تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مهدى طاووس بهشتيان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814672567




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پانزده خرداد پيوند دهنده حماسه عاشورا و پيروزي انقلاب اسلامي


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: پانزده خرداد پيوند دهنده حماسه عاشورا و پيروزي انقلاب اسلامي
قسمت اول مجيد زندي عليرغم گذشت 45 سال از حادثه 15 خرداد سال 1342 هنوز بسياري از افراد مايلند در جست و جوي ريشه هاي انقلاب اسلامي از ماهيت حادثه 15 خرداد بيشتر بدانند و اينكه چه وقايعي رخ داد كه 15 رخداد به عنوان مبدا بيداري ملت مسلمان ايران و در نهايت به قيام و پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن ماه 57 شد . هر چند براي انقلاب اسلامي مردم ايران نمي توان مبدايي خاص تعيين كرد چرا كه هويت اسلامي ـ شيعي ملت ايران ريشه در تاريخ اسلام و تاريخ تشيع حكومت نبوي (ص ) و علوي (ع ) و حماسه بزرگ عاشورا و شهادت ائمه اطهار(ع ) دارد اما 15 خرداد را مي توان در مرحله كنوني تاريخ ايران سر سلسله مبدا حركت و جنبشي مذهبي دانست كه مردم ايران توانستند بر ضد نظام شاهنشاهي پهلوي قيام كنند و از گفتن مرگ بر شاه واهمه اي نداشته باشند. در اين جايگاه شخص امام خميني (ره ) هم نهضت و قيام ملت مسلمان ايران را به عنوان ادامه نهضت عاشورا رهبري كردند و در سخنان خود اين حركت را برگرفته از بركات ماه محرم و صفر مي دانستند و به مناسبت 15 خرداد در اطلاعيه اي كه در تاريخ 57 11 2 خطاب به ملت ايران صادر كردند گفتند : محرم چه ماه مصيبت زا و چه ماه سازنده و كوبنده اي است محرم ماه نهضت بزرگ سيدشهيدان وسرور اولياي خداست كه باقيام خود در مقابل طاغوت تعليم سازندگي و كوبندگي به بشر داد و راه فناي ظالم و شكستن ستمكار را به فدايي دادن و فدايي شدن دانست و اين خود سرلوحه تعليمات اسلام براي ملت هاست تا آخر دهر... » پس رشد و نمو حضرت امام در مكتب امام حسين (ع ) خود پايه گذار نهضت جديد شيعي در ايران شد و اگر بخواهيم ريشه هاي حادثه 15 خرداد را هم بررسي كنيم بايد به زمان حضور رسمي امام خميني (ره ) به صحنه سياسي اشاره كنيم چرا كه پس از رحلت آيت الله العظمي بروجردي . حادثه اي رخ داد كه امام خميني (ره ) اعتراض سياسي را تكليف شرعي خود دانستند و در سخنراني خود فرياد اعتراض بلند كردند و همين حركت مقدمه معرفي او به عنون رهبر مخالفان نظام شاهنشاهي شد نام او دهان به دهان گشت كه شخصي پيدا شده كه عملا در مقابل سلطه شاهي در ايران مي ايستد. در اين دوران رژيم طاغوت قصد داشت در قالب لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي در مهر ماه سال 1341 قانوني را به تصويب برساند كه طبق آن شرط مسلمان بودن براي راي دهندگان و انتخاب شوندگان لحاظ نشده بود تا از آن طريق بتواند عناصر بهايي را در مصادر اصلي كشور قرار دهد و مهره هاي كليدي آمريكا و اسراييل را در گلوگاههاي اصلي مملكت مستقر سازد. امام خميني (ره ) در نامه اي به اسدالله علم نخست وزير وقت به اين مساله اعتراض كردند ولي علم ترتيب اثري نداد به همين دليل نامه ديگري خطاب به خود شاه نوشتند و در آن آوردند : « ... مع الاسف با آنكه به آقاي اسدالله علم در اين بدعتي كه مي خواهد در اسلام بگذارد تنبيه دادم و مفاسدش را گوشزد كردم ايشان به امر خداوند قاهر گردن ننهادند و نه به قانون اساسي و قانون مجلس اعتنا نمودند و... آقاي علم گمان كرده با تبديل كردن قسم به قرآن مجيد به كتاب آسماني ممكن است قرآن كريم را از رسميت انداخت و « اوستا » و « انجيل » و بعض كتب ضاله را قرين آن يا به جاي آن قرار داد. اين شخص تخلف از قانون اساسي را به بهانه الزامات بين المللي شعار خود دانسته با آنكه الزامات بين المللي مربوط به مذهب و قانون اساسي نيست تثبيت به الزامات بين المللي براي سركوبي قرآن كريم و اسلام و قانون اساسي و ملت جرم بزرگ و ذنب لايغفر است ... » البته امام (ره ) مي دانستند كه ريشه اين فساد شخص شاه است . همچنانكه پيش از اين درباره پدرش هم چنين اعتقادي داشت و در يادداشتي كه تاريخ پانزده ارديبهشت سال 1323 هجري شمسي را دارد با شديدترين شكلي رضاشاه را مقصر بدبختي ملت ايران مي دانند و مي گويند : « ... خودخواهي و ترك قيام براي خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان را بر ما چيره كرده و كشورهاي اسلامي را زير نفوذ ديگران درآورده قيام براي منافع شخصي است كه روح وحدت و برادري را در ملت اسلامي خفه كرده قيام براي نفس است كه بيش از ده ميليون جمعيت شيعه (جمعيت آن روز ايران ) را به طوري از هم متفرق و جدا كرده كه طعمه مشتي شهوت پرست پشت ميزنشين شدند. قيام براي نفع هاي شخصي است كه روزنامه ها كه كالاي پخش فساد اخلاق است امروز هم همان نقشه ها كه از مغز خشك رضاخان بي شرف تراوش كرده تعقيب مي كنند و در ميان توده پخش مي كنند. قيام براي خود است كه مجال به بعضي از اين وكلاي قاچاق داده كه در پارلمان بر عليه دين و روحانيت هرچه مي خواهند بگويند و كسي نفس نكشند... » اين روند خفت بار و مضر به حال اسلام و مسلمين سبب شد كه صبر امام (ره ) لبريز شود و امام بر ضد تصميمات دولت بايستد و سخنراني كند و اطلاعيه صادر نمايد و تلگراف بفرستد و در پاسخ به سئوالات بازرگانان و مردم روشنگري نمايد و.. هرچه تكليف شرعي براي نجات جامعه از نفوذ افكارغيراسلامي در قوانين مسلمين بود قيام كردند و از طعنه هيچ طعنه زننده اي نهراسيدند و از دستگيري و زندان و حتي شهادت هم باكي به دل راه ندهند. ايشان در پاسخ به سئوال مردم پس از شرح دقيق حوادث جاري كشور در آبانماه سال 41 خطاب به مردم مي نويسند : « اين جانب حسب وظيفه شرعي به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مي كنم . قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهيونيست هاست كه در ايران به حزب بهايي ظاهر شدند و مدتي نخواهد گذشت كه بااين سكوت مرگبار مسلمين تمام اقتصاد اين مملكت را با تاييد عمال خود قبضه مي كنند و ملت مسلمان را از هستي در تمام شئون ساقط مي كنند... اگر كسي سكوت كند در پيشگاه خداوند قاهر مسئول و در اين عالم محكوم به زوال است . » اگر چه خطاب امام (ره ) به مردم است تا سكوت نكنند اما هدف امام پيشنهاد پرهيز از سكوت خصوصا نزد علما بود كه لفظ « هر كسي » را به كار مي برند. شرايط آن روز هم شرايطي نبود كه مردم بتوانند آزادانه حرف خود را بزنند چرا كه سابقه ظلم و ستم پادشاهان ملت ايران را در ترس و خوف دائم فرو برده بود و حكومت مستبدانه رضاشاه اين شرايط را به اوج رسانده بود. امام هم چون به هدف خود واقف بودند مي خواستند مردم و علما را هم همراه خود داشته باشند تا كارها به درستي به نتيجه برسد. اين فشارها در ظاهر نتيجه داد و دولت لايحه ايالتي و ولايتي را در ظاهر پس گرفت و مردم و علما هم تلگراف تبريك براي امام خميني (ره ) فرستادند. اما طرح رفراندم شاه اگر چه به صورت مستقيم مسايل ايالتي و ولايتي را تكرار نكرد اما در ذات خود همه موارد گذشته را تكرار كرده است كه امام (ره ) در اين باره نيز اطلاعيه صادر كردند و 1341 11 2 نوشتند : « ... به نظر مي رسد اين رفراندم اجباري مقدمه براي از بين بردن مواد مربوط به مذهب است . علماي اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمن هاي ايالتي و ولايتي براي اسلام و قرآن و مملكت احساس خطر كرده اند و به نظر مي رسد كه همان معاني را دشمنان اسلام مي خواهند... علماي اسلام وظيفه دارند هر وقت براي اسلام و قرآن احساس خطر كردند به مردم مسلم گوشزد كنند تا در پيشگاه خداوند متعال مسئول نباشند... » امام (ره ) مجددا در اين مسير علما را مسئول خطاب مي كنند و آنها را به وظايف و تكليف شرعي هشدار مي دهند و در اسفند ماه سال 1341 هم با ارسال پيامي خطاب به ملت اعتراض خود را با آوردن آيه شريفه « انالله و انا اليه راجعون » در صدر پيام به اوج مي رسانند و درباره انقلاب به اصطلاح سفيد شاه و ملت مي آورند : « دستگاه حاكمه ايران به احكام مقدسه اسلام تجاوز كرد و به احكام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد نواميس مسلمين در شرف هتك است » . اين جمله امام به بندي از اين طرح مربوط مي شد كه قرار بود با تصويب قانون تساوي زن و مرد دختران 18 ساله را هم به خدمت نظام وظيفه ببرند و امام مجددا هشدار دادند : « دستگاه جابر در نظر دارد تساوي حقوق زن و مرد را تصويب و اجرا كند يعني احكام ضروريه اسلام و قرآن كريم را زير پا بگذارد يعني دخترهاي هيجده ساله را به نظام اجباري ببرد و به سربازخانه ها بكشد يعني با زور و سرنيزه دخترهاي جوان عفيف مسلمانان را به مراكز فحشا ببرند... » در اين مرحله شرايط سقوط ارزش هاي اسلامي در كشور طريق قوانين جاري در شرف وقوع بود كه دولت قصد داشت در قالب هماهنگي با سازمانهاي بين المللي همه قوانين اسلامي را به نفع قوانين غربي لغو كند. اين شرايط موجب شد كه امام (ره ) عيد سال 1342 را عزاي عمومي اعلام كنند و مردم و علما را به خطراتي كه براي اسلام و مسلمين در شرف وقوع بود آشنا سازند . در اين شرايط امام (ره ) خطاب به ملت ايران مي نويسند : « من اين عيد را براي جامعه مسلمين عزا اعلام مي كنم تا مسلمين را از خطرهايي كه براي قرآن و مملكت قرآن در پيش است آگاه كنم . » عجيب ترين مساله در اين ميان عمل به تكليف الهي است كه امام (ره ) همواره در پي آن بوده است تا حدي كه هيچ حركت خود را خارج از چارچوب تكليف الهي كه برعهده علما اسلام بوده و هست انجام ندادند. وقتي كه امام دولت را در اين مسير مصمم ديد لحن خود را در مقابل حكومت تغيير داده و با تندي رسما در اطلاعيه خود نابودي نظام شاهي و كنار رفتن دولت را مطرح مي سازند و مي گويند : « من به دستگاه جابره اعلام خطر مي كنم . من چاره در اين مي بينم كه اين دولت مستبد به جرم تخلف از احكام اسلام و تجاوز به قانون اساسي كنار برود و دولتي كه پاي بند به احكام اسلام و غمخوار ملت ايران باشد بيايد بارالها! من تكليف فعلي خود را ادا كردم . « اللهم قد بلغت » و اگر زنده ماندم تكليف بعدي خود را به خواست خداوند ادا خواهم كرد. خداوندا! قرآن كريم و ناموس مسلمين را از شر اجانب نجات بده . » امام (ره ) در اين ميان مكاتبات محرمانه فراواني هم با علما انجام مي دهند و از آنها مي خواهند به مناسبت فرارسيدن ايام شهادت امام جعفر صادق (ع ) كه مصادف با دوم نوروز سال 42 بود آنها در قالب سخنراني راجع به تصويب نامه مخالف شرع و قانون دولت در مورد انتخابات انجمن هاي ايالتي و ولايتي اطلاع رساني نمايند. رويه ارزشمندي كه امام خميني (ره ) در طول سالها مبارزه خود در آن مسير گام نهادند اين بود كه تا آنجا كه ممكن است بدون به كار بردن سلاح و خونريزي مبارزه با طاغوت را با حضور مردم و علما و به صورت يك حركت فرهنگي و اطلاع رساني پيش ببرند كه خوشبختانه اين رويه موثر واقع شد و مراجع تقليد آن زمان با امضا نامه اي مخالفت خود را با برنامه هاي شاه و اسدالله علم اعلام كردند. شرايط آن روز كاملا به نفع امام (ره ) و علما پيش رفت و حتي رفراندم انقلاب سفيد با مخالفت مردم و روحانيت شكست خورد اما رژيم از پا ننشست و به دستگيري مخالفين مبادرت ورزيد . در اين شرايط امام (ره ) در سخنراني جداگانه اي در 1341 12 7 اعلام كردند : « شما آقايان محترم در هر مقامي كه هستيد با كمال متانت و استقامت در مقابل كارهاي خلاف شرع و قانون اين دستگاه بايستيد. از اين سرنيزه هاي زنگ زده و پوسيده نترسيد اين سرنيزه ها به زودي خواهد شكست ... » شرايط بحراني آن روز اين حقيقت را بيشتر آشكار ساخت كه حادثه 15 خرداد يك حادثه معمولي و ساده نبود بلكه يك حركت انقلابي ريشه دار مذهبي بود كه مردم صرفا با انگيزه مذهبي با روحانيت همراه شدند و آن هم چيزي نبود جز تلاش رژيم براي به رسميت انداختن ساير اديان در امور قانوني كشور كه مي توانست مسير آينده كشور را تغيير دهد اين انگيزه مذهبي در عين حال مطرح مي شد كه مشكلات اقتصادي چندان در اظهار نظرها و مخالفت ها جايي نداشت حركتي كه نشان مي دهد حوادث 15 خرداد صددرصد ريشه مذهبي داشته است . در اين شرايط نيز امام مجددا دست به قلم شدند و 1341 12 22 در پيامي خطاب به علماي اعلام و حجج اسلام آوردند : « خدمت ذيشرافت حضرات علماي اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم « عظم الله تعالي اجوركم » چنانكه اطلاع داريد دستگاه حاكمه مي خواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروريه اسلام قيام و به دنبال آن مطالبي است كه اسلام را به خطر مي اندازد لذا اين جانب عيد نوروز را به عنوان عزا و تسليت به امام عصر ـ عج الله تعالي فرجه ـ جلوس مي كنم و به مردم اعلام خطر مي نمايم مقتضي است حضرات آقايان نيز همين رويه را اتخاذ فرمايند تا ملت مسلمان از مصيبت هاي وارده بر اسلام و مسلمين اطلاع حاصل نمايند. اينكه مي گوئيم حركت تاريخي 15 خرداد ريشه دارتر از آن است كه از آن به عنوان يك اتفاق ساده ياد كنيم به همين دليل است كه لحظه لحظه سالهاي 41 و 42 كه امام (ره ) بنا بر تكليف الهي مسئوليت را پذيرفتند باحوادث سلسله وار به هم پيوند خورده است و ملت ايران هم چون حرف دل خود را از زبان و قلم امام (ره ) مي شنيد به او و راه او نزديك شد تصاوير امام به خانه هاي مردم راه يافت و راه امام راهي شد كه خودشان فرمودند : « اگر زنده ماندم تكليف بعدي خود را به خواست خداوند ادا خواهم كرد. » اين هويت مذهبي در شيوه سخنراني و عمل امام خميني (ره ) وجود داشت به مردم هم جرات داد و عمل به تكليف را بر همه مردم لازم مي كرد اين جريانها سبب شد كه حس دفاع از اسلام در دل مردم مسلمان ايران زنده شود و از كسي نترسند و فقط براي احيا شعائر اسلامي قيام كنند. هر چند براي انقلاب اسلامي مردم ايران نمي توان مبدايي خاص تعيين كرد چرا كه هويت اسلامي ـ شيعي اين ملت ريشه در تاريخ اسلام و تاريخ تشيع دارد; اما 15 خرداد را مي توان در زنجيره پي در پي حركت هاي عدالت طلبانه و اسلام خواهي ملت ايران مبدا حركت و جنبش مذهبي به شمار آورد كه منجر به پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 1357 شد ريشه حادثه 15 خرداد را مي بايست به اعتراض حضرت امام خميني (ره ) به مصوبه دولت اسدالله علم دانست كه قرار بود طي آن شرط مسلمان بودن براي راي دهندگان و انتخاب شوندگان و قسم خوردن به قرآن از قانون اساسي كشور حذف شود تا از اين طريق بتوانند گلوگاههاي سياسي و اقتصادي كشور را در اختيار بهايي ها قرار دهند اگر شجاعت امام خميني (ره ) نبود امكان نداشت تلاش هاي ملت به سامان برسد او بود كه توانست بر ضد تصميمات دولت بايستد سخنراني كند اطلاعيه صادر كند و تلگراف بفرستد و به محض مشاهده تصويب قوانين غيراسلامي و بر ضد مصالح مسلمين به عنوان تكليف شرعي قيام كند و از دستگيري و زندان و حتي شهادت باكي به دل راه ندهد. امام خميني (ره ) قبل از وقوع حوادث پانزده خرداد رسما در اطلاعيه خود نظام شاهنشاهي را جابر و غيرقانوني معرفي كردند و گفتند : « من چاره در اين مي بينم كه اين دولت مستبد به جرم تخلف از احكام اسلام و تجاوز به قانون اساسي كنار برود و دولتي كه پاي بند به احكام اسلام و غمخوار ملت ايران باشد بيايد. » امام خميني براي همراهي علما و مجتهدين بارها با نامه و مكاتبات محرمانه از آنها مي خواست در قالب سخنراني و اطلاعيه راجع به تصويب قوانين خلاف شرع به دولت اعتراض كنند و هر مرحله كاري كه انجام مي داد مي گفت بارالها! من تكليف فعلي خود را ادا كرده ام و اگر زنده ماندم تكليف بعدي خود را به خواست خداوند ادا خواهم كرد لحظه لحظه حركت امام از مهر ماه 1341 تا آخرين روزهاي حيات مبارك و در كوران حوادث سياسي براساس عمل به تكليف بود و همين اداي تكليف شرعي و اين هويت مذهبي سبب شد كه مردم هم با اقتدا به رهبر خود فقط به وظيفه خود عمل كنند و نتيجه را به خداوند واگذار كنند
 چهارشنبه 8 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن