محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803907671
تأثير آموزه هاي قيام حسيني عليه السلام بر شکل گيري و پيروزي حزب الله لبنان(2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تأثير آموزه هاي قيام حسيني عليه السلام بر شکل گيري و پيروزي حزب الله لبنان(2) نويسنده: فرزانه نيکوبرش راد 4-1. قيام حسيني جهاد مقدس انبياء را « قيام» نيز ناميده اند. « قرآن کريم، سوره ي شعرا، داستان قوم لوط، حضرت موسي و ابراهيم و نوح و صالح و شعيب و خاتم الانبياء عليه السلام را ذکر مي کند که در راه مبارزه با بت پرستي و ظلم و بيدادگري و جهل و تعصب و توليد و اسراف و تبذير و افساد در ارض و فحشا و امتيازات موهوم اجتماعي مبارزه کرده اند»(1)؛ ضمن اينکه بسياري از آيات و سوره هاي ديگر قرآن، هدف اصلي انبياء از قيام را احياي دين الهي و زدودن جهل و خرافات و اصلاح اجتماعي ذکر کرده است. در ميان قيام انبياء و اولياي الهي، « قيام حسيني» را نيز مي توان در اين راستا ارزيابي کرد که امام حسين عليه السلام جهت حفظ اسلام و احياي دين نبوي(2)، براندازي حکومت فاسد اموي، قيام عليه رژيم ظالم، اصلاح امت پيامبر(ص)(3)، رسوا کردن قدرت ناحق[ بني اميه](4)، جلوگيري از نابودي مکتب اسلام ناب نبوي(5)، دفاع از اسلام و زنده کردن آن، اصلاح جامعه و قيام براي امر به معروف و نهي از منکر(6)، قيام خويش را آغاز کردند؛ و در اين انقلاب و نهضت حسيني از مرحله شروع تا زمان شهادت، با روشنگري و آگاهي بخشي به جامعه، وظيفه و تکليف الهي خود را براي زدودن جهل و خرافات و بدعت از پيکره ي دين انجام دادند؛ تا زماني که در کربلا به شهادت مي رسند و « فرهنگ شهادت» را با قيام خويش در تاريخ، جاويدان مي سازند؛ فرهنگي که جز پيروزي در هر دو صورت( کشته شدن و پيروز شدن) چيز ديگري به همراه نداشت. امام حسين عليه السلام در حالي قيام خود را آغاز مي کند که يزيد فرزند ناصالح معاويه، علناً شراب خوارگي و زن بارگي مي کرد و با اعمال خلاف اسلام، مي خواست حکومت اسلامي را در دست گيرد(7) و مأموران حکومتي، همچنان به سرکوب شيعيان منسوب به علي عليه السلاماقدام مي کردند.(8) در چنين موقعيتي حسين بن علي عليه السلام چگونه مي توانست با يزيد بيعت کند(9) و با اين بيعت، او را خليفه ي خدا روي زمين بداند؟... کسي که دائم در حال فساد و فحشا به سر مي برد، چگونه مي توانست عامل و مجري عدالت اسلامي باشد؟! در چنين شرايطي بود که امام حسين عليه السلام راهي جز قيام در مقابل جور و فساد حاکم در مقابل خود نديد، تا با قيام خويش، بتواند مردم خفته ي روزگار خود را از ماهيت واقعي رژيم بني اميه آگاه سازد و در مقابل بدعت ها و کجروي هاي موجود مقابله کند؛ از اين روست که امام حسين عليه السلام يکي از مهم ترين علل قيام خويش را « احياي امر به معروف و نهي از منکر و انجام وظيفه و اداي تکليف الهي» برشمردند و در وصيت نامه خود به محمد بن حنفيه در زمينه ي علت قيام خويش مي نويسند: ... قيام من تنها براي اين است که امت جدم را اصلاح کنم؛ يعني در ميان امت جدم فساد زياد شده است و من مي خواهم آنها را اصلاح کنم. برنامه ي اصلي من اين است که امر به معروف کنم تا کار خير و خوب و عمل صالح در اجتماع مورد توجه قرار بگيرد و مردم را از منکرات بازبدارم؛ زيرا منکر در جامعه رواج يافته است؛ [ مي خواهم] به شيوه و روش جدم و سيره ي پدرم علي ابن ابيطالب عمل کنم؛ پس هرکس که دعوت مرا بپذيرد[ نزد] خداي تعالي شايسته ترين افراد به حق و حقيقت است و اگر افراد نپذيرند، صبر مي کنم تا خداي تعالي بين من و آنها حکم کند که او بهترين حکم کنندگان است(10). امام عليه السلام در هنگام خروج از مکه، بعد از حمد و ثناي پروردگار با اشاره به مرگ که حقيقت زندگي انسان هاست و با آگاهي از شهادت خويش در اين قيام مي فرمايند:« مرگ بر فرزندان آدم به مثابه گردن بندي بر گردن دختر جوان، کشيده و بسته شده است... گويا من مي بينم که بند بند مرا گرگان بيابان بين [ نينوا] و کربلا از هم جدا مي سازند و از من، شکمبه هاي تهي خود را پر مي کنند و انبان هاي گرسنه ي خود را سرشار مي نمايند. قرارگاهي نيست از روزي که در قلم تقدير گذشته است.»(11) قيام آگاهانه امام حسين عليه السلام و يارانش و استقبال از شهادت در راه خداوند براي احياي دين محمدي (ص)که با عزت و افتخار آغاز مي شود، اصلي مي شود که درس آزادگي و عزت و سربلندي و عظمت را براي انسان هاي آزاده در طول تاريخ رقم مي زند. 5-1. فلسفه قيام حسيني حرکت هدايت گرايانه ي امام حسين عليه السلام که براي اصلاح دين الهي و سنت نبوي آغاز مي شود، قيامي جاويدان مي گردد که الگوي عملي اي را براي همه ي انسان هاي آزاده در طول تاريخ نشان مي دهد؛ قيامي که در سخنان امام حسين عليه السلام فلسفه آن و هدف اصلي آن، ايمان و اخلاص الهي و اصلاح جامعه ذکر شده است؛ قيامي که بر هدف اصلي آن، يعني ريشه کن کردن ظلم و ستم در جامعه و اصلاح سنت هاي نبوي تأکيد بسياري شده است؛ همچنان که امام حسين عليه السلام فرمودند:« بار پروردگارا! حقاً تو مي داني که آنچه از ما تحقق يافته، از ميل به قيام و اقدام و امر به معروف و نهي از منکر و نصرت مظلومان و سرکوبي ظالمان براي ارضاي ميل، و رغبت رسيدن به سلطنت و قدرت فخرانگيز و مبارزه جويي و محبت و دلبستگي به مال دنيا نبوده است»(12). حضرت عليه السلام در ادامه، با اشاره به علت اصلي قيام، مي فرمايند:« ... بلکه به علت آن است که نشانه ها و علامت هاي دين تو را مي بينيم و مي خواهم در بلاد و شهرهاي تو، امور را اصلاح نمايم تا بندگان ستمديده ات در امن و امان بسر برند و به واجبات تو و سنت هاي تو و احکام تو رفتار کنند. پس هان اي مردم! اگر شما ما را ياري ندهيد و از در انصاف، با ما در نياييد، اين حاکمان جائر و ستمکار بر شما چيره مي گردند و قواي خود را عليه شما به کار مي بندند و در خاموش نمودن نور پيغمبرتان مي کوشند؛ و خدا براي ما کافي است و بر او توکل مي نمايم و به سوي او باز مي گرديم که همه ي بازگشت ها به سوي اوست»(13). با توجه به چنين بينشي در متن قيام حسيني است که مي توان گفت قيام و نهضت حسيني « يک انقلاب کاملاً آگاهانه بود، هم از ناحيه ي خودش و هم از ناحيه ي اهل بيت و يارانش»(14) که با « در هم شکستن ساختار حکومت امويان که به اسم دين حکومت مي کردند و با خوشگذراني و عياشي مردم را در تنگنا قرار داده بودند، پايه هاي تزوير را متزلزل ساخت و از سوي ديگر با دميدن روح شهامت و بيداري در کالبد جامعه اسلامي و پروراندن نسلي خداجو و شهادت طلب و ستيزه گر با سلطه ي ستم»(15)و مبارزه با تحريف هاي رايج گشته و احياي اسلام ناب نبوي، با شهادت خويش و ياران پاکشان و خلق حماسه ي عاشورا توانستند اصل امر به معروف و نهي از منکر را در جامعه ي اسلامي زنده سازند و در عرصه نبرد حق با باطل، نمونه هايي از انسان هاي بزرگ، شريف، کريم و ايثارگر و مخلص را در روز عاشورا به جهانيان نشان دهند؛ انسان هايي که با عشق، خلوص و ايمان الهي بسترهاي نرم خويش و لذايذ زودگذر دنيايي را رها کردند و در عصر حاکميت ريا و تزوير، براي تحقق هويت انساني و اسلامي در رکاب امام زمان خويش با نثار خون پاک خود، خون تازه اي از بيداري و حرکت و حيات را در جهان اسلامي به جريان انداختند و پيام « فداکاري و ايثار و از جان گذشتگي، شهامت و شجاعت، استقامت و پايداري، صبر و بردباري، درس مردانگي و غيرت و همت»(16) را نه تنها به گوش مردم غافل آن زمان، بلکه تمام زمان ها رساندند. 6-1. عزت طلبي در پرتو شهادت طلبي يکي ديگر از درس هاي عاشورا، درس آزادگي و عزت و کرامت است که قيام و شهادت امام حسين عليه السلام آن را به همگان آموخت که: زير بار زندگي ذلت بار نروند:« اليس الموت...»: مرگ در راه عزت اسلام جز زندگي جاويد نيست و زندگي با ذلت، جز مرگي که از زندگي تهي است، نخواهد بود»(17). امام حسين عليه السلام با قيام خود و حماسه ي عاشورا روحيه ي ظلم ستيزي و حق طلبي را در جامعه ي خفته اسلامي زنده کرد و عزتي را آفريد که تا جهان باقي است، ادامه دارد و حرکت آفرين خواهد بود. رمز جاودانگي عاشورا در خدايي بودن آن و عزت و آزادي خواهي است که امام حسين عليه السلام به همراه ياران خويش با انتخاب « شهادت»(18) مرگ خويش را رقم زدند. در مکتب انبياء و اولياء شهادت از جايگاه والايي برخوردار است؛ همچنان که امام سجاد عليه السلام فرمودند:« کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست»(19) و پيامبر گرامي اسلام نيز فرمودند:« شهادت برترين مرگ هاست»(20). امام حسين عليه السلام براساس همين آموزه هاي متعالي اسلامي است که مرگ را آگاهانه در کسوت شهادت انتخاب مي کند و مي فرمايد:« اي خداي من! اي بزرگ من! من دوست دارم که هفتاد هزار بار در راه طاعت و محبت تو کشته شوم و زنده گردم؛ به خصوص آن گاه که کشته شدن من عامل پيروزي دين تو و زنده شدن فرمان تو و محفوظ ماندن شريعت تو باشد»(21). سيدالشهداء و ياران باوفاي ايشان، مرگ با عزت را آگاهانه انتخاب کردند و مي دانستند که شهادت، همان مرگ با عزت و خير و نيکي است که خداوند به صابران و استقامت کنندگان وعده داده است؛ از اين رو سعي کردند در اين امر از يکديگر سبقت بگيرند( فاستبقوا بالخيرات) و جان خود را در راه حق و احياي اسلام فدا کنند؛ شهادتي که انگيزه آن « نه جاه طلبي بود و نه خودخواهي، بلکه او مردم خواه بود و به اصلاح [ جامعه و زدودن بدعت و خرافات از سنت نبوي] مي انديشيد.»(22) انگيزه ي شهادت اباعبدالله الحسين عليه السلام و يارانش را مي توان در « خريداري بهشت به بهاي شهادت، طلب رضاي خدا، غيرت، مظلوميت، محو فساد در زمين، اندک و حقيربودن دنيا، رانده شدن از وطن و سرزمين خويش، خالص گرداندن دين براي خدا، امر به معروف و نهي از منکر، جلوگيري از خواري و ذلت، فزوني ايمان و در نهايت اينکه جهاد و شهادت مايه ي عزت اسلام است»(23)؛ از اين روست که « مجاهدان حقيقي و اولياي الهي همواره يکي از دو « احدي الحسنين » را از ديگري، يعني شهادت را از پيروزي خوش تر مي دانند.»