه و ساخت فيلمي در سينماي کودک و گونه فانتزي و مهم تر از آن برداشتي سينمايي از يکي از قصه هاي عاميانه شناخته شده، بدون در نظر گرفتن سطح کيفي کار، اقدامي ستايش آميز جهت زنده کردن ژانرهايي به شمار مي آيد که سينماي ايران سال هاست آن ها را به دست فراموشي سپرده است. کاستي هاي فيلمنامه اما خاله سوسکه يک ايراد بزرگ و غيرقابل چشم پوشي دارد! اين که با هيچ مترو معياري روايتي دراماتيک نيست. ترکماني و صالحي روايتي عاميانه را که حتي نسبت به کارهاي مشابه از همه کم اوج و فرودتر بوده، برگزيده اند و بدون هيچ نوآوري ويژه اي و بدون اين که بتوانند قصه را متناسب با جنس خواسته ها و سليقه هاي روز مخاطبان کنند، آن را به شکل فيلمنامه درآورده اند. اگر داستان زمان حال را از فيلمنامه بيرون بياوريم، هيچ تغييري در اصل ماجرا نمي کند. به راستي مادربزرگ با چه هدفي قصه خاله سوسکه را براي ريحانه تعريف مي کند؟ اصلاً در اندازه اي بزرگ تر تِم فيلمنامه چيست؟ چه بار مفهومي ويژه اي براي مخاطب خود دارد؟ اين که از سوسک نترسد؟! شخصيت ها بيشتر شخصيت هاي فيلمنامه از دل قصه اصلي بدون هيچ تغييري به جهان فيلمنامه پرتاب شده اند که در نتيجه حتي ويژگي هاي تيپيکال شخصيت هاي مناسب با اين ژانررا هم پيدا نکرده اند. ديالوگ ها شايد اگر جنبه هاي موزيکال فيلم بيشتر مي شد، جذابيت ظاهري آن هم افزايش مي يافت. صحنه خوب فيلمنامه صحنه هايي که در آن ها سوسوله در برکه مي افتد و يا بَلبَله در ديگ آش، به دليل تمرکز فيلمنامه بر جزئياتي نمايشي جزو اندک صحنه هاي فيلمنامه هستند که مي توانند در مخاطب هم ايجاد حس تعليق کنند و هم به او بقبولانند که در حال تماشاي يک کار سينمايي است، نه يک قصه عاميانه مصور. صحنه ضعيف فيلمنامه صحنه هايي را که ميان عمه و سيف الله مي گذرند، مي توان به عنوان نمونه ياد کرد؛ آن هم به دليل تناسب نداشتن با ذهن و انديشه مخاطب کودک. صحنه خوب اجرا شده از فيلمنامه صحنه اي که آقا موشه و خاله سوسکه براي نخستين بار يکديگر را مي بينند. ايده پيکاني که از چشم بَلبَله به چشم سوسوله برخورد مي کند و در بازگشت به قلب بَلبَله مي رسد، با اين که جلوه ديداري خيلي قدرتمندي ندارد، اما در مجموع خوب از کار درآمده است. ديدگاه برخي از منتقدان و نويسندگان سينمايي درباره فيلم يا فيلمنامه با اين که خاله سوسکه هم در جشنواره کودک و نوجوان و هم در جشنواره فجر سال گذشته به نمايش درآمد، اما کمتر منتقد و نويسنده اي فيلم را ديد و متأسفانه يادداشتي هم درباره آن نوشته و چاپ نشد. فيلمنامه نويسان: نادره ترکماني و خسرو صالحي، کارگردان: نادره ترکماني، مدير فيلمبرداري: هاشم مرادي، مدير صدابرداري: آرش برومند، طراح صحنه و لباس: اسماعيل مقصودي، تدوين: سهراب خسروي، موسيقي متن: حميدرضا صدري، طراح چهره پردازي: علي عارفي، بازيگران: سحر ولدبيگي، علي سليماني، فروغ قجابگلو، شاه علي سرخاني، فريده دريامج، تهيه کننده: جواد نوروزبيگي، مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي. منبع: نشريه فيلم نگار شماره 100
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]