تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس رابطه اش را با خدا اصلاح كند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816363899




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صاحب خانه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صاحب خانه
صاحب خانه   نويسنده:زينب جعفري   احمد دنبال پدرش از بنگاه معاملات ملکي بيرون آمد. اين پنجمين بنگاهي بود که از صبح تا حالا رفته بودند. چون محمود آقا سواد درست و حسابي نداشت، احمد را همراه خودش مي برد تا آدرس ها را برايش بخواند. احمد ترک موتور پدرش سوار شد. پدر چند خيابان پايين تر جلوي سوپرمارکتي نگه داشت. آنها از خيابان رد شدند و وارد بنگاهي به نام باخانمان شدند. محمود آقا گفت: «ببخشيد خانه اي مي خواستم براي پنج نفر» مرد ميان سالي که پشت ميز نشسته بود، گفت: «چه قدر مي تواني پول پيش و اجاره بدهي؟» محمود آقا گفت: «ما را آقاي حسيني معرفي کرده، يک پيش و صد اجاره» مرد دفتر بزرگي که جلويش بود، باز کرد و ورق زد. چند بار ورق هاي دفتر را عقب و جلو کرد و گفت: «زيرزميني است 56 متري که يک اتاق و يک پذيرايي دارد. بالاي آن هم صاحب خانه زندگي مي کند. آدرس را مي دهم، خانه را ببينيد. اگر پسند کرديد در خدمت تان هستم.» محمود آقا تشکر کرد و آدرس را گرفت و از بنگاه بيرون آمد و در حالي که سوار موتور مي شد، کاغذ را به احمد داد و گفت: «ببين بابا کجا بايد بروم؟» احمد د رحالي که کاغذ را نگاه مي کرد، سوار موتور شد و گفت: «خيابان لقمان، چهارراه ابوذر.» سر چهارراه، مسجد بزرگي بود. جلوي در مسجد شلوغ بود. نماز تمام شده رود و مردم در حال رفت و آمد بودند. از بلندگوي مسجد صداي حاج آقايي مي امد که مي گفت: «در زمان حکومت حضرت حجت(عج) همه صاحب خانه هستند. ديگر کسي مستأجر نيست. امام باقر(ع) مي فرمايد: اين مشکل مسکن در زمان امام زمان(عج) حل خوهد شد. زمين از آن خداست. هر کس آن را آباد کند، از آن اوست.» پدر داخل کوچه 14 پيچيد. احمد با خودش گفت: «خدا يعني جان مي شود روزي ما هم صاحب خانه شويم و ديگر از اين خانه به آن خانه اسباب کشي نکنيم.» او در حالي که محکم پدرش را چسبيده بود، به آسمان نگاه کرد. سر يکي از خانه ها پرچم سبزرنگي بود که رويش نوشته شده بود: «يا مهدي ادرکني» احمد زير لب گفت: «آقاجان! زودتر بيا» منبع:نشريه انتظار نوجوان47 /ج  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن