محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852929117
استيون ژول ورنبرگ
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
استيون ژول ورنبرگ اسپيلبرگ در فيلم هايش همه کار مي کند؛ حتي پيش بيني علم نويسنده: محمد صادق شايسته بسياري مي گويند او از «ترين» هاي سينماست و براي اين ادعا مثال هاي زيادي مي آورند. ثروتمندترين، خوشفکرترين، جسورترين و خيلي چيزهاي ديگر. اينها حتي اگر اغراق آميز باشد، توصيفاتي است که براي استيون اسپيلبرگ مي شود، کارگردان و تهيه کننده اي که در سينما خيلي از مرزها را شکسته است؛ از سينماي رويا پرداز و آينده نگر تا سينماي تلخ و تاريخي. از جنگي تا علمي -تخيلي. زماني که او فهرست شيندلر را ساخت خيلي ها آن را نقطه تاريکي بر کارنامه اش دانستند و گفتند که با اين موضعگيري تلاش کرده براي هم کيشان يهودي اش قدمي بردارد. اما چند سال بعد با ساختن فيلم درخشان مونيخ و ستايش از مبارزان فلسطيني نشان داد که دوربين سينما برايش چيزي بيش از يک بلندگوست که بخواهد در آن شعارهاي نژاد پرستانه بدهد. در هر حال اسپيلبرگ در عرصه سينما بيشتر با فيلم هايي چون ژوراسيک پارک واي تي شناخته مي شود تا فيلمي چون نجات سرباز رايان. همه او را يک فانتزي ساز و فانتزي باز مي دانند که سعي کرده مثل يک بچه کنجکاو و بازيگوش خيالاتش را به تصوير بکشد و براي اين کار هميشه به دنبال تازه ترين يافته هاي علمي بوده. او مدام دارد سعي مي کند که دنياي آينده انسان و تکنولوژي هاي دهه هاي بعد را تصوير کند و براي همين هيچ اغراق نيست اگر او را ژول ورن عالم سينما بنامند. خدا آن روز را نياورد برخورد نزديک از نوع سوم نويسنده: عرفان خسروي فيلم «برخورد نزديک از نوع سوم» از آن فيلم هاي خاطره برانگيز است که کتابش را هم وقتي راهنمايي بودم خواندم. در اين فيلم برخورد با موجودات فضايي در پس پرده اي رازآميز از رؤياهاي ناخودآگاه و سرانجام ميعادي براي ملاقات با فضايي ها، حالتي حماسي يافته است. اما نخستين نکته اي که در مورد فيلم هاي فضايي مهم است. اصل وجود موجوداتي فضايي و هوشمند است که به زمين سفر کنند. با يک حساب دودوتا چهارتاي ساده که خيلي هم معروف است ، مي توان حدس زد که در منظومه شمسي (به تنهايي) ممکن است کلي تمدن درست و حسابي مشغول نفس کشيدن باشند. اينکه مي گوييم نفس کشيدن، يعني جنگ، خونريزي، استعمار، استثمار، بردگي، تخريب محيط زيست و غيره. در حقيقت دشوار است تصور وجود تمدني داشته باشيم که با صلح طلبي و عقل سليم تکامل يافته باشد. گونه هاي هوشمند هميشه موجوداتي شکارچي هستند (انسان، شمپانزه و دلفين ها براي مثال) و هوشمند شدن همراه است با کاهش رفتارهاي غريزي و افزايش منش هايي که به جاي غريزه و ساز و کار لذت، از هنجارها و آموزه هاي اجتماعي الگو مي گيرند. همه اينها موجب اين پيشگويي دردناک مي شوند که اگر موجوداتي از فضا به ديدار زمين بيايند (يا برعکس، مثل فيلم آواتار) ذاتا به دنبال منفعت خودند و احتمالا مهاجم هستند. مگر اينکه از هوش