واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، اين فيلمساز بزرگ كه بنيان گذار سبك نئورئاليسم در سينما به حساب مي آيد در هفتم جولاي 1902 ميلادي در شهر سورا زاده شد. وي در جواني به رم رفته و پس از تحصيل در مدرسه هنرهاي دراماتيك در نمايش هاي مذهبي كليسا و پس از آن در نمايش هاي كمدي به ايفاي نقش پرداخت. دسيكا از سال 1931 به بازيگري در سينما روي آورده و بيش از همه با ماريو كامريني در مقام كارگردان كار كرده و در فيلم هاي كمدي بسياري ظاهر شد.چهره مهربان و جذاب او در كنار بازي پرجنب و جوش و سرشار از احساسش بسيار مورد توجه سينماروها قرار گرفته و دسيكا را به شهرتي باورنكردني رساند.در اين ميان صداي خوب دسيكا هم در به وجود آمدن اين موفقيت بي تاثير نبود به گونه اي كه يكي از آوازهاي او در فيلمي سينمايي روي صفحه هاي گرامافون تكثير شده و به فروش رسيد!. آشنايي اش با فيلمنامه نويسي به نام چزاره زاواتيني وي را به سمت كارگرداني سوق داد به گونه اي كه نخستين كار سينمايي اش را در سال 1940 كارگرداني كرد.او در نخستين ساخته هايش همان مسير دوران بازيگري اش را ادامه داده و فيلم هاي ساده و سرگرم كننده اي را توليد كرد كه مورد توجه مخاطبين خود نيز قرار گرفت.در سال 1942 فيلم بچه ها نگاه مي كنند را ساخت كه نگاه جدي تري به جامعه و مسايل آن داشت كه در كارنامه كاري او جايگاه مناسبي دارد. وي در اين فيلم به مشكلات زوج ها و دلايل جدايي شان پرداخته و تاثير آن روي فرزندان را به تصوير كشيده است.نقطه قوت فيلم واقع گرايي آن بدون توسل به اغراق است كه بعدها در فيلم هاي دزد دوچرخه و واكسي تكامل يافته و كوبندگي بيشتري پيدا كرد. جنگ دوم جهاني و اثرات مخرب آن در ايتاليا فيلمسازان اين نسل سينماي ايتاليا را به شدت تحت تاثير قرار داد كه در نهايت به تولد سبك نئورئاليسم ختم شد.يك سال پس از پايان جنگ دوم جهاني دسيكا فيلم واكسي را ساخت كه داستان تلخ و سياهي را درباره دو پسربچه واكسي است كه روياي خريد اسبي سفيد و زيبا سروكارشان را به زندان انداحته و پايان تلخي را برايشان رقم مي زند. دسيكا در واكسي به نمادپردازي روي آورده و اسب سفيد را به نشانه پاكي و معصوميت قرينه اي براي قهرمان هاي داستان -جوزپه و پاسكواله- قرار داده است. واقع گرايي موجود در اين فيلم به شدت مورد توجه منتقدين قرار گرفت و دسيكا را در ادامه اين راه مصمم تر كرد. به گونه اي كه وي در دزد دوچرخه كه كامل ترين فيلم دوره فيلمسازي اش به حساب مي آيد،با همكاري چزاره زاواتيني دنيايي به شدت واقعي با همه تلخي ها و شيريني هايش را خلق كرد. دزد دوچرخه داستاني بسيار ساده اما در عين حال پر پيچ و خم دارد كه هوشمندي دسيكا جلوي تبديل آن به يك ملودرام سطحي و معمولي را گرفته است.گم شدن دوچرخه اي كه ممر درآمد پدر خانواده است دزديده شده و پدر و پسر براي يافتن دوچرخه كذايي آواره خيابان ها مي شوند. اما همين داستان ساده در دستان دسيكا به فيلمي كوبنده و تاثيرگذار تبديل شده كه پايان تلخش تا مدتها از ذهن مخاطبانش بيرون نمي رود. اين سينماي ناب كه تحسين جهانيان را برانگيخت در معجزه ميلان به گونه اي ديگر تكرار شده و زنجيره موفقيت هاي خود را با فيلم فوق و نيز امبرتو تكميل كرد. وي در معجزه در ميلان بار ديگر كودكي فقير به نام توتو را به عنوان قهرمان داستان انتخاب كرده كه نيروي سحر انگيزي داشته و در مبارزه با مابي كه مي خواهد حلبي نشين ها را بيرون كرده، آنها را با نيروي خود ياري مي كند. دسيكا با بهره گيري از تخيل غريب زاواتيني، فضايي كاملا فانتزي را برخلاف ساخته هاي پيشينش خلق كرده كه در بخش هاي پاياني به اوج خود مي رسد.جايي كه توتو پس از نا اميدي از يافتن خوشبختي در محل زندگي خود، با استفاده از نيروي سحرآميزش سوار بر دسته هاي جارو همراه با دوستان فقيرش به جايي ديگر سفر مي كنند.در واقع دسيكا براي انتقال پيام خود به خوبي از زبان سينما بهره گرفته آن را به مخاطبان خويش منتقل كرده است.هرچند كه متاسفانه فيلم به مرور زمان كهنه شده و به لحاظ تكنيكي با مشكلات بسياري روبه رو است كه اين امر محتواي كار را نيز تحت تاثير قرار داده است. ويتوريا دسيكا پس از اين فيلم هاي شاخص در دهه 1960 به سمت سينماي كمدي روي آورده و فيلم هايي همچون:ازدواج به سبك ايتاليايي و گل هاي آفتابگردان و ديروز امروز فردا را با استفاده از ستاره هاي مطرح سينماي ايتاليا كارگرداني كرد كه اغلب آنها به لحاظ تجاري موفق بودند اما فاصله بسياري با آثار شاخص دهه 1950 او داشت.دسيكا در تمامي اين سالها در كنار فيلمسازي بازيگري را هم ادامه داده و سرمايه فيلم هاي نئورئاليستي اش را از اين طريق تامين مي كرد.دسيكا در دوران هنري خود جوايز بسياري را به دست آورد كه از مهمترينشان مي توان به جايزه بزرگ جشنواره كن با فيلم معجزه در ميلان اشاره كرد. آخرين كار سينمايي اين كارگردان بزرگ معاصر كه پس از مرگش در سال 1974 به نمايش درآمد، همديگر را دوست داريم ساخته اتوره اسكولا نام دارد كه در آن در نقش خود ظاهر شد. ويتوريا دسيكا نمونه اي از كارگردان هاي مولف تاريخ سينماست كه آثارشان با گذر زمان نه تنها جلوه خويش را از دست نداده بلكه بر ارزش آن نيز افزوده شده است. فراهنگ**1983**م.ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]