(24) اين حرکت حرکتي بود که امام حسين عليه السلام و يارانش از آموزه ها و دستورات اسلامي برگرفتند و حماسه ي عاشورا را رقم زدند و معمار عزت و افتخار و سربلندي در جهان گرديدند؛ آموزه اي که خود امام حسين عليه السلام فرمودند:« آيا با خواري زيستن و با خواري مردن؟! اين هر دو را خوراکي ناهنجار و ناگوار مي بينم. اگر به ناچار بايد يکي از مرگ و زندگي را برگزيد، حرکت من به سوي مرگ با عزت، حرکتي زيبا و پسنديده خواهد بود.»(25) هنگامي که امام حسين عليه السلام با چنين بينش و انديشه اي حرکت و قيام خويش را شروع کرد، عزت و کرامتي را رقم زد که در لسان و کلام تاريخ نگاران در طول تاريخ همواره مورد تمجيد و تعمق و حرکت قرار گرفت؛ چنانکه ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه خويش هنگامي که در مورد عزت و ذلت صحبت مي کند، در مورد « و الحياة في موتکم قاهرين» مي نويسد: بزرگ و رهبر تمام افرادي که چنين صفتي داشتند، حسين بن علي است که در صحراي کربلا به امام و يارانش امان دادند، ولي چون اين امان دادن خواري و ذلت را به دنبال داشت، نپذيرفت و شهادت را پذيرفت و در گرماگرم عاشورا فرمود: هيهات منا الذله.(26) پي نوشت ها : 1. مرتضي مطهري؛ حماسه حسيني؛ ج 3، ص 41. 2. همان؛ ج2، ص 212. 3. همان؛ ج 2، ص 16. 4. علي بن حسين مسعودي؛ مروج الذهب و المعادن الجواهر؛ ج 3، ص 64. 5. جعفر شهيدي؛ قيام امام حسين عليه السلام؛ ص 9. 6. مرتضي مطهري؛ پيشين؛ ص 38. 7. علي بن حسين مسعودي؛ پيشين؛ ص 67 و مرتضي مطهري؛ پيشين؛ ص 139-142. 8. جعفر شهيدي؛ پيشين؛ ص 10و مرتضي مطهري؛ پيشين؛ ص 28. 9. براي آگاهي بيشتر ر.ک به: مرتضي مطهري؛ پيشين؛ ص 66-150 و زهرا احساني؛ انديشه عاشورا؛ ص 230. 10. اصغر صفار هرندي؛ انقلاب عاشورا؛ ص 105 . مهدي پيشوايي؛ سيره پيشوايان؛ ص 190-195 و محمدحسين حسيني طهراني؛ لمعات الحسين؛ ص 13. 11. اصغر صفار هرندي؛ پيشين؛ ص 44. 12. حسين بن شعبه الحراني؛ تحف العقول عن آل الرسول؛ ص 243. 13. همان. 14. مرتضي مطهري؛ پيشين؛ ص 155. 15. جواد محدثي؛ فرهنگ عاشورا؛ ص 398-399. 16. علي سعيدي؛ معارف عاشورا؛ ص 187-188. 17. معهد تحقيقات باقرالعلوم؛ موسوعة کلمات امام حسين عليه السلام؛ ص 356. 18. مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني؛ ايثار و شهادت در مکتب امام خميني؛ ص 210. 19. دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم؛ ره توشه راهيان نور؛ ص 267. 20. همان؛ ص 266. 21. محمد دشتي؛ فرهنگ سخنان امام حسين عليه السلام؛ ص 470. 22. مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني؛ چکيده مقالات دومين کنگره بين المللي امام خميني و فرهنگ عاشورا؛ ص 323. 23. همان؛ ص 321. 24. همان؛ ص 322. 25. زين العابدين باکويي؛ عزت و اقتدار ديني؛ ص 154. 26. نهج البلاغه؛ خطبه 51( برخي نيز گفته اند در مورد « اباه الضميم» است). منبع: نشريه فكر و نظر شماره 2-3
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 469]
-
گوناگون
پربازدیدترینها