تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند عزو جل كه فرموده است: از صبر و نماز كمك بگيريد، صبر، روزه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815325080




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مرغ همسايه بازيگر است


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 مرغ همسايه بازيگر است
مرغ همسايه بازيگر است   نويسنده: شاهين شجري كهن   از سانجيوكومارودني كوئين تادارين حمزه و ستاره صفرآوند؛ فيلمسازان ايراني به دلايلي به سراغ بازيگران خارجي مي روند؟ اين روزها اگربه فهرست بازيگران يك فيلم يا سريال اروپايي يا آمريكايي نگاه كنيم با اسامي غيربومي زيادي رو به رو مي شويم كه به صورتي كاملاً طبيعي در رديف بازيگران بومي قرار دارند. فيلمسازها با توجه به نيازهايشان از بين بازيگران مختلفي كه در فهرست اتحاديه هاي بازيگري قرار دارند، انتخاب مي كنند؛ مثلاً در جايي كه به يك بازيگر گردن كلفت روسي براي بازي در نقش يكي از سران مافياي روسيه نياز است، سراغ اصل جنس مي روند و به همين دليل نه تنها ظاهر نقش در مي آيد بلكه حركات و بيان بازيگر هم كمك مي كند نقش همان چيزي باشد كه مخاطب باور مي كند. اما در سينماي ما به نظر مي رسد كه استفاده از بازيگران خارجي بيش از آنكه واكنشي به اقتضائات نقش باشد، ترفندي براي گريز از مميزي است يا ابزاري براي شيك تر جلوه دادن فيلم. درست همان طوركه از لوكيشن هاي خوش آب و رنگ خارجي فقط براي ساختن يك ويترين خوش نما استفاده مي شود تا فيلم جذابيت بصري بيشتري داشته باشد؛ بدون در نظر گرفتن اين نكته كه آيا شكل گيري درام در آن موقعيت جغرافيايي خاص ضروري است يا نه و اينكه آيا اين محيط اساساً با آنچه مي خواهيم بگوييم سنخيتي دارد؟ با يك مقايسه ساده اين طور دستگيرمان مي شود كه نگاه فيلمسازان ايراني به بازيگر خارجي مثل نگاه اهالي فوتبال به بازيكن خارجي است. در خيلي از موارد بازيكنان خارجي اي كه دعوت مي شوند كارايي كمتري نسبت به بازيكنان بومي دارند و با توجه به قراردادهاي كلانشان هيچ عاقلي نمي تواند به نتيجه برسد كه حسن استفاده ازآن بازيكن (جز با كلاس بودن اسم خارجي اش) چه بوده كه با اين اشتياق به ايران آورده شده. به نظر مي رسد مديران باشگاهها هنوز اين تصور عهد عتيق را دارند كه يك باشگاه براي حرفه اي و بين المللي شدن حتماً بايد از بازيكنان خارجي استفاده كند و تيمي كه چند مهره غير بومي نداشته باشد، پرستيژ ندارد و رقمي نيست. متأسفانه اين همان تفكري است كه در بخشي ازسينماي ايران نيز حاكم است. اين تفكر پيش ازانقلاب هم وجود داشت اما به مرور معلوم شد كه تماشاگر ايراني تحت تأثير اين اطوارها قرار نمي گيرد و ترجيح مي دهد ستاره هاي سينمايي خودش را روي پرده ببيند و برايشان كف بزند. البته در دوراني كه هنوز فيلم هاي مصري، هندي و تركيه اي روي بورس بودند، گاهي بازيگران آن كشورها (درفيلم هاي خودشان) چنان محبوبيت پيدا مي كردند كه فيلمسازان ايراني وسوسه مي شدند ازآنها در آثار داخلي استفاده كنند و نان شهرت آنها را بخورند. مثلاً فخرالدين بازيگر اهل تركيه يا راج كاپو هندي آن قدر طرفدار داشتند كه پيش بيني مي شد هر فيلمي با بازي اين دو پر فروش شود اما اين نوع همكاري ها جز در يكي دو مورد اتفاق نيفتاد و آن هم موقعيت چنداني به دنبال نداشت. شايد اين درست ترين و معقول ترين استفاده اي باشد كه فيلمساز با تهيه كننده ايراني مي تواند از محبوبيت يك بازيگر خارجي بكند؛ همان فرمولي كه در سال هاي گذشته هم بارها درباره كارايي اش بحث شده و البته هر باربه دليلي عملي نشده. از زماني كه تهمينه ميلاني مي خواست با همكاري سينماگران و بازيگران هندي نسخه باليوودي سوپر استار تا زمزمه هاي حضور بازيگر كره اي در سريال مهران مديري. نيمه پر ليوان خالي   استفاده از بازيگران خارجي در فيلم هاي ايراني در مواردي محصول شرايط زمانه يا تشخيص حرفه اي كارگران است. يكي از موارد استفاده از بازيگر غير مسلمان يا غير بومي اين است كه طبيعتاً مجبور نيست برخي الزامات را رعايت كند. گاهي هم قصه فيلمي در جغرافياي خاصي مي گذرد و گروه براي فيلم برداري عازم آن كشور مي شوند. ممكن است بررسي گزينه هاي مختلف، كارگردان را به اين نتيجه برساند كه استفاده از بازيگري كه اهل همان سرزمين است به باور پذير شدن فضاي فيلم كمك مي كند. فيلم هاي عباس رافعي نمونه خوبي براي اين رويكرد هستند. او از بازيگران لبناني و سوري استفاده مي كند و درك درستي ازلهجه، بيان و رفتار عربي دارد. البته استفاده از بازيگر خارجي در كشور محل فيلمبرداري اين فايده را هم دارد كه هزينه توليد را پايين مي آورد و ضمناً دردسرهاي رويداد و هتل و امنيت و برنامه ريزي بازيگران را هم ندارد. انگيزه ديگري كه فيلمسازان را به استفاده از بازيگران خارجي متمايل مي كند كمبود چهره هاي جديد در سينماي ايران است. نسل قبلي خانم هاي بازيگر كه ستاره هاي سال هاي پيش بودند اكنون در آستانه ميانسالي هستند و در نسل جوان تر هم بازيگري كه قابليت تكيه زدن بر جايگاه بازيگران پيشين را داشته باشد وجود ندارد يا دست كم هنوز نتوانسته جايگاهش را تثبيت كند. به همين دليل فيلمسازان بدشان نمي آيد شانسشان را براي معرفي چهره هاي جديد امتحان كنند و در پروژه هايي كه امكان استفاده از بازيگران خارجي وجود دارد سراغ چهره هاي جديد كشورهاي ديگر مي روند. اما عجالتاً سينماي ايران اگر بخواهد بهره تبليغاتي از حضور يك بازيگر خارجي بگيرد بايد به سراغ چهره هايي برود كه در سينماي كشورهاي خودشان فعاليت كرده اند اما با پخش يكي دو سريالشان در داخل ايران مشهور شده اند و نزد مخاطبان ايراني محبوبيت دارند. مثل بازيگران كره اي كه بازي آنها در سريال هاي يانگوم و جومونگ با استقبال ميليوني مخاطبان ايراني همراه بوده و قطعاً براي مردم جالب خواهد بود كه بازيگر محبوبشان را در يك فيلم يا سريال وطني ببينند. بخشي از اين ذوق زدگي به خصلت عمومي ما بر مي گردد كه با شنيدن يك جمله تعارف آميز فارسي از زبان فلان شخصيت خارجي كيفور مي شويم و بخشي هم براي ما كه سينماي مان هنوز جنبه ملي دارد حضور بازيگران خارجي با كمي ذوق زدگي همراه است. حتي خود بازيگران هم اين موضوع را با قدري جوگيري تعريف مي كنند كه از فلان كشور صاحب سينما به آنها پيشنهاد بازي شده و گاهي هم لاف مي زنند كه قرار است به زودي با جورج كلوني يا برد پيت يا جودلا در فيلمي سينمايي همبازي شوند! دقيقاً به همان شيوه اي كه بازيكنان فوتباليمان هميشه پيشنهادهايي از بوندس ليگا دارند كه «ترجيح مي دهند تا قطعي نشده درباره اش چيزي نگويند.» يعني هنوز براي سينماگر و بازيگر ايراني جا نيفتاده كه همكاري در حوزه هاي بين المللي به خودي خود نه اعتباراست و نه فرايندي غير معمول. اصل و بدل   قابل قبول ترين دلايلي كه براي استفاده از بازيگران خارجي وجود دارد دو چيزاست؛ مطابقت با نقش و اقتضاي داستان. مطابقت با نقش به اين معناست كه در فيلمنامه نقش خاصي وجود دارد كه بايد بازيگري خارجي در آن نقش بازي كند؛ مثلاً فتحي در «ازدواج به سبك ايراني» شخصيتي داشت كه در اصل آمريكايي است اما به دختري ايراني دل مي بازد و به سبك ايراني ها با او ازدواج مي كند. در شرايط عادي چنين نقش هايي را به بازيگري ايراني مي دهند. اما فتحي اصرار داشت كه براي اين نقش يك آمريكايي واقعي را پيدا كند تا فيلمش حالت كاريكاتوري پيدا نكند. در نهايت هم دانيل هلمز را پيدا كردند كه تجربه بازيگري نداشت اما آمريكايي بود. حالا مي توانيد نقش را درازدواج به سبك ايراني با «پسر تهروني» مقايسه كنيد كه دامادش امين حيايي از فرنگ برگشته است. نمونه ديگر ميري است كه براي نقش عروس خارجي «كتاب قانون» از حمزه لبناني استفاده كرد كه با فيلمنامه هم تناسب داشت؛ يعني پرويز پرستويي با دختري خارجي آشنا مي شود و او را به ايران و نزد خانواده سنتي اش مي آورد. حمزه در كتاب قانون نقشي داشت كه با موقعيت واقعي او شباهت زيادي داشت. او در سينماي ايران همان قدر غريبه بود كه عروس كتاب قانون درجامعه ايران. همين تناسب بازيگر و نقش باعث شد كه او ناگهان مورد توجه قرار بگيرد و گل كند؛ در حالي كه پيش از كتاب قانون هم او در «توليد ديگر» (عباس رافعي) بازي كرده بود ولي بازتاب چنداني برايش نداشت. گاهي هم ممكن است داستان يا موقعيت ها و ماجراهاي فيلمنامه اقتضا كند كه چهره هايي متفاوت در فيلم حضور داشته باشند. در گذشته حتي اگر قرار بود گروهي قاچاقچي وابسته به مافياي چين يا ايتاليا در فيلمي ايراني تصور شوند از بازيگران داخلي استفاده مي شد. اما اكنون اوضاع عوض شده و زماني كه داستان يك فيلم درست و حسابي به چنين بزنگاه هايي مي رسد از بازيگران همان مليت استفاده مي شود تا حس طبيعي صحنه به تماشاگر منتقل شود به عنوان نمونه فتحي در «مدارصفر درجه» تعدادي از نقش هاي مهم را به بازيگران خارجي سپرد كه خصوصياتي شبيه به شخصيتهاي فيلمنامه داشتند. در چند سال گذشته فيلم هاي زيادي در لوكيشن هاي خارج از ايران فيلم برداري شده اند. زماني اگر مسعود كيميايي براي فيلم برداري به آلمان مي رفت و داستانش را با مايه هايي از مهاجرت و غربت روايت مي كرد همه به هيجان مي آمدند اما امروز فيلمسازان جواني مثل ماني حقيقي حتي تله فيلمشان را هم در لوكيشن هاي اصلي مي سازند. به همين دليل فيلم هايي كه با حضور بازيگران خارجي جلوي دوربين مي روند كم نيستند؛ اما اينكه چرا به همه اين فيلم ها پرداخته نشد به اين دليل است كه تعدادي از اين فيلم ها هنوز به نمايش عمومي در نيامده اند و معلوم نيست كه شيوه استفاده تبريزي و لطيفي از بازيگران خارجي چگونه بوده يا همبازي محمد رضا فروتن در فيلم «زمان معكوس» چگونه بازيگري است. فيلم هاي ديگري مثل «7:5» (عسگرپور) با اينكه در فرانسه ساخته شده اند اما جز در زمينه لوكيشن و بازيگران فرعي وابستگي خاصي به جغرافيايي فيلم برداري شان ندارد. «كپي برابراصل» كيارستمي هم مثل فيلم «صداي سياه» بهروز افخمي از اصل و اساس محصول كشوري ديگر محسوب مي شود و طبيعي است كه همه بازيگرانش هم غير ايراني باشند. در نتيجه خيلي ازفيلم هايي كه از عوامل فني يا بازيگران خارجي استفاده مي كنند از موضوع اين بحث خارجند. منبع:نشريه همشهري جوان- ش293  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 707]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن