اين بار با گرافيک کامپيوتري

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

اين بار با گرافيک کامپيوتري ترجمه: ويدا نکومند جلوه هاي بصري «گرگ نما»(The Wolfman)ساخته جو جانستن داستان گرگ ها و انسان هاي گرگ نما از جمله داستان هاي آشناي ژانر ترسناک در حوزه ادبيات و سينما است که از دوران کلاسيک تا به امروز دستمايه ساخت انواع فيلم هاي ترسناک قرار گرفته است که با توجه به نوع داستان آن، همچنان پتانسيل خود را در جذب مخاطب حفظ کرده و هنوز هم قصه انسان هايي که با بر آمدن ماه در آسمان به شکل و شمايل گرگ در مي آيند، طرفداران خاص و پرو پا قرص خود را دارد.جديدترين فيلمي که بر اساس اين داستان قديمي ساخته شده، گرگ نما است که قصه و نام خود را از فيلمي کلاسيک و ترسناکي که در سال 1941 به همين نام ساخته شد، گرفته است.در فيلم جديد با حفظ خط اصلي داستان، قصه جديدي روايت مي شود. در سال 1880، لارنس تالبوت (بنيسيو دل تورتو)که کودکي اش با مرگ مادر به کابوسي بدل شده و سال ها از خانه خود دور بوده؛ پس از درخواست نامزد برادرش (اميلي بلانت )براي جست و جوي برادر به شهر خود باز مي گردد.پس از ملاقات با پدر (آنتوني هاپکينز )مطلع مي شود که برادرش توسط حيواني درنده خوي و مرموز به قتل رسيده است.خاکسپاري برادر و بي تابي همسر او لارنس را در شهر نگه مي دارد.لارنس در شبي تاريک در جنگل توسط حيواني درنده زخمي مي شود.ساکنان شهر و پدر او معتقد هستند که لارنس توسط حيوان مسموم شده و به زودي به هيولايي وحشتناک تبديل خواهد شد.به همين دليل او را از شهر مي رانند.در اين ميان تنها همسر برادرش از او طرفداري مي کند تا اين که... به تصوير کشيدن چنين داستاني اين روزها، بدون هنر گرافيک ديجيتال غير قابل تصور است.بنابراين در ساخت فيلم نيز ردپاي شرکت هاي معروف ساخت جلوه هاي تصويري ديجيتالي چون ام.پي.سي، دابل نگاتيو و ريتم و هيوز ديده مي شود.شرکت ام.پي.سي کار اصلي ساخت جلوه هاي تصويري فيلم - که شامل ساخت صحنه هاي دگرديسي و تبديل لارنس به گرگ بود -را انجام داد.براي اجراي اين بخش مهم و اصلي فيلم، در واقع گريم و تکنيک هاي ديجيتالي دست به دست هم در باورپذير ساختن داستان نقش اساسي داشتند. استيو بگز که در کارنامه خود فيلم هايي همچون قلب جوهرين و قطب نماي طلايي را دارد، در اين باره چنين مي گويد:«ام.پي.سي تمرکز اصلي کار را روي دگرديسي چهره بچيو (طراحي و اجرا)قرار داد.در قدم اول، اصلي ترين کار ما اين بود که ساختار گريم ريک بيکر را با افکت هاي خود سازگار سازيم.معتقد بودم که بايد روي تک تک جزئيات گريم تمرکز کنيم و همراه با آن پيش رويم.بدين ترتيب خط و مشي اوليه طراحي را بر مبناي گريم در نظر گرفتيم و توانستيم در کارهاي پيش توليد همگام با آن پيش رويم و طراحي جلوه هاي تصويري را آغاز کنيم.جزئيات کار ريک و گروهش را مورد بررسي قرار دادم.از تمامي فرم هاي ساخته شده عکس و سايبراسکن تهيه کرديم. بدين ترتيب توانستيم که نقاط سنسورهاي حسي صورت بنچيو، تعداد دوربين ها، محل قرار گرفتن و زواياي آن ها را مشخص سازيم.مدام در حال فکر کردن بودم که چگونه طراحي اين کار را انجام دهم.از صورت بنچيو در حالت هاي گوناگون با انواع ميميک و حالت هاي مختلف صورت او، فيلم و عکس تهيه کرديم و با استفاده از جزئيات طراحي گريم و استفاده از اسکن، روتوسکوپي و انيميشن توانستيم کا را طراحي و پياده سازي کنيم.کل جريان کاري در مرحله کارهاي پس از توليد انجام گرفت.طراحي و ساخت فيلم (فيلمبرداري) تقريباً يک سال پيش انجام شد، تنها در ماه آوريل و مه بود که بعضي از صحنه ها براي -برخي اصلاحات از نو -گرفته شد.ما کارهاي خود را به موقع انجام داديم، 1200 نما ساختيم که 600 نماي آن در فيلم استفاده شد و بايد بگويم که اين شايعه اي بيش نبود که تاخير در به پايان رسيدن فيلم تقصير گروه جلوه هاي ويژه آن است!سه دگرديسي چهره وحشتناک و نفرت انگيز، تمامي صحنه هاي گرافيک کامپيوتري پشت بام، صحنه هاي مربوط به مرد گرگ نما و بيشتر نماهاي بارش باران، تمامي نماهايي بود که شرکت روي آن کار کرد. گري بروزنيج و آدام والدز تمام وقت روي انيميشن چهره آن کار کردند.» والدز توضيح مي دهد:«بخصوص صحنه هاي مربوط به دگرديسي چهره، نياز به ايده هايي نو داشت اين ايده ها را با آزمون و خطا انجام داديم و پيش رفتيم.صحنه دگرديسي به شش مرحله سخت تقسيم مي شد که شامل متورم شدن رگ ها، کبود شدن پوست، بلند شدن موها و برجسته شدن ماهيچه ها و استخوان ها مي شد.سايبراسکن از تمامي بدن بنچيو، اساسي ترين کاري بود که بايد انجام مي داديم.به وسيله آن توانستيم تا او را از يک شخصيت انسان به يک گرگ نماي کامل تبديل سازيم.براي پوشش پاها و دست ها طرح هاي انيميشني ساخته و با استفاده از نرم افزار اختصاصي شرکت ام.پي.سي به نام furtility تصحيح ساخته و کامل کرديم.با توجه به نوع کار، براي هر نمايي که از بنيسيو با ماسک و گريم گرفته شده بود، کار تصحيح و ظريف کاري انجام داديم، چرا که بيشتر نماهاي موجود نماي نزديک بود و به ريزه کاري هاي زيادي نياز داشت.به طوري که براي ساخت هر چين صورت و پوست او کلي کار انجام داديم.مرحله بعدي نورپردازي و تنظيم سايه هاي صورت او بود.براي اين کار از تمامي ابزارهاي موجود استفاده کرده و علاوه بر آن براي بهتر شدن مدلسازي آينه اي و سايه پردازي راهکارهاي جديد و مفيدي يافتيم.طراحي نماهاي محيطي لندن دوره ويکتوريا -مربوط به صحنه پشت بام -در مرحله پس از توليد به طور کامل در شرکت ام.پي.سي انجام شد.بيشتر اين صحنه از تلفيق طراحي معماري سه بعدي و نقاشي پوششي دو بعدي ساخته شد.علاوه بر آن نماهاي اصلي از رودخانه تايمز و گذر زمان در زير برج لندن نيز از ساخته هاي اين شرکت به شمار مي آيد.براي اين کار در مرکزشهر لندن مستقر شديم تا بتوانيم با عکسبرداري هوايي، مدلسازي انجام دهيم.گروه سازندگان کامپوزيت هاي دو بعدي -تحت سرپرستي آروندي اسرگادو -در ساخت نماهاي مختلف با بخش هاي گوناگون همکاري داشتند که از جمله آن ها مي توان به ساخت انيميشن هاي صورت گرگ نما و پاهاي او، برجستگي رگ ها و تغيير پوستش اشاره کرد.همچنين در ساخت انواع عنصرهايي که در صحنه هاي محيطي نياز بود، همانند دود و اشغال و گرد و غبار نقش اساسي داشتند.آن ها براي رندر کردن طرح هاي دو بعدي خود از نرم افزار D2.5 استفاده کردند.براي ادامه کار، از شرکت "ريتم و هيوز"براي ساخت 150 نماي آخر فيلم دعوت شد.اين نماها شامل تبديل گرگ نما از حالت انسان دو پا به حيواني چهارپا بود.بايد بگويم که اين بخش از کار را شرکت ما پيشتر انجام نداده بود و اجراي آن دشواري هاي خود را داشت.اين نماها در تمامي طول فيلم تکرار مي شد.تغيير شکل ها مي بايست حقيقي جلوه داده شده و طبيعي به نظر رسد و حال آن که تبديل حالت انساني دو پا به حيواني چهارپا تناسب هاي خاص خود را داشت که اجراي آن در توان گروه ما نبود.بنابراين از شرکت ريتم و هيوز درخواست کمک کرديم .با اطمينان مي توانم بگويم که آن ها اين کار را به خوبي انجام دادند.» دريک اسپرز سرپرست جلوه هاي تصويري در شرکت ريتم و هيوز درباره ساخت اين نما چنين توضيح مي دهد:«يکي از مواردي که روي آن تمرکز داشتيم اين بود که ارتباط بين دست و پاي انسان در هنگام دويدن و راه رفتن - به صورت چهاردست و پا -متفاوت است از ارتباطي که دست و پاهاي عقبي يک سگ با يکديگر دارند.دست و پاي آن ها از لحاظ اندازه يکي است، اما در انسان پاها از دست ها بلندتر است.بنابراين مجبور بوديم تا در مدل چهار دست و پاي انساني پاها را اندکي کوتاه تر سازيم.بايد نهايت دقت و کنترل را روي اندازه استخوان بندي پاها داشتيم، چرا که مي بايست نسبت هر دو يکي باشد.بنابراين تلاش کرديم تا سازگاري بين فيلم هاي برداشته شده و طرح هاي ساخته هاي خود -که بر اساس حرکت چهار دست و پاي سگ بود-برقرار سازيم.مورد بعدي نحوه طرز نمايش پاها بود، چرا که بيشتر فيلمبرداري در فضايي مه آلود و دودي برداشته شده بود و اين امر کار را براي گروه کامپوزيت نقاشي پوششي ما -براي نمايش پاهاي موجود -سخت مي کرد. در نتيجه تصميم گرفتيم تا ابتدا تمامي صحنه ها فيلمبرداري شده و سپس گروه کامپوزيت روي آن شروع به کار کند.بيشترين تمرکز خود را روي گرافيک انيميشني گذاشتيم و براي اين کار ابتدا با موشن کپچر آغاز کرديم.پس از آن از بسته نرم افزار انحصاري شرکت به نام وودو و موتور رندر wren استفاده کرديم.علاوه بر موارد گفته شده، شرکت ما صحنه هاي نبرد در تالار تالبوت را نيز کار کرده بود.اين صحنه ابتدا با بدل کاراني که کفش هاي تنيس به پا داشتند، گرفته شد و پس از آن به جاي کفش ها، پاها و پنجه هاي ساخته شده با گرافيک کامپيوتري به تصاوير اضافه شد.اما چالش برانگيزترين کار شبيه سازي آتش در اين صحنه بود.شخصيت ها و زبانه هاي آتش کاملاً با گرافيک و انيميشن کامپيوتري ساخته شدند.من از اين که آتش به صورت تماماً ديجيتال ساخته مي شد، بسيار راضي بودم.چرا که در اين حالت بسيار طبيعي تر جلوه مي کرد. کليه شبيه سازي شعله هاي آتش در بسته نرم افزاري Houdini ساخته و پرداخته شد و براي افزودن جزئيات بيشتر به آتش ها از نرم افزار برداري felt استفاده کرديم.» استيو بگز ادامه مي دهد:« شرکت دابل نگاتيو نيز در ساخت 350 نماي جلوه هاي تصويري ديجيتالي گرگ نما تحت سرپرستي مارک مايکلز شرکت داشت که بيشتر شامل نماهاي افتتاح و اختتام فيلم بود.ساخت ماه والقاي فضايي کابوس وار از جمله کارهاي اصلي آن ها به شمار مي آمد.علاوه بر آن ساخت تالار تالبوت را نيز انجام دادند. گنبد پشت بام به صورت تماماً گرافيک کامپيوتري ساخته شد.پس از طراحي کلي ريزه کاري هايي همچون سايه پردازي يا پوشش سنگي روي سطح آن اضافه شد.گنبد ساخته شده در چندين نما با نورپردازي هاي مختلف استفاده مي شد.از نور روز گرفته تا نور مهتابي شب و گنبد در آتش.بنابراين گروه ساخت مي بايست نهايت سعي خود را در ساخت گنبد به کار مي گرفتند تا با انواع تنظيم هاي گوناگون در صحنه هاي مختلف، سازگاري داشته باشد.گروه کامپوزيت دو بعدي ساخت پيچک هاي نماي ساختمان و شمع هاي درون آن را انجام دادند.پيچک ها مي بايست با وزش باد به حرکت در مي آمدند، بنابراين به صورت انيميشني ساخته شدند. علاوه بر آن ساخت آسمان در حالت هاي مختلف آب و هوايي نيز با نقاشي پوششي ساخته و به صورت دو بعدي، پويا نمايي شد.علاوه برموارد ذکر شده، شرکت دابل نگاتيو محيط خارجي تالار تالبوت را درموقعيت هاي مختلف و آب و هوايي ( ابري و مه آلود ومهتابي) شبيه سازي کرد. براي ساخت نماي ابر و ماه از انواع افکت هاي دو بعدي و فيلم هاي برداشته شده واقعي استفاده شد. ليد مت، نيل ميلر و ديميتري دلاکوويچ با استفاده از نقاشي پوششي دو بعدي اين نماهاي وهم آلود را خلق کردند.در فيلم صحنه هاي خونين و چندش آوري نيز وجود دارد که براي ساخت آن از انواع ابزارهاي ديجيتال استفاده شده است. يکي از ترسناک ترين اين صحنه ها، سکانسي است که يکي از شخصيت هاي فيلم روي ريل آهني له مي شود. صحنه فوق ابتدا، با بدل کار فيلمبرداري شد، اما گروه دابل نگاتيو براي باورپذيرتر ساختن اين صحنه وانتقال پيام آن مي بايست با گرافيک کامپيوتري کار زيادي انجام مي دادند.اولين کار آن ها اين بود که مدل گرافيک کامپيوتري از بدن بدل کار بسازند، چرا که مي خواستند سرعت پرتاب و شدت برخورد او روي ريل را چندين برابر سازند.بنابراين با استفاده از پروجکتورهاي ديجيتال مضاعف اين کار را انجام دادند و سپس عنصرهاي دو بعدي ساخته شده، خون و گوشت را به آن افزودند.بايد اضافه کنم که نماي افتتاحيه فيلم نيز از ساخته هاي دابل نگاتيو بود.در نماي افتتاح فيلم، لوگو به ماه ديزالو شده و سپس دوربين به درون جنگل تيليت مي شود.دابل نگاتيو همراه با گروه دو بعدي و سه بعدي خود از لوگوي کمپاني، اسکني تهيه کرد و اين نما را بازسازي کردند.نماي افتتاح فيلم فوق العاده از کار در آمد.» vfx world (Jan.2010) منبع:صنعت سينما 94 /ج
#فرهنگ و هنر#

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 847]