خود براي همسوسازي منافعشان با کره زمين استفاده کنند. در آن صورت هم بزر گ ترين منفعت براي کره زمين حذف گونه هوشمند و ياغي زميني (يعني انسان) است تا زمين دوباره به بهشت عدن تبديل شود . به هر حال بايد اميدوار باشيم با فضايي ها برخورد نزديک نداشته باشيم، به خصوص اگر آنها باشند که به کشف سياره ما مي پردازند چون ممکن است مثل فيلم «برخورد نزديک» به راحتي همه چيز ختم به خير نشود. بازي هايي با اتمسفر نجات سرباز رايان نويسنده: بهزاد يوسفي بازي هاي کامپيوتري و استيون اسپيلبرگ؛ به کل ترکيب ناخوشايندي به نظر مي رسد؛ آن هم براي مردي که با آمدن اسمش به زبان، ناخوداگاه آدمي را ياد نجات سرباز رايان، پارک ژوراسيک، جنگ دنياها، فهرست شيندلر، اي تي و آرواره ها و چندين فيلم ديگر مي اندازد. اما در مقابل شناسنامه کاري اين مرد مي توانيد عنوان هاي شغلي ديگري هم ببينيد که تعداد آنها به عدد13مي رسند. يکي از اين 13عنوان، نويسندگي براي بازي هاي کامپيوتري و دست داشتن در ساخت آنهاست. اسپيل راک(يکي از لقب هاي او)در حقيقت خودش يکي از خوره هاي بازي هاي کامپيوتري است و در حال حاضر در خانه اش چهار کنسول نسل هفتميPlay Station,3Wii,PSP,Xbox360،يافت مي شود . او کار ساخت بازي ها را از مدت ها پيش شروع کرده . اولين بازي تحت نظارتش بازي اي به نام The Digاست که حاصل همکاري او با استوديو بازي سازي لوکاس آرتزو دوست هميشگي اش جورج لوکاس در سال 1995است. اما بعد از آن اشتياق مرد روياپرداز هاليوود به ساخت بازي بيشتر و بيشتر مي شود؛ به خاطر همين با يکي از بزرگ ترين کمپاني هاي بازي سازي-Electronic Arts-قرار داد ساخت بازي اي جنگي مبني برجنگ جهاني دوم را مي بندد. شايد خود بازيکنان حرفه اي و خوره هاي بازي هم ندانند که سري قديمي بازي Medal ofHonorاز زير دست اسپيلبرگ بيرون آمده . در تمامي بازي نامه ها ي سري قديمي اين بازي، رد پاي پررنگ او به چشم مي خورد . او حتي در بخش فني اين بازي ها نظارت مستقيمي داشته و بسيار تاثيرگذار بوده. در اين روزها که همکاري اش با Electronic Artsهمچنان ادامه دارد سعي مي کند بيشتر بازي هاي خانواده پسند بسازد؛ اما همچنان علاقه شديد خود را به بازي هاي سبک تيراندازي اول شخص، مخصوصا بازي جذاب Call of Modern Warfare 4Duty:از کسي پنهان نکرده. اي تي E.T چه شکلي هستي، عزيز فضايي فيلم «اي تي» داستان موجود فضايي صلح طلب و جدامانده اي است که با پسري دوست شده و زندگي آنها در هم تنيده مي شود. ميان زيست شناسان تکاملي بحث هايي کاملا جدي وجود دارد که اگر در سياره اي ديگر زندگي وجود داشته باشد، چقدر به زمين شبيه است؛ و از آن مهم تر چقدر احتمال وجود گونه اي هوشمند هست و اين گونه هوشمند بايد چه شکلي باشد. اما اين بحث ها هر چقدر هم جدي باشند، پاسخ روشني ندارند. برخي عقيده دارند گونه هاي هوشمند بايد مسيري تکاملي شبيه انسان طي کرده باشند. در مسير تکامل ما نکته هاي مهمي وجود دارد که کمک کرده انسان ظاهر شود. براي مثال اگر اسکلت مهره داران داخلي نبود(مثلا اسکلت نداشتند، يا اسکلتشان خارجي بود)امکان نداشت روي زمين به چنين تنوعي دست يابند يا خيلي رشد کنند و بتوانند راست قامت شوند. بنابراين در سيارات ديگر هم موجوداتي مثل مهره داران با اسکلت دروني بخت بيشتري براي هوشمند شدن دارند و طبيعي است که با يك اسکلت دروني و مستحکم نيازي به پاهاي متعدد نيست؛ چهار يا حتي دو پا کافي است . پايانه هاي حسي(چشم و گوش و ..)بايد نزديک مغز بوده و مغز بايد دور از زمين باشد.(تا جايش امن باشد)پس نهايتا موجودي راست قامت با چشم و دهان و گوش و بيني خواهيم داشت و اين مطابق ايده فيلم هاي تخيلي است . اما برخي هم مخالف اين نگاه هستند . ممکن است گونه هاي هوشمند در دريا تکامل يابند(مثل دلفين هاي امروزي)يا شرايط جوي سيارات ديگر مساعدت بيشتري براي تکامل الگوهاي ديگر داشته باشند. اما هنوز هم همه متفق القول هستند که يک موجود هوشمند نمي تواند فتوسنتز کند.(چون اگر مي توانست نيازي به حرکت، شکار و هوش نداشت!)يا حتما بايد داراي دستگاه عصبي باشد، مگر اينکه هوش بدون دستگاه عصبي به نوعي ممکن باشد! يک بار ديگر بهET، شکل و شمايل اش و توانايي هايش فکر کنيد. خيلي هوشمندانه و قريب به واقعيت به نظر مي رسد . نه؟ دو قسمت از سه گانه پارک ژوراسيک JURASSIC PARK اين دايناسورها از کجا آمدند؟ نويسنده: عرفان خسروي اين فيلم زماني ساخته شد که ديرينه شناساني مثل جک هورنر و جان اوستروم ايده هايي انقلابي در مورد خويشاوندي دايناسورها و پرندگان مطرح کرده بودند. امروز اين مسأله براي ما حل شده است: مي دانيم پرنده ها دايناسور هستند، و ندانستن اين موضوع حکمش مثل کسي است که نداند سيب ميوه بهشت است؛ يعني اينکه خيلي زشت است! اما آن زمان برعکس چنين حرفي مثل حرف هاي اريک فون دنيکن ياغيانه و دور از شأن علمي دانشمندان موقر بود. بنابراين دانشمند ديرينه شناس فيلم (برخلاف شخصيت پردازي کرايتون در کتاب)آدمي منزوي و چلمن و بي دست و پاست که در طي داستان فيلم سربه راه و مهربان مي شود. مهم ترين سطح مباحث زيست شناسي اين فيلم امکان عملي باز سازي دايناسورهاست. قاطعانه بايد بگويم با اطلاعات امروزي ما اين کار غير ممکن به نظر مي رسد. زيرا نيمه عمر تئوريک مولکول دي ان اي در سنگواره ها حدود15ميليون سال است. اما حتي استخراج دي ان اي15ميليون ساله هم تا امروز امکان پذير نبوده است. براي کارهاي فسيلي اگر فسيل کمتر از يک ميليون سال سن داشته باشد ممکن است قطعاتي از دي ان اي قابل استحصال باشند. در مورد دي ان اي محبوس در خون پشه داخل کهربا هم اين موضوع صادق است. البته تجربه هاي انجام شده در اين چند ساله منجر به استخراج دي ان اي ماهي تن، مرغ خانگي و انسان مدرن از پشه هاي 40-30ميليون ساله شده است. نتيجه مشخص است:همگي آلودگي آزمايشگاهي بوده اند! اما در آخرين سطح فکر مي کنم مهم است که به فلسفه پشت فيلم هم فکر کنيم. فيلم و کتاب هر دو در آغاز شکوفايي بيوتکنولوژي خلق شدند. بيوتکنولوژي صنعتي است که مي تواند مفيد باشد، اما تا کنون نتايج فاجعه باري(البته نه از نوع پارک ژوراسيکي)هم به بار آورده است. استفاده سطحي از عناصر زنده در کشاورزي، محيط زيست، شيلات و ژنتيک مي تواند خطرناک باشد. مورد آشنايش هم درياچه هامون در کشور خودمان است که با معرفي نابجاي يک ماهي جديد(براي صيد محلي ها)ني هايش را(که منبع درآمد محلي ها بود)از دست داد و زيست بوم شکننده اش براي هميشه به کلي نابود شد. اسپيلبرگ پول خرج مي کند نويسنده: محمد ياشار افخمي يک نکته جالب در مورد اسپيلبرگ، فهرست بلند بالايي از فيلم هاي علمي -تخيلي است که به عنوان تهيه کننده در کارنامه اش دارد. بعضي از مهم ترين اين فيلم ها: عبارتند از: 1- 1990-1989-1985سه گانه بازگشت به آينده (Back To Future Trilogy) دکتر اميت براون دانشمند عجيب و غريبي است که از يک اتومبيل دلوريان يک ماشين زمان ساخته که با آن به گذشته و آينده سفر مي کند ودرگير ماجراهاي گوناگون مي شود(سفرکردن در زمان هميشه يکي از مهم ترين آرزوهاي انسان بوده که هنوز به تحقق نرسيده و فقط در (داستان ها و فيلم هاي علمي تخيلي ديده مي شود. 2- 1996گردباد(Twister) گروهي از دانشمندان هواشناسي براي شناخت بيشتر گردباد و چگونگي عملکرد آن دستگاهي اختراع کرده اند که با فرستادن گوي هاي کوچک آلومينيومي به داخل گردباد و دريافت سيگنال از آنها جهت گردش و قدرت گردباد را تشخيص مي دهد. فقط يک نکته باقي مي ماند؛ بايد دستگاه را با ماشين توي گردباد ببرند تا عمليات شروع شود.(در اين فيلم تکنولوژي جديدي پيش بيني شده که توسط آن مي توان با گردبادهاي مرگبار مقابله کرد؛ اين پيش بيني تقريبا به حقيقت پيوست و امروزه دانشمندان با دستگاهي شبيه به همان که در فيلم ديده مي شود جهت حرکت و قدرت و سرعت گردبادها را اندازه گيري مي کنند. هر چند تا کنترل کامل و خاموش کردن (توفان، راهي طولاني باقي مانده است.) 3- 1998: برخورد عميق(Deep Impact) شهاب سنگي عظيم(تقريبا هم اندازه شهاب سنگي که 65ميليون سال پيش دايناسورها را منقرض کرد) به سمت زمين در حرکت است. با برخورد اين شهاب سنگ به زمين ابري از غبار آسمان زمين را خواهد پوشاند و زندگي موجودات زنده در معرض خطر انقراض قرار خواهد گرفت. سفينه اي براي جلوگيري کردن از برخورد شهاب سنگ با زمين و با هدف نابود کردن آن در فضا توسط بمب اتمي به سمت شهاب سنگ پرتاب مي شود (سيستم دفاع موشکي زمين در برابر شهاب سنگ هاي غول آسا يکي ديگر از پيش بيني هاي انسان براي تکنولوژي هاي آينده است که هنوز با حقيقت فاصله دارد. با اين حال، آمار نشان مي دهد که زمين هر 100ميليون سال يک بار با چنين فاجعه اي مواجه خواهد شد . البته ناسا مسير همه سنگ هايي را كه چنين تواني دارند و در نزديکي هاي مدار زمين حرکت مي کنند کنترل مي کند و (چنين فاجعه اي در آينده نزديک، رخ نخواهد داد.) 4- 2007-2009-2011: سه گانه ترنسفرمرز(Trilogy Transformers) روبات ها ي غول آساي هوشمند از سياره در حال مرگ خود براي يافتن محلي جديد براي زندگي راهي کهکشان هاي ديگر مي شوند و زمين يکي از سياره هاي مناسب براي زندگي به نظر مي رسد. روبات ها در دو گروه به زمين مي آيند؛1-گروهي که مي خواهند ساکنان زمين را از بين ببرند و خود به زمين حکومت کنند.2-گروهي که به انسان ها و موجودات ديگر زمين احترام مي گذارند و براي دفاع کردن از ما در برابر همنوعان خود به اينجا آمده اند (هر چند اين ايده تا حد زيادي فانتزي به نظر مي آيد اما ايده روبات هايي که به بشر براي برداشتن زندگي (بهتر کمک کنند، چندان دور از ذهن نيست.) هوش مصنوعي ARTIFICIAL INTELLIGENCE:AI کابوس روباتيک در جهان زندگان نويسنده: مهدي صارمي فر ماجراي روبات ها و ترس ما انسان ها از اينکه روزي تبديل به موجودات هوشمندي با ضريب هوشمندي بالاتر از ما شده و تهديدي براي بقاي انسان شوند، دستمايه بسياري از داستان هاي علمي تخيلي ها بوده است؛ داستان هايي که در صدر آنها خداوندگار دنياي علمي -تخيلي ،ايزاک آسيموف، ايستاده است. در دنياي سينما هم جيمز کامرون يکي از بهترين نمونه ها را ساخته؛ «ترميناتور2:روز داوري» فيلمي است که در آن يک روبات محصول اسکاي نت به گذشته باز ي گردد تا از سارا کانرو و پسر خردسالش جان کانر در برابر روبات ها محافظت کند، تا جان کانر براي رهبري انسان ها در آينده وپس از شورش روبات ها آماده شود. اما هوش مصنوعي، داستان ديگري است. هر چند روبات ها در همه حواس پنج گانه از ما برتر هستند (يا قابليت برتري حداقل روي کاغذ را دارند) اما آنچه روبات ها را محدود مي کند، توان پردازش آنهاست. مسأله اين است که آيا روبات ها آن قدر مي توانند هوشمند شوند که حتي حس مادر و فرزندي را درک کنند؟من حدس مي زنم با پژوهش هاي جاري در زمينه «علوم اعصاب» و«علوم شناختي» (البته باز هم روي کاغذ) روبات ها در آينده نزديک مي توانند تحليل هاي احساسي بکنند. البته در گفته بالا يک موضوع را ناديده گرفتم. هنوز در دنيا انديشمندان و پژوهشگران زيادي وجود دارند که روي يکي از بزرگ ترين سؤالات تمام تاريخ تفکر بشر، يعني مسأله «ذهن-بدن» کار مي کنند و هنوز هستند افرادي که ذهن و بدن را از هم جدا فرض مي کنند. اما به خصوص در دهه جاري و با پيشرفت هاي عملي به دست آمده در علوم اعصاب، آرام آرام تقليل ذهن به بدن، در جهان علمي خارج از علوم اعصاب و روان شناسي هم در حال جا افتادن است. وقتي مي توان با تغيير بسيار اندکي از يک مولکول يا اتصال دو الکترود به مغز، بسياري از هيجانات و حالات غيرواقعي در دنياي بيرون را درون ذهن شبيه سازي کرد و همان پاسخ هاي بديهي به پديده هاي بيروني را از آنها دريافت کرد، پس ديگر بايد فاتحه آن جمله معروف دکارت که «مي انديشم، پس هستم» را خواند. مسأله ذهن شايد در آينده نزديک و براي هميشه حل شود اما براي شورش روبات ها چه بايد کرد؟شايد بتوان قوانين سه گانه دنياي روباتيک (که آن را مديون ايزاک آسيموف هستيم) را طوري با مدارهاي شبکه هاي عصبي مصنوعي ساخت که اين قوانين همانند مهم ترين قانون حاکم بر تکامل موجودات زنده(تلاش براي پيروزي در تنازع بقا و حفظ استخر ژنتيکي گونه) تبديل به اصل اساسي روبات ها شوند. اينجا ديگر ما مي مانيم و آينده دنياي فناوري که چگونه از پس اين چالش برمي آيد . اسپيلبرگ با «هوش مصنوعي» اين ديدگاه را که ما مي توانيم هوش مصنوعي را آن قدر توسعه بدهيم که عميق ترين احساسات دروني ما را روبات ها هم داشته باشند، پرورش داد. پيشرفت هاي علوم اعصاب که ذهن را به حيطه مولکول کشيده اند هم اين قضيه را تاييد مي کنند. اما هنوز چالش بزرگ باقي است و فعلا تنها دستاويز ما قوانين روباتيک هستند که بايد مانند کدهاي ژنتيکي درون هر روباتي جاگذاري شوند: 1ـ يک روبات نبايد با ارتکاب عملي يا خودداري از انجام عملي باعث آسيب زدن به يک انسان شود. 2ـ يک روبات بايد از فرمان هاي انسان ها تبعيت کند؛ مگر اينکه آن فرمان ها در تعارض با قانون نخست باشند. 3ـ تا هنگامي که قانون نخست يا دوم زيرپا گذاشته نشده است، روبات بايد وجود خود را حفظ کرده و در بقاي خود بکوشد. اسپيلبرگ تلويزيوني نويسنده: محمد ياشار افخمي استيون اسپيلبرگ به جز فيلم هاي بزرگ سينمايي چند سريال تلويزيوني هم در کارنامه اش دارد. مهم ترين اين سريال ها «ربوده شده(Taken)»؛داستاني علمي -تخيلي در مورد موجودات هوشمند فرازميني است که به سياره ما سفر مي کنند و تغييرات ژنتيکي اي در دو انسان منتخب «راسل کيز» افسر درجه دار ارتش آمريکا و و«سالي کلارک» شهروند عادي ساکن ايالت آريزوناي آمريکا ايجاد مي کنند که با گذشت زمان باعث مرگ آنها مي شود. موجودات فضايي قطعه الکترونيکي کوچکي درون مغز اين افراد کار مي گذارند که افکار آنها را کنترل مي کند و قبل از اينکه بدن آنها کاملا از کار بيفتد آنها را مجبور به توليد مثل مي کند. هدف اين تغيير ژنتيکي ايجاد نسلي ترکيب شده از انسان و موجود هوشمندي ديگر است. تغييرات ژنتيکي در نسل بعدي اين خانواده ها اصلاح مي شود و بعد از ازدواج پسر خانواده کيز و دختر خانواده کلارک (که آن هم توسط موجودات فرازميني برنامه ريزي شده) فرزند دختري به دنيا مي آيد به نام «آلي کيز»؛ اين دختر از نظر فيزيکي مثل هر دختر بچه ديگري است ولي قدرت هاي ماوراي توان انسان از قبيل خواندن و کنترل کردن ذهن افراد، حرکت دادن اجسام با استفاده از نيروي ذهن و... او را از بقيه افراد متمايز مي کند. حرف زدن او مانند حرف زدن کسي است که هزاران سال عمر و تجربه دارد؛ يکي از افسران ارشد ارتش آمريکا تصميم مي گيرد آلي را بازداشت کند و با انجام آزمايشات و نمونه برداري از آلي ارتشي شکست ناپذير ايجاد کند. موجودات فرازميني با روبه رو شدن با اين وضعيت تصميم مي گيرند آلي را از زمين ببرند؛ مردم عادي که از همه جاي دنيا براي ديدن آلي آمده اند و مسحور توانايي هاي او شده اند از آلي دفاع کرده و تا زمان رسيدن موجودات فضايي او را در خانه هاي خود پنهان مي کنند. در پايان داستان موجودات فضايي به زمين مي آيند و آلي را با خود مي برند. منبع: نشريه دانستنيها شماره 14
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 481]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها