واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: من افسانه آرش كمانگير را باور مي كنم - علياكبر شكارچي
استاد لطفي عزيز و هنرمندان گرامي گروههاي شيدا؛دستتان درد نكند. تبريك ميگويم به آقاي لطفي كه اين بار گران را با سربلندي، به همت بلند شما براي سربلندي موسيقي ايران كشيدند تا مردم ايران نور اميد بر دلشان بتابد. مطمئن باشيد مردم ايران قدرشناس زحمات شما خواهند بود و حضور شما هنرمندان جوان را به عرصه موسيقي حرفهاي تبريك و مبارك باد خواهند گفت. دوستان؛ غناي ملودي و فرم كارها بسيار عالي و سرشار از زيبايي بود و ريشه در فرهنگ كهن ايران داشتند.
اجراها بسيار با قدرت و خدا را سپاس كه بيعيب و نقص انجام گرفت. تكنوازيها و خوانندگيها بسيار عالي و بجا و القاكننده پاكي و معصوميت و اصالت موسيقي ايران بودند. گرچه احساس من اين بود كه تكنوازان و خوانندگان در اجرا با محدود شدن و احساس بستهاي برنامههاي خود را اجرا كردند، ولي به شما قول ميدهم اين شكل گرفتن جملات و غني شدن و مرتب شدن ملوديها در آيندهاي نزديك، تبديل به راه درست و قالبي جديد خواهد شد كه شما را از بيراهه رفتن باز خواهد داشت. امروز اگر پر و بال شما در اجرا بسته شد، در عوض تيزبالي بلند براي پرواز بلندتان خواهد روئيد. با ايمان، سپاسگزار سختگيريهاي استاد خود بمانيد و شكيبا باشيد كه راهتان درست است. فردوسي شعر زيبايي دارد كه حرف را تمام ميكند:
مياساي زآموختن يك زمان / به دانش ميفكن دل اندر گمان
چه گويي كه وام خرد توختم/ همه آنچه بايستم آموختم
يكي نغز بازي كند روزگار/ كه بنشاندت پيش آموزگار
وقتي استقبال خردمندانه مردم فرهنگدوست و فرهنگخواه را در كنسرت شما و كنسرتهاي چند هزار نفري سالهاي اخير ديدم به ياد افسانهاي افتادم؛ در دوران فترت ايران باستان، تورانيان ايران را به تصرف درآوردند، براي ختم درگيريها، قرار شد بزرگ تيرانداز ايران در حضور سران و لشكريان و مردم ايران و تورانيان، تيري رها كند. هر كجا كه تير نشست تورانيان تا همان جا عقب بنشينند. بزرگ تيرانداز ايران، آرش كمانگير براي اين كار انتخاب شد. او اين تير را تا كجا پرتاب كرد و مرز ايران و توران تا كجا تعيين گرديد، مهم نيست و حرف من هم اين نيست. آرش گفت: من با اهورامزدا مناجات كردهام و به شما اعلام ميكنم بعد از پرتاب تير، تن من هم تكهتكه خواهد شد و اين چنين شد. او جانش را بر تير و كمان گذاشت. تير رها شد، ايران رها شد و جان و تن او هم رها. اول رويا شد و بعد اسطوره گشت. فرشتگان اهورامزدا، تير رها شده را تا دورترين مرزي كه ايران شايستگي و لياقتش را داشت بردند و بر درختي نشاندند.
مردم عزيز و هنرپرور؛
هيچكدام از هنرمنداني كه در عمر پر بار و افتخارآميز هنريشان موسيقي خلق كردند يا به روي صحنه آمدند، نيامده بودند كه تير و كمان را تا انتها نكشند. نيامده بودند كه بد بخوانند يا بد اجرا كنند. من ايمان دارم و شما هم باور كنيد آنها جان بر سر اجرا گذاشتند. من افسانه آرش كمانگير را باور ميكنم. من تكهتكه شدن تن اين هنرمندان را باور ميكنم. من نميگويم آرش كمانگير تا كجاي مرز ايران تير پرتاب كرد و شما هم نگوييد اين عزيزان كجا را نشانه رفتند. مهم اين است كه در اين دوران بظاهر فترت موسيقي ايران، مثل ايرانيان باستان چشم اميد به پرواز بلند اين هنرمندان داشته باشيم. مهم اين است كه مثل ايرانيان كهن، دست در دست هم، براي اين هنرمندان به صحنه آمده و براي پرتاب بلندشان، با صداي بلند دعا را فرياد كنيم. مهم اين است كه اين پرتابهاي آرشوار را باور كنيم. خوشحال باشيم و ذوق كنيم. اگر اميد را به سراغمان فرستادند، اميد را باور كنيم. حتي اگر به صورت جرقهاي باشد. همهاش همين است و بس.
آرش كمانگير افسانه است ولي من آن را باور ميكنم. به خدا باور ميكنم. او از جنس همين هنرمندان كمانگير امروزي بود، اينان نيز از همان جنس. آنان را دوست بداريد، آنان را باور كنيد، اگر آرش افسانه بود، اينان عين حقيقت هستند. مباد روزي كه يك ايراني در صف تورانيان خواهان شكستن تير و كمان آرش باد. مباد روزي كه هنرمندي دستش بر سوفار11) كمانش بلغزد. مباد روزي كه نسيم بر حنجره خوانندهاي بلغزد كه همه ايرانيان دست دعايشان و چشم اميدشان به پرتاب بلند آنان است. سربلند بماند ايران، سربلند بماند موسيقي ايران و سر بلند بمانند موسيقيدانان ايران.
كه گردون نگردد مگر بر بهي / به ما باز گردد كلاه مهي
1- جايي كه ته تير در چله كمان گذاشته ميشود
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]