واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نماد همه مجاهدان شريف و غيور راه خدا سوگنامه سيد عباس موسوي از زبان شيخ نعيم قاسم، معاون دبير كل حزبالله لبنان درآمد: پس از شهادت سيد شهداي مقاومت اسلامي لبنان، شخصيتهاي بسياري كه عشق و ارادت خاصي به آن شهيد بزرگوار داشته و يا با ايشان انس و الفتي داشتند، با بازخواني خاطرات خود با آن شهيد و ديدگاههاي انسانسازش، ياد و خاطرهاش را زنده نگه داشته و سوگنامه برايش سرودند كه به برخي از آنها در زير اشاره مي شود. فداكاري و ايثار و تلاش خستگيناپذير، دو صفت لاينفك شخصيت سيد و سالار شهداي مقاومت اسلامي لبنان، سيد عباس موسوي (ره)است.سياستمداران و علماي مسلمان و قاطبه مردم، پايگاههاي رزمندگان مقاومت اسلامي، حوزه هاي تبليغات ديني، حوزههاي علميه، مستضعفان جهان، خانوادههاي شهدا و اسرا و مجروحان، همگي به خوبي ايشان را شناخته بودند.ايشان نه تنها با همت بلند تمام اين مسيرها را درنورديد بلكه، براي تحقق آنها برنامهريزي ممتاز و بينظيري را انجام داد.جمعيت فراواني كه در تشييع پيكر ايشان شركت داشتند، مهمترين شاخص و نشانه بارز روابط گسترده سيد ميباشد.حدود ده سال با ايشان آشنا بودم، گويي اين دوستي از دوران كودكي شكل گرفته بود.او ويژگيهاي ممتاز زيادي دارد كه در اينجا به سه خصوصيت برجسته او اشاره مينمايم. 1-حس پيگيري سيد شهيد به گونهاي رفتار ميكرد كه گويي بر تمام مسائل كوچك و بزرگ اشراف دارد.چنانچه فردي را به كاري مكلف ميكرد، گام به گام كارهاي وي را دنبال كرده، وي را راهنمايي ميكرد. اين طور نبود كه فقط دستور دهد و درباره انجام آن از خود سلب مسئوليت كند و اگر درباره آن كار قصور و يا سهلانگاري ميديد براي تسريع كارها تذكر ميداد، و اگر پاسخ مناسب دريافت نميكرد، با انجام اقداماتي آن كار را به نتيجه مطلوب ميرساند.او همواره در حال ملاقات با مسئولان و بازديد از مناطق مختلف جهت اطلاع و آگاهي يافتن از نحوه پيشرفت امور بود، و در اين راستا راهنمائيهاي لازم را مينمود و تنها به دريافت گزارشهاي مكتوب اكتفا نميكرد و تا از به نتيجه رسيدن كارها مطمئن نمي شد از پاي نمينشست. ايشان همچنين براي تسريع انجام كارهاي مختلف جلسات فوقالعاده تشكيل ميداد و براي مسئولان جهت پايان بخشيدن هر چه سريع تر امور محوله ضربالاجل تعيين ميكرد و پس از پايان مهلت مقرر از آنان نتيجه كار را جويا ميشد.خدا ايشان را رحمت كند.روز و شب در حال تلاش بود و صداي زنگ تلفنش آرام نميگرفت و ملاقات كنندگان ايشان فراوان بودند. 2-حس پدري شهيد سيد عباس موسوي همواره با حس پدرانه با همگان رفتار مي كرد.چه با كساني كه در جنبش حزبالله بودند و چه ديگر بندگان مومن و مستضعف خدا. همواره قلبش براي نيازمندان ميتپيد و سعي ميكرد به كمك آنان بشتابد.از بازديد از مناطق محروم وادي ابو جميل و حي السلم و صفير و ديگر مناطقي كه مملو از رنج و ناراحتي مردم در نتيجه اوضاع نابسامان اجتماعي و خدماتي و مسكوني بود به شدت متأثر و ناراحت مي شد و همين مسئله باعث شد كه دست به اقداماتي تازه بزند.مهمترين اين اقدامات در گردآوري نيروهاي فعال مردمي منطقه الضاحيه (بخش شيعهنشين جنوب بيروت)بود تا بدينوسيله صداي دادخواهي اهالي محروم آن را به گوش مسئولان برساند و هنگامي كه سانحه طوفان برف و كولاك در مناطق بقاع اتفاق افتاد، با تلاش فراوان با مسئولان دولتي براي نجات مردم تماس گرفت و اين حادثه را پيگيري كرد.ايشان همواره با حس پدرانه اشتباهات را به افراد گوشزد ميكرد و عادت داشت كه در تمام مسائل قاطعيت را با مهربانيهاي پدرانه توأم سازد زيرا، معتقد بود كارها بايستي با قاطعيت پيش رود و رفتار برادرانه نيز بايد در جاي خود اعمال شود. 3-حس غمخواري براي مستضعفان هرگاه به پاي سخن ايشان مينشستيد، صحبتهايش محدود به مردم لبنان نبود، بلكه درباره همه مسائل مبتلا به جهان اسلام اظهار نظر ميكرد و اين را از رابطه مستحكم وي با جنبشهاي اسلامي فلسطين و عراق و پاكستان و افغانستان و... ميتوان دريافت.ايشان همواره آمادگي داشت بدون در نظر گرفتن مسائل امنيتي و به خاطر مصلحت مسلمانان از كشورهاي گوناگون بازديد كند تا بتواند بدين وسيله به آنان در حل مشكلاتشان ياري رساند. ايشان آنچنان به مسئله فلسطين اهميت ميداد كه گويي خود يك فلسطيني بود و غم فقدان آن عزيز براي فلسطينيها بيش از هر كس ديگري سنگيني ميكرد.سيد به مسئله فلسطين بيش از خودشان اهميت ميداد و اين نداي امام خميني(ره)كه ميفرمود اسرائيل بايد از ريشه بركنده شود، همواره در پيش رويش حاضر و ناظر بود و تلاشها و مجاهدتهاي آن شهيد توانست گروههاي دهگانه فلسطيني را گرد هم جمع كند و براي حل هرگونه اشكال و اختلافاتي ميان آنان آمادگي كامل نشان داد.هنگامي كه مردم جنوب عراق مورد تجاوز و تعرض صدام قرار گرفتند آرام و قرار نداشت كه به آنجا برود و با مردمش هم دردي كرده و در غمشان شريك شود اما، اين خواست وي با فشار دوستان به خاطر خطرهاي فراوان جامه عمل نپوشيد. اي مجاهد بزرگ، اي كسي كه رزمندگان مقاومت را دوست داشتي و آنان نيز تو را دوست داشتند.جاي تو در ميان ما خالي است، هرگز تو را فراموش نخواهيم كرد، رزمندگاني كه همواره به نداي آنان پاسخ ميگفتي و يكايك آنان را در آغوش ميگرفتي، ميبوسيدي و ميبوييدي و پيش از عزيمت به جبهههاي جنگ با دشمن بر شانه آنان دست نوازش ميكشيدي و محبت خود را در دل آنان كاشتي.تو با شهادت ابديات در وجدانهاي بيدار آنان زنده ماندهاي و با راهي كه پيمودي نشانه راه را به آنان آموختي و نماد نيك روش همه مجاهدان شريف و غيور راه خدا شدي.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 